شایستهسالاری در معارف و سیره نبوی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۶
، ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'شایسته سالاری' به 'شایستهسالاری'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'شایسته سالاری' به 'شایستهسالاری') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
آن حضرت در سپردن همه امور تنها شایستگیهای افراد را ملاحظه میکرد و خلاف هنجارهای زمانه خویش [[جوانان]] [[شایسته]] را در [[مناصب]] و مسئولیتهای مهم قرار میداد. آن حضرت [[عمرو بن حزم]] را در حالی که [[جوانی]] هفده ساله بود به [[فرمانداری]] [[نجران]] در [[یمن]] [[منصوب]] کرد و [[عتاب بن اسید]] را که جوانی بیست و چند ساله و در نهایت [[زهد]] و [[پرهیزکاری]] بود، [[فرماندار مکه]] قرار داد که از نظر [[سیاسی]] پس از [[مدینه]] مهمترین پایگاه محسوب میشد و او نخستین [[امیرالحاج]] [[مکه]] بود<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی منطق عملی، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. [[انتخاب]] [[زید بن حارثه]] و فرزند وی [[اسامة بن زید]] به [[فرماندهی سپاه]] مسلمانان نمونه دیگری از [[شایستهسالاری]] در [[سیره سیاسی]] آن حضرت است.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref> | آن حضرت در سپردن همه امور تنها شایستگیهای افراد را ملاحظه میکرد و خلاف هنجارهای زمانه خویش [[جوانان]] [[شایسته]] را در [[مناصب]] و مسئولیتهای مهم قرار میداد. آن حضرت [[عمرو بن حزم]] را در حالی که [[جوانی]] هفده ساله بود به [[فرمانداری]] [[نجران]] در [[یمن]] [[منصوب]] کرد و [[عتاب بن اسید]] را که جوانی بیست و چند ساله و در نهایت [[زهد]] و [[پرهیزکاری]] بود، [[فرماندار مکه]] قرار داد که از نظر [[سیاسی]] پس از [[مدینه]] مهمترین پایگاه محسوب میشد و او نخستین [[امیرالحاج]] [[مکه]] بود<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی منطق عملی، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. [[انتخاب]] [[زید بن حارثه]] و فرزند وی [[اسامة بن زید]] به [[فرماندهی سپاه]] مسلمانان نمونه دیگری از [[شایستهسالاری]] در [[سیره سیاسی]] آن حضرت است.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref> | ||
== [[ | == [[شایستهسالاری]] == | ||
[[شناخت]] تواناییها و استعدادهای افراد و استفاده از نیروها و پتانسیلهای موجود در [[جامعه اسلامی]] و بهکارگیری آنها به منظور تعالی [[جامعه]]، از اصول مهم و اساسی در [[فعالیتهای سیاسی]] است. البته بهرهبرداری از استعدادها و تواناییها باید بر اساس رعایت اصل [[شایستگی]] و تخصص صورت گیرد، چنان که [[خداوند تبارک و تعالی]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. در [[شأن نزول]] این [[آیه]] آمده است هنگامی که [[مکه]] به طور کامل [[فتح]] شد، [[پیامبر]]، [[عثمان بن طلحه]] را که [[کلیددار]] [[خانه کعبه]] بود، احضار کرد و کلید را از وی گرفت تا درون [[خانه خدا]] را از وجود [[بتها]] [[پاک]] سازد. پس از اینکه خانه خدا از وجود بتها پاک شد، [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] نزد آن [[حضرت]] آمد و تقاضا کرد [[منصب]] کلیدداری خانه کعبه به او سپرده شود، ولی پیامبر درحالی که آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> را میخواند، کلید را به عثمان بن طلحه سپرد<ref>جارالله زمخشری، تفسیر کشاف، ج۱، ص۵۲۳.</ref>. همچنین وقتی آن حضرت، [[معاذ بن جبل]] را به عنوان [[فرماندار]] به [[یمن]] فرستاد، به وی اینگونه سفارش کرد: امر [[خدا]] را در میان ایشان [[اجرا]] کن و کسی را بر دخالت در امور و [[مال]] [[مردم]] جرئت مده؛ زیرا این [[حکومت]]، مال و [[ملک]] شخصی تو نیست و در هر چیز؛ کم یا زیاد، [[امانت]] را نسبت به ایشان ادا کن<ref>تحف العقول، ص۱۹.</ref>. | [[شناخت]] تواناییها و استعدادهای افراد و استفاده از نیروها و پتانسیلهای موجود در [[جامعه اسلامی]] و بهکارگیری آنها به منظور تعالی [[جامعه]]، از اصول مهم و اساسی در [[فعالیتهای سیاسی]] است. البته بهرهبرداری از استعدادها و تواناییها باید بر اساس رعایت اصل [[شایستگی]] و تخصص صورت گیرد، چنان که [[خداوند تبارک و تعالی]] در این باره میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. در [[شأن نزول]] این [[آیه]] آمده است هنگامی که [[مکه]] به طور کامل [[فتح]] شد، [[پیامبر]]، [[عثمان بن طلحه]] را که [[کلیددار]] [[خانه کعبه]] بود، احضار کرد و کلید را از وی گرفت تا درون [[خانه خدا]] را از وجود [[بتها]] [[پاک]] سازد. پس از اینکه خانه خدا از وجود بتها پاک شد، [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] نزد آن [[حضرت]] آمد و تقاضا کرد [[منصب]] کلیدداری خانه کعبه به او سپرده شود، ولی پیامبر درحالی که آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> را میخواند، کلید را به عثمان بن طلحه سپرد<ref>جارالله زمخشری، تفسیر کشاف، ج۱، ص۵۲۳.</ref>. همچنین وقتی آن حضرت، [[معاذ بن جبل]] را به عنوان [[فرماندار]] به [[یمن]] فرستاد، به وی اینگونه سفارش کرد: امر [[خدا]] را در میان ایشان [[اجرا]] کن و کسی را بر دخالت در امور و [[مال]] [[مردم]] جرئت مده؛ زیرا این [[حکومت]]، مال و [[ملک]] شخصی تو نیست و در هر چیز؛ کم یا زیاد، [[امانت]] را نسبت به ایشان ادا کن<ref>تحف العقول، ص۱۹.</ref>. | ||
بر اساس این سفارش [[پیامبر]]، [[مناصب]] [[حکومتی]] نیز از مصداقهای امانتهای در دست [[حاکم]] است و باید به افراد [[شایسته]] سپرده شود. از اینرو، [[پیامبر خدا]] همواره افراد را از [[تصدی]] امور بدون [[شایستگی]] لازم [[نهی]] میکرد و میفرمود: | بر اساس این سفارش [[پیامبر]]، [[مناصب]] [[حکومتی]] نیز از مصداقهای امانتهای در دست [[حاکم]] است و باید به افراد [[شایسته]] سپرده شود. از اینرو، [[پیامبر خدا]] همواره افراد را از [[تصدی]] امور بدون [[شایستگی]] لازم [[نهی]] میکرد و میفرمود: |