ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲
خط ۸۵: خط ۸۵:


== ابوذر در شام ==
== ابوذر در شام ==
پس از درگذشت [[ابوبکر]]، ابوذر به شام [[مهاجرت]] کرد و تا [[زمان]] [[حکومت عثمان]] در شام بود. سپس برای [[شکایت]] از [[معاویه]] به [[مدینه]] آمد<ref>ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. بخشش‎های زیاد و غیر عادلانۀ عثمان به [[خاندان]] خویش و افرادی امثال [[مروان بن حکم]] و دیگران از انتقادهای اصلی ابوذر به عثمان بوده است و این انتقادات سبب شد تا عثمان او را به شام بفرستد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ ج۸، ص۲۵۶ـ ۲۵۸؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۹۶.</ref>. او در شام هم از [[انتقاد]] [[دست]] نکشید و از معاویه که از طرف عثمان [[حاکم]] شام شده بود، انتقاد می‌‎کرد. معاویه ابتدا برای ساکت کردن ابوذر مقدار سی صد [[دینار]] [[پول]] برایش فرستاد، ولی او پس از [[سؤال]] و جواب کردن با فرستاده معاویه و این که اگر [[حقوق]] سالیانه من است، می‌پذیرم و اگر [[صله]] و [[هدیه]] است مرا به آن نیازی نیست و سرانجام دینارها را پس داد. او به سبب ساختن [[کاخ]] [[خضراء]] به معاویه می‌‎گفت: «اگر این کاخ را از [[مال]] [[خداوند]] ساخته‎ای، [[خیانت]] کرده‎ای و اگر از مال خود ساخته‎ای، [[اسراف]] کرده‌‎ای»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، ص۳۶۳؛ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۶ـ ۲۵۸؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۹۶.</ref>.  
پس از درگذشت [[ابوبکر]]، ابوذر به شام [[مهاجرت]] کرد و تا [[زمان]] [[حکومت عثمان]] در شام بود. سپس برای [[شکایت]] از [[معاویه]] به [[مدینه]] آمد<ref>ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. بخشش‎های زیاد و غیر عادلانۀ عثمان به [[خاندان]] خویش و افرادی امثال [[مروان بن حکم]] و دیگران از انتقادهای اصلی ابوذر به عثمان بوده است و این انتقادات سبب شد تا عثمان او را به شام بفرستد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ ج۸، ص۲۵۶ـ ۲۵۸.</ref>. او در شام هم از [[انتقاد]] [[دست]] نکشید و از معاویه که از طرف عثمان [[حاکم]] شام شده بود، انتقاد می‌‎کرد. معاویه ابتدا برای ساکت کردن ابوذر مقدار سی صد [[دینار]] [[پول]] برایش فرستاد، ولی او پس از [[سؤال]] و جواب کردن با فرستاده معاویه و این که اگر [[حقوق]] سالیانه من است، می‌پذیرم و اگر [[صله]] و [[هدیه]] است مرا به آن نیازی نیست و سرانجام دینارها را پس داد. او به سبب ساختن [[کاخ]] [[خضراء]] به معاویه می‌‎گفت: «اگر این کاخ را از [[مال]] [[خداوند]] ساخته‎ای، [[خیانت]] کرده‎ای و اگر از مال خود ساخته‎ای، [[اسراف]] کرده‌‎ای»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، ص۳۶۳؛ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۶ـ ۲۵۸؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۹۶.</ref>.  


اعتراض‎های همیشگی ابوذر به عثمان و [[معاویه]] سبب شد تا معاویه او را [[دشمن خدا]] و [[رسول]] خطاب کند و [[ابوذر]] در جواب گفت: من دشمن خدا و رسول نیستم، تو و پدرت [[دشمنان خدا]] و رسول هستید. شما در [[ظاهر]] [[مسلمان]] شدید و در [[باطن]]، کافرید. [[رسول خدا]] تو را [چنین] [[لعنت]] و [[نفرین]] کرد که [[خداوند]] شکمت را [[سیر]] نکند»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، ص۳۶۴. </ref>. سرانجام معاویه به [[عثمان]] [[نامه]] نوشت که تو [[شام]] را به وسیلۀ ابوذر بر خود تباه ساختی. عثمان هم به معاویه [[دستور]] داد او را بر شتری بی‌جهاز<ref>یعنی شتری که پالان ندارد.</ref> سوار کند و بدون توقف به [[مدینه]] بفرستد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.</ref>. ابوذر با حالت [[ضعف]] و مریضی، در حالی که ران پایش مجروح شده بود به مدینه رسید. عثمان، ابوذر را متهم کرد که قصد داشته در شام فتنه‎انگیزی کند و [[مردم]] را بر ضد او بشوراند ولی ابوذر گفت: «من تنها قصد [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارم»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص۳۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار {{ع}}، ج۲۲، ص۴۱۷؛ کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ص۳۷۵.</ref><ref>ر. ک: [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۷۵.</ref>
اعتراض‎های همیشگی ابوذر به عثمان و [[معاویه]] سبب شد تا معاویه او را [[دشمن خدا]] و [[رسول]] خطاب کند و [[ابوذر]] در جواب گفت: من دشمن خدا و رسول نیستم، تو و پدرت [[دشمنان خدا]] و رسول هستید. شما در [[ظاهر]] [[مسلمان]] شدید و در [[باطن]]، کافرید. [[رسول خدا]] تو را [چنین] [[لعنت]] و [[نفرین]] کرد که [[خداوند]] شکمت را [[سیر]] نکند»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، ص۳۶۴. </ref>. سرانجام معاویه به [[عثمان]] [[نامه]] نوشت که تو [[شام]] را به وسیلۀ ابوذر بر خود تباه ساختی. عثمان هم به معاویه [[دستور]] داد او را بر شتری بی‌جهاز<ref>یعنی شتری که پالان ندارد.</ref> سوار کند و بدون توقف به [[مدینه]] بفرستد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۵.</ref>. ابوذر با حالت [[ضعف]] و مریضی، در حالی که ران پایش مجروح شده بود به مدینه رسید. عثمان، ابوذر را متهم کرد که قصد داشته در شام فتنه‎انگیزی کند و [[مردم]] را بر ضد او بشوراند ولی ابوذر گفت: «من تنها قصد [[امر به معروف و نهی از منکر]] دارم»<ref>ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص۳۶۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار {{ع}}، ج۲۲، ص۴۱۷؛ کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ص۳۷۵.</ref><ref>ر. ک: [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[ابوذر غفاری ۱ (مقاله)|ابوذر غفاری]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۷۵.</ref>
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش