حمران بن اعین
آشنایی اجمالی
حُمران بن اعین، محدث و دانشمند شیعه از اصحاب و راویان امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) بود[۱]. مورخین او را در شمار تابعین ذکر کرده و برخی گفتهاند که وی محضر امام چهارم حضرت سجاد(ع) را نیز درک نموده و از راویان آن حضرت هم بوده است. لقب ایشان: ابوالحسن و به قولی ابوحمزه بوده است.
نسب
پدرش: اعین بن سنسن از نژاد رومیان که برده زرخرید مردی از «بنی شیبان» بود. او قرآن را آموخت و بعدا آن مرد او را آزاد کرد. جدش: سنسن، در یکی از شهرهای روم، راهب بود و گاهگاهی با امان نامه پسرش «اعین» داخل بلاد اسلام میشد او را ملاقات میکرد و باز به روم بر میگشت. برادرانش: زراره از اصحاب خاص ائمه معصومین(ع) عبدالملک، بکیر، عبدالرحمن که همگی راوی احادیث بوده و ظاهرا «حمران» بزرگترین فرزند خانواده «اعین» است. پسرانش: حمزه، محمد و عقبه که آنها نیز از محدثین هستند[۲].
فعالیتهای علمی
حُمران بن اعین از اصحاب و راویان امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) بود و امام چهارم علی بن حسین(ع) را نیز درک کرد و روایاتی به نقل از وی از آن حضرت یافت میشود[۳] و حسن بن علی بن یقطین از مشایخ خود روایت کرده که حمران و زراره و عبدالملک و بکیر و عبدالرحمان اولاد اعین، تمامی مستقیم بودند و چهار نفر ایشان (به جز زراره) در زمان حضرت صادق(ع) وفات کردند و از اصحاب آن حضرت بودند[۴].
مشایخ و شاگردان
دیگر مشایخ حدیث حمران عبارتاند از: ابیطفیل عامر بن واثله لیثی، ابوحرب بن ابیالاسود، و عبید بن نُضَیله که جملگی از مشایخ حدیث اهل سنّتاند. همچنین سفیان ثوری، ابوخالد قَمّاط، زراره، عبید بن زراره، محمد بن حمران، عمرو بن أُذینه، هشام بن سالم، علی بن رئاب و یونس بن سالم نیز از وی روایت کردهاند.
وثاقت حمران
حمران بن اَعین از راویان مشترک است و اهلسنّت و امامیه از وی حدیث نقل کردهاند. همین امر سبب شده است تا در باب وثاقت وی اتفاقنظر وجود نداشته باشد. چنانکه پارهای از عالمان رجال اهل سنّت، به دلیل شیعه بودن حمران، روایاتش را غیرموثق و نامعتبر دانستهاند. در مقابل، برخی دیگر از عالمان رجال اهلسنّت، مانند ابنحِبّان، وی را در زمره موثقان ذکر کردهاند[۵]. در میان جوامع حدیثی اهل سنّت، ابن ماجه و ابن حنبل روایتهایی از وی نقل کردهاند. شیخ طوسی نیز، در فصل متعلق به اصحاب نزدیک امامان، از حمران بن اَعین نام برده است[۶]. ابوغالب زراری، حمران را در زمره مشایخ و بزرگان شیعه امامی جای داده است[۷].
مهارت در علوم مختلف
حمران بن اَعین، علاوه بر روایت حدیث، در علم قرائت، نحو، لغت، فقه و کلام نیز مهارت داشت. مشهور است که حمزة بن حبیب، از قرّاء سبعه، علم قرائت را نزد حمران آموخت[۸].
تاریخ وفات
در کتابهای تاریخی، جزئیاتی از زندگی و تاریخ تولد او ذکر نشده، اما او در زمان حیات امام صادق(ع)[۹] و در حدود سال ۱۲۰ قمری[۱۰] یا ۱۳۰ از دنیا رفت[۱۱].[۱۲]
حمران در نظر معصومان
رجال کشی جملات متعددی را از زبان امامان شیعه در مدح و ستایش حمران نقل کرده است. مضمون این روایتها غالباً اثبات شیعه بودن حمران است.
امام باقر(ع) به حمران فرمود: «تو از شیعه مایی در دنیا و آخرت[۱۳] و امام صادق(ع) بعد از رحلت او فرموده: «ماتَ وَاللّهِ مُؤمِنا»؛ «به خدا قسم! به حالت ایمان از دنیا رفت»[۱۴] و نیز امام صادق(ع) فرمود: «نیافتم احدی را که سخنان مرا بشنود و عمل کند و مرا پیروی نماید و قدم به قدم به دنبال اصحاب پدرانم برود، جز دو نفر که خدا آن هر دو را رحمت کند، یکی عبدالله بن ابی یعفور و دیگری حمران بن اعین است؛ این دو، مؤمن خالص و از شیعیان ما می باشند، اسمشان در کتاب اصحاب یمین است»[۱۵].
هشام بن حکم گوید: «شنیدم امام صادق(ع) می فرمود: من و پدرانم در روز قیامت برای حمران بهترین شفیع میباشیم، دستش را می گیریم و از او جدا نمیشویم تا همگی با یکدیگر، وارد بهشت شویم»[۱۶].
یونس بن یعقوب گفته که حمران در علم کلام، متخصص و قوی دست بود و امام صادق(ع) روزی وی را به مناظره با مرد شامی مأمور گردانید. آن مرد گفت: من به جهت مناظره با شما آمدهام، نه حمران. فرمود: اگر بر حمران فائق آمدی، چنان است که بر من پیروز شدهای. پس آن مرد پیوسته سؤال میکرد و حمران پاسخ میداد، چندان که آن مرد خسته و ملول گشت. آن گاه امام از او پرسید: حمران را چگونه یافتی؟ گفت: حاذق است و به مهارت وی اعتراف میکنم، از هر چه سؤال کردم، جواب گفت[۱۷].
در روایت دیگر است که امام صادق(ع) احوال حمران را از بکیر بن اعین پرسید، بکیر عرض نمود: امسال حج نیامده با آنکه شوق شدیدی داشت که خدمت شما برسد ولکن سلام بر شما رسانیده، حضرت فرمود: «بر تو و بر او سلام باد! حمران مؤمن است از اهل جنت که مرتاب نخواهد شد هرگز نه به خدا»[۱۸].
در روایتی آمده است که موالی حضرت صادق(ع) نزد آن حضرت مناظره مینمودند و حمران ساکت بود. حضرت فرمود: ای حمران! چرا تو ساکتی و تکلم نمیکنی؟ عرض کرد: ای آقای من! من قسم خوردهام که تلکم نکنم در مجلسی که شما در آنجا باشید، فرمود: من اذن دادم تو را در کلام، تکلم کن[۱۹].[۲۰]
جستارهای وابسته
- اعین بن سنسن (پدر)
- بکیر بن اعین (برادر)
- زرارة بن اعین (برادر)
- حمزة بن حمران (پسر)
- محمد بن حمران (پسر)
- عقبة بن حمران (پسر)
منابع
شاکری، سیمیندخت، دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حمران بن اعین بن سنسن شیبانی"
ابطحی، محمد علی، تاریخ آل زراره
پانویس
- ↑ شاکری، مدخل "حمران بن اعین بن سنسن شیبانی" در دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ابطحی، محمد علی، تاریخ آل زراره، (اصفهان)، ص۱۰۳.
- ↑ شاکری، مدخل "حمران بن اعین بن سنسن شیبانی" در دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ رجال کشی، ۱/۳۲۸.
- ↑ ابنحِبّان، کتاب الثقات، ج۴، ص۱۷۹.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۳۴۶.
- ↑ احمدبن محمد زراری، رساله ابیغالب الزراری، ص۱۱۳.
- ↑ زراری، رسالة ابیغالب الزراری، ص۱۱۳ـ ۱۱۴.
- ↑ رسالة أبی غالب الزراری، ص۱۸۸.
- ↑ معرفة القراء الکبار، ج ا، ص۱۷۲.
- ↑ محمد جزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، ج ۱، ص۳۹۵.
- ↑ سیمیندخت شاکری، دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حمران بن اعین بن سنسن شیبانی"، ج ۱۴، ص ۶۵۲۹.
- ↑ رجال کشی، ۱/۴۱۴.
- ↑ رجال علامه حلی، ص۶۳.
- ↑ رجال کشی، ص۱۶۰.
- ↑ رجال کشی، ص۱۶۰؛ بحارالانوار، ج ۴۷، ص۳۵۲.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۲۷۵؛ بحارالانوار، ج ۴۷، ص۴۰۷.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۲۷۵؛ بحارالانوار، ج ۴۷، ص۴۱۵.
- ↑ بحارالانوار، ۶۶/۳.
- ↑ سیمیندخت شاکری، دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حمران بن اعین بن سنسن شیبانی"، ج ۱۴، ص ۶۵۲۹.