۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (←جایگاه و شأن امامت) |
جز (←معنای اصطلاحی) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
=== معنای اصطلاحی === | === معنای اصطلاحی === | ||
با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاحشناسی [[امامت]] در [[علم کلام]]<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.</ref>، [[متکلمان]] در مجموع، آن را به [[ریاست]] فراگیر در تمام مسائل [[دینی]] و [[دنیایی]]، به [[نیابت]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تعریف کردهاند<ref>مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابنمیثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.</ref>. در مباحث [[معرفتی]]، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی [[پیامبران]] را هم در بر میگیرد و بار دیگر، تنها سخن از [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} میباشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت | با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاحشناسی [[امامت]] در [[علم کلام]]<ref>جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.</ref>، [[متکلمان]] در مجموع، آن را به [[ریاست]] فراگیر در تمام مسائل [[دینی]] و [[دنیایی]]، به [[نیابت]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تعریف کردهاند<ref>مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابنمیثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.</ref>. در مباحث [[معرفتی]]، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی [[پیامبران]] را هم در بر میگیرد و بار دیگر، تنها سخن از [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} میباشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت جانشینان پیامبر {{صل}} به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان میباشد<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۲۱.</ref> | ||
امام در اصطلاح متکلمان به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای مردم است و به [[جانشین پیامبر]] {{صل}} اطلاق میشود، زیرا امامت دارای شؤونی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و تبیین و [[تفسیر وحی]] و [[ولایت باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت امام {{ع}} [[حجت خدا]]، [[ولی الله]]، [[انسان کامل]] است<ref>ر. ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۰.</ref>. | امام در اصطلاح متکلمان به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور [[دین]] و دنیای مردم است و به [[جانشین پیامبر]] {{صل}} اطلاق میشود، زیرا امامت دارای شؤونی همچون [[رهبری سیاسی]] و [[زعامت اجتماعی]] و [[مرجعیت دینی]] و تبیین و [[تفسیر وحی]] و [[ولایت باطنی]] و [[معنوی]] است که از این جهت امام {{ع}} [[حجت خدا]]، [[ولی الله]]، [[انسان کامل]] است<ref>ر. ک: [[مرکز فرهنگ و معارف قرآن]]، [[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت - مصطفیپور (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۲۲۰.</ref>. | ||
البته تعریف کاملتر امامت در [[مکتب اهلبیت]] {{عم}} طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایتالامر است و اساساً [[تقابل]] دین و [[دنیا]] در این [[مکتب]] معنا و مفهوم ندارد؛ آن دینی که | البته تعریف کاملتر امامت در [[مکتب اهلبیت]] {{عم}} طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایتالامر است و اساساً [[تقابل]] دین و [[دنیا]] در این [[مکتب]] معنا و مفهوم ندارد؛ آن دینی که قرآن کریم معرفی میکند همین [[شریعت]] است و شریعت شامل همه امور دنیاست و رسول اکرم {{صل}} [[مبعوث]] شد تا مردم را در دنیا [[هدایت]] کند تا بتوانند در دنیا و آخرت [[سعادتمند]] باشند. [[شیخ صدوق]] در «[[معانی الأخبار]]» در تعریف امام گفته است: {{عربی|سُمِّيَ الْإِمَامُ إِمَاماً لِأَنَّهُ قُدْوَةٌ لِلنَّاسِ، مَنْصُوبٌ مِنْ قِبَلِ الله - تَعَالَى ذِكْرُهُ - مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَى الْعِبَادِ}}<ref>ابنبابویه (صدوق)، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۴-۶۵.</ref> حاصل این تعریف، اشاره به سه رکن مهم [[امامت]] در استعمالات شرعیه است؛ یکی: «[[قدوه]]» بودن؛ دومی: «[[منصوب]]» بودن از طرف [[خدا]] و رکن سوم: «[[واجب الاطاعه]]» بودن امام است. این تعریفِ دقیق، جامعترین سخن در تعریف امام را آورده است<ref>مرحوم [[صدوق]] این قیود مذکور در متن خود را از [[روایات]] استفاده کرده است. در روایات بسیاری به قدوه بودن، منصوب بودن و واجبالاطاعه بودن امامان تصریح شده است؛ از جمله: روایت از پیامبر اکرم {{صل}}: {{متن حدیث|إنَّ أئِمَّتَكُم قادَتُكُم إلَى الله؛ فَانظُروا بِمَن تَقتَدونَ في دينِكُم وصَلاتِكُم}}؛ پيشوايان شما زمام داران شما به سوى خدايند؛ پس بنگريد از چه كسانى در نماز و دينتان پيروى مىكنيد. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ص۵؛ و روایت امام صادق {{ع}}: {{متن حدیث|لِأَنَّ اللهَ تَبارَكَ وتَعالى نَصَبَ الإِمامَ عَلَماً لِخَلقِهِ، وجَعَلَهُ حُجَّةً}}؛ چرا كه خداى تبارك و تعالى امام را به عنوان نشانى براى خَلق خويش بر نهاد و او را حجّت قرار داد. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۲۰۳؛ و روايت مفصّل امام رضا {{ع}} در معرفی امام و امامت: {{متن حدیث|هَل يَعرِفونَ قَدرَ الإِمامَةِ ومَحَلَّها مِنَ الاُمَّةِ فَيَجوزَ فيهَا اختِيارُهُم؟ إنَّ الإِمامَةَ أجَلُّ قَدراً، وأَعظَمُ شَأناً وأَعلى مَكاناً، وأَمنَعُ جانِباً، وأبعَدُ غَوراً مِن أن يَبلُغَهَا النّاسُ بِعُقولِهِم، أو يَنالوها بِآرائِهِم، أو يُقيموا إماماً بِاختِيارِهِم... فَكَيفَ لَهُم بِاختِيارِ الإِمامِ؟! وَالإِمامُ عالِمٌ لا يَجهَلُ... مُضطَلِعٌ بِالإِمامَةِ، عالِمٌ بِالسِّياسَةِ، مَفروضُ الطّاعَةِ}}؛ آيا مردم، مقام امامت و جايگاه آن در ميان امّت را مىدانند تا در نتيجه، انتخاب آنان در اين باره، روا باشد؟! امامت، مقامش بزرگتر و شأنش والاتر و جايگاهش بلندتر و دستنيافتنىتر و ژرفتر از آن است كه مردم، با خردهايشان بدان برسند، يا با انديشههايشان آن را دريابند، يا با انتخاب خود، امامى را برگمارند... پس مردم را چه رسد به انتخاب امام؟! امامى كه داناست و نادانى ندارد... در پيشوايى و رهبرى، نيرومند، و به سياست داناست. فرمان بردارى از او واجب است. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳. او در جای دیگری نیز گفته است: {{عربی|الإمامة إنّما هي مشتقّة من الإيتمام بالإنسان، والإيتمام هو الاتّباع، والاقتداء، والعمل بعمله، والقول بقوله}} ر. ک: صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۹. {{عربی|ويجب أن يُعتقد أنّه يلزمنا من طاعة الإمام ما يلزمنا من طاعة النبيّ {{صل}}، وأنّ كلّ [[فضل]] آتاه [[الله]] عَزَّ وَجَلَّ نبيَّه فقد آتاه الإمامَ إلا النبوّة}}. صدوق، محمد بن علی، الهداية في الأصول و الفروع، ج۲، ص۲۷. [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>. | ||
از سوی دیگری، [[امامت]]، با [[خلافت]] متفاوت است. [[خلیفه]] کسی است که فقط [[حکومت]] میکند و [[رهبری اجتماعی]] و [[رهبری سیاسی|سیاسی]] را برعهده دارد؛ اما امامت، مقامی [[دینی]] است و در ادامۀ [[مناصب]] [[پیامبری]]. امام [[رهبر]] [[جامعه]] در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] است. برخی | از سوی دیگری، [[امامت]]، با [[خلافت]] متفاوت است. [[خلیفه]] کسی است که فقط [[حکومت]] میکند و [[رهبری اجتماعی]] و [[رهبری سیاسی|سیاسی]] را برعهده دارد؛ اما امامت، مقامی [[دینی]] است و در ادامۀ [[مناصب]] [[پیامبری]]. امام [[رهبر]] [[جامعه]] در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] است. برخی پیامبران، امام نیز بودهاند مانند پیامبر اسلام {{صل}} و [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>. | ||
== امام در قرآن و روایات == | == امام در قرآن و روایات == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
[[ائمه]] {{عم}} دین و احکام نورانی آن را از [[تحریف]] حراست کردند و حقایق [[قرآنی]] را به مردم [[تعلیم]] دادند و آنان را [[تربیت]] کردند. چنانکه [[سیره عملی]] ائمه و حضور آنان میان [[امّت]]، بهترین [[الگو]] برای مردم بود و جلوی بسیاری از تحریفهای بنیادی را گرفت. به [[برکت]] وجود ائمه{{عم}} [[معارف اسلامی]] و [[تعالیم]] [[حقوقی]]، [[تربیتی]] و [[اجتماعی]] میان [[مسلمانان]] گسترش یافت، [[احکام]] و [[فرامین]] زنده [[قرآن]] در سطح [[جامعه]] منتشر شد. به طور خلاصه نقش ائمه [[شیعه]] را در پیشبرد دین [[حقّ]] ([[اسلام]]) میتوان در چهار محور زیر خلاصه نمود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۹۵.</ref>: | [[ائمه]] {{عم}} دین و احکام نورانی آن را از [[تحریف]] حراست کردند و حقایق [[قرآنی]] را به مردم [[تعلیم]] دادند و آنان را [[تربیت]] کردند. چنانکه [[سیره عملی]] ائمه و حضور آنان میان [[امّت]]، بهترین [[الگو]] برای مردم بود و جلوی بسیاری از تحریفهای بنیادی را گرفت. به [[برکت]] وجود ائمه{{عم}} [[معارف اسلامی]] و [[تعالیم]] [[حقوقی]]، [[تربیتی]] و [[اجتماعی]] میان [[مسلمانان]] گسترش یافت، [[احکام]] و [[فرامین]] زنده [[قرآن]] در سطح [[جامعه]] منتشر شد. به طور خلاصه نقش ائمه [[شیعه]] را در پیشبرد دین [[حقّ]] ([[اسلام]]) میتوان در چهار محور زیر خلاصه نمود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۹۵.</ref>: | ||
=== [[نشر علم]] و [[نقل حدیث]] برای همه مسلمانان === | === [[نشر علم]] و [[نقل حدیث]] برای همه مسلمانان === | ||
شرح و [[بیان احکام]] کلّی اسلام و [[تطبیق]] کلیّات آن بر مصادیق موجود در جامعه یکی از محورهای تلاش ائمّه شیعه در دوران | شرح و [[بیان احکام]] کلّی اسلام و [[تطبیق]] کلیّات آن بر مصادیق موجود در جامعه یکی از محورهای تلاش ائمّه شیعه در دوران حیات آنان بوده است. | ||
=== تربیت | === تربیت شاگرد === | ||
محور دوّمی که [[ائمه شیعه]] در جهت پیشبرد و اعلای [[حق]] در پیش گرفتند تربیت شاگرد بود. از خرمن [[فیض]] هر یک از آنان صدها، بلکه هزاران | محور دوّمی که [[ائمه شیعه]] در جهت پیشبرد و اعلای [[حق]] در پیش گرفتند تربیت شاگرد بود. از خرمن [[فیض]] هر یک از آنان صدها، بلکه هزاران تشنه [[دانش]]، خوشه چیدند. افرادی همچون "[[کمیل بن زیاد نخعی]]"، "[[اویس قرنی]]"، "[[رشید هجری]]"، "[[میثم تمار]]"، "[[عمار یاسر]]"، "[[عبدالله بن عباس]]" و "[[اصبغ بن نباته]]" از [[شاگردان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بودند. البته تمام علمای اسلام در شاخههای مختلف [[علوم اسلامی]]، خود را با واسطه یا بدون واسطه شاگر [[علی]] {{ع}} میدانند. بقیه [[ائمه]] {{عم}} نیز چنین بودهاند. تنها [[جابر بن یزید]]، هفتاد هزار [[حدیث]] از [[امام باقر علیهالسلام|امام محمد باقر]] {{ع}} [[نقل]] کرده است و [[محمد بن مسلم]] سی هزار حدیث. [[ابنشهرآشوب]] مینویسد: "روایاتی که از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده از هیچ کس نقل نشده است، حدود چهار هزار شاگرد از محضر آن حضرت استفاده میکردند؛ گروهی از پیشوایان مذاهب [[اهل سنّت]] و علمای بزرگ از گنجینههای [[علوم]] آن حضرت بهرهمند شدند"<ref>مناقب ابنشهرآشوب حنفی، ج۴، ص۳۴۷.</ref>. | ||
=== [[مبارزات سیاسی]] === | === [[مبارزات سیاسی]] === | ||
ائمه {{عم}} همواره در دوران [[امامت]] خود با [[حکّام]] [[جور]] و جریانهای [[فساد]] و [[ستم]] در حال [[مبارزه]] و درگیری بودهاند؛ به همین [[دلیل]] تمام آنها به [[شهادت]] رسیده و هیچ یک با [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] نرفتهاند؛ البته شیوه [[مبارزه]]، بر حسب شرایط و مقتضیّات زمان متفاوت بود، گاهی [[مبارزه منفی]] و عدم [[تأیید]] و [[سکوت]]، در برنامه قرار داشت و گاهی [[قیام مسلحانه]] و [[جنگ]] خونین، گاهی با قبول [[آتش بس]] نظامی، امام {{ع}} [[شخصیّت]] خود را در [[جبهه]] [[سیاسی]] در مقابل شخصیّت [[حاکم]] [[جور]] قرار میداد و او را رسوا میکرد و گاهی به [[روشنگری]] سیاسی میپرداخت. [[ویژگیهای حاکم]] [[اسلامی]] و [[حکومت الهی]] را برای [[مردم]] بر میشمرد و مصداق واقعی آن را معرّفی میکرد. گاهی با تأیید و [[هدایت]] [[انقلابها]] و شورشهای پایگاههای مردمی علیه هیئت حاکمه، تنور مبارزه را داغ نگه میداشت، گاهی از سنگر [[علم]] و [[دانش]] حمله را آغاز میکرد و گاهی از سنگر [[سیاست]] و [[اخلاق]]. گاهی [[مظالم]] و جنایات [[زورمداران]] را افشا میکرد و گاهی با نفوذداران افرادی در دربار هیئت حاکمه، جلوی بعضی از ستمهای آنها را میگرفت؛ البته به جز مدّت محدودی دوران [[امامت امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن]] {{ع}}) به خاطر کمبود نیرو و نداشتن [[یاور]]، [[ائمه]] {{عم}} نتوانستند [[حکومت]] را دست بگیرند؛ امّا تلاشهای آنها در تصحیح [[فرهنگ]] سیاسی حاکم بر [[جامعه]] و ارائه سیاست واقعی اسلامی، حیاتی و تعیین کننده بود؛ طوری که امروز گفتار و [[رفتار]] آنان، بزرگترین [[ذخیره]] و منبع سیاست اسلامی را در [[اختیار]] [[مسلمانان]] قرار داده است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۹۹-۱۰۰.</ref>. | ائمه {{عم}} همواره در دوران [[امامت]] خود با [[حکّام]] [[جور]] و جریانهای [[فساد]] و [[ستم]] در حال [[مبارزه]] و درگیری بودهاند؛ به همین [[دلیل]] تمام آنها به [[شهادت]] رسیده و هیچ یک با [[مرگ طبیعی]] از [[دنیا]] نرفتهاند؛ البته شیوه [[مبارزه]]، بر حسب شرایط و مقتضیّات زمان متفاوت بود، گاهی [[مبارزه منفی]] و عدم [[تأیید]] و [[سکوت]]، در برنامه قرار داشت و گاهی [[قیام مسلحانه]] و [[جنگ]] خونین، گاهی با قبول [[آتش بس]] نظامی، امام {{ع}} [[شخصیّت]] خود را در [[جبهه]] [[سیاسی]] در مقابل شخصیّت [[حاکم]] [[جور]] قرار میداد و او را رسوا میکرد و گاهی به [[روشنگری]] سیاسی میپرداخت. [[ویژگیهای حاکم]] [[اسلامی]] و [[حکومت الهی]] را برای [[مردم]] بر میشمرد و مصداق واقعی آن را معرّفی میکرد. گاهی با تأیید و [[هدایت]] [[انقلابها]] و شورشهای پایگاههای مردمی علیه هیئت حاکمه، تنور مبارزه را داغ نگه میداشت، گاهی از سنگر [[علم]] و [[دانش]] حمله را آغاز میکرد و گاهی از سنگر [[سیاست]] و [[اخلاق]]. گاهی [[مظالم]] و جنایات [[زورمداران]] را افشا میکرد و گاهی با نفوذداران افرادی در دربار هیئت حاکمه، جلوی بعضی از ستمهای آنها را میگرفت؛ البته به جز مدّت محدودی دوران [[امامت امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن]] {{ع}}) به خاطر کمبود نیرو و نداشتن [[یاور]]، [[ائمه]] {{عم}} نتوانستند [[حکومت]] را دست بگیرند؛ امّا تلاشهای آنها در تصحیح [[فرهنگ]] سیاسی حاکم بر [[جامعه]] و ارائه سیاست واقعی اسلامی، حیاتی و تعیین کننده بود؛ طوری که امروز گفتار و [[رفتار]] آنان، بزرگترین [[ذخیره]] و منبع سیاست اسلامی را در [[اختیار]] [[مسلمانان]] قرار داده است<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۹۹-۱۰۰.</ref>. |