مفضل بن صالح: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'وحید بهبهانی' به 'وحید بهبهانی'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'وحید بهبهانی' به 'وحید بهبهانی')
خط ۱۶: خط ۱۶:
[[نجاشی]] ذیل [[شناسایی]] و بیان [[شخصیت]] [[جابر بن یزید]]، [[ابوجمیله]] را از جمله افراد ضعیفی می‌داند که از او [[روایت]] نقل کرده و باید از [[روایات]] آنها [[چشم‌پوشی]] کرد. وی او را در ردیف [[عمرو بن شمر]]، [[منخل بن جمیل]] و [[یوسف بن یعقوب]] می‌داند<ref>الفهرست، نجاشی، ص۱۲۸.</ref>. خویی با استفاده از همین تعبیر، [[ضعف]] او را نزد [[اصحاب]] روشن می‌داند، هر چند ایشان صرف وجود نام اشخاص در اسناد کامل الزیارات را برای [[اثبات]] [[وثوق]] ایشان کافی می‌داند. به همین علت، [[تصدیق]] ضعف ابوجمیله با وجود ذکر نامش در اسناد آن کتاب، با [[اعتقاد]] خود ایشان مغایرت دارد<ref>القضاء فی الفقه الإسلامی، ص۱۱۱.</ref>. برخی هم نقل بزرگانی مثل ابن ابی‌عمیر، ابن‌مغیره، [[حسن بن محبوب]] و بزنطی را برای اثبات [[وثاقت]] و [[اعتماد]] بر او کافی دانسته‌اند<ref>منتهی المقال، ج۶، ص۳۰۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ کلیات فی علم الرجال، ص۲۵۴.</ref>. همچنین نقل [[حسین بن سعید]] از او که [[شیخ صدوق]] بر او اعتماد کرده و [[حکم]] به [[صحت]] او داده و [[احادیث]] کتابش را از او گرفته است<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴.</ref>. البته برخی دیگر صرف نقل [[اصحاب اجماع]] را موجب وثوق او نمی‌شمرند<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج۲، ص۲۶۰.</ref> و روایاتی را که به [[تنهایی]] نقل کرده است، قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>غایة المراد و حاشیة الإرشاد، ج۴، ص۴۵۷.</ref>.
[[نجاشی]] ذیل [[شناسایی]] و بیان [[شخصیت]] [[جابر بن یزید]]، [[ابوجمیله]] را از جمله افراد ضعیفی می‌داند که از او [[روایت]] نقل کرده و باید از [[روایات]] آنها [[چشم‌پوشی]] کرد. وی او را در ردیف [[عمرو بن شمر]]، [[منخل بن جمیل]] و [[یوسف بن یعقوب]] می‌داند<ref>الفهرست، نجاشی، ص۱۲۸.</ref>. خویی با استفاده از همین تعبیر، [[ضعف]] او را نزد [[اصحاب]] روشن می‌داند، هر چند ایشان صرف وجود نام اشخاص در اسناد کامل الزیارات را برای [[اثبات]] [[وثوق]] ایشان کافی می‌داند. به همین علت، [[تصدیق]] ضعف ابوجمیله با وجود ذکر نامش در اسناد آن کتاب، با [[اعتقاد]] خود ایشان مغایرت دارد<ref>القضاء فی الفقه الإسلامی، ص۱۱۱.</ref>. برخی هم نقل بزرگانی مثل ابن ابی‌عمیر، ابن‌مغیره، [[حسن بن محبوب]] و بزنطی را برای اثبات [[وثاقت]] و [[اعتماد]] بر او کافی دانسته‌اند<ref>منتهی المقال، ج۶، ص۳۰۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ کلیات فی علم الرجال، ص۲۵۴.</ref>. همچنین نقل [[حسین بن سعید]] از او که [[شیخ صدوق]] بر او اعتماد کرده و [[حکم]] به [[صحت]] او داده و [[احادیث]] کتابش را از او گرفته است<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴.</ref>. البته برخی دیگر صرف نقل [[اصحاب اجماع]] را موجب وثوق او نمی‌شمرند<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج۲، ص۲۶۰.</ref> و روایاتی را که به [[تنهایی]] نقل کرده است، قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>غایة المراد و حاشیة الإرشاد، ج۴، ص۴۵۷.</ref>.


محقق [[وحید]] بهبهانی در حاشیه‌اش بر خلاصة الأقوال وجوهی را در [[تأیید]] وثاقت ابوجمیله بیان می‌کند که عبارت‌اند از: ۱. نقل تعداد بسیار زیادی از [[مشایخ]]، مثل [[حسن بن علی بن فضال]] از او که ما [[مأمور]] به اخذ روایات از آنان هستیم. ۲. نقل هفت نفر از [[اصحاب اجماع]] و بزرگانی مثل [[ابن ابی‌عمیر]]، [[صفوان]] و بزنطی از او. [[شیخ طوسی]] و [[نجاشی]] و کشی او را [[تضعیف]] نکرده‌اند (هر چند همان طور که پیش‌تر گذشت، نجاشی ذیل ترجمه [[جابر بن یزید]] او را جزو افراد [[ضعیف]] نام برده است) و [[شیخ صدوق]] در من لایحضر از او [[روایت]] نقل کرده است.
محقق [[وحید بهبهانی]] در حاشیه‌اش بر خلاصة الأقوال وجوهی را در [[تأیید]] وثاقت ابوجمیله بیان می‌کند که عبارت‌اند از: ۱. نقل تعداد بسیار زیادی از [[مشایخ]]، مثل [[حسن بن علی بن فضال]] از او که ما [[مأمور]] به اخذ روایات از آنان هستیم. ۲. نقل هفت نفر از [[اصحاب اجماع]] و بزرگانی مثل [[ابن ابی‌عمیر]]، [[صفوان]] و بزنطی از او. [[شیخ طوسی]] و [[نجاشی]] و کشی او را [[تضعیف]] نکرده‌اند (هر چند همان طور که پیش‌تر گذشت، نجاشی ذیل ترجمه [[جابر بن یزید]] او را جزو افراد [[ضعیف]] نام برده است) و [[شیخ صدوق]] در من لایحضر از او [[روایت]] نقل کرده است.
به تضعیف ابن‌غضائری و به تبعش [[علامه]] و سایرین اعتنایی نیست، چون مبتنی بر [[حدس]] است و این به دلیل اخباری است که [[ابوجمیله]] در [[شأن]] [[ائمه معصوم]] {{عم}} نقل کرده و به نظر ایشان [[غلو]] آمیز بوده است<ref>خلل الصلاة و أحکامه، ص۷۲.</ref>.
به تضعیف ابن‌غضائری و به تبعش [[علامه]] و سایرین اعتنایی نیست، چون مبتنی بر [[حدس]] است و این به دلیل اخباری است که [[ابوجمیله]] در [[شأن]] [[ائمه معصوم]] {{عم}} نقل کرده و به نظر ایشان [[غلو]] آمیز بوده است<ref>خلل الصلاة و أحکامه، ص۷۲.</ref>.


به طور کلی، به نظر می‌رسد تضعیف ابوجمیله به دلیل روایاتی است که در شأن [[ائمه]] {{عم}} نقل کرده است و چون این [[روایات]] به دلیل [[عظمت]] ایشان حاوی مطالب بلندی است، به [[گمان]] بسیاری از ناقدین رجالی [[غلوآمیز]] بوده است و به همین علت به او نسبت [[کذب]] و غلو داده‌اند. هر چند از او در کتب [[اخبار]] روایاتی هست که [[صراحت]] بر خلاف غلو دارد<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ منتهی المقال، ج۶ ص۳۰۹.</ref>. به رغم سخنان [[ضد]] و نقیضی که درباره ابوجمیله بیان شده، به [[زعم]] عده‌ای دیگر او یکی از بزرگان و [[پیروان اهل بیت]] {{عم}} معرفی شده که در [[فضائل]] [[آل]] [[رسول]] {{صل}} روایاتی نقل کرده است. بنابراین، اینان تردیدی روا نمی‌دارند که او از ثقات [[شیعه]] باشد<ref>تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب، ص۶۷۷.</ref> و [[وثاقت]] و [[دیانت]] او را به تبع بزرگانی از معاصرانش که از وی [[دفاع]] کرده‌اند، [[ثابت]] شده می‌دانند<ref>خاتمة المستدرک، ج۹، ص۱۳۷.</ref>. همچنین با وجود روایات بسیاری که در [[عیون]] الطائفة از او نقل شده است، نسبت [[جعل]] و [[دروغ]] را به او غیر ممکن می‌دانند<ref>خاتمة المستدرک، ج۴، ص۳۰۸.</ref>. همان طور که گذشت، محقق [[وحید]] بهبهانی هم [[برائت]] او را از [[ضعف]] [[تصدیق]] می‌کند<ref>نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، ج۸ ص۴۳۱.</ref>.
به طور کلی، به نظر می‌رسد تضعیف ابوجمیله به دلیل روایاتی است که در شأن [[ائمه]] {{عم}} نقل کرده است و چون این [[روایات]] به دلیل [[عظمت]] ایشان حاوی مطالب بلندی است، به [[گمان]] بسیاری از ناقدین رجالی [[غلوآمیز]] بوده است و به همین علت به او نسبت [[کذب]] و غلو داده‌اند. هر چند از او در کتب [[اخبار]] روایاتی هست که [[صراحت]] بر خلاف غلو دارد<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ منتهی المقال، ج۶ ص۳۰۹.</ref>. به رغم سخنان [[ضد]] و نقیضی که درباره ابوجمیله بیان شده، به [[زعم]] عده‌ای دیگر او یکی از بزرگان و [[پیروان اهل بیت]] {{عم}} معرفی شده که در [[فضائل]] [[آل]] [[رسول]] {{صل}} روایاتی نقل کرده است. بنابراین، اینان تردیدی روا نمی‌دارند که او از ثقات [[شیعه]] باشد<ref>تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب، ص۶۷۷.</ref> و [[وثاقت]] و [[دیانت]] او را به تبع بزرگانی از معاصرانش که از وی [[دفاع]] کرده‌اند، [[ثابت]] شده می‌دانند<ref>خاتمة المستدرک، ج۹، ص۱۳۷.</ref>. همچنین با وجود روایات بسیاری که در [[عیون]] الطائفة از او نقل شده است، نسبت [[جعل]] و [[دروغ]] را به او غیر ممکن می‌دانند<ref>خاتمة المستدرک، ج۴، ص۳۰۸.</ref>. همان طور که گذشت، محقق [[وحید بهبهانی]] هم [[برائت]] او را از [[ضعف]] [[تصدیق]] می‌کند<ref>نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، ج۸ ص۴۳۱.</ref>.


یکی از روایات وی سخنی با واسطه [[سماک بن حرب]] از [[عکرمه]] از [[ابن‌عباس]] است: [[علی]] {{ع}} چهار [[خصلت]] دارد که هیچ یک از [[عرب]] و [[عجم]] ندارند. نخستین کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] گزارد؛ در تمامی [[جنگ‌ها]] [[علم]] آن [[حضرت]] را به دوش داشت؛ در [[روز]] مهراس ([[جنگ حنین]])، [[شکیبایی]] ورزید و پا به فرار نگذاشت و آخر آنکه پیامبر را [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۷۲- ۱۳؛ تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۱۰.</ref>.
یکی از روایات وی سخنی با واسطه [[سماک بن حرب]] از [[عکرمه]] از [[ابن‌عباس]] است: [[علی]] {{ع}} چهار [[خصلت]] دارد که هیچ یک از [[عرب]] و [[عجم]] ندارند. نخستین کسی است که با [[پیامبر]] {{صل}} [[نماز]] گزارد؛ در تمامی [[جنگ‌ها]] [[علم]] آن [[حضرت]] را به دوش داشت؛ در [[روز]] مهراس ([[جنگ حنین]])، [[شکیبایی]] ورزید و پا به فرار نگذاشت و آخر آنکه پیامبر را [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۷۲- ۱۳؛ تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۱۰.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش