آیا اندیشه عصمت برگرفته از آموزه‌های صوفیه است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن')
خط ۲۹: خط ۲۹:


اما صوفیان از اینکه اولیای خود را [[معصوم]] معرفی کنند، اجتناب می‌ورزند و - چنان که گفته شد - در رسالة قشیریه آمده است که برخی از آنان، عصمت را از آنها [[نفی]] می‌کنند؛ اما آنکه این [[فرقه]] برای [[اولیا]] و قطب‌های خود، مرتبه‌ای بالاتر و [[برتر]] از عصمت قایل‌اند. این مرتبه عبارت است از: [[اتصال به خداوند]] و رسیدن به [[مقام]] [[اتحاد]] با او و صوفیانی که قایل به [[وحدت]] وجودند، ادعا می‌کنند که [[اعمال]] و [[افعال]] آنها هرچه باشد برای [[خدا]] و از خداست؛ زیرا وجودی جز او نیست و حتی آنانی که اعتقاد خود را به اتحاد و [[وحدت وجود]] ظاهر نمی‌کنند، به اولیا و اقطاب خود نسبت [[گناه]] نمی‌دهند و [[صدور معصیت]] را از آنها ناشی از قضای حتمی خداوند به حساب می‌آورند که [[مسئولیت]] آن را بر عهده ندارند؛ زیرا در برابر [[قضا و قدر الهی]] کسی را قدرتی نیست.
اما صوفیان از اینکه اولیای خود را [[معصوم]] معرفی کنند، اجتناب می‌ورزند و - چنان که گفته شد - در رسالة قشیریه آمده است که برخی از آنان، عصمت را از آنها [[نفی]] می‌کنند؛ اما آنکه این [[فرقه]] برای [[اولیا]] و قطب‌های خود، مرتبه‌ای بالاتر و [[برتر]] از عصمت قایل‌اند. این مرتبه عبارت است از: [[اتصال به خداوند]] و رسیدن به [[مقام]] [[اتحاد]] با او و صوفیانی که قایل به [[وحدت]] وجودند، ادعا می‌کنند که [[اعمال]] و [[افعال]] آنها هرچه باشد برای [[خدا]] و از خداست؛ زیرا وجودی جز او نیست و حتی آنانی که اعتقاد خود را به اتحاد و [[وحدت وجود]] ظاهر نمی‌کنند، به اولیا و اقطاب خود نسبت [[گناه]] نمی‌دهند و [[صدور معصیت]] را از آنها ناشی از قضای حتمی خداوند به حساب می‌آورند که [[مسئولیت]] آن را بر عهده ندارند؛ زیرا در برابر [[قضا و قدر الهی]] کسی را قدرتی نیست.
از جنید نقل شده است که کسی از او درباره [[ولیّ]] پرسید: آیا او [[زنا]] می‌کند یا نه، جنید مدتی سر به زیر انداخت، سپس سر برداشت و گفت: {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref>. پاسخ او تقریباً [[صراحت]] دارد بر اینکه گاهی این را [[خداوند]] بر آنان مقدّر می‌کند؛ لیکن در افعالی که از آنها صادر می‌شود، [[اراده]] آنها دخالتی ندارد؛ بنابراین اگر [[ولیّ]] [[صوفی]] [[مرتکب معصیت]] یا منکری شد، خداوند آن را بر او مقدر کرده است و به ارتکاب آن ناگزیر است.
از جنید نقل شده است که کسی از او درباره [[ولیّ]] پرسید: آیا او [[زنا]] می‌کند یا نه، جنید مدتی سر به زیر انداخت، سپس سر برداشت و گفت: {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref>. پاسخ او تقریباً [[صراحت]] دارد بر اینکه گاهی این را [[خداوند]] بر آنان مقدّر می‌کند؛ لکن در افعالی که از آنها صادر می‌شود، [[اراده]] آنها دخالتی ندارد؛ بنابراین اگر [[ولیّ]] [[صوفی]] [[مرتکب معصیت]] یا منکری شد، خداوند آن را بر او مقدر کرده است و به ارتکاب آن ناگزیر است.
اما دکتر شیبی از اینکه جنید دیری سر به زیر انداخته و در پاسخ درنگ کرده است، می‌گوید که آنها این کار را بر صوفی روا نمی‌دارند و مرتکب [[زنا]] نمی‌شوند. آن‌گاه شیبی [[معتقد]] است [[عصمت]] [[اولیا]] را نباید با [[عصمت پیامبران]] مقایسه کرد. [[صوفیه]] به [[پیامبران]] از زاویه عصمت نمی‌نگرند؛ بلکه آنها نظر به [[ائمه]] دوخته‌اند؛ زیرا ائمه در نظر صوفیه [[مَثَل]] اعلا و [[برترین]] نمونه‌اند؛ ازاین رو او اضافه می‌کند که [[غالیان]] [[شیعه]] پیامبران را [[خدا]] ندانسته‌اند، لیکن برای ائمه مرتبه [[الوهیت]] قایل شده‌اند. همچنین صوفیه [[دانش]] خود را از ائمه اخذ کرده‌اند و به [[پیروی]] از صفات آنان که [[پاک]] از هر شایبه و [[آلودگی]] است، [[گرایش]] دارند؛ لیکن آنچه از سرگذشت [[پیامبران در قرآن]] آمده است، حاکی از صدور گناهانی برای آنهاست که خداوند از آنها در گذشته و بخشیده است. اما اینکه شیبی خواسته است دیدگاه [[غلات شیعه]] را به پای خود شیعه بگذارد و نتیجه بگیرد که عصمت صوفیه همان عصمت شیعه است که قایل به الوهیت ائمه می‌باشند، [[بی‌انصافی]] و دغل کاری است. عده‌ای از غالیان که در کتب فرق و [[ادیان]] از فرق شیعه شمرده شده‌اند مانند خطّابیه<ref>پیروان ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اسدی که خود را از سوی امام صادق{{ع}} نبی مرسل خواند و مورد لعن آن حضرت قرار گرفت.</ref>، بزیعیّه<ref>منسوب به بزیع بن موسی الحائک که امام صادق{{ع}} او و پیروانش را لعنت کرد.</ref>، جناحیه<ref>پیروان عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب می‌باشند که به ذوجناحین ملقب بوده است.</ref> و [[کیسانیه]]<ref>پیروان محمد بن حنفیه که قایل به امامت و غیبت او بعد از مرگش شدند.</ref>، [[صفات خداوند]] را به [[امامان]] نسبت می‌دهند و به [[حلول]] و [[اتحاد]] معتقدند. امامان{{عم}} و [[شیعیان]] [[امامیه]] این [[منحرفان]] را [[تکفیر]] و از خود دور کردند و حتی [[ائمه]] دستور دادند آنها را از [[شهر]] بیرون راندند تا [[حقیقت]] آنها برای همه [[مردم]] آشکار شود. حال اگر صوفیان و [[غالیان]] در برخی از [[اندیشه‌ها]] و [[گرایش‌ها]] با یکدیگر [[هماهنگی]] داشته‌اند آیا درست است که [[عقیده]] آنها را [[عقیده شیعه]] بداند؛ از طرف دیگر اکثر فرقه‌های [[صوفیه]] وابسته به [[اهل]] سنت‌اند؛ اما غالیان را نمی‌توان به هیچ فرقه‌ای منسوب کرد، بلکه [[مسلمان]] بودن آنها زیر سؤال است.
اما دکتر شیبی از اینکه جنید دیری سر به زیر انداخته و در پاسخ درنگ کرده است، می‌گوید که آنها این کار را بر صوفی روا نمی‌دارند و مرتکب [[زنا]] نمی‌شوند. آن‌گاه شیبی [[معتقد]] است [[عصمت]] [[اولیا]] را نباید با [[عصمت پیامبران]] مقایسه کرد. [[صوفیه]] به [[پیامبران]] از زاویه عصمت نمی‌نگرند؛ بلکه آنها نظر به [[ائمه]] دوخته‌اند؛ زیرا ائمه در نظر صوفیه [[مَثَل]] اعلا و [[برترین]] نمونه‌اند؛ ازاین رو او اضافه می‌کند که [[غالیان]] [[شیعه]] پیامبران را [[خدا]] ندانسته‌اند، لکن برای ائمه مرتبه [[الوهیت]] قایل شده‌اند. همچنین صوفیه [[دانش]] خود را از ائمه اخذ کرده‌اند و به [[پیروی]] از صفات آنان که [[پاک]] از هر شایبه و [[آلودگی]] است، [[گرایش]] دارند؛ لکن آنچه از سرگذشت [[پیامبران در قرآن]] آمده است، حاکی از صدور گناهانی برای آنهاست که خداوند از آنها در گذشته و بخشیده است. اما اینکه شیبی خواسته است دیدگاه [[غلات شیعه]] را به پای خود شیعه بگذارد و نتیجه بگیرد که عصمت صوفیه همان عصمت شیعه است که قایل به الوهیت ائمه می‌باشند، [[بی‌انصافی]] و دغل کاری است. عده‌ای از غالیان که در کتب فرق و [[ادیان]] از فرق شیعه شمرده شده‌اند مانند خطّابیه<ref>پیروان ابوالخطاب محمد بن ابی زینب اسدی که خود را از سوی امام صادق{{ع}} نبی مرسل خواند و مورد لعن آن حضرت قرار گرفت.</ref>، بزیعیّه<ref>منسوب به بزیع بن موسی الحائک که امام صادق{{ع}} او و پیروانش را لعنت کرد.</ref>، جناحیه<ref>پیروان عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب می‌باشند که به ذوجناحین ملقب بوده است.</ref> و [[کیسانیه]]<ref>پیروان محمد بن حنفیه که قایل به امامت و غیبت او بعد از مرگش شدند.</ref>، [[صفات خداوند]] را به [[امامان]] نسبت می‌دهند و به [[حلول]] و [[اتحاد]] معتقدند. امامان{{عم}} و [[شیعیان]] [[امامیه]] این [[منحرفان]] را [[تکفیر]] و از خود دور کردند و حتی [[ائمه]] دستور دادند آنها را از [[شهر]] بیرون راندند تا [[حقیقت]] آنها برای همه [[مردم]] آشکار شود. حال اگر صوفیان و [[غالیان]] در برخی از [[اندیشه‌ها]] و [[گرایش‌ها]] با یکدیگر [[هماهنگی]] داشته‌اند آیا درست است که [[عقیده]] آنها را [[عقیده شیعه]] بداند؛ از طرف دیگر اکثر فرقه‌های [[صوفیه]] وابسته به [[اهل]] سنت‌اند؛ اما غالیان را نمی‌توان به هیچ فرقه‌ای منسوب کرد، بلکه [[مسلمان]] بودن آنها زیر سؤال است.
از سوی دیگر در مقابل شیبی باید گفت مقام‌های اتحاد، اتصال و فنا که به صوفیه نسبت داده می‌شود، غیر از [[مقام عصمت]] است و مفهوم این مقام‌ها برای اهل این معانی میسّر است و خلاصه اینکه چیزی را که نفهمیده است و معنای آن برای او مشخص نیست به صرف اینکه [[مقام]] اتحاد با [[خدا]] و [[الوهیت]] بالاتر از [[عصمت]] است، به سبب [[کینه]] و عداوتی که با [[شیعه]] داشته است طرف مقایسه عصمت قرار داده است.
از سوی دیگر در مقابل شیبی باید گفت مقام‌های اتحاد، اتصال و فنا که به صوفیه نسبت داده می‌شود، غیر از [[مقام عصمت]] است و مفهوم این مقام‌ها برای اهل این معانی میسّر است و خلاصه اینکه چیزی را که نفهمیده است و معنای آن برای او مشخص نیست به صرف اینکه [[مقام]] اتحاد با [[خدا]] و [[الوهیت]] بالاتر از [[عصمت]] است، به سبب [[کینه]] و عداوتی که با [[شیعه]] داشته است طرف مقایسه عصمت قرار داده است.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش