فیض الهی، لطف وسیع و شامل الهی است که حتی به عنوان یکی از دلایل قدیم بودن جهان از آن استفاده میشود. به این مضمون که واجبالوجود با واجبالفیض بودن مساوی است و امکان ندارد هیچگاه از فیاضیت به هستی دریغ کرده باشد.
میتوان گفت، فیض عنوان دیگر تفضل الهی بر بندگان است که مرحله اغماض خداوند از خطای آنها است و لطف خاص به بندگان محسوب میشود. به تعبیر علامه مجلسی، خداوند، ما را به رعایت عدالت سفارش کرده است؛ اما خود با ما با فضلش برخورد میکند[۱].
فیض الهی، یعنی فیض هستی که سراسر جهان را در بر گرفته، دارای نظامی خاص است، یعنی تقدم و تأخر، سببیت و مسببیت و علیت و معلولیت میان آنها حکمفرماست و این نظام، غیر قابل تخلف است، یعنی برای هیچ موجودی امکان تخلف و تجافی از مرتبه خود و اشغال مرتبه دیگر وجود ندارد. سیر تکامل موجودات، بالخصوص سیر تکاملی انسان، به معنی سرپیچی از مرتبه خود و اشغال مرتبه دیگر نیست، بلکه به معنی "سعه وجودی" انسان است. لازمه بهرهمندی از درجات و مراتب هستی، این است که نوعی اختلاف و تفاوت از نظر نقص و کمال، و شدت و ضعف در میان آنها حکمفرما باشد، و اینگونه اختلافها تبعیض نیست.
حکمای الهی میگویند: واجبالوجود بالذات، واجب من جمیع الجهات و الحیثیات؛ لذا واجب الفیاضیه است. ازاینرو هر کس طالب هر چه باشد، خدا او را مدد میکند. چنین نیست که اگر کسی طالب دنیا باشد، خدا بفرماید که تو گمراه هستی و بر خلاف ارشاد و هدایت ما عمل کردهای؛ پس تو را تأیید نمیکنیم! دنیاطلب هم در دنیاطلبی خویش، در حدودی که این سرای اسباب و علل و تمانع و تزاحم امکان میدهد، مورد تأیید و حمایتالهی است و از بذل و بخشش بیدریغ او بهرهمند میگردد[۲][۳].