تمدن اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
در [[حیات]] [[تاریخی]] جامعه اسلامی مقطع درخشانی به چشم می‌خورد که رونق [[علم]] و [[تفکر]]، [[مسلمانان]] را در قله آن [[زمان]] نشانده است. دوران اوج [[شکوفایی]] [[تمدن اسلامی]] در [[قرن]] ۴ [[هجری]] بوده و پس از آن به تدریج روند افول و [[انحطاط]] بر [[جامعه اسلامی]] [[حاکم]] شده است. [[تکریم]] [[علم]] و عالم، [[حمایت]] از تفکر و [[تعقل]]، [[ترویج]] [[اخلاق]] و [[معنویت]] و سامان‌دهی [[نظامات اجتماعی]] و [[اقتصادی]]، همگی ثمرات تعالیمی است که [[پیامبر]] در دوران ۲۳ ساله [[هدایت]] جامعه اسلامی بنیان نهاد. اگرچه [[انحراف]] [[حاکمان]] مانع از ثمردهی کامل این اقدامات شد، اما آثار مثبتی که در آن دوران پدیدار شد، حاصل زحمات [[رسول الله]]{{صل}} بود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات به مناسبت روز مبعث پیامبر اعظم، ۳۱/۵/۱۳۸۵. بیانات در دیدار با نخبگان علمی سراسر کشور، ۱۹/۷/۱۳۷۸.</ref>.
در [[حیات]] [[تاریخی]] جامعه اسلامی مقطع درخشانی به چشم می‌خورد که رونق [[علم]] و [[تفکر]]، [[مسلمانان]] را در قله آن [[زمان]] نشانده است. دوران اوج [[شکوفایی]] تمدن اسلامی در [[قرن]] ۴ [[هجری]] بوده و پس از آن به تدریج روند افول و [[انحطاط]] بر [[جامعه اسلامی]] [[حاکم]] شده است. [[تکریم]] [[علم]] و عالم، [[حمایت]] از تفکر و [[تعقل]]، [[ترویج]] [[اخلاق]] و [[معنویت]] و سامان‌دهی [[نظامات اجتماعی]] و [[اقتصادی]]، همگی ثمرات تعالیمی است که [[پیامبر]] در دوران ۲۳ ساله [[هدایت]] جامعه اسلامی بنیان نهاد. اگرچه [[انحراف]] [[حاکمان]] مانع از ثمردهی کامل این اقدامات شد، اما آثار مثبتی که در آن دوران پدیدار شد، حاصل زحمات [[رسول الله]]{{صل}} بود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات به مناسبت روز مبعث پیامبر اعظم، ۳۱/۵/۱۳۸۵. بیانات در دیدار با نخبگان علمی سراسر کشور، ۱۹/۷/۱۳۷۸.</ref>.


انحطاط و رکودی که بر [[جوامع اسلامی]] مستولی شد، ناشی از قدرناشناسی نعمتی بود که به [[برکت]] [[معارف]] [[اسلام]] به دست آمده بود. جدا کردن اخلاق از [[قدرت]] و سپردن [[حکومت]] به افراد [[ناصالح]] موجب شد که نهال تمدن اسلامی در معرض نابودی قرار گیرد. امروز نیز راه بازگشت به شکوفایی و [[پیشرفت]] و دست‌یابی به [[سعادت]] [[دل سپردن]] به آموزه‌های [[نبوی]] و بازگشت به [[ایمان]]، [[عقلانیت]]، [[مجاهدت]] و [[عزت]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز عید مبعث، ۹/۴/۱۳۹۰.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]]، ص۲۴۵.</ref>
انحطاط و رکودی که بر [[جوامع اسلامی]] مستولی شد، ناشی از قدرناشناسی نعمتی بود که به [[برکت]] [[معارف]] [[اسلام]] به دست آمده بود. جدا کردن اخلاق از [[قدرت]] و سپردن [[حکومت]] به افراد [[ناصالح]] موجب شد که نهال تمدن اسلامی در معرض نابودی قرار گیرد. امروز نیز راه بازگشت به شکوفایی و [[پیشرفت]] و دست‌یابی به [[سعادت]] [[دل سپردن]] به آموزه‌های [[نبوی]] و بازگشت به [[ایمان]]، [[عقلانیت]]، [[مجاهدت]] و [[عزت]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان نظام در روز عید مبعث، ۹/۴/۱۳۹۰.</ref>.<ref>[[سید فرید حاج سید جوادی|حاج سید جوادی، سید فرید]]، [[اسلام‌شناسی - حاج سید جوادی (مقاله)|مقاله «اسلام‌شناسی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱]]، ص۲۴۵.</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:


== جایگاه تمدن ==
== جایگاه تمدن ==
یکی از دانشمندان معاصر درباره جایگاه تمدن می‌فرمایند: [[تمدن اسلامی]] باید در همۀ عرصه‌ها و زمینه‌های [[اجتماع]] نمود پیدا کند. این نظریه به گونه‌ای است که اگر بنا باشد [[جامعۀ اسلامی]] را [[متمدن]] بنامیم باید از همه جهت متمدن باشند نه فقط در [[صنعت]] و مسائل [[دنیوی]]، بلکه از لحاظ [[معنوی]] باید [[رشد]] کند و [[روح]] [[خداشناسی]] و [[توحید]] در همۀ عرصه‌های [[جامعه]] حکم‌فرما باشد. جایگاه تمدن از منظر ایشان به این گونه است که تمدن به عنوان روند رو به رشد جامعه، باید پایبند به [[اصول اسلامی]] باشد و در کل روح [[خدامحوری]] در جامعه حکم‌فرما باشد؛ در نتیجه [[تمدنی]] که در حال شکل‌گیری یک [[جامعه اسلامی]] است، باید در عرصه‌های [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و نظامی با یکدیگر [[هماهنگی]] داشته باشند و به گونه‌ای باشد که با یکدیگر [[نظام]] تمدن اسلامی را پایه‌گذاری کنند و در کل ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، [[آزادی‌خواه]] و مستقل به معنای حقیقی‌اش باشد و این امر یک [[مکتب]] [[انسانیت]] و انسان‌ساز است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی  (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۷.</ref>
یکی از دانشمندان معاصر درباره جایگاه تمدن می‌فرمایند: تمدن اسلامی باید در همۀ عرصه‌ها و زمینه‌های [[اجتماع]] نمود پیدا کند. این نظریه به گونه‌ای است که اگر بنا باشد [[جامعۀ اسلامی]] را [[متمدن]] بنامیم باید از همه جهت متمدن باشند نه فقط در [[صنعت]] و مسائل [[دنیوی]]، بلکه از لحاظ [[معنوی]] باید [[رشد]] کند و [[روح]] [[خداشناسی]] و [[توحید]] در همۀ عرصه‌های [[جامعه]] حکم‌فرما باشد. جایگاه تمدن از منظر ایشان به این گونه است که تمدن به عنوان روند رو به رشد جامعه، باید پایبند به [[اصول اسلامی]] باشد و در کل روح [[خدامحوری]] در جامعه حکم‌فرما باشد؛ در نتیجه [[تمدنی]] که در حال شکل‌گیری یک [[جامعه اسلامی]] است، باید در عرصه‌های [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و نظامی با یکدیگر [[هماهنگی]] داشته باشند و به گونه‌ای باشد که با یکدیگر [[نظام]] تمدن اسلامی را پایه‌گذاری کنند و در کل ضامن این است که یک کشوری درست بکند که متمدن باشد، [[آزادی‌خواه]] و مستقل به معنای حقیقی‌اش باشد و این امر یک [[مکتب]] [[انسانیت]] و انسان‌ساز است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۸۲.</ref>.<ref>[[عبدالحسین خسروپناه]] و [[مهدی شاهرخ اصفهانی]]، [[تمدن اسلامی  (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۷۷.</ref>


== عناصر سازنده تمدن ==
== عناصر سازنده تمدن ==
خط ۳۴: خط ۳۴:


=== [[عقلانیت]] ===
=== [[عقلانیت]] ===
[[عقلانیت]] اسلامی برخلاف [[عقلانیت]] [[سکولار]]، تحت [[تصرف]] و [[تربیت]] [[شرع]] است و صبغۀ [[الهی]] و رنگ قدسی دارد، [[عقلی]] هم که [[پشتیبانی]] شرع و [[تعالیم]] انبیای عظام و [[اولیای الهی]] را نپذیرد، اسمش [[عقل]] نیست، بلکه [[تدبیر]] و [[شیطنت]] نامیده می‌شود؛ چون بندۀ [[شهوت]] و [[غضب]] و شیطنت شده است. عقلانیتی که سراسر «[[معنویت]]» است و در برپاداشتن «[[عدالت]]» خسته نمی‌شود و خودش را نمی‌بازد و از پیگیری مطالبات [[حق]] خود کوتاه نمی‌آید، پس این عقل است که می‌تواند پایۀ مهم تشکیل [[امت واحده]] و [[تمدن اسلامی]] باشد.
[[عقلانیت]] اسلامی برخلاف [[عقلانیت]] [[سکولار]]، تحت [[تصرف]] و [[تربیت]] [[شرع]] است و صبغۀ [[الهی]] و رنگ قدسی دارد، [[عقلی]] هم که [[پشتیبانی]] شرع و [[تعالیم]] انبیای عظام و [[اولیای الهی]] را نپذیرد، اسمش [[عقل]] نیست، بلکه [[تدبیر]] و [[شیطنت]] نامیده می‌شود؛ چون بندۀ [[شهوت]] و [[غضب]] و شیطنت شده است. عقلانیتی که سراسر «[[معنویت]]» است و در برپاداشتن «[[عدالت]]» خسته نمی‌شود و خودش را نمی‌بازد و از پیگیری مطالبات [[حق]] خود کوتاه نمی‌آید، پس این عقل است که می‌تواند پایۀ مهم تشکیل [[امت واحده]] و تمدن اسلامی باشد.


لایه‌های سه‌گانۀ وجود [[انسان]]، سه سطح برای عقلانیت ترسیم می‌کند: نخست، عقلانیت [[معرفتی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۴.</ref>؛ دوم عقلانیت [[اخلاقی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۶.</ref> و سوم عقلانیت ابزاری. در این سطح، مهندسی، اندازه‌گیری و نظام‌مندی، [[پیش‌بینی]] و نقش عقل در محاسبات مادی جهت نیل به شکوفا کردن [[مادیات]] و آباد کردن [[دنیا]] مدنظر است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۸.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۲.</ref>
لایه‌های سه‌گانۀ وجود [[انسان]]، سه سطح برای عقلانیت ترسیم می‌کند: نخست، عقلانیت [[معرفتی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۴.</ref>؛ دوم عقلانیت [[اخلاقی]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۶.</ref> و سوم عقلانیت ابزاری. در این سطح، مهندسی، اندازه‌گیری و نظام‌مندی، [[پیش‌بینی]] و نقش عقل در محاسبات مادی جهت نیل به شکوفا کردن [[مادیات]] و آباد کردن [[دنیا]] مدنظر است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۸.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۲.</ref>


== شاخص‌های تمدن ==
== شاخص‌های تمدن ==
  [[خضوع]] در مقابل [[مذهب]] و [[قانون]]، تجدید نظر در تصویب‌نامه‌ها و [[تسلیم]] مذهب و قانونی شدن، علامت [[شهامت]] و تمدن است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. مملکت متمدن دارای [[احزاب]] مختلفی است که در راستای ارتقای [[کشور]] فعالیت می‌کنند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۷۷.</ref>. مملکت متمدن آن است که همه چیزش [[آزاد]] باشد، بالاخص [[مردم]] در اظهار [[عقاید]] و آراءشان آزاد باشند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۳.</ref>. اگر روال یک [[حکومت]] بر اساس [[دموکراسی]] پیش برود که به خواسته‌های مردم [[احترام]] گذاشته شود و منطبق بر [[غرب]] و [[شرق]] نباشد، و برابر [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و منطبق بر [[آیین]] و [[دستورات اسلام]] باشد، این یک [[تمدن اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۵.</ref>. اسلام پیشرفته‌ترین [[حکومت]] را دارد و به هیچ وجه، حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد و اسلام، خود از پایه‌گذاران تمدن بزرگ در [[جهان]] بوده است. هر کشوری که به [[قوانین اسلام]] عمل نماید بدون [[شک]]، از پیشرفته‌ترین کشورها خواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با [[مصالح]] [[ملت]] بوده است، [[نفی]] کرده ولی آنهایی که موافق با مصالح ملت است، [[تأیید]] نموده است<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۶۲.</ref>.
  [[خضوع]] در مقابل [[مذهب]] و [[قانون]]، تجدید نظر در تصویب‌نامه‌ها و [[تسلیم]] مذهب و قانونی شدن، علامت [[شهامت]] و تمدن است<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. مملکت متمدن دارای [[احزاب]] مختلفی است که در راستای ارتقای [[کشور]] فعالیت می‌کنند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۷۷.</ref>. مملکت متمدن آن است که همه چیزش [[آزاد]] باشد، بالاخص [[مردم]] در اظهار [[عقاید]] و آراءشان آزاد باشند<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۳.</ref>. اگر روال یک [[حکومت]] بر اساس [[دموکراسی]] پیش برود که به خواسته‌های مردم [[احترام]] گذاشته شود و منطبق بر [[غرب]] و [[شرق]] نباشد، و برابر [[عدالت]] [[رفتار]] کرده و منطبق بر [[آیین]] و [[دستورات اسلام]] باشد، این یک تمدن اسلامی است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۵.</ref>. اسلام پیشرفته‌ترین [[حکومت]] را دارد و به هیچ وجه، حکومت اسلام با تمدن مخالفتی نداشته و ندارد و اسلام، خود از پایه‌گذاران تمدن بزرگ در [[جهان]] بوده است. هر کشوری که به [[قوانین اسلام]] عمل نماید بدون [[شک]]، از پیشرفته‌ترین کشورها خواهد شد<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. اسلام آن چیزهایی را که مخالف با [[مصالح]] [[ملت]] بوده است، [[نفی]] کرده ولی آنهایی که موافق با مصالح ملت است، [[تأیید]] نموده است<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۶۲.</ref>.
   
   
انسان در چارچوب نظری، در عالم ماده با سپری کردن مرحله [[جمادی]]، نباتی و [[حیوانی]] به مرتبه [[انسانی]] صعود می‌کند. بنابراین، انسان باید خویشتن را کامل کند. مشوق به کمال نیز در [[فطرت]] او نهاده شده به گونه‌ای که عشق به کمال، [[غایت]] همه حرکات و شدن‌های اوست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۷۲.</ref>. اگر یک [[کشور]] بخواهد مترقی باشد و از [[انحطاط]] دور بماند، باید افراد و [[آحاد]] آن [[جامعه]] مترقی باشند و فرد مترقی کسی است که وظیفه‌شناس باشد، چه [[وظیفه]] فردی، چه [[اجتماعی]] و چه [[الهی]] و از طرفی همه دستگاه‌ها هم با [[مردم]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸.</ref>. مهم‌ترین عامل انحطاط [[مسلمین]] دوری و بی‌خبری از [[تعالیم]] [[واقعی]] و [[حیات]] بخش [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۴.</ref>
انسان در چارچوب نظری، در عالم ماده با سپری کردن مرحله [[جمادی]]، نباتی و [[حیوانی]] به مرتبه [[انسانی]] صعود می‌کند. بنابراین، انسان باید خویشتن را کامل کند. مشوق به کمال نیز در [[فطرت]] او نهاده شده به گونه‌ای که عشق به کمال، [[غایت]] همه حرکات و شدن‌های اوست<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۷۲.</ref>. اگر یک [[کشور]] بخواهد مترقی باشد و از [[انحطاط]] دور بماند، باید افراد و [[آحاد]] آن [[جامعه]] مترقی باشند و فرد مترقی کسی است که وظیفه‌شناس باشد، چه [[وظیفه]] فردی، چه [[اجتماعی]] و چه [[الهی]] و از طرفی همه دستگاه‌ها هم با [[مردم]] به [[عدالت]] [[رفتار]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸.</ref>. مهم‌ترین عامل انحطاط [[مسلمین]] دوری و بی‌خبری از [[تعالیم]] [[واقعی]] و [[حیات]] بخش [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۴.</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
همچنین ایشان گفته‌اند: [[آحاد]] [[ملت]] [[مسلمان]] و [[علما]] و روحانیون از [[قدرت]] و [[نفوذ]] [[معنوی]] اسلام و تمدن معنوی خود در عرصۀ بین الملل غافل‌اند و باید بدانند با [[آگاهی]] دادن به مردم و [[عمل به دستورات]] [[قرآن]] و احکام اسلام و [[اتحاد]] و [[انسجام]] بین یکدیگر می‌توانند [[دنیا]] را در قبضۀ قرآن و [[حاکمیت اسلام]] درآورند<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۳۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۷.</ref>
همچنین ایشان گفته‌اند: [[آحاد]] [[ملت]] [[مسلمان]] و [[علما]] و روحانیون از [[قدرت]] و [[نفوذ]] [[معنوی]] اسلام و تمدن معنوی خود در عرصۀ بین الملل غافل‌اند و باید بدانند با [[آگاهی]] دادن به مردم و [[عمل به دستورات]] [[قرآن]] و احکام اسلام و [[اتحاد]] و [[انسجام]] بین یکدیگر می‌توانند [[دنیا]] را در قبضۀ قرآن و [[حاکمیت اسلام]] درآورند<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۳۷.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۷.</ref>


=== تمدن غربی و [[تمدن اسلامی]] ===
=== تمدن غربی و تمدن اسلامی ===
با [[ظهور اسلام]] ، تغییرات [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] فراوانی پدید آمد و اسلام، تمدن شگرف و بی‌هماوردی در افق [[تاریخ]] پدیدار ساخت که مردم [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و عقب‌افتاده عصر خویش را به [[سروری]] جهان رساند و قرن‌ها در [[علوم]] و [[فنون]] پیشرو گردید و سالیان دراز، رقیبی در پیشرفت و تعالی نداشت. اما متأسفانه بنا به دلایلی تمدن اسلام به رکود و سستی گرایید و پیرو تمدن‌های دیگر گشت و بسیاری از جلوه‌ها، [[شکوه]] و [[عظمت]] خود را از دست داد. به ویژه در دوران اخیر، بسیاری از [[مسلمانان]] در [[روش زندگی]] و ابعاد [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و حتی [[فرهنگی]]، [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[غربی]] را به عنوان الگوی خود برگزیده و از [[اسلام]]، به برخی عبادت‌های فردی اکتفا نموده‌اند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.
با [[ظهور اسلام]] ، تغییرات [[اجتماعی]]، [[فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] فراوانی پدید آمد و اسلام، تمدن شگرف و بی‌هماوردی در افق [[تاریخ]] پدیدار ساخت که مردم [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و عقب‌افتاده عصر خویش را به [[سروری]] جهان رساند و قرن‌ها در [[علوم]] و [[فنون]] پیشرو گردید و سالیان دراز، رقیبی در پیشرفت و تعالی نداشت. اما متأسفانه بنا به دلایلی تمدن اسلام به رکود و سستی گرایید و پیرو تمدن‌های دیگر گشت و بسیاری از جلوه‌ها، [[شکوه]] و [[عظمت]] خود را از دست داد. به ویژه در دوران اخیر، بسیاری از [[مسلمانان]] در [[روش زندگی]] و ابعاد [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و حتی [[فرهنگی]]، [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[غربی]] را به عنوان الگوی خود برگزیده و از [[اسلام]]، به برخی عبادت‌های فردی اکتفا نموده‌اند<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.


در جریان پی‌ریزی [[تمدن اسلامی]]، [[مسلمانان]] با [[اخلاق حسنه]] و [[معاشرت نیکو]] توانستند [[اعتماد]] [[ملت‌ها]] را به خود جلب نمایند و هدفشان نیز سودانگاری و [[منفعت‌طلبی]] نبوده، بلکه مسلمانان به دنبال [[سازندگی اخلاقی]] و اشاعه [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] بودند. اسلام برای [[علم]] و عالم اهمیت خاصی قائل است، چون باعث می‌گردد [[انسان]] نشئه‌های بزرگ و بالایی پیدا بکند، اگر انسان از تمدن [[علمی]] دور باشد، مثل حیوانات [[زندگی]] خواهد کرد. ممکن است فردی از تمدن علمی دور نباشد و از نظر [[آداب و رسوم]] [[اجتماعی]] به درجه‌ای برسد ولی اگر از اسلام بهره‌ای نبرده باشد از نظر [[الهی]] و [[مقام معنوی]] بهره‌ای نخواهد برد<ref>تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷۷.</ref>. اگر مسلمانان در قسمتی از [[زمان]] [[پیشرفت]] کردند به خاطر [[علم آموزی]] و اهمیت دادن به [[علوم روز]] و [[تقوی]] در کنار هم بود<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۷.</ref>. تمدن [[دروغین]] یعنی اینکه مظاهر [[فحشا]] و فساد در [[جامعه]] زیاد باشد، [[ناامنی]] در جامعه [[بیداد]] کند، [[حق]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] گرفته نشود و با [[روحانیت]] و مظاهر [[دینی]] [[مخالفت]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۸.</ref>
در جریان پی‌ریزی تمدن اسلامی، [[مسلمانان]] با [[اخلاق حسنه]] و [[معاشرت نیکو]] توانستند [[اعتماد]] [[ملت‌ها]] را به خود جلب نمایند و هدفشان نیز سودانگاری و [[منفعت‌طلبی]] نبوده، بلکه مسلمانان به دنبال [[سازندگی اخلاقی]] و اشاعه [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] بودند. اسلام برای [[علم]] و عالم اهمیت خاصی قائل است، چون باعث می‌گردد [[انسان]] نشئه‌های بزرگ و بالایی پیدا بکند، اگر انسان از تمدن [[علمی]] دور باشد، مثل حیوانات [[زندگی]] خواهد کرد. ممکن است فردی از تمدن علمی دور نباشد و از نظر [[آداب و رسوم]] [[اجتماعی]] به درجه‌ای برسد ولی اگر از اسلام بهره‌ای نبرده باشد از نظر [[الهی]] و [[مقام معنوی]] بهره‌ای نخواهد برد<ref>تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷۷.</ref>. اگر مسلمانان در قسمتی از [[زمان]] [[پیشرفت]] کردند به خاطر [[علم آموزی]] و اهمیت دادن به [[علوم روز]] و [[تقوی]] در کنار هم بود<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۱۸۷.</ref>. تمدن [[دروغین]] یعنی اینکه مظاهر [[فحشا]] و فساد در [[جامعه]] زیاد باشد، [[ناامنی]] در جامعه [[بیداد]] کند، [[حق]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] گرفته نشود و با [[روحانیت]] و مظاهر [[دینی]] [[مخالفت]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref>.<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۸۸۸.</ref>


=== تمدن [[استعماری]] و تمدن استکباری ===
=== تمدن [[استعماری]] و تمدن استکباری ===
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:


== جمع‌بندی ==
== جمع‌بندی ==
نگرش کلان داشتن به [[اندیشه]] متفکران و [[رهبران]] بزرگ [[فکری]] در [[مدیریت]] و [[برنامه‌ریزی]] [[راهبردی]]، نقش به‌سزایی دارد. مطلب مهمی که باید مدیران استراتژیک [[جوامع اسلامی]] بدانند این است که گرچه نهایت [[هدف]] [[اجتماعی]]، دست‌یابی به [[پیشرفت]] و [[تمدن اسلامی]] است؛ لکن بدون توجه به [[جهان‌بینی توحیدی]] نمی‌توان به تمدن مطلوب اسلامی رسید. این سریان [[توحیدی]]، توسط عنصر [[ولایت]] و پیوند مستحکم ولیّ و [[مردم]] تحقق‌پذیر است. [[مردم‌سالاری دینی]] است که می‌تواند [[روح]] توحیدی را در [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[تربیت]] و [[عبادت]]، ساری و جاری سازد و از آن طریق، به [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و [[مدیریت]] و [[قضاوت]] و [[تعلیم]] و [[فرهنگ]] توحیدی دست یابد.
نگرش کلان داشتن به [[اندیشه]] متفکران و [[رهبران]] بزرگ [[فکری]] در [[مدیریت]] و [[برنامه‌ریزی]] [[راهبردی]]، نقش به‌سزایی دارد. مطلب مهمی که باید مدیران استراتژیک [[جوامع اسلامی]] بدانند این است که گرچه نهایت [[هدف]] [[اجتماعی]]، دست‌یابی به [[پیشرفت]] و تمدن اسلامی است؛ لکن بدون توجه به [[جهان‌بینی توحیدی]] نمی‌توان به تمدن مطلوب اسلامی رسید. این سریان [[توحیدی]]، توسط عنصر [[ولایت]] و پیوند مستحکم ولیّ و [[مردم]] تحقق‌پذیر است. [[مردم‌سالاری دینی]] است که می‌تواند [[روح]] توحیدی را در [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[تربیت]] و [[عبادت]]، ساری و جاری سازد و از آن طریق، به [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و [[مدیریت]] و [[قضاوت]] و [[تعلیم]] و [[فرهنگ]] توحیدی دست یابد.


تفاوت تمدن اسلامی با تمدن مُدرن در همین گوهر اساسی، یعنی توحید و [[شرک]] نهفته است. تمدن اسلامی، مبتنی بر منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[توحید]] محور است؛ [[توحیدی]] که نه تنها در [[عقیده]] و [[قلب]] [[آدمیان]] حضور دارد؛ بلکه همانند [[روحی]]، همه ساحت‌های فردی و اجتماعی، مُلکی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را احاطه کرده است. [[آزادی]] و [[استقلال]] و [[دانش]] و [[قدرت]] و [[سیاست]] و [[قضاوت]] و [[امنیت]] و [[دفاع]] و... جملگی توحیدی هستند<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۱۳.</ref>.
تفاوت تمدن اسلامی با تمدن مُدرن در همین گوهر اساسی، یعنی توحید و [[شرک]] نهفته است. تمدن اسلامی، مبتنی بر منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[توحید]] محور است؛ [[توحیدی]] که نه تنها در [[عقیده]] و [[قلب]] [[آدمیان]] حضور دارد؛ بلکه همانند [[روحی]]، همه ساحت‌های فردی و اجتماعی، مُلکی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را احاطه کرده است. [[آزادی]] و [[استقلال]] و [[دانش]] و [[قدرت]] و [[سیاست]] و [[قضاوت]] و [[امنیت]] و [[دفاع]] و... جملگی توحیدی هستند<ref>خسروپناه و اصفهانی (مقاله)|«تمدن اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۹۱۳.</ref>.
۱۱۳٬۱۶۰

ویرایش