|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| '''[[اولوالعزم]]'''، به معنای صاحبان [[عزم]] و [[اراده]] و اصطلاحاً به [[پنج تن]] از [[پیامبران]] بزرگ گفته میشود که [[دین]] و دعوتشان جهانی بود و برای [[هدایت مردم]] [[شرق]] و [[غرب]] و جنّ و [[انس]]، [[مبعوث]] شده بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۷.</ref>. این [[پیامبران]]، صاحب [[شریعت]] و [[کتاب آسمانی]] بودند<ref>[[محمد هادی ذبیحزاده روشن|ذبیحزاده روشن، محمد هادی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۶۹ - ۷۲.</ref>. [[[پیامبران اولوالعزم]]]] عبارتند از: [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]]، [[حضرت عیسی]] و [[حضرت محمد]] {{صل}} در [[قرآن]] نیز از آنان یاد شده است<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ...}} «بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند.».. سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>. پیامبرانی که در فاصله میان اینان برانگیخته میشدند، پیرو و ترویجکننده [[دین]] و [[کتاب]] [[پیامبر]] قبلی بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۷.</ref>.
| | == مقدمه == |
| | [[اولوالعزم]]، به معنای صاحبان [[عزم]] و [[اراده]] و اصطلاحاً به [[پنج تن]] از [[پیامبران]] بزرگ گفته میشود که [[دین]] و دعوتشان جهانی بود و برای [[هدایت مردم]] [[شرق]] و [[غرب]] و جنّ و [[انس]]، [[مبعوث]] شده بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۷.</ref>. این [[پیامبران]]، صاحب [[شریعت]] و [[کتاب آسمانی]] بودند<ref>[[محمد هادی ذبیحزاده روشن|ذبیحزاده روشن، محمد هادی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۶۹ - ۷۲.</ref>. [[[پیامبران اولوالعزم]]]] عبارتند از: [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]]، [[حضرت عیسی]] و [[حضرت محمد]] {{صل}} در [[قرآن]] نیز از آنان یاد شده است<ref>{{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ...}} «بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند.».. سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref>. پیامبرانی که در فاصله میان اینان برانگیخته میشدند، پیرو و ترویجکننده [[دین]] و [[کتاب]] [[پیامبر]] قبلی بودند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۷.</ref>. |
|
| |
|
| == مقدمه ==
| |
| == ویژگیهای انبیای [[اولوالعزم]] == | | == ویژگیهای انبیای [[اولوالعزم]] == |
| * در [[قرآن کریم]] از برخی [[انبیا]] [[الهی]] به عنوان [[اولوالعزم]] یاد شده است: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ}}<ref> بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند؛ سوره احقاف، آیه:۳۵.</ref>. درباره این که مقصود از [[اولوالعزم]] چیست و انبیای [[اولوالعزم]] چه کسانی هستند سه نظریه مطرح شده است<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>:
| | در [[قرآن کریم]] از برخی [[انبیا]] [[الهی]] به عنوان [[اولوالعزم]] یاد شده است: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ}}<ref> بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند؛ سوره احقاف، آیه:۳۵.</ref>. درباره این که مقصود از [[اولوالعزم]] چیست و انبیای [[اولوالعزم]] چه کسانی هستند سه نظریه مطرح شده است: |
| # برخی [[عزم]] را به معنای [[صبر]] دانستهاند و [[پیامبران اولوالعزم]] را به [[پیامبران]] دارای [[صبر]] و [[تحمل]] در مقابل [[سختیها]] و [[مشکلات]] [[تبلیغ احکام الهی]] [[تفسیر]] نمودهاند. به [[دلیل]] آنکه در [[آیه]] [[اولوالعزم]] از میان صفات، صفت [[صبر]] به عنوان یک صفت برجسته برای [[پیامبران اولوالعزم]] مطرح شده است<ref>تفسیر عاملی، ج۷، ص ۵۳۳؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۶۸۰؛ تفسیر مراغی، ج ۲۱، ص ۱۳۲؛ التحریر والتنور، ج۲۶، ص ۵۷.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | # برخی [[عزم]] را به معنای [[صبر]] دانستهاند و [[پیامبران اولوالعزم]] را به [[پیامبران]] دارای [[صبر]] و [[تحمل]] در مقابل [[سختیها]] و [[مشکلات]] [[تبلیغ احکام الهی]] [[تفسیر]] نمودهاند. به [[دلیل]] آنکه در [[آیه]] [[اولوالعزم]] از میان صفات، صفت [[صبر]] به عنوان یک صفت برجسته برای [[پیامبران اولوالعزم]] مطرح شده است<ref>تفسیر عاملی، ج۷، ص ۵۳۳؛ تفسیر آیات الاحکام، ص ۶۸۰؛ تفسیر مراغی، ج ۲۱، ص ۱۳۲؛ التحریر والتنور، ج۲۶، ص ۵۷.</ref>. |
| # بعضی از [[مفسرین]] با استناد به برخی از [[روایات]]، [[عزم]] در کلمه [[اولوالعزم]] را به معنای [[عهد]] دانستهاند. بعضی هم این معنا را از بعضی [[آیات قرآن]] همچون [[آیه]] ۷و ۸ [[سوره احزاب]] استظهار نمودهاند چرا که در این [[آیات]] به مسئله گرفتن [[عهد]] و [[میثاق]] از انبیایی بزرگ همچون [[حضرت نوح]] {{ع}}، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[حضرت موسی]] {{ع}}، [[حضرت عیسی]] {{ع}}، و [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} اشاره شده است. همچنین در آیاتی دیگر از انبیایی همچون [[آدم]] نام برده شده است که در عمل به [[عهد]] و [[میثاق الهی]] موفق نبوده است و از این عدم موفقیت به فقدان [[عزم]] در ایشان اشاره شده است. بنابراین [[عزم]] به معنای [[عهد]] و [[میثاق]] میباشد<ref>تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص ۳۴۲ و کنزالدقائق، ج۸، ص ۳۶۰.</ref>. مطابق این [[تفسیر]] منظور از [[اولوالعزم]] پیامبرانی هستند که [[خداوند]] از آنها بر [[عبودیت]] و [[اطاعت]] تامه خویش <ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۵ و تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص ۳۴۲.</ref>. یا بر [[ولایت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۵؛ المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ تفسیر الصافی، ج۳، ص ۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص ۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص ۳۶۰.</ref>[[پیمان]] گرفته است<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | # بعضی از [[مفسرین]] با استناد به برخی از [[روایات]]، [[عزم]] در کلمه [[اولوالعزم]] را به معنای [[عهد]] دانستهاند. بعضی هم این معنا را از بعضی [[آیات قرآن]] همچون [[آیه]] ۷و ۸ [[سوره احزاب]] استظهار نمودهاند چرا که در این [[آیات]] به مسئله گرفتن [[عهد]] و [[میثاق]] از انبیایی بزرگ همچون [[حضرت نوح]] {{ع}}، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[حضرت موسی]] {{ع}}، [[حضرت عیسی]] {{ع}}، و [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} اشاره شده است. همچنین در آیاتی دیگر از انبیایی همچون [[آدم]] نام برده شده است که در عمل به [[عهد]] و [[میثاق الهی]] موفق نبوده است و از این عدم موفقیت به فقدان [[عزم]] در ایشان اشاره شده است. بنابراین [[عزم]] به معنای [[عهد]] و [[میثاق]] میباشد<ref>تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص ۳۴۲ و کنزالدقائق، ج۸، ص ۳۶۰.</ref>. مطابق این [[تفسیر]] منظور از [[اولوالعزم]] پیامبرانی هستند که [[خداوند]] از آنها بر [[عبودیت]] و [[اطاعت]] تامه خویش <ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۵ و تفسیر القرآن الکریم، ج۶، ص ۳۴۲.</ref>. یا بر [[ولایت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ایشان<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۵؛ المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ تفسیر الصافی، ج۳، ص ۳۴۲، تفسیر قمی، ج۲، ص ۶۶ و کنزالدقائق، ج۸، ص ۳۶۰.</ref>[[پیمان]] گرفته است. |
| # عده دیگری از [[مفسرین]] با توجه به پارهای از [[روایات]] دیگر، انبیای [[اولوالعزم]] را به [[انبیاء]] دارای کتاب و [[شریعت]] [[تفسیر]] نمودهاند<ref>المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ جوامع الجامع، ج۶، ص ۲۷ و ۲۹؛ روح البیان، ج۸، ص ۴۹۵؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص ۲۰۳ و تفسیر المبین، ص ۵۵۰.</ref> به عنوان نمونه در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} سؤال شد که چگونه ایشان [[اولوالعزم]] شدند [[حضرت]] فرمودند: زیرا [[حضرت نوح]] {{ع}} همراه با کتاب و [[شریعت]] [[مبعوث]] شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و [[شریعت]] و روش ایشان عمل کرد تا این که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با کتاب و [[صحف]] [[جدید]] آمد و هر [[پیامبری]] بعد از ایشان آمد طبق [[شریعت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} عمل کرد. تا این که جناب [[حضرت موسی]] {{ع}} آمد و [[تورات]] را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم [[مسیح]] با [[انجیل]] که [[شریعت]] جدیدی بود آمد و تا زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} هر کس میآمد طبق [[شریعت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} عمل میکرد تا این که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} با [[قرآن]] و [[شریعت]] جدیدی آمد که [[حرام]] و [[حلال]] آن تا [[روز قیامت]] به همان صورت باقی خواهد ماند<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ۵۱؛ الصافی، ج۵، ص ۱۹؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص ۲۰۶؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص ۸۰ و عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۱۷۸.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | # عده دیگری از [[مفسرین]] با توجه به پارهای از [[روایات]] دیگر، انبیای [[اولوالعزم]] را به [[انبیاء]] دارای کتاب و [[شریعت]] [[تفسیر]] نمودهاند<ref>المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ جوامع الجامع، ج۶، ص ۲۷ و ۲۹؛ روح البیان، ج۸، ص ۴۹۵؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص ۲۰۳ و تفسیر المبین، ص ۵۵۰.</ref> به عنوان نمونه در روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} سؤال شد که چگونه ایشان [[اولوالعزم]] شدند [[حضرت]] فرمودند: زیرا [[حضرت نوح]] {{ع}} همراه با کتاب و [[شریعت]] [[مبعوث]] شد و هر کس بعد از ایشان آمد طبق کتاب و [[شریعت]] و روش ایشان عمل کرد تا این که [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} با کتاب و [[صحف]] [[جدید]] آمد و هر [[پیامبری]] بعد از ایشان آمد طبق [[شریعت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} عمل کرد. تا این که جناب [[حضرت موسی]] {{ع}} آمد و [[تورات]] را که کتاب جدیدی بود آورد و بعد از آن هم [[مسیح]] با [[انجیل]] که [[شریعت]] جدیدی بود آمد و تا زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} هر کس میآمد طبق [[شریعت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} عمل میکرد تا این که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} با [[قرآن]] و [[شریعت]] جدیدی آمد که [[حرام]] و [[حلال]] آن تا [[روز قیامت]] به همان صورت باقی خواهد ماند<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ۵۱؛ الصافی، ج۵، ص ۱۹؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص ۲۰۶؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص ۸۰ و عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۱۷۸.</ref>. |
| * در مورد تعداد و مصادیق [[پیامبران]] [[اولوالعزم]] نیز بین [[مفسرین]] اختلافاتی وجود دارد<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>:
| | |
| * از پاره ای [[مفسرین]] [[نقل]] شده است که تمام [[رسولان الهی]] را [[اولوالعزم]] دانستهاند و برخی [[اولوالعزم]] را هیجده رسولی دانستهاند که نامشان در [[آیات]] ۸۲ تا ۹۰ [[سوره انعام]] آمده است چون [[خداوند]] بعد از نام این [[انبیاء]] {{عم}} فرموده است: <ref>{{متن قرآن|فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}} سوره انعام، آیه:۹۰.</ref>. و برخی بر اساس بعضی [[روایات]]، انبیای [[اولوالعزم]] را نه نفر دانسته و برخی دیگر آنها را هفت یا شش نفر دانستهاند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۳۳۳؛ روح المعانی، ج۲۶۶، ص ۳۴و ۳۵.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | در مورد تعداد و مصادیق [[پیامبران]] [[اولوالعزم]] نیز بین [[مفسرین]] اختلافاتی وجود دارد: |
| * [[علامه طباطبایی]] و بعضی دیگر از [[مفسران]] [[اولوالعزم]] را پنج [[پیامبر]] صاحب [[شریعت]]، یعنی [[حضرت نوح]] {{ع}}، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[حضرت موسی]] {{ع}}، [[حضرت عیسی]] {{ع}}، و [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} دانستهاند <ref>المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ البرهان، ج۳، ص ۷۷۶؛ تفسیر مراغی، ج۲۱، ص ۱۳۲ و ج۲۶، ص ۲۹.</ref> گفته شده است [[روایات]] دال بر این مطلب در حد [[مستفیض]] است<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۴۵ و ۱۴۶ و ج۱۸ ص ۲۲۰.</ref> اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به [[دلیل]] آنکه این [[روایات]] به حد [[تواتر]] نمیرسد، مفید [[یقین]] نیست و از [[آیات قرآن]] دلالتی قطعی بر انحصار [[پیامبران]] صاحب کتاب و [[شریعت]] در پنج نفر، در دست نیست. اگر به [[روایت]] یا روایاتی<ref>روح المعانی، ج۱۸، ص ۳۳۳.</ref>[[دست]] یابیم که [[پیامبران اولوالعزم]] یا صاحبان کتاب و [[شریعت]] را بیش از این پنج نفر بیان کرده بود میتوان مفاد آن را [[تصدیق]] کرد<ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص ۳۲۹.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | |
| * بنابراین که مقصود از انبیای [[اولوالعزم]] انبیای دارای [[شریعت]] باشند این مسأله مطرح شده است که آیا [[رسالت]] ایشان جهانی بوده یا آنکه هر کدام به سوی [[قوم]] خاصی [[مبعوث]] شدهاند؟ البته در مورد [[جهانی بودن]] [[رسالت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[تردید]] و اختلافی وجود ندارد اما در مورد دیگر انبیای [[اولوالعزم]] سه نظریه مطرح شده است<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>:
| | از پاره ای [[مفسرین]] [[نقل]] شده است که تمام [[رسولان الهی]] را [[اولوالعزم]] دانستهاند و برخی [[اولوالعزم]] را هیجده رسولی دانستهاند که نامشان در [[آیات]] ۸۲ تا ۹۰ [[سوره انعام]] آمده است چون [[خداوند]] بعد از نام این [[انبیاء]] {{عم}} فرموده است: <ref>{{متن قرآن|فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}} سوره انعام، آیه:۹۰.</ref>. و برخی بر اساس بعضی [[روایات]]، انبیای [[اولوالعزم]] را نه نفر دانسته و برخی دیگر آنها را هفت یا شش نفر دانستهاند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۳۳۳؛ روح المعانی، ج۲۶۶، ص ۳۴و ۳۵.</ref>. |
| # [[رسالت]] انبیای [[اولوالعزم]] [[رسالت]] [[جهانی]] بوده است. [[علامه طباطبایی]] از طرفداران این نظریه است ایشان برای [[اثبات]] مدعای فوق شواهدی از [[آیات]] ارائه کردهاند<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>. البته توضیح داده شده که انبیای [[اولوالعزم]] و صاحب کتاب دوگونه [[دعوت]] داشتهاند یکی [[دعوت]] به [[خداپرستی]]، [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]]، و دیگری [[دعوت]] به [[احکام]] و [[شرایع]] خاص. [[دعوت]] نخست جهانی بوده است بر خلاف [[دعوت]] دوم که به [[قوم]] خاصی اختصاص داشته است و آنان [[مکلف]] میشدند به آن [[احکام]] عمل کنند<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | |
| # [[رسالت]] انبیای [[اولوالعزم]] [[رسالت]] [[جهانی]] نبوده است. برای مثال [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} به سوی [[بنی اسرائیل]] برانگیخته شدند و [[دعوت]] آنان به این [[قوم]] اختصاص داشت. ظاهر برخی [[آیات]] نیز مؤید این مدعاست مثل: {{متن قرآن|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>سوره آل عمران، آیه:۴۹.</ref> و نیز مفاد ظاهر [[آیات]] دیگری همچون: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا }}<ref> و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم؛ از بنی اسرائیل بپرس هنگامی را که وی نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده میدانم؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref> بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانهای از سوی پروردگارت آوردهایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند؛ سوره طه، آیه:۴۷.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref> و بگویید که بنی اسرائیل را با ما بفرست؛ سوره شعراء، آیه:۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ}}<ref> و ما به راستی به موسی رهنمود دادیم و برای بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) را به ارث نهادیم؛ سوره غافر، آیه:۵۳.</ref> این است که [[رسالت]] این [[پیامبران]] [[جهانی]] نبوده است. بنابراین، بین این که [[پیامبری]] صاحب [[کتاب آسمانی]] ([[اولوالعزم]]) باشد و رسالتش رسالتی جهانی باشد تلازمی نیست<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | [[علامه طباطبایی]] و بعضی دیگر از [[مفسران]] [[اولوالعزم]] را پنج [[پیامبر]] صاحب [[شریعت]]، یعنی [[حضرت نوح]] {{ع}}، [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، [[حضرت موسی]] {{ع}}، [[حضرت عیسی]] {{ع}}، و [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} دانستهاند <ref>المیزان، ج۲، ص ۲۱۳؛ البرهان، ج۳، ص ۷۷۶؛ تفسیر مراغی، ج۲۱، ص ۱۳۲ و ج۲۶، ص ۲۹.</ref> گفته شده است [[روایات]] دال بر این مطلب در حد [[مستفیض]] است<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۴۵ و ۱۴۶ و ج۱۸ ص ۲۲۰.</ref> اما در مقابل، بعضی دیگر معتقدند به [[دلیل]] آنکه این [[روایات]] به حد [[تواتر]] نمیرسد، مفید [[یقین]] نیست و از [[آیات قرآن]] دلالتی قطعی بر انحصار [[پیامبران]] صاحب کتاب و [[شریعت]] در پنج نفر، در دست نیست. اگر به [[روایت]] یا روایاتی<ref>روح المعانی، ج۱۸، ص ۳۳۳.</ref>[[دست]] یابیم که [[پیامبران اولوالعزم]] یا صاحبان کتاب و [[شریعت]] را بیش از این پنج نفر بیان کرده بود میتوان مفاد آن را [[تصدیق]] کرد<ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص ۳۲۹.</ref>. |
| # نظریه سوم آن است که ا گر معنای [[جهانی بودن]] آن باشد که [[پیامبر]] موظف است [[رسالت]] خویش را نه تنها به [[قوم]] خویش که به همه [[اقوام]] و [[ملل]] عمده [[جهان]] برساند، [[رسالت]] بسیاری از [[پیامبران]] حتی [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} [[جهانی]] نبوده است. اما اگر [[جهانی بودن]] را به معنای [[لزوم]] [[ابلاغ رسالت]] در صورت مواجهه با دیگر [[اقوام]] و [[لزوم]] [[پیروی]] بر همه [[مکلفان]] مطلع بگیریم [[رسالت]] همه [[پیامبران]] عام، فراگیر و جهانی بوده است<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | |
| * بنابراین به یک معنا از [[جهانی بودن]] [[رسالت]]، [[دعوت]] بسیاری از [[انبیا]] [[جهانی]] نبوده است و به معنای دیگر، [[رسالت]] همه [[انبیا]] [[جهانی]] بوده است<ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص ۴۶.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۶.</ref>.
| | بنابراین که مقصود از انبیای [[اولوالعزم]] انبیای دارای [[شریعت]] باشند این مسأله مطرح شده است که آیا [[رسالت]] ایشان جهانی بوده یا آنکه هر کدام به سوی [[قوم]] خاصی [[مبعوث]] شدهاند؟ البته در مورد [[جهانی بودن]] [[رسالت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[تردید]] و اختلافی وجود ندارد اما در مورد دیگر انبیای [[اولوالعزم]] سه نظریه مطرح شده است: |
| | # [[رسالت]] انبیای [[اولوالعزم]] [[رسالت]] [[جهانی]] بوده است. [[علامه طباطبایی]] از طرفداران این نظریه است ایشان برای [[اثبات]] مدعای فوق شواهدی از [[آیات]] ارائه کردهاند<ref>المیزان، ج۲، ص ۱۴۱ و ۱۴۲.</ref>. البته توضیح داده شده که انبیای [[اولوالعزم]] و صاحب کتاب دوگونه [[دعوت]] داشتهاند یکی [[دعوت]] به [[خداپرستی]]، [[توحید]] و [[نفی]] [[شرک]]، و دیگری [[دعوت]] به [[احکام]] و [[شرایع]] خاص. [[دعوت]] نخست جهانی بوده است بر خلاف [[دعوت]] دوم که به [[قوم]] خاصی اختصاص داشته است و آنان [[مکلف]] میشدند به آن [[احکام]] عمل کنند. |
| | # [[رسالت]] انبیای [[اولوالعزم]] [[رسالت]] [[جهانی]] نبوده است. برای مثال [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} به سوی [[بنی اسرائیل]] برانگیخته شدند و [[دعوت]] آنان به این [[قوم]] اختصاص داشت. ظاهر برخی [[آیات]] نیز مؤید این مدعاست مثل: {{متن قرآن|وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref>سوره آل عمران، آیه:۴۹.</ref> و نیز مفاد ظاهر [[آیات]] دیگری همچون: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست میشمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهانها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا }}<ref> و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم؛ از بنی اسرائیل بپرس هنگامی را که وی نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده میدانم؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى}}<ref> بنابراین نزد او بروید و بگویید که ما فرستادگان پروردگار توایم پس، بنی اسرائیل را با ما گسیل دار و عذابشان مکن، ما برای تو نشانهای از سوی پروردگارت آوردهایم و درود بر کسی که از رهنمود (خداوند) پیروی کند؛ سوره طه، آیه:۴۷.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ}}<ref> و بگویید که بنی اسرائیل را با ما بفرست؛ سوره شعراء، آیه:۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ}}<ref> و ما به راستی به موسی رهنمود دادیم و برای بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) را به ارث نهادیم؛ سوره غافر، آیه:۵۳.</ref> این است که [[رسالت]] این [[پیامبران]] [[جهانی]] نبوده است. بنابراین، بین این که [[پیامبری]] صاحب [[کتاب آسمانی]] ([[اولوالعزم]]) باشد و رسالتش رسالتی جهانی باشد تلازمی نیست. |
| | # نظریه سوم آن است که ا گر معنای [[جهانی بودن]] آن باشد که [[پیامبر]] موظف است [[رسالت]] خویش را نه تنها به [[قوم]] خویش که به همه [[اقوام]] و [[ملل]] عمده [[جهان]] برساند، [[رسالت]] بسیاری از [[پیامبران]] حتی [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] {{ع}} [[جهانی]] نبوده است. اما اگر [[جهانی بودن]] را به معنای [[لزوم]] [[ابلاغ رسالت]] در صورت مواجهه با دیگر [[اقوام]] و [[لزوم]] [[پیروی]] بر همه [[مکلفان]] مطلع بگیریم [[رسالت]] همه [[پیامبران]] عام، فراگیر و جهانی بوده است. |
| | |
| | بنابراین به یک معنا از [[جهانی بودن]] [[رسالت]]، [[دعوت]] بسیاری از [[انبیا]] [[جهانی]] نبوده است و به معنای دیگر، [[رسالت]] همه [[انبیا]] [[جهانی]] بوده است<ref>راه و راهنماشناسی، ج۵، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[اولوالعزم (مقاله)|مقاله «اولوالعزم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۵۳۶.</ref> |
| | |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
خط ۳۱: |
خط ۳۷: |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] | | [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] |
| [[رده:اولوالعزم]] | | [[رده:مفاهیم قرآنی]] |
| [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |