←تاریخ و تمدن قوم سبأ
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== [[تاریخ]] و [[تمدن]] قوم [[سبأ]] == | == [[تاریخ]] و [[تمدن]] قوم [[سبأ]] == | ||
در این جا [[اجمال]] سرگذشت [[مردم]] [[سبا]] را از نظر شما میگذرانیم. | |||
اما آنچه [[قرآن کریم]] درباره آنها فرموده چنین است: | |||
{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ * ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده * اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار * چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۵-۱۷.</ref>. | |||
و اما وضع جغرافیایی سبا و اجمال داستان مردم آن: | |||
[[کشور یمن]] در جنوب [[غربی]] شبه [[جزیره عربستان]] قرار دارد و از زمانهای قدیم بین کشورهای بزرگ آن [[زمان]] بر سر [[تصرف]] آن ناحیه [[جنگ]] و [[اختلاف]] بوده است و یک بار هم در زمان [[ساسانیان]] به دست [[ایرانیان]] افتاد. گاهی هم دولتهای خود مختاری در آنجا تشکیل میشد، از آن جمله به گفته یکی از [[دانشمندان]]، در حدود سال ۸۵۰ قبل از میلاد، [[ملوک]] سبا در [[یمن]] دولتی تشکیل دادند که بیش از ششصد سال حکومتشان طول کشید و از آثار و اکتشافاتی که این اواخر به دست آمده و اکنون در موزههای اروپا نمونههای آن موجود است، معلوم شده که مردم سبا از عالیترین [[تمدنها]] برخوردار بودهاند و در ساختن ظروف طلا و [[نقره]] و بناهای باشکوه و [[آبادی]] و [[تزیین]] [[شهرها]] مهارتی کامل داشتهاند. | |||
از کارهای مهم [[پادشاهان]] سبا که با نبودن وسایل امروزی انجام دادهاند، ساختن [[سد مأرب]] است و [[مأرب]] پایتخت [[سلاطین]] [[سبا]] بود. | |||
این [[شهر]] در دامنه درهای قرار داشت که بالای آن کوههای بزرگی وجود داشت. در آن دره، تنگهای کوهستانی و در دو طرف آن تنگه، دو [[کوه]] معروف به کوه بلق است که فاصله آنها شش صد قدم است. | |||
[[خاک]] [[یمن]] پهناور و حاصلخیز بود، ولی در آنجا هم مانند سایر نقاط [[عربستان]]، آب کمیاب بود و رودخانههای مهمی نداشت و گاهگاهی بر اثر بارانهای فصلی، سیلی برمیخاست و در دشت پهناور به هدر میرفت، از این رو [[مردم یمن]] به [[فکر]] ساختن [[سد]] افتادند تا زیادی آب [[باران]] را در پشت آن سدها [[ذخیره]] کنند و در فصل تابستان از آنها استفاده نمایند. | |||
طبق این فکر و چنانچه برخی گفتهاند: سدهای بسیاری ساختند و مهمترین آنها، [[سد مأرب]] در فاصله دو کوه بلق بود که طبق اصول هندسی، در دو طرف آن دریچههایی برای استفاده از آب سد قرار دادند و در اوقات لازم میتوانستند به وسیله آن دریچهها آب را کم و زیاد کنند. | |||
طول این سد به گفته [[مورخان]]، در حدود هشت صد قدم و عرض آن حدود پنجاه قدم بود. | |||
بعد از ساختن این سد، دو طرف آن بیابان به شهرهای سرسبزی تبدیل شد که به گفته بعضی مجموعاً سیزده شهر بود و آن ریگهای سوزان، به باغ جنان مبدل گشت و درباره توصیف آن [[شهرها]] و [[فراوانی نعمت]] در آنجا سخنهای اغراق آمیزی گفتهاند: | |||
به گفته برخی، کسی که در آن باغها قدم میگذاشت، درختان میوه آن طوری بود که ده [[روز]] راه، رنگ [[آفتاب]] را نمیدید و این راه بسیار را در زیر [[سایه]] درختان خرم و پر میوه طی میکرد. | |||
برخی گفتهاند: [[زنها]] زنبیلها را روی سر میگذاشتند و چون چند قدم از زیر درختان میگذشتند، زنبیلهاشان پر از میوه میشد. | |||
به هر صورت بر اثر بستن آن سدها، از هوای لطیف و میوههای فراوان و آبهای روان و سایر نعمتهای بیحساب آنجا استفاده میکردند و البته [[شایسته]] بود که [[مردم]] [[سبا]] در برابر آن همه [[نعمت]] بیکران - که [[خداوند]] به ایشان بخشیده بود – [[سپاسگزاری]] کنند و خدایی را که از آن بیچارگی و [[گرسنگی]] نجاتشان داده بود [[شکر]] گویند، ولی اندک اندک [[غفلت]] بر آنها چیره گشت و به [[سرکشی]] و خود پرستی دچار شدند. | |||
[[خدای تعالی]] برای [[ارشاد]] و هدایتشان پیمبرانی فرستاد، ولی آن مردم به جای این که سخنان [[پیمبران]] [[الهی]] را بشنوند و به موعظهها و نصیحتهاشان گوش [[دل]] فرا دهند، به [[تکذیب]] آنها پرداخته و در [[خوشگذرانی]] و [[شهوت رانی]] [[غرق]] گشتند و شاید مانند سایر ملتهای [[سرکش]] و [[شهوت]] ران – که [[انبیا]] را [[سد]] راه [[لذت]] و شهوت خود میدیدند - به [[آزار]] آنها نیز کوشیدند و بدین ترتیب مستحق [[عذاب الهی]] گشتند. | |||
خدای تعالی سیل «[[عرم]]» را بر آن سد بزرگ گماشت تا آن را ویران ساخت و آب، تمام دشت و باغها و [[خانهها]] را بگرفت و همه را ویران کرد و پس از چندی آن [[وادی]] خرم را به صحرایی خشک و سوزان تبدیل کرد و به جای آن همه درختان میوه و باغهای سرسبز، چند درخت اراک و درخت شورهگز و اندکی [[درخت سدر]] به جای ماند و آن بلبلان خوش الحان جای خود را به فغان بومان سپردند.<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص ۵۴۹.</ref> | |||
== قوم [[سبأ]] در [[قرآن]] == | == قوم [[سبأ]] در [[قرآن]] == |