حضرت موسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۷۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
این سفیدی و درخشندگی بر اثر [[بیماری]] برص و مانند آن نبود، نوری بود [[الهی]] که کاملاً تازگی داشت. مشاهدۀ این [[خارق عادت]] عجیب، در آن شب تاریک و در آن بیابان خالی، [[موسی]] را سخت تکان داد، و برای اینکه [[آرامش]] خویش را باز یابد دستور دیگری به او داده شد و دستور این بود: «دست‌هایت را بر سینه‌ات بگذار تا قلبت آرامش خود را باز یابد»<ref>{{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}} «دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند» سوره قصص، آیه ۳۲.</ref>. سپس همان ندا به موسی گفت: «این دو دلیل روشن از پروردگارت به سوی [[فرعون]] و اطرافیان او است که آنها [[قوم]] فاسقی بوده و هستند»<ref>{{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}} «دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند» سوره قصص، آیه ۳۲.</ref>.
این سفیدی و درخشندگی بر اثر [[بیماری]] برص و مانند آن نبود، نوری بود [[الهی]] که کاملاً تازگی داشت. مشاهدۀ این [[خارق عادت]] عجیب، در آن شب تاریک و در آن بیابان خالی، [[موسی]] را سخت تکان داد، و برای اینکه [[آرامش]] خویش را باز یابد دستور دیگری به او داده شد و دستور این بود: «دست‌هایت را بر سینه‌ات بگذار تا قلبت آرامش خود را باز یابد»<ref>{{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}} «دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند» سوره قصص، آیه ۳۲.</ref>. سپس همان ندا به موسی گفت: «این دو دلیل روشن از پروردگارت به سوی [[فرعون]] و اطرافیان او است که آنها [[قوم]] فاسقی بوده و هستند»<ref>{{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}} «دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند» سوره قصص، آیه ۳۲.</ref>.
آری این گروه از [[طاعت]] [[پروردگار]] خارج شده‌اند، و [[طغیان]] را به حد [[اعلی]] رسانده‌اند، [[وظیفه]] تو است که آنها را [[نصیحت]] کنی و [[اندرز]] گویی، و اگر مؤثر نشد با آنها [[مبارزه]] نمایی.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۴۴.</ref>
آری این گروه از [[طاعت]] [[پروردگار]] خارج شده‌اند، و [[طغیان]] را به حد [[اعلی]] رسانده‌اند، [[وظیفه]] تو است که آنها را [[نصیحت]] کنی و [[اندرز]] گویی، و اگر مؤثر نشد با آنها [[مبارزه]] نمایی.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۴۴.</ref>
به دنبال پیشنهاد اطرافیان [[فرعون]] جمعی از مأموران زبده به شهرهای مختلف [[مصر]] روان شدند و در هر جا [[ساحران]] ماهر را جستجو کردند، «سرانجام [[جمعیت]] ساحران برای وعده‌گاه [[روز]] معینی جمع‌آوری شدند»<ref>{{متن قرآن|فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ}} «آنگاه جادوگران را در وعده‌گاه روزی معیّن گرد آوردند» سوره شعراء، آیه ۳۸.</ref>.
و به تعبیر دیگر آنها را برای چنان روزی از قبل آماده کردند تا در موعد معین به میدان [[مبارزه]] گسیل شوند.
منظور از «روز معین» آنچنان که از [[آیات]] [[سورۀ اعراف]] استفاده می‌شود یکی از روزهای [[عید]] معروف [[مصریان]] بوده که [[موسی]]{{ع}} آن را برای مبارزه تعیین کرد، و هدفش این بود که [[مردم]] [[فرصت]] بیشتری برای حضور در صحنه داشته باشند؛ زیرا [[اطمینان]] به [[پیروزی]] خود داشت، و می‌خواست [[قدرت]] [[آیات الهی]]، و [[ضعف]] فرعون و دستیارانش بر همگان آشکار گردد، و [[نور ایمان]] در دل‌های گروه بیشتری بدرخشد.
از مردم نیز برای حضور در این میدان مبارزه [[دعوت]] شد: «و به مردم گفته شد آیا شما در این صحنه [[اجتماع]] می‌کنید؟!»<ref>{{متن قرآن|وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ}} «و به مردم گفته شد: آیا شما (نیز) گرد می‌آیید؟» سوره شعراء، آیه ۳۹.</ref>.
این تعبیر نشان می‌دهد که مأموران فرعون در این زمینه بسیار حساب شده کار می‌کردند، آنها می‌دانستند اگر مردم را [[اجبار]] به حضور کنند، ممکن است واکنش منفی نشان دهند،؛ چراکه هر کس فطرتاً از اجبار گریزان است؛ لذا گفتند چنانکه [[تمایل]] داشته باشید در این جلسه حضور پیدا کنید و قطعاً این طرز بیان افراد زیادتری را به آن جلسه کشانید.
و به مردم گفته شد «[[هدف]] این است که اگر ساحران [[پیروز]] شوند که پیروزی آنها پیروزی [[خدایان]] ما است ما از آنان [[پیروی]] کنیم»<ref>{{متن قرآن|لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ}} «شاید اگر جادوگران پیروز شوند ما از آنان پیروی کنیم» سوره شعراء، آیه ۴۰.</ref>. و آنچنان صحنه را گرم و داغ نماییم که [[دشمن]] خدایان ما برای همیشه از میدان بیرون رود!
روشن است که وجود تماشاچیان بیشتر، که [[ارتباط]] و پیوند با یک طرف [[مبارزه]] دارند هم مایه دلگرمی آنها است و به آنها [[روحیه]] می‌دهد، و هم سبب می‌شود که آنان نهایت [[کوشش]] خود را به کار گیرند و هم در موقع [[پیروزی]] [[توانایی]] دارند چنان جنجالی برپا کنند که حریف برای همیشه [[منزوی]] شود، و هم می‌توانند از آغاز مبارزه در طرف مقابل ایجاد [[وحشت]] کنند.
آری مأموران [[فرعون]] با این [[امیدها]] مایل بودند [[مردم]] را در صحنه حاضر کنند و [[موسی]] نیز حضور چنین جمعی را از [[خدا]] می‌خواست که بتواند منظور خود را به عالی‌ترین وجهی پیاده کند.
اینها همه از یکسو، از سوی دیگر «هنگامی که [[ساحران]] نزد فرعون آمدند و او را سخت در تنگنا دیدند به این [[فکر]] افتادند که [[برترین]] بهره‌گیری را کرده و امتیازهای مهمی از او بگیرند، به فرعون گفتند: آیا برای ما [[پاداش]] قابل ملاحظه‌ای خواهد بود اگر [[پیروز]] شویم»<ref>{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ}} «هنگامی که جادوگران آمدند به فرعون گفتند: اگر ما پیروز شویم آیا پاداشی خواهیم داشت؟» سوره شعراء، آیه ۴۱.</ref>.
فرعون که سخت در این بن بست گرفتار و [[درمانده]] بود حاضر شد برترین امتیازها را به آنها بدهد، بلافاصله «گفت: آری هر چه بخواهید می‌دهم، به علاوه شما در آن صورت از [[مقربان]] درگاه من خواهید بود!»<ref>{{متن قرآن|قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}} «گفت: آری و بی‌گمان شما آنگاه از نزدیکان (من) خواهید شد» سوره شعراء، آیه ۴۲.</ref>.
در واقع فرعون به آنها گفت شما چه می‌خواهید؟ یا [[مال]] است و یا [[مقام]] من هر دو را در [[اختیار]] شما می‌گذارم!
این تعبیر نشان می‌دهد که [[قرب]] به فرعون تا چه حد در آن محیط و [[جامعه]] دارای اهمیت بوده که او به عنوان یک پاداش بزرگ از آن یاد می‌کند، و در [[حقیقت]] پاداشی از این بالاتر نیست که [[انسان]] به [[قدرت]] مطلوبش نزدیک گردد.
هنگامی که [[ساحران]] قول و قرارهای خود را با [[فرعون]] گذاردند و او وعدۀ [[پاداش]] و [[تقرب]] به درگاهش به آنان داد و آنها را دلگرم و مطمئن ساخت، به دنبال [[تهیه مقدمات]] کار رفتند، و در خلال مدتی که [[فرصت]] داشتند، طناب‌ها و عصاهای بسیار فراهم ساختند که ظاهراً درون آنها را خالی کرده و مادۀ شیمیایی مخصوصی (همچون جیوه) که در برابر تابش [[آفتاب]] سبک و فرار می‌شود در آن ریختند.
سرانجام [[یوم]] [[موعود]] فرا رسید، و انبوه عظیمی از [[مردم]] در آن صحنه جمع شدند تا [[شاهد]] مبارزۀ [[تاریخی]] باشند، فرعون و اطرافیانش از یکسو و ساحران از سوی دیگر، و [[موسی]] و برادرش [[هارون]] از سوی سوم، در آنجا حضور یافتند.
اما همانگونه که معمول [[قرآن]] است، این مقدمات را که از لابلای بحث‌های [[آینده]] روشن می‌شود حذف کرده وارد اصل سخن می‌گردد، در اینجا به ترسیم این صحنۀ سرنوشت‌ساز پرداخته می‌گوید: «موسی رو به سوی ساحران کرد و گفت: آنچه را می‌خواهید بیفکنید و هر چه دارید به میدان آورید»<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ}} «چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!» سوره شعراء، آیه ۴۳.</ref>.
از قرآن<ref>{{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ}} «گفتند: ای موسی! تو می‌افکنی یا ما بیفکنیم؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۵.</ref> استفاده می‌شود این سخن را موسی هنگامی گفت که ساحران به او گفتند آیا تو پیشقدم می‌شوی و می‌افکنی یا ما؟!.
این پیشنهاد موسی{{ع}} که از [[اطمینان]] خاطر او به [[پیروزی]] سرچشمه می‌گرفت و دلیل خونسردی او در برابر انبوه [[عظیم]] [[دشمنان]] و حامیان سرسخت فرعون بود، نخستین ضربه را بر پیکر ساحران وارد ساخت و نشان داد که موسی از [[آرامش روانی]] خاصی بهره‌مند است و به جای دیگری [[دل]] بسته و پشتگرم است.
ساحران که [[غرق]] در [[غرور]] و [[نخوت]] بودند و حداکثر توان خود را به کار گرفته و به [[پیروزی]] خود [[امیدوار]] بودند «طناب‌ها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: به [[عزت]] [[فرعون]] ما قطعاً پیروزیم!»<ref>{{متن قرآن|فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ}} «آنگاه آنان رسن‌ها و چوبه‌دست‌های خود را فرو افکندند و گفتند: سوگند به شکوه فرعون بی‌گمان ماییم که پیروزیم» سوره شعراء، آیه ۴۴.</ref>.
آری آنها همانند همۀ [[متملقان]] [[چاپلوس]] با نام فرعون شروع کردند و تکیه بر [[قدرت]] پوشالی او نمودند.
در این هنگام چنانکه [[قرآن]] در جایی دیگر بیان کرده، عصاها و طناب‌های مخصوص به صورت مارهای کوچک و بزرگ به حرکت در آمدند<ref>{{متن قرآن|قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى}} «گفت: (خیر) بلکه شما بیفکنید! ناگهان از (اثر) جادوی آنان به نظرش آمد که ریسمان‌ها و چوبه‌دست‌هایشان می‌شتابد» سوره طه، آیه ۶۶.</ref>، آنها مخصوصاً بخشی از وسایل [[سحر]] خود را از عصاها [[انتخاب]] کرده بودند تا به پندارشان با [[عصای موسی]] [[رقابت]] کنند و طناب‌ها را هم بر آن افزوده بودند که [[برتری]] خود را به ثبوت رسانند!
در این هنگام غریو [[شادی]] از [[مردم]] برخاست و برق [[امید]] در چشمان فرعون و اطرافیانش درخشیدن گرفت، به گونه‌ای که از [[خوشحالی]] در پوست نمی‌گنجیدند و از مشاهدۀ این صحنۀ [[لذت‌بخش]] به وجد و [[سرور]] آمده بودند!
صحنه‌ای را که [[ساحران]] به وجود آورده بودند بسیار مهم و حساب شده و هول‌انگیز بود.
ساحران به ده‌ها هزار نفر بالغ می‌شدند، و تعداد وسائلی که از آن استفاده کردند نیز ده‌ها هزار وسیله بود، و با توجه به اینکه در آن عصر، ساحران آزموده و مجرب در [[مصر]] فراوان بودند این موضوع جای [[تعجب]] نیست.
به خصوص اینکه قرآن می‌گوید<ref>{{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى}} «پس، موسی در خویش ترسی یافت» سوره طه، آیه ۶۷.</ref>: صحنه به اندازه‌ای [[عظیم]] و وحشت‌انگیز بود که حتی [[موسی]] در [[دل]] کمی ترسید، هر چند طبق صریح [[نهج‌البلاغه]] [[ترس]] او به خاطر این بوده است که [[مردم]] ممکن است آنچنان تحت تأثیر این صحنه [[عظیم]] قرار گیرند که بازگرداندن آنها مشکل باشد، به هر صورت همۀ آنها حکایت از [[عظمت]] این صحنه می‌کند.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]] ص ۲۵۶.</ref>


== مخالفان و دشمنان ==
== مخالفان و دشمنان ==
== رحلت و محل دفن ==
== رحلت و محل دفن ==


۷۲٬۸۱۲

ویرایش