بحث:امام

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

امام به معنای: پیشوا[۱]، پیشرو، و رهبر است[۲]. در فرهنگ دینی به کسی گفته می‌شود که از سوی خداوند برای رهبری مردم برگزیده شود و از گناه و خطا مصون و معصوم باشد. مقامی ارجمند که حتّی حضرت ابراهیم پس از امتحان‌های متعدّد در دوران پیامبری، به "امامت" برگزیده شد[۳]. به جانشین پیامبر اسلام نیز امام گفته می‌‌شود. امامان دوازده نفرند، اولین آنها حضرت علی(ع) و آخرینشان حضرت مهدی(ع) است. رسالت امام، تبیین دین خدا و رهبری مردم و اجرای قوانین اسلام در جامعه است. گزینش امام نیز همچون پیامبر، از سوی خداست و مردم نمی‌توانند برای خود امام معصوم برگزینند. در نماز جماعت و جمعه نیز به پیش‌نماز که به او اقتدا می‌کنند، امام جماعت و امام جمعه گفته می‌‌شود. به کسانی هم که نوعی رهبری دینی و سیاسی جامعه اسلامی را داشته‌اند، "امام" گفته شده است، همچون امام موسی صدر، امام خمینی. عقیده به "امامت" از ویژگی‌های مذهب شیعه است و آن را منصبی الهی می‌دانند که به امر خدا و ابلاغ پیامبر، انجام گرفته است و با تعیین جانشین پیامبر از سوی خدا، مردم حق ندارند کسی را به جای پیامبر برگزینند[۴].

واژه‌شناسی لغوی

  • "امام" به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۵]، "مقتدا"، "قیّم"، "مصلح"، "الگو"، "راه اصلی" و "راهنما" است[۶] کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع می‌گردد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل [۷] امام است[۸]ریشه این واژه "ا ـ م ـ م" و به معنای قصد[۹] یا قصد با توجه خاص و این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است[۱۰].
  • امام کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون می‌شود؛ مانند: امام جمعه و جماعت، امام هدایت و امام ضلالت [۱۱]، بر این اساس دیگر معانی این واژه و مشتقات آن از لوازم معنای ریشه است[۱۲].
  • امام، فرد یا چیزی است که به او اقتدا می‌شود. در کتاب‌های لغت برای امام مصادیقی برشمرده شده است که عبارت اند از: قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام(ص)، جانشین پیامبر(ص)، امام در نماز جماعت، فرمانده سپاه، راهنمای مسافران، ساربان و راهنمای شتران، چوب و ریسمان، تراز در ساختمان، راه پهن و آشکار، دانشمندی که از او پیروی می‌شود [۱۳][۱۴].
  • واژه امام بر زن و مرد اطلاق می‌شود و جمع آن «ائمه» و «ایمّه» است[۱۵].
  • اِمامَت‌، در لغت‌ به‌ معنای‌ پیشوایی‌ و رهبری‌ و در اصطلاح‌ به‌ معنای‌ مقامی‌ که‌ دارنده آن‌ (= امام) ریاست‌ امور دینی‌ و سیاسی‌ مسلمانان‌ را برعهده‌ دارد. درباره معنای‌ امامت‌، حدود وظایف‌ امام(ع) و چگونگی‌ انتخاب‌ او، عقاید مختلفی‌ در میان‌ مسلمانان‌ وجود دارد[۱۶].
  • با تأمّل در آنچه لغت‌شناسان در ریشه‌یابی کلمه "امام" و "امامت" ذکر کرده‌اند، می‌توان به این نتیجه رسید که: #ریشه‌های متفاوت آنها، معنایی نزدیک به هم دارند و بیانگر یک واقعیت‌اند و آن، این که رهبریِ جامعه، در حقیقت، اصل و اساس جامعه است که مردم از او پیروی می‌کنند و در امور خود، به سراغ او می‌روند.
  1. واژه "امام" و "امامت"، تنها برای انسان به کار نمی‌رود‌؛ بلکه هر چیزی که اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار گیرد چه انسان باشد و چه چیز دیگر، چه حق باشد و چه باطل امام محسوب می‌گردد[۱۷]

امام در اصطلاح

امام در قرآن

  • لفظ "امامت" در قرآن به‌کار نرفته؛ ولی واژه "امام(ع)" به صورت مفرد و جمع در ۱۲ مورد استعمال شده است که برخی از آنها و نیز آیات متعدد دیگر به موضوع امامت ارتباط دارد. آیات مربوط گاهی به پیشوایی بر حق بالاصاله: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا [۲۹]، ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا [۳۰] و گاهی به پیشوایی به حق به نحو جانشینی: ﴿وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ [۳۱] و گاهی به پیشوایی باطل: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ [۳۲] و گاهی به مفهوم جامع میان پیشوایی بر حق و باطل: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ [۳۳] اشاره دارد[۳۴].
  • در قرآن و احادیث اسلامی، کلمه «امام»، فی الجمله در معنای لغویِ آن به کار رفته است؛ یعنی هر چیزی که مورد پیروی واقع شود اعم از انسان و غیر انسان، مانند: ﴿وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً [۳۵] حق مانند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا [۳۶] و باطل مانند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ [۳۷]؛ ولی غالبا این واژه به پیشوایان حق و کسانی که به بالاترین نقطه قلّه انسانیت صعود کرده‌اند، اطلاق می‌گردد و استعمال آن در معنای لغوی، اندک است و نیز استعمال آن در «امامان آتش»، به لحاظ نشان دادن نقطه نهاییِ انحطاط انسان، در مقابل نقطه اوج تکامل اوست. به هر حال، آیات و احادیثی که در این جا تحت عنوان «امامت» خواهند آمد، اختصاص به امامت امامان حق دارند[۳۸]

امام در حدیث

جایگاه امام

امام یا خلیفه

ضرورت وجود امام

استمرار وجود امام

امام غایت خلقت است

نصب امام

تعیین امام

ویژگی‌های امام

بایستگی‌های امام

آیا معجزات یا کرامات شرط امامت‌اند؟

شؤون امام

شؤون تکوینی امام

  • امام واسطه فیض بین خدا و خلق است و افزون بر اینکه با وساطت خویش وجود و استمرار وجودی آفریدگان را تضمین می‌کند، کمالات وجودی آنها را نیز از قوه به فعلیت می‌رساند، چنان که برخی هدایت را در آیات ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ [۵۷]) و ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا [۵۸] ایصال به مطلوب دانسته‌اند که نوعی تصرف تکوینیِ امام(ع) در نفوس انسانهاست که آنان را در مسیر کمال قرار می‌دهد، به‌گونه‌ای که ایشان از موقفی به موقف دیگر انتقال می‌یابند، بنابراین، مقصود از امر در دو آیه مزبور امر اعتباری تشریعی نیست، بلکه فیضهای معنوی و مقامهای باطنی است که مؤمنان با اعمال نیک خود به سوی آنها هدایت می‌شوند و امام(ع) اولاً و بالذات از آنها برخوردار است و از او به دیگران می‌رسد، به همین دلیل امامت در قرآن به هدایت تبیین شده است [۵۹] و بر همین اساس، مقصود از وحی در آیه ۷۳ سوره انبیاء وحی تشریعی نیست، بلکه وحی تکوینی است که در پرتو آن، امام(ع) فاعل خیرات است و با خدا و خلق رابطه برقرار می‌کند. در واقع امامان(ع) مؤیّد به روح القدس و دارای طهارت و مسدّد به نیروی ربّانی هستند که آنان را به‌کارهای خیر فرا می‌خواند [۶۰] البته برخی استفاده هدایت تکوینی از آیات فوق را بدون شاهد دانسته‌اند[۶۱]

شؤون تشریعی امام

وظایف و مسئولیت‌های امام (مناصب امام)

  1. مرجعیت دینی؛
  2. رهبری اجتماع (ولایت امر)؛
  3. ولایت باطنی.

نقل شریعت

حفظ شریعت

تبیین معارف دینی

امامان دوازده‌گانه

فرق ميان نبى و امام

برخی مفسران در فرق بین امام(ع) و نبی(ص) گفته‌اند: گرچه پیامبر(ص) و امام(ع) هر دو هدایتگرند، هدایت پیامبر(ص) فقط «راهنمایی» و به معنای نشان دادن راه است؛ اما هدایت امامان «راهبری» به معنای رساندن به مقصود است[۶۸] با این همه گفتنی است که در رویکرد مطالب پیشگفته بین امامت و مُلک خلط شده و گویا گمان شده امام(ع) و مَلِک یکی است، از این رو از آیاتی که به مُلک مربوط می‌شود در بیان امامت استفاده شده است؛ ولی واقع امر این‌گونه نیست، زیرا امامت ریاست عامه در امر دین و دنیاست؛ ولی مُلک منصبی اجرایی در امر حکومت است که گاهی امام(ع) خود آن را بر عهده می‌گیرد؛ مانند حضرت ابراهیم(ع)، پیامبر اکرم(ص) و امام علی بن ابی‌طالب(ع) و گاهی به اذن خدا و با توجه به ملاکهای خاص، دیگری را به جای خود منصوب می‌کند؛ مانند نصب طالوت[۶۹].

افضلیت امام

شناخت امام

شرط منصوص بودن

نتیجه

امام و هدایت باطنی

موقعیت امام در اجتماع

لزوم تفسیر قرآن

امام مغز متفکر و مرشد جامعه

  • هر مجموعه‌ای به یک هماهنگ کننده و یک مغز متفکر نیاز دارد. مجموعه اجتماع نیز چنین است. روزی امام صادق(ع) به هشام بن حکم فرمود: "آیا از بحث و گفت‌وگویی که با عمرو بن عبید داشته‌ای چیزی نمی‌گویی؟ عرض کرد: در حضور شما احساس خجالت می‌کنم. حضرت فرمود: آنچه روی داده است بگو. هشام گفت: به من خبر رسید عمرو بن عبید در مسجد بصره، متصدی امور مذهبی شده است. این امر بر من گران آمده، روانه مسجد شدم. او میان جمعی نشسته بود و به پرسش‌های مردم پاسخ می‌داد. گفتم: ای دانشمند! من مردی غریبم، آیا اجازه می‌دهی مسئله‌ای بپرسم؟ گفت: آری! گفتم: چشم داری؟ گفت: پسر جان! این چه پرسشی است؟ گفتم‌: من این‌گونه می‌پرسم. گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: رنگ‌ها و انسان‌ها را با آن می‌بینم. گفتم: بینی داری؟ گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: می‌بویم. گفتم: دهان داری؟ با آن چه می‌کنی؟ گفت: مزّۀ غذا را می‌چشم. گفتم: با گوش خود چه کار می‌کنی؟ گفت: صداها را می‌شنوم. گفتم: قلب داری؟ گفت: آری! گفتم: با آن چه کار می‌کنی؟ گفت: قلب معیار سنجش است و اموری که بر اعضا و جوارح وارد می‌شود، به وسیله قلب می‌توان درست آن را از نادرست تشخیص داد. گفتم: هیچ عضوی بی‌نیاز از قلب نیست؟ گفت: نه! گفتم: با اینکه همه این اعضا از سلامت کامل برخوردارند؟ گفت: پسر جان! وقتی هر یک از حواس در درک خود خطا کرد یا به تردید افتاد، به قلب رجوع می‌کند تا تردید او را از میان ببرد و اطمینان و یقین حاصل کند. گفتم: بنابراین مقام قلب به امر الهی میان انبوه جوارح زایل‌ کننده شک و تردید و حیرت و خطای اعضای آدمی است؟ گفت: آری! گفتم: پس وجود قلب در آدمی یک ضرورت است و بدون آن هیچ عضوی به خوبی رهبری نخواهد شد؟ گفت: آری! گفتم: خداوند حواس و اعضایت را بدون پیشوا نگذاشت تا هنگام شک و تردید آنها را درست راهنمایی کند. آیا ممکن است جامعه انسانی را با همه اختلاف و جهلی که دامن گیرشان می‌شود، بدون امام و پیشوا به حال خود رها کند و رهبری شایسته که حیرت و خطایشان را برطرف سازد، به آنها معرفی نکند؟ عمرو بن عبید خاموش ماند و پس از اندکی سکوت رو به من کرد و گفت: تو هشام بن حکم نیستی؟. امام(ع) تبسّمی کرد و فرمود: این احتجاج را از که آموخته‌ای؟ گفت: از محضر شما آموختم. امام فرمود: به خدا سوگند! این طرز استدلال در صحف ابراهیم و موسی ذکر شده است"[۷۶][۷۷].

تحقّق نقش امام در جامعه

نشر علم و نقل حدیث برای همه مسلمانان

تربیت شاگرد

مبارزات سیاسی

ارائه الگوی عملی

امام نعمتی تکوینی

امام در نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه

واژه “امام” در لغت به معانی مختلفی آمده است که در معنای “مقتدا بودن” مشترک هستند. برخی از این معانی عبارت‌اند از:

  1. امام کسی است که به پیشوایی او در قول و فعل اقتدا می‌شود و یا کتابی و چیزی است، چه بر حق باشد و چه بر باطل. جمع امام ائمه است[۱۰۰]؛
  2. کسی که عده‌ای به او اقتدا کنند، بر حق باشد یا باطل[۱۰۱]؛
  3. کسی که به او اقتدا شده و در کارها مقدم می‌شود[۱۰۲].

کاربرد این واژه در آیات شریفه قرآن نیز به همان معنای پیشوا و کسی یا چیزی است که به او اقتدا می‌شود. گاهی به “کتاب”[۱۰۳] یا “راه”[۱۰۴] از آن جهت که مورد اقتدا قرار گرفته‌اند، اطلاق شده و گاهی به انسان‌هایی که پیشوای دیگران بوده‌اند، گفته شده است. نکته قابل توجه این است که این تعبیر، در قرآن مجید، همان‌طور که برای پیشوایان هدایت و اهل تقوا استفاده شده[۱۰۵]، در مورد پیشوایان آتش و گمراهی نیز به کار رفته است[۱۰۶]. بدین جهت، لفظ امام در قرآن کریم، به تنهایی ندارد، بلکه آنگاه ارزش مثبت دارد که منظور از آن، پیشوای اهل حق و هدایت بوده، و فرد مورد نظر چنان‌که خودِ قرآن بیان کرده است، ویژگی‌های لازم را داشته باشد[۱۰۷]. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۰۸].

واژه “امام” در اصطلاح اهل‌سنت و امامیه با عبارات متعددی تعریف شده است. ماوردی(۴۵۰ق) معتقد است: “امامت، جانشینی نبوت در نگهبانی از دین و تدبیر امور دنیاست”[۱۰۹]. ایجی (۷۵۶ق) از متکلمان مهم اهل سنت، در تعریف امامت گفته است: “امامت، جانشینی پیامبر در حفظ و اجرای دین است؛ به گونه‌ای که پیروی از او بر همه امت واجب است”[۱۱۰]. تفتازانی (۷۹۳ق) یکی دیگر از دانشمندان این مکتب، امامت را چنین تعریف کرده است: “امامت، ریاست عمومی در امور دینی و دنیوی، به عنوان جانشینی پیامبر می‌باشد”[۱۱۱]. متکلمان شیعی نیز با عباراتی نزدیک به هم امامت را تعریف کرده‌اند. شیخ طوسی (۴۶۰ق) در تعریف امامت می‌گوید: “امامت، ریاست عمومی در امور دین و دنیا برای فردی از افراد است”[۱۱۲]. علامه حلی (۷۲۶ق) نیز در این باب چنین گفته است: “امامت، ریاست عمومی در دین و دنیا برای شخصی از اشخاص، به عنوان نیابت از پیامبر است”[۱۱۳]. محقق لاهیجی (۱۰۷۲ق) هم در تعریف امامت می‌گوید: “مراد از امامت، نیست مگر ریاست عامّه مسلمین در امور دنیا و دین، بر سَبیل خلیفگی و نیابت از پیغمبر”[۱۱۴]. با مرور تعاریف متعددی که از متکلمان مسلمان درباره امامت وجود دارد، می‌توان گفت که در بیشتر این تعاریف، مؤلفه‌های زیر به کار رفته است[۱۱۵]:

  1. خلافت و جانشینی پیامبر اسلام(ص)؛
  2. ولایت و سرپرستی مکلفان؛
  3. وجوب پیروی از امام.

لازم به ذکر است هر چند تعریف امامت، در میان اهل‌سنت و تشیع نزدیک به هم می‌نماید، تفاوت این دو دیدگاه درباره امامت، ماهوی و اساسی است. این تفاوت، به خصوص از نقشی که این دو مکتب در امور دینی برای امام قائل می‌شوند، روشن می‌گردد. در نظر اهل‌سنت، امام، تنها مدیر جامعه دینی و اقامه‌کننده حدود است؛ اما در مکتب شیعی، امام بیان‌کننده احکام دین و تربیت‌کننده انسان‌ها نیز هست. بر خلاف دیدگاه اهل‌سنت، از نظر متکلمان شیعی، امام، عالم‌ترین و عادل‌ترین افراد زمان خود است؛ وی فردی معصوم می‌باشد و کار گزینش و نصب او نیز تنها به دست خداوند است. بنابراین قید “معصوم” در عنوان این رساله، در حقیقت، برای خارج کردن مصداق مورد نظر اهل‌سنت از امام است و مؤکد این نکته می‌باشد که در این تحقیق، منظور از “امام”، همان مصادیق امام در مکتب تشیع، یعنی امامان دوازده‌گانه است که از امام علی بن ابی‌طالب(ع) شروع شده، به امام مهدی(ع) ختم می‌گردد. با توجه به تعاریفی که از امام ارائه گردید، می‌توان این منصب را در نظر شیعه به دو مقام “امامت سیاسی” و “امامت دینی” تقسیم نمود: امامت سیاسی، همان مقام حاکمیت و رهبری سیاسی جامعه است که متکلمان اهل‌سنت نیز به این شأن امام باور دارند و آن را در تعریف امامت آورده‌اند. امامت دینی نیز به معنای مرجعیت دینی و هدایتگری امام است. این جایگاه بیانگر نقش امام به عنوان بیان‌کننده احکام، مفسّر دین و در مجموع، رهبر دینی مسلمانان است که امامیه به وجود این مقام برای امام باور دارد.

بنابراین دیدگاه امامیه درباره نصب الهی امام را می‌توان هم درباره مقام امامت سیاسی و هم درباره امامت دینی بررسی نمود. به عبارت دیگر، نصب الهی امام در مقام امامت سیاسی بدین معنا خواهد بود که خداوند متعال، خود، مستقیماً امام را برای حکومت و رهبری جامعه گزینش کرده، و وی را در این مقام منصوب نموده است. نصب الهی امام در مقام امامت دینی هم بدین معناست که خداوند، خود، مستقیماً امام را به عنوان بیان‌کننده احکام و مفسّر معارف دینی و در مجموع، به عنوان مرجع دینی مردم منصوب کرده است[۱۱۶].

امام در نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه

واژه “امام”، یکی دیگر از واژه‌هایی است که در سخنان اهل بیت(ع) کاربرد فراوانی دارد. معنای لغوی و اصطلاحی این واژه به تفصیل بیان شد[۱۱۷]، که خلاصه آن چنین است: این واژه در لغت به معنای “مقتدا بودن” است و در اصطلاحِ متکلمان مسلمان، همان خلیفه و جانشین پیامبر اعظم(ص) است که البته در دیدگاه متفکران شیعی، منزلت امام بسیار والاست و شأن حاکمیت سیاسی و مرجعیت دینی را با هم دارد. در اینجا به اجمال به معنای این واژه در کاربرد روایات می‌پردازیم: آنچه به طور کلی و به اجمال می‌توان گفت، این است که روایات اندکی وجود دارد که اهل بیت(ع) در آنها واژه “امام” را به کار برده، آن را توصیف کرده باشند؛ اما به هر حال، از این سخنان معدود، شأن حاکمیت سیاسی و مرجعیت دینی “امام” قابل درک است. مثلاً امام حسین(ع) در بیان وظایف امام می‌فرماید: “امام نیست؛ مگر کسی که با کتاب خدا حکم کند، عدالت را برپا نماید، بر دین حق متعهد باشد و خود را وقف خشنودی پروردگار بداند”[۱۱۸]. روشن است لازمه اموری مانند برپایی عدالت، همچنین حکم کردن مطابق کتاب خدا و تعهد به دین حق، داشتن حاکمیت سیاسی و امامت دینی است. طبق روایت نقل شده، امام صادق(ع) امام را آگاه نسبت به آنچه بخواهد، دانسته است[۱۱۹]. همچنین این امام همام در خبری صحیح، به توصیف امام پرداخته است. ایشان امام را پیشوای منصوب از سوی خدا و آگاه به امور مشتبه و فتنه‌ها خوانده است. از نظر آن حضرت، امام کسی است که خدا امر دین، همچنین سرپرستی بلاد مختلف و بندگان خود را به او سپرده، وی را برای رهبری خلق برگزیده است. این خبر، مرجعیت دینی و حاکمیت سیاسی امام را به طوری کاملاً روشن می‌رساند[۱۲۰].

از نظر حضرت امام موسی کاظم(ع) نیز امام کسی است که قادر به پاسخ‌گویی پرسش‌های مردم مختلف، با زبان‌های متفاوت باشد[۱۲۱]. امام رضا(ع) امام را بیان‌کننده حلال و حرام الهی، مدافع دین خدا، راهنمای به حق و امین الهی دانسته است. ایشان همچنین در بیان مقام حاکمیت سیاسی امام، وی را خلیفه‌الله و به پادارنده حدود الهی معرفی نموده است[۱۲۲]. بنابراین اگر در سخنان اهل بیت(ع) قرینه‌ای بر خلاف نباشد، می‌توان کاربرد این واژه را در روایات به معنای حاکم سیاسی و مرجع دینی دانست[۱۲۳].

مقدمه

امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا در فارسی، درست ترجمه تحت‌اللّفظی کلمه امام است در عربی. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است. عدّه‌ای تابع و پیرو او هستند اعم از آنکه آن پیشوا عادل و راه یافته و درست رو باشد یا باطل و گمراه باشد. قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد اطلاق کرده است. پس کلمه امام یعنی پیشوا[۱۲۴]. یعنی آن کسی که قرآن می‌گوید با انتصاب او من دین را تکمیل کردم و نیز می‌دانیم که جزئیات مسائل در قرآن نیست و حقیقت اسلام نزد اوست[۱۲۵].

امام یعنی همان حاکم میان مسلمین، فردی از افراد مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند[۱۲۶]. امام یعنی کارشناس امر دین، کارشناسی حقیقی که به گمان و اشتباه نیفتد و خطا برایش رخ ندهد[۱۲۷]. شیعه امام را در چنین مقامی تلقی می‌کند که حافظ و نگهبان شریعت و مرجع مردم برای شناساندن اسلام است[۱۲۸]. امام یعنی رهبر[۱۲۹]. غالباً کلمه امام یا ائمه به پیشوایان عادل و صالح اطلاق می‌شود و در عرف شیعه کلمه امام بر پیشوایان بر حق و معصوم اطلاق می‌شود که فقط دوازده نفرند[۱۳۰]. کلمه امامت همچنانکه در مورد پیشوایی در اخذ معالم دین استعمال نشده است، یعنی امام گفته می‌شود و مفهومش کسی است که معالم دین را از او باید فرا گرفت[۱۳۱].

امام یعنی کسی که تعلیمات و حقایق اسلامی را از طریق وراثت خوب می‌داند[۱۳۲]. امامان یعنی انسان‌هایی معنوی مادون پیغمبر که از طریقی معنوی اسلام را می‌دانند و می‌شناسند و مانند پیغمبر، معصوم از خطا و لغزش و گناهند. امام، مرجع قاطعی است که اگر جمله‌ای از او بشنوید نه احتمال خطا در آن می‌دهید و به احتمال انحراف عمدی که اسمش می‌شود عصمت[۱۳۳].[۱۳۴]

پانویس

  1. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  2. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.
  3. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا... «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم...» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  4. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۳۰-۳۱.
  5. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  6. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
  7. مفردات، ص ۸۷ ، «ام».
  8. المنجد، ص ۱۷، «ام».
  9. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۲.
  10. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.
  11. التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷، «أمّ».
  12. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۱۹.
  13. معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
  14. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  15. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.
  16. دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص.۳۹۱۰
  17. دانشنامه قرآن و حدیث، محمد محمدی ری‌شهری، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  18. شیعه در اسلام، ص ۱۰۹ ـ ۱۲۴، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۱ ـ ۸۵۴ ، «امامت».
  19. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۳۶ ـ ۷۳۷؛ مج ۹، ج۱۵، ص۱۵۹؛ التبیان، ج۶، ص۵۰۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۴۴.
  20. مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۴۲ ، «امامت».
  21. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۰.
  22. « الإمام الذی له الریاسة العامة فی الدین والدنیا جمیعاً‏»؛ التعریفات، ص۲۸.
  23. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶)
  24. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  25. مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۱.
  26. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  27. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۲۶؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵
  28. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  29. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
  30. برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.
  31. و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
  32. و زمامدارانی که از شمایند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱.
  33. روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.
  34. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۱.
  35. و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است؛ سوره هود، آیه: ۱۷.
  36. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
  37. و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند؛ سوره قصص، آیه: ۴۱.
  38. دانشنامه قرآن و حدیث، محمد محمدی ری‌شهری، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  39. اصول کافی، ج۱، ص۱۵۵.
  40. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  41. امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم؛ سوره مائده، آیه: ۳.
  42. الغدیر، ج۱، ص۲۳۰ـ ۲۳۶؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۸ـ ۳۴۰.
  43. ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ سوره مائده، آیه: ۶۷.
  44. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴ـ ۲۲۳؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۰ـ ۳۲۷.
  45. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  46. روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.
  47. مجمع البیان، ج۳، ص۴۳۰.
  48. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  49. نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲: «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ، وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ»
  50. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
  51. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  52. اصول کافی، ج۲ ، ص۱۶، ح۵و ۸.
  53. دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.
  54. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳.
  55. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳.
  56. ر.ک. قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۹.
  57. و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.
  58. برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.
  59. الميزان، ج۱، ص۲۷۲ ـ ۲۷۵؛ ج۱۴، ص۳۰۴ ـ ۳۰۵.
  60. الميزان، ج‌۱۴، ص‌۳۰۵.
  61. منشور جاويد، ج ۵، ص ۲۴۱.
  62. پيام قرآن، ج ۹، ص ۳۰.
  63. نمونه، ج ۱۳، ص ۴۵۵.
  64. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۱.
  65. الكافى، ج ۱، ص ۲۰۰.
  66. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۱.
  67. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۳۲.
  68. الميزان، ج ۱، ص ۲۷۲.
  69. دائرة المعارف قرآن کریم؛ ج۴، ص۲۲۵.
  70. سوره احقاف، آیه:۳۵.
  71. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۱۷ - ۱۲۰.
  72. ر.ک. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۷۸.
  73. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۵۷.
  74. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۲-۹۳.
  75. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۳.
  76. اصول کافی، ج۱، ص۱۷۰.
  77. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۳-۹۵.
  78. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۵.
  79. مسند احمد حنبل، ج۱، ص۲- ۱۴
  80. (اضراء علی السنة المحمدیة، ص۲۰۴.
  81. اضراء علی السنة، ص۲۰۴.
  82. شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۶.
  83. امام صادق و مذاهب اربعه.
  84. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۶-۹۸.
  85. مناقب ابن‌شهرآشوب حنفی، ج۴، ص۳۴۷.
  86. امام صادق و مذاهب چهارگانه، ج۳، ص۲۷-۲۸ و ۴۶.
  87. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۸-۹۹.
  88. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۹۹-۱۰۰.
  89. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۰۰.
  90. محمد بنی هاشمی، آفتاب در غربت، ص۱۱۰-۱۱۱.
  91. «قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَانَ إِذْ لَا كَانَ فَخَلَقَ الْكَانَ وَ الْمَكَانَ وَ خَلَقَ نُورَ الْأَنْوَارِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ أَجْرَى فِيهِ مِنْ نُورِهِ الَّذِي نُوِّرَتْ مِنْهُ الْأَنْوَارُ وَ هُوَ النُّورُ الَّذِي خَلَقَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً...»؛ الکافی، ج۱، ص۴۴۲، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج۲، ص۳۲۸.
  92. الکافی، ج۱، ص۱۴۴.
  93. «الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لِرَسُولِهِ وَ لَنَا...»؛ الکافی، ج۱، ص۴۰۸.
  94. جمال الدین حجازی، مقدمه ولایت اهل بیت(ع)، ص۸۴ و ۸۵.
  95. ر.ک: ابراهیم بن سعدالدین شافعی، فرائد السمطین، ج۱، ص۳۶ و شبیه آن: در راوندی، قصص الأنبیاء(ع)، ص۴۴.
  96. شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۸۶؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۱۶۸.
  97. الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۹۶ و ۱۹۸.
  98. «فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) بَابُ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ وَ سَبِيلُهُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ وَصَلَ إِلَى اللَّهِ وَ كَذَلِكَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مِنْ بَعْدِهِ وَ جَرَى فِي الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا»؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷.
  99. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۷- ۱۴۰.
  100. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۷.
  101. محمد بن مکرم بن منظور، لسان‌العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۱۶، ص۳۳.
  102. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۸.
  103. ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا... «و پیش از آن، کتاب موسی پیشوا و رحمت بود.».. سوره احقاف، آیه ۱۲ و سوره هود، آیه ۱۷.
  104. ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ «پس از آنان داد ستاندیم و (نشانه‌های) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
  105. ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  106. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  107. ر.ک: مصطفی سلطانی، امامت از نگاه امامیه و زیدیه، ص۱۵-۱۷؛ علی اله بداشتی، «ضرورت امامت و مسئولیت نصب امام از نگاه ابن میثم بحرانی»، پژوهش‌های فلسفی - کلامی، پاییز ۱۳۸۲، ش۲۹، ص۷-۱۲.
  108. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  109. ابوالحسن ماوردی، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیة، ص۵.
  110. ک: میرسیدشریف علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸ ص۳۴۵.
  111. ر.ک: سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۵، ص۲۳۴.
  112. ر.ک: محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، ص۱۰۳.
  113. ر.ک: حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، النافع یوم الحشر فی شرح باب الحادی عشر، ص۹۳.
  114. عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۶۱-۴۶۲.
  115. ر.ک: محمود یزدی مطلق و دیگران، امامت پژوهی، ص۴۸-۵۱.
  116. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۱.
  117. ر.ک: همین نوشتار، مقدمه، تعریف واژگان، ۳. امام معصوم.
  118. ر.ک: ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص۹۶؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ج۲، ص۳۹؛ جعفر بن محمد حلی، مثیر الاحزان، ص۲۶-۲۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۷.
  119. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.
  120. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.
  121. ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الارشاد، ج۲، ص۲۲۴.
  122. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، امالی، ص۶۷۶-۶۷۷؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۸-۲۱۹؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال‌الدین، ج۲، ص۶۷۷-۶۷۸؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۱۸-۲۱۹.
  123. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۶۳.
  124. امامت و رهبری، ص۴۶.
  125. امامت و رهبری، ص۱۹۸.
  126. امامت و رهبری، ص۱۶۳.
  127. امامت و رهبری، ص۹۴-۹۵.
  128. امامت و رهبری، ص۹۶.
  129. حماسه حسینی، جلد دوم، ص۲۴۸.
  130. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۴.
  131. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۲.
  132. اسلام مقتضیات زمان، جلد اول، ص۳۷۹.
  133. امامت و رهبری، ص۷۳.
  134. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۲۷.


https://razavi.aqr.ir/portal/home/?news/122501/326979/544301/%C3%98%C2%A7%C3%98%C2%B3%C3%98%C2%AA%C3%98%C2%B9%C3%99

http://shamimvahy.ir/quran-etrat/infallible-method/259-kalameh-emam-dar-qoran.html

http://www.alimovahedian.com/index.aspx?pid=99&articleid=91272