امام عسکری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سال' به 'سال'
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال')
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[ابو محمد حسن بن علی]] {{ع}}، [[امام هادی]] و ولی [[مؤمنان]] در [[ربیع]] الاخر سال ۲۳۲<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.</ref> و به [[نقل]] [[کلینی]] در [[رمضان]] در [[مدینه]] متولد شد و در سن ۲۸ سالگی در [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع الاول]] [[سال]] ۲۶۰ در [[سامرا]] درگذشت. مادرش کنیزی به نام [[حدیث]] و به [[نقلی]] [[سوسن]] بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳.</ref>. قبرش در کنار [[قبر]] پدرش در خانه‌ای است که در سامرا [[دفن]] شده بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.</ref>. از آنجا که حضرت را [[مسموم]] کرده بودند و [[مرگ]] ایشان مشکوک بود، وقتی که حضرت درگذشت، [[خلیفه]] فردی را نزد [[ابو عیسی متوکل]] فرستاد که بر جنازه حضرت [[نماز]] بخواند. ابوعیسی وقتی می‌خواست نماز بخواند، صورت حضرت را باز کرد و ایشان را به [[علویان]]، [[عباسیان]] از [[بنی هاشم]]، [[فرماندهان]]، کاتبان و [[قضات]] و افراد مورد [[اعتماد]] عرضه کرد که وی در بستر خود از [[دنیا]] رفته است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۲۴.</ref>.
[[ابو محمد حسن بن علی]] {{ع}}، [[امام هادی]] و ولی [[مؤمنان]] در [[ربیع]] الاخر سال ۲۳۲<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.</ref> و به [[نقل]] [[کلینی]] در [[رمضان]] در [[مدینه]] متولد شد و در سن ۲۸ سالگی در [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع الاول]] سال ۲۶۰ در [[سامرا]] درگذشت. مادرش کنیزی به نام [[حدیث]] و به [[نقلی]] [[سوسن]] بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳.</ref>. قبرش در کنار [[قبر]] پدرش در خانه‌ای است که در سامرا [[دفن]] شده بود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.</ref>. از آنجا که حضرت را [[مسموم]] کرده بودند و [[مرگ]] ایشان مشکوک بود، وقتی که حضرت درگذشت، [[خلیفه]] فردی را نزد [[ابو عیسی متوکل]] فرستاد که بر جنازه حضرت [[نماز]] بخواند. ابوعیسی وقتی می‌خواست نماز بخواند، صورت حضرت را باز کرد و ایشان را به [[علویان]]، [[عباسیان]] از [[بنی هاشم]]، [[فرماندهان]]، کاتبان و [[قضات]] و افراد مورد [[اعتماد]] عرضه کرد که وی در بستر خود از [[دنیا]] رفته است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۲۴.</ref>.


چنین به نظر می‌رسد که امام هادی {{ع}} [[فرزندی]] به نام [[محمد]] با [[کنیه]] [[ابوجعفر]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷. قبر او در عراق با عنوان سیدمحمد مشهور است.</ref> داشته است که برخی از [[شیعیان]] او را [[امام]] می‌دانستند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۶.</ref> و همان داستان [[اسماعیل]] و [[موسی بن جعفر]] {{ع}} با اختلافی اندک درباره این دو [[برادر]] تکرار شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. حضرت به برخی [[یاران]] خود، فرزندش [[حسن]] را که بزرگ‌تر از ابوجعفر بود، به عنوان [[جانشین]] خویش معرفی می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. بعد از درگذشت [[محمد بن علی]] [[عسکری]] در [[زمان]] حضرت، امام هادی {{ع}}<ref>شیخ طوسی، الغیبة للحجه، ص۸۲.</ref> [[امامت]] [[حضرت عسکری]] {{ع}} را آشکارا بیان می‌کند. گفته شده امام هادی {{ع}} چهار ماه قبل از درگذشت خود ایشان را به عنوان [[جانشین]] خویش معرفی کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. البته حضرت [[برادر]] دیگری به نام [[جعفر]] داشت<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۷۶.</ref> که بعد از [[امام عسکری]] {{ع}} [[مدعی امامت]] بود. کسانی که [[حضرت عسکری]] {{ع}} را دیده‌اند، به [[تجلیل]] از [[خلق و خوی]] حضرت پرداخته‌اند؛ از جمله آنان [[احمد بن عبیدالله خاقان]] است. با اینکه وی [[ناصبی]] متعصبی بود، در جلسه‌ای گفت: من در سرّمن [[رأی]] کسی را ندیدیم و نشناختم از [[علویان]] که مانند [[حسن بن علی بن محمد ابن الرضا]] {{ع}}، در [[منش]]، [[وقار]]، [[عفاف]]، [[زیرکی]] و [[نجابت]] و [[کرم]] در میان [[اهل]] بیتش و [[بنی هاشم]] [[یکتا]] باشد. آنان او را بر کسانی که در سن، بالاتر از او و دارای [[منزلت]] بودند، و بر [[فرماندهان]] و [[وزرا]] و تمام [[مردم]]، مقدم می‌داشتند؛ آنگاه جریانی را برای [[اثبات]] سخن خود [[نقل]] می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۲۱: {{عربی|مَا رَأَيْتُ وَ لَا عَرَفْتُ بِسُرَّمَنْ‏رَأَى مِنَ الْعَلَوِيَّةِ مِثْلَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا فِي هَدْيِهِ وَ سُكُونِهِ وَ عَفَافِهِ وَ نُبْلِهِ وَ كِبْرَتِهِ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ بَنِي هَاشِمٍ كَافَّةً وَ تَقْدِيمِهِمْ إِيَّاهُ عَلَى ذَوِي السِّنِّ مِنْهُمْ وَ الْخَطَرِ وَ كَذَلِكَ كَانَتْ حَالُهُ عِنْدَ الْقُوَّادِ وَ الْوُزَرَاءِ وَ عَامَّةِ النَّاسِ}}.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۸۶.</ref>
چنین به نظر می‌رسد که امام هادی {{ع}} [[فرزندی]] به نام [[محمد]] با [[کنیه]] [[ابوجعفر]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷. قبر او در عراق با عنوان سیدمحمد مشهور است.</ref> داشته است که برخی از [[شیعیان]] او را [[امام]] می‌دانستند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۶.</ref> و همان داستان [[اسماعیل]] و [[موسی بن جعفر]] {{ع}} با اختلافی اندک درباره این دو [[برادر]] تکرار شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. حضرت به برخی [[یاران]] خود، فرزندش [[حسن]] را که بزرگ‌تر از ابوجعفر بود، به عنوان [[جانشین]] خویش معرفی می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. بعد از درگذشت [[محمد بن علی]] [[عسکری]] در [[زمان]] حضرت، امام هادی {{ع}}<ref>شیخ طوسی، الغیبة للحجه، ص۸۲.</ref> [[امامت]] [[حضرت عسکری]] {{ع}} را آشکارا بیان می‌کند. گفته شده امام هادی {{ع}} چهار ماه قبل از درگذشت خود ایشان را به عنوان [[جانشین]] خویش معرفی کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. البته حضرت [[برادر]] دیگری به نام [[جعفر]] داشت<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۷۶.</ref> که بعد از [[امام عسکری]] {{ع}} [[مدعی امامت]] بود. کسانی که [[حضرت عسکری]] {{ع}} را دیده‌اند، به [[تجلیل]] از [[خلق و خوی]] حضرت پرداخته‌اند؛ از جمله آنان [[احمد بن عبیدالله خاقان]] است. با اینکه وی [[ناصبی]] متعصبی بود، در جلسه‌ای گفت: من در سرّمن [[رأی]] کسی را ندیدیم و نشناختم از [[علویان]] که مانند [[حسن بن علی بن محمد ابن الرضا]] {{ع}}، در [[منش]]، [[وقار]]، [[عفاف]]، [[زیرکی]] و [[نجابت]] و [[کرم]] در میان [[اهل]] بیتش و [[بنی هاشم]] [[یکتا]] باشد. آنان او را بر کسانی که در سن، بالاتر از او و دارای [[منزلت]] بودند، و بر [[فرماندهان]] و [[وزرا]] و تمام [[مردم]]، مقدم می‌داشتند؛ آنگاه جریانی را برای [[اثبات]] سخن خود [[نقل]] می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۲۱: {{عربی|مَا رَأَيْتُ وَ لَا عَرَفْتُ بِسُرَّمَنْ‏رَأَى مِنَ الْعَلَوِيَّةِ مِثْلَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا فِي هَدْيِهِ وَ سُكُونِهِ وَ عَفَافِهِ وَ نُبْلِهِ وَ كِبْرَتِهِ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ بَنِي هَاشِمٍ كَافَّةً وَ تَقْدِيمِهِمْ إِيَّاهُ عَلَى ذَوِي السِّنِّ مِنْهُمْ وَ الْخَطَرِ وَ كَذَلِكَ كَانَتْ حَالُهُ عِنْدَ الْقُوَّادِ وَ الْوُزَرَاءِ وَ عَامَّةِ النَّاسِ}}.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۸۶.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:
[[امام عسکری]] {{ع}} اگرچه بسیار [[جوان]] بود، ولی به دلیل موقعیت بلند [[علمی]] و [[اخلاقی]]، به ویژه [[رهبری]] شیعیان و [[اعتقاد]] بی‌شائبه آنان به امام و [[احترام]] بی‌چون و چرای [[مردم]] از وی، [[شهرت]] فراوانی پیدا کرده بود. نیز به دلیل آنکه مورد توجه [[عام و خاص]] بود، [[حاکمیت]] [[عباسی]] جز در مواردی چند، در ظاهر [[رفتار]] احترام آمیزی از خود نسبت به آن حضرت نشان می‌داد.
[[امام عسکری]] {{ع}} اگرچه بسیار [[جوان]] بود، ولی به دلیل موقعیت بلند [[علمی]] و [[اخلاقی]]، به ویژه [[رهبری]] شیعیان و [[اعتقاد]] بی‌شائبه آنان به امام و [[احترام]] بی‌چون و چرای [[مردم]] از وی، [[شهرت]] فراوانی پیدا کرده بود. نیز به دلیل آنکه مورد توجه [[عام و خاص]] بود، [[حاکمیت]] [[عباسی]] جز در مواردی چند، در ظاهر [[رفتار]] احترام آمیزی از خود نسبت به آن حضرت نشان می‌داد.


روایتی طولانی که در بسیاری از منابع نقل شده، حاکی از اهمیت و [[عظمت]] موقعیت روزافزون امام در سامرا می‌باشد. [[سعد بن عبدالله اشعری]] می‌نویسد: در [[شعبان]] [[سال]] ۲۷۸ - هیجده سال پس از [[رحلت]] امام {{ع}} - در مجلس [[احمد بن عبید الله بن یحیی بن خاقان]]<ref>پدرش وزیر معتمد عباسی بود، ر. ک: الکامل، ج۷، ص۲۳۵.</ref>- که آن روزها [[مسئولیت]] [[خراج]] [[قم]] را بر عهده داشت و به [[آل محمد]] و مردم قم نیز [[عداوت]] می‌ورزید - نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و [[مذهب]] و موقعیت آنان در پیش [[حاکم]] به میان آمد، احمد گفت: من کسی از [[علویان]] را چون [[حسن بن علی عسکری]] {{ع}} در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به [[وقار]] و [[عفاف]] و [[زیرکی]] و [[بزرگ‌منشی]] در میان [[اهل بیت]] {{ع}} خود شناخته شده و پیش سلطان و [[بنی‌هاشم]] محترم باشد، چنانکه او را بر افراد مسن حتی [[امیران]] و [[وزیران]] و منشیان نیز [[برتری]] می‌دادند. روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن [[روز]] پدرم برای [[دیدار]] با [[مردم]] نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن‌الرضا در بیرون در ایستاده است. پدرم با صدای بلندی گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن [[حضرت]] وارد شد... وقتی پدرم او را دید چند قدم به سوی او رفت، کاری که ندیده بودم با کسی حتی امیران و وُلات [[عهد]] انجام بدهد. وقتی به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانی او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جای خود نشاند. پدرم خود رو به روی او نشست و با وی به [[گفتگو]] پرداخت. در سخنان خود، او را با [[کنیه]] - که حاکی از [[احترام]] او بود- مورد خطاب قرار می‌داد و مرتب می‌گفت: [[پدر]] و مادرم فدایت....
روایتی طولانی که در بسیاری از منابع نقل شده، حاکی از اهمیت و [[عظمت]] موقعیت روزافزون امام در سامرا می‌باشد. [[سعد بن عبدالله اشعری]] می‌نویسد: در [[شعبان]] سال ۲۷۸ - هیجده سال پس از [[رحلت]] امام {{ع}} - در مجلس [[احمد بن عبید الله بن یحیی بن خاقان]]<ref>پدرش وزیر معتمد عباسی بود، ر. ک: الکامل، ج۷، ص۲۳۵.</ref>- که آن روزها [[مسئولیت]] [[خراج]] [[قم]] را بر عهده داشت و به [[آل محمد]] و مردم قم نیز [[عداوت]] می‌ورزید - نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و [[مذهب]] و موقعیت آنان در پیش [[حاکم]] به میان آمد، احمد گفت: من کسی از [[علویان]] را چون [[حسن بن علی عسکری]] {{ع}} در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به [[وقار]] و [[عفاف]] و [[زیرکی]] و [[بزرگ‌منشی]] در میان [[اهل بیت]] {{ع}} خود شناخته شده و پیش سلطان و [[بنی‌هاشم]] محترم باشد، چنانکه او را بر افراد مسن حتی [[امیران]] و [[وزیران]] و منشیان نیز [[برتری]] می‌دادند. روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن [[روز]] پدرم برای [[دیدار]] با [[مردم]] نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن‌الرضا در بیرون در ایستاده است. پدرم با صدای بلندی گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن [[حضرت]] وارد شد... وقتی پدرم او را دید چند قدم به سوی او رفت، کاری که ندیده بودم با کسی حتی امیران و وُلات [[عهد]] انجام بدهد. وقتی به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانی او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جای خود نشاند. پدرم خود رو به روی او نشست و با وی به [[گفتگو]] پرداخت. در سخنان خود، او را با [[کنیه]] - که حاکی از [[احترام]] او بود- مورد خطاب قرار می‌داد و مرتب می‌گفت: [[پدر]] و مادرم فدایت....


شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وی پرسیدم: ای پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودی، چه کسی بود که حتی پدر و مادرت را فدای او می‌کردی؟ گفت: او ابن‌الرضا، [[امام]] رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را [[شکست]] و ادامه داد: فرزندم اگر روزی [[خلافت]] از دست [[بنی‌عباس]] بیرون رود، در میان بنی‌هاشم، جز او کسی [[شایستگی]] [[تصدی]] آن را ندارد. او به سبب فضل، صیانت نفس، [[زهد]]، [[عبادت]] و [[اخلاق نیکو]] سزاوار [[مقام خلافت]] است. اگر پدر او را دیده بودی مردی بزرگوار، [[عاقل]]، [[نیکوکار]] و [[فاضل]] بود. با شنیدن این سخنان [[آتش]] [[خشم]] سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال [[حس]] کنجکاویم برای شناختن او برانگیخته شد. از هر کس از بنی‌هاشم، منشیان، [[قضات]]، [[فقها]]، حتی مردم عادی که درباره وی سؤال می‌کردم او را در نزد آنان در نهایت جلالت و [[بزرگواری]] و مقدم بر سایر افراد [[اهل بیت]] {{ع}} می‌یافتم. همه می‌گفتند: او [[امام]] رافضیان است. از آن پس اهمیت وی پیش من رو به فزونی گذاشت؛ زیرا [[دوست]] و [[دشمن]] او را به [[نیکی]] می‌ستودند<ref>بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۲۵؛ الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ الغیبة، ص۱۳۱-۱۳۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۴۰-۴۱؛ اعلام الوری، ص۳۵۷-۳۵۹؛ الارشاد، ص۳۳۸-۳۴۰؛ کشف الغمه، ج۱، ص۴۰۷.</ref>.
شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وی پرسیدم: ای پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودی، چه کسی بود که حتی پدر و مادرت را فدای او می‌کردی؟ گفت: او ابن‌الرضا، [[امام]] رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را [[شکست]] و ادامه داد: فرزندم اگر روزی [[خلافت]] از دست [[بنی‌عباس]] بیرون رود، در میان بنی‌هاشم، جز او کسی [[شایستگی]] [[تصدی]] آن را ندارد. او به سبب فضل، صیانت نفس، [[زهد]]، [[عبادت]] و [[اخلاق نیکو]] سزاوار [[مقام خلافت]] است. اگر پدر او را دیده بودی مردی بزرگوار، [[عاقل]]، [[نیکوکار]] و [[فاضل]] بود. با شنیدن این سخنان [[آتش]] [[خشم]] سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال [[حس]] کنجکاویم برای شناختن او برانگیخته شد. از هر کس از بنی‌هاشم، منشیان، [[قضات]]، [[فقها]]، حتی مردم عادی که درباره وی سؤال می‌کردم او را در نزد آنان در نهایت جلالت و [[بزرگواری]] و مقدم بر سایر افراد [[اهل بیت]] {{ع}} می‌یافتم. همه می‌گفتند: او [[امام]] رافضیان است. از آن پس اهمیت وی پیش من رو به فزونی گذاشت؛ زیرا [[دوست]] و [[دشمن]] او را به [[نیکی]] می‌ستودند<ref>بحارالانوار، ج۵۰، ص۳۲۵؛ الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ الغیبة، ص۱۳۱-۱۳۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۴۰-۴۱؛ اعلام الوری، ص۳۵۷-۳۵۹؛ الارشاد، ص۳۳۸-۳۴۰؛ کشف الغمه، ج۱، ص۴۰۷.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
[[روایات]] زیادی درباره [[بازداشت امام]] [[عسکری]] {{ع}} وجود دارد که البته از جهانی با یکدیگر ناسازگارند. علت این امر، افزون بر آنکه می‌تواند اشاره به تعدد بازداشت‌های آن حضرت باشد، [[اشتباه]] مردم در نام [[خلفا]] نیز هست. با گردآوری تمام گزارش‌های مربوط و مقایسه آنها با یکدیگر، [[امید]] دست‌یابی به [[واقعیت]] امر بیشتر می‌شود.
[[روایات]] زیادی درباره [[بازداشت امام]] [[عسکری]] {{ع}} وجود دارد که البته از جهانی با یکدیگر ناسازگارند. علت این امر، افزون بر آنکه می‌تواند اشاره به تعدد بازداشت‌های آن حضرت باشد، [[اشتباه]] مردم در نام [[خلفا]] نیز هست. با گردآوری تمام گزارش‌های مربوط و مقایسه آنها با یکدیگر، [[امید]] دست‌یابی به [[واقعیت]] امر بیشتر می‌شود.


خبری درباره [[زندانی]] شدن آن [[حضرت]] در دوران [[مستعین]] (۲۴۸ - ۲۵۲) در دست است. صیمری در کتاب الاوصیاء نقل کرده است که مستعین دستور [[بازداشت امام]] [[عسکری]] {{ع}} و آوردن وی به [[کوفه]] را به [[سعید]] [[حاجب]] داد. [[ابوالهیثم بن سیابه]] ضمن نامه‌ای که به [[امام]] نوشت، از این خبر اظهار [[نگرانی]] کرد. امام در جواب وی نوشت: پس از سه [[روز]] فرجی حاصل خواهد شد. سه روز بعد، مستعین [[خلع]] شد و خطر رفع گردید<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲ - ۳۱۳ از مهج الدعوات.</ref>. این خبر در منابع دیگر درباره [[معتز]] نقل شده است. دانسته است که آغاز [[زمان]] [[امامت]] [[حضرت عسکری]] {{ع}} [[سال]] ۲۵۴ بوده و شاید این شاهدی بر نادرستی این خبر درباره مستعین باشد. [[اربلی]] هم متوجه این [[خطا]] شده و گفته است که در خبر مزبور یا نام مستعین به غلط آمده و یا باید مربوط به [[امام هادی]] {{ع}} باشد<ref>ر. ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۶، ص۱۵۱.</ref>.
خبری درباره [[زندانی]] شدن آن [[حضرت]] در دوران [[مستعین]] (۲۴۸ - ۲۵۲) در دست است. صیمری در کتاب الاوصیاء نقل کرده است که مستعین دستور [[بازداشت امام]] [[عسکری]] {{ع}} و آوردن وی به [[کوفه]] را به [[سعید]] [[حاجب]] داد. [[ابوالهیثم بن سیابه]] ضمن نامه‌ای که به [[امام]] نوشت، از این خبر اظهار [[نگرانی]] کرد. امام در جواب وی نوشت: پس از سه [[روز]] فرجی حاصل خواهد شد. سه روز بعد، مستعین [[خلع]] شد و خطر رفع گردید<ref>بحارالانوار، ج۵، ص۳۱۲ - ۳۱۳ از مهج الدعوات.</ref>. این خبر در منابع دیگر درباره [[معتز]] نقل شده است. دانسته است که آغاز [[زمان]] [[امامت]] [[حضرت عسکری]] {{ع}} سال ۲۵۴ بوده و شاید این شاهدی بر نادرستی این خبر درباره مستعین باشد. [[اربلی]] هم متوجه این [[خطا]] شده و گفته است که در خبر مزبور یا نام مستعین به غلط آمده و یا باید مربوط به [[امام هادی]] {{ع}} باشد<ref>ر. ک: مجلسی، مرآة العقول، ج۶، ص۱۵۱.</ref>.


معتز که از خلفای سختگیر [[عباسی]] بود در سال ۲۵۲ به [[خلافت]] رسید. گزارش شده است که در همین سال شماری از [[شیعیان]]، از جمله [[ابوهاشم جعفری]] در [[زندان]] بوده است. [[خطیب]] [[بغدادی]] از قول ابن‌عرفه علت بازداشت وی را چنین بیان می‌کند: سخنانی از او شنیده شد که سبب زندانی شدن وی گردید<ref>به نقل از: شوشتری، قاموس الرجال، ج۴، ص۵۹، سمعانی به اشتباه ۲۴۲ آورده است.</ref>.
معتز که از خلفای سختگیر [[عباسی]] بود در سال ۲۵۲ به [[خلافت]] رسید. گزارش شده است که در همین سال شماری از [[شیعیان]]، از جمله [[ابوهاشم جعفری]] در [[زندان]] بوده است. [[خطیب]] [[بغدادی]] از قول ابن‌عرفه علت بازداشت وی را چنین بیان می‌کند: سخنانی از او شنیده شد که سبب زندانی شدن وی گردید<ref>به نقل از: شوشتری، قاموس الرجال، ج۴، ص۵۹، سمعانی به اشتباه ۲۴۲ آورده است.</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
==[[امام عسکری]]{{ع}}==
==[[امام عسکری]]{{ع}}==
===ولادت===
===ولادت===
امام عسکری{{ع}} بنا بر قول مشهور و بنا بر آنچه از خود آن [[حضرت]] نقل کرده‌اند، در ماه [[ربیع الآخر]] [[سال ۲۳۲ ق]]، در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۵۰۳؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۱۳؛ طبری، دلائل الامامة، ص۴۲۳.</ref>. البته درباره [[روز]]، ماه و سال ولادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد. چنان که [[ربیع الاول]] [[سال]] ۲۳۰<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۳۵؛ البته وی این تاریخ را به نقل از شیخ مفید در الارشاد آورده است، اما در الارشاد موجود این تاریخ یافت نشد.</ref>، سال ۲۳۱ بدون ذکر ماه و روز<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۹۰۹.</ref>، ششم<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۳۱؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۴؛ ابن طولون، الائمه الاثنا عشر، ص۱۱۳.</ref> یا هشتم ربیع الاول<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref> و یا ۶<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref>، ۸<ref>ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۷۹.</ref> و دهم<ref>مفید، مسار الشیعه، ص۵۲.</ref> ربیع الآخر سال ۲۳۲ و یا [[رمضان]] سال ۲۳۲ بدون ذکر روز<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳.</ref>، و ربیع الآخر سال ۲۳۳ هم گفته‌اند<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: طبری، دلائل الامامة، ص۲۲۳؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۲۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۱۹۲.</ref>.
امام عسکری{{ع}} بنا بر قول مشهور و بنا بر آنچه از خود آن [[حضرت]] نقل کرده‌اند، در ماه [[ربیع الآخر]] [[سال ۲۳۲ ق]]، در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۵۰۳؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۱۳؛ طبری، دلائل الامامة، ص۴۲۳.</ref>. البته درباره [[روز]]، ماه و سال ولادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد. چنان که [[ربیع الاول]] سال ۲۳۰<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۳۵؛ البته وی این تاریخ را به نقل از شیخ مفید در الارشاد آورده است، اما در الارشاد موجود این تاریخ یافت نشد.</ref>، سال ۲۳۱ بدون ذکر ماه و روز<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۹۰۹.</ref>، ششم<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۳۱؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۴؛ ابن طولون، الائمه الاثنا عشر، ص۱۱۳.</ref> یا هشتم ربیع الاول<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref> و یا ۶<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref>، ۸<ref>ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۱۰۷۹.</ref> و دهم<ref>مفید، مسار الشیعه، ص۵۲.</ref> ربیع الآخر سال ۲۳۲ و یا [[رمضان]] سال ۲۳۲ بدون ذکر روز<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۳.</ref>، و ربیع الآخر سال ۲۳۳ هم گفته‌اند<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: طبری، دلائل الامامة، ص۲۲۳؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۲۴؛ اربلی، کشف الغمه، ج۳، ص۱۹۲.</ref>.
به نظر می‌رسد قول برخی منابع که به ولادت ایشان به [[سال ۲۳۱ق]]، در [[سامرا]] اشاره کرده‌اند<ref>فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۵۶۵؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۲۴.</ref>، درست نباشد؛ زیرا کمترین [[زمان]] سال احضار [[امام هادی]]{{ع}} به سامرا، [[سال ۲۳۳ق]]، گفته شده، در حالی که [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بنا بر مشهور پیش از این [[تاریخ]] به دنیا آمده است و ولادت ایشان در [[زمان حضور امام]] [[هادی]]{{ع}} در مدینه بوده است. افزون بر آنکه احتمال تصحیف یا [[اشتباه]] در برخی از این اعداد و تاریخ‌ها نیز وجود دارد. چنان‌که با توجه به [[شهرت]] تاریخ [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم ربیع الاول<ref>زیرا در بیشتر منابع، تاریخ شهادت امام حسن عسکری{{ع}} هشتم ربیع الاول ثبت شده است.</ref>، بعید نیست که هشتم ربیع الاول که در برخی منابع آمده است<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref>، به [[اشتباه]] برای ولادت ایشان نقل شده باشد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۱۹.</ref>
به نظر می‌رسد قول برخی منابع که به ولادت ایشان به [[سال ۲۳۱ق]]، در [[سامرا]] اشاره کرده‌اند<ref>فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۵۶۵؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۲۴.</ref>، درست نباشد؛ زیرا کمترین [[زمان]] سال احضار [[امام هادی]]{{ع}} به سامرا، [[سال ۲۳۳ق]]، گفته شده، در حالی که [[امام حسن عسکری]]{{ع}} بنا بر مشهور پیش از این [[تاریخ]] به دنیا آمده است و ولادت ایشان در [[زمان حضور امام]] [[هادی]]{{ع}} در مدینه بوده است. افزون بر آنکه احتمال تصحیف یا [[اشتباه]] در برخی از این اعداد و تاریخ‌ها نیز وجود دارد. چنان‌که با توجه به [[شهرت]] تاریخ [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم ربیع الاول<ref>زیرا در بیشتر منابع، تاریخ شهادت امام حسن عسکری{{ع}} هشتم ربیع الاول ثبت شده است.</ref>، بعید نیست که هشتم ربیع الاول که در برخی منابع آمده است<ref>طبرسی، تاج الموالید، ص۱۰۵.</ref>، به [[اشتباه]] برای ولادت ایشان نقل شده باشد.<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش دوم ج۲]] ص ۲۱۹.</ref>


۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش