خاستگاه مشروعیت در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی = خاستگاه مشروعیت در حکومت اسلامی چیست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر = 110062.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| مدخل اصلی = ؟
| مدخل اصلی = ؟
خط ۳۴: خط ۳۲:
* '''مشروعیت الهی، مردمی''': بر خلاف اندیشه‌های تئوکرات و خداسالاری، که در [[نظام‌های سیاسی]] از قبیل فراعنه [[مصر]] و یا [[مسیحیت]] قرون وسطی وجود داشت و بر اساس آن مردم تنها [[وظیفه]] [[فرمانبرداری]] از [[نمایندگان]] [[خدا]] را داشته و نظر آنها در مورد [[حق]] [[اعتراض]] و یا [[مخالفت]] نداشته، و در مجموع مقبولیت مردمی نقشی در [[حاکمیت سیاسی]] نداشت، در [[نظام سیاسی]] خدامحور “ولایت فقیه” گرچه [[مشروعیت]] نظام سیاسی در سایه [[جعل]] و [[انتصاب الهی]] حاصل خواهد شد و مردم در [[مشروعیت‌بخشی]] و یا سلب [[مشروعیت حاکم]] نقشی ندارند، اما این به معنای نادیده انگاشتن مردم در [[نظام سیاسی شیعه]]، در قالب “ولایت فقیه” نیست؛ زیرا نظام سیاسی شیعه، نظامی سلطه‌جو و دیکتاتور مآب نبوده و همواره به مردم به عنوان یکی از ارکان [[حاکمیت]] می‌نگرد. فلسفه‌ای که دخالت [[مردم]] در [[حاکمیت]] را ضروری نمایانده و توجه به [[رأی]] و نظرات مردم را مورد تأکید قرار می‌دهد این است که در یک [[نظام حکومتی]]، دو رکن اساسی وجود دارد: ۱. [[حاکم]] (او [[امر حکومتی]]) ۲. مردم ([[تمکین]] از او امر). و اگر هرکدام از این دو رکن، ایجاد نشود هیچ نظام حکومتی شکل نمی‌گیرد و حتی اگر شکل بگیرد ادامه نخواهد یافت؛ زیرا اگر مردم بر این نکته توافق کنند که او امر [[حکومت]] و حاکم را [[امتثال]] نکنند عملاً این امر، جز نامی از حکومت، چیز دیگری را به همراه نخواهد داشت. و از همین روست که معمول [[حکومت‌ها]]، حتی حکومت‌های کودتا و استبدادی برای ادامه و استمرار حکومت خویش سعی در جلب آرای عمومی مردم دارند، تا بتوانند تمکین مردم نسبت به [[اوامر]] [[حکومتی]] را تحصیل کرده و بقای حکومت خویش را تضمین نمایند: توجه دارند آقایان که تا [[ملت]] در کار نباشد نه از [[دولت]] و نه از [[استانداران]] کاری نمی‌آید، یعنی همه دستگاه‌های دولتی به استثنای ملت کاری از او نمی‌آید<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۷۸.</ref>.
* '''مشروعیت الهی، مردمی''': بر خلاف اندیشه‌های تئوکرات و خداسالاری، که در [[نظام‌های سیاسی]] از قبیل فراعنه [[مصر]] و یا [[مسیحیت]] قرون وسطی وجود داشت و بر اساس آن مردم تنها [[وظیفه]] [[فرمانبرداری]] از [[نمایندگان]] [[خدا]] را داشته و نظر آنها در مورد [[حق]] [[اعتراض]] و یا [[مخالفت]] نداشته، و در مجموع مقبولیت مردمی نقشی در [[حاکمیت سیاسی]] نداشت، در [[نظام سیاسی]] خدامحور “ولایت فقیه” گرچه [[مشروعیت]] نظام سیاسی در سایه [[جعل]] و [[انتصاب الهی]] حاصل خواهد شد و مردم در [[مشروعیت‌بخشی]] و یا سلب [[مشروعیت حاکم]] نقشی ندارند، اما این به معنای نادیده انگاشتن مردم در [[نظام سیاسی شیعه]]، در قالب “ولایت فقیه” نیست؛ زیرا نظام سیاسی شیعه، نظامی سلطه‌جو و دیکتاتور مآب نبوده و همواره به مردم به عنوان یکی از ارکان [[حاکمیت]] می‌نگرد. فلسفه‌ای که دخالت [[مردم]] در [[حاکمیت]] را ضروری نمایانده و توجه به [[رأی]] و نظرات مردم را مورد تأکید قرار می‌دهد این است که در یک [[نظام حکومتی]]، دو رکن اساسی وجود دارد: ۱. [[حاکم]] (او [[امر حکومتی]]) ۲. مردم ([[تمکین]] از او امر). و اگر هرکدام از این دو رکن، ایجاد نشود هیچ نظام حکومتی شکل نمی‌گیرد و حتی اگر شکل بگیرد ادامه نخواهد یافت؛ زیرا اگر مردم بر این نکته توافق کنند که او امر [[حکومت]] و حاکم را [[امتثال]] نکنند عملاً این امر، جز نامی از حکومت، چیز دیگری را به همراه نخواهد داشت. و از همین روست که معمول [[حکومت‌ها]]، حتی حکومت‌های کودتا و استبدادی برای ادامه و استمرار حکومت خویش سعی در جلب آرای عمومی مردم دارند، تا بتوانند تمکین مردم نسبت به [[اوامر]] [[حکومتی]] را تحصیل کرده و بقای حکومت خویش را تضمین نمایند: توجه دارند آقایان که تا [[ملت]] در کار نباشد نه از [[دولت]] و نه از [[استانداران]] کاری نمی‌آید، یعنی همه دستگاه‌های دولتی به استثنای ملت کاری از او نمی‌آید<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۷۸.</ref>.


امر توجه و [[عنایت]]، به رأی و نظرات مردم، نه امری از روی [[مصلحت]] و [[اجبار]]، بلکه در [[معارف]] [[روایی]] ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. [[حضرت علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] در راستای توجه به این امر [[عقلانی]] این گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ‏ لَا رَأْيَ‏ لِمَنْ‏ لَا يُطَاعُ‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>؛ کسی که مردم، اوامر او را امتثال نکنند، کاری از دستش بر نمی‌آید. [[امام خمینی]] نیز جلب نظر مردم، توجه به دیدگاه‌های آنان و توافق نظرشان را به [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} مستند کرده و این گونه اظهار کرده است: جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. [[پیغمبر اکرم]] جلب نظر مردم را می‌کرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به [[حق]]<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۵۱.</ref>.
امر توجه و [[عنایت]]، به رأی و نظرات مردم، نه امری از روی [[مصلحت]] و [[اجبار]]، بلکه در [[معارف]] [[روایی]] ما نیز مورد توجه قرار گرفته است. [[حضرت علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] در راستای توجه به این امر [[عقلانی]] این گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ‏ لَا رَأْيَ‏ لِمَنْ‏ لَا يُطَاعُ‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>؛ کسی که مردم، اوامر او را امتثال نکنند، کاری از دستش بر نمی‌آید. [[امام خمینی]] نیز جلب نظر مردم، توجه به دیدگاه‌های آنان و توافق نظرشان را به [[زمان پیامبر اکرم]] {{صل}} مستند کرده و این گونه اظهار کرده است: جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. [[پیغمبر اکرم]] جلب نظر مردم را می‌کرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به [[حق]]<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۲۵۱.</ref>.


البته توجه به نظر مردم و عنایت به دیدگاه‌های آنها در نقطه مقابل با [[مشروعیت الهی]] [[حکومت]] نداشته و مشروعیت الهی با [[مقبولیت]] [[مردم]] قابل [[اجتماع]] خواهد بود؛ زیرا مردم در [[اعمال]] [[ولایت]]، [[کارآمدی]] و عینیت بخشیدن به [[ولایت فقیه]]، جایگاهی بس بلند دارد. با توجه به آنچه گذشت باید گفت [[امام خمینی]] در عبارات بسیاری، دو ملاک را به موازات هم مورد اشاره قرار داده و [[نظام جمهوری اسلامی]] را واجد این دو ملاک معرفی کرده است: [[حکومت جمهوری]]، متکی به آرای عمومی و [[اسلامی]]، متکی به [[قانون]] [[اسلام]]. این را [[جمهوری اسلامی]] می‌گوییم و این مورد نظر ماست<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۱۴۴.</ref>. یک حکومت جمهوری اسلامی. اما جمهوری است برای این که به آرای [[اکثریت]] مردم متکی است. و اما اسلامی، برای این که [[قانون اساسی]]‌اش عبارت است از قانون اسلام<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۱۷۰.</ref>.
البته توجه به نظر مردم و عنایت به دیدگاه‌های آنها در نقطه مقابل با [[مشروعیت الهی]] [[حکومت]] نداشته و مشروعیت الهی با [[مقبولیت]] [[مردم]] قابل [[اجتماع]] خواهد بود؛ زیرا مردم در [[اعمال]] [[ولایت]]، [[کارآمدی]] و عینیت بخشیدن به [[ولایت فقیه]]، جایگاهی بس بلند دارد. با توجه به آنچه گذشت باید گفت [[امام خمینی]] در عبارات بسیاری، دو ملاک را به موازات هم مورد اشاره قرار داده و [[نظام جمهوری اسلامی]] را واجد این دو ملاک معرفی کرده است: [[حکومت جمهوری]]، متکی به آرای عمومی و [[اسلامی]]، متکی به [[قانون]] [[اسلام]]. این را [[جمهوری اسلامی]] می‌گوییم و این مورد نظر ماست<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۱۴۴.</ref>. یک حکومت جمهوری اسلامی. اما جمهوری است برای این که به آرای [[اکثریت]] مردم متکی است. و اما اسلامی، برای این که [[قانون اساسی]]‌اش عبارت است از قانون اسلام<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۱۷۰.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش