رفاعة بن شداد بجلی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۴: خط ۵۴:


== [[رفاعه]] و [[خون‌خواهی]] [[امام حسین]]{{ع}} ==
== [[رفاعه]] و [[خون‌خواهی]] [[امام حسین]]{{ع}} ==
[[عبدالله بن عوف ازدی]] گوید: "وقتی [[حسین بن علی]]{{ع}} کشته شد و [[ابن زیاد]] از اردوگاه خویش در [[نخیله]] به [[کوفه]] آمد، [[شیعیان]] همدیگر را ملامت و اظهار [[پشیمانی]] کردند؛ زیرا می‌دیدند خطایی بزرگ کرده‌اند که حسین{{ع}} را به [[یاری]] خوانده‌اند اما [[دعوت]] وی را [[اجابت]] نکرده‌اند و ایشان در مجاورت آنها کشته شده است و آنها ایشان را یاری نکرده‌اند. و دیدند که رسواییشان و گناهی که در کار قتل حسین{{ع}} داشته‌اند، جز به کشتن [[قاتلان]] وی یا کشته شدن در این راه [[پاک]] نمی‌شود. پس در کوفه پیش پنج نفر از سران [[شیعه]] رفتند: [[سلیمان بن صرد خزاعی]] که [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود؛ [[مسیب بن نجبه فزاری]] که از [[یاران علی]]{{ع}} و نیکانشان بود؛ [[عبید الله بن سعد ازدی]]؛ [[عبدالله بن وال تمیمی]] و [[رفاعه بن شداد بجلی]]. آن‌گاه این پنج نفر که از بهترین [[یاران]] [[امام علی]]{{ع}} بودند، در [[خانه]] [[سلیمان بن صرد]] جمع شدند که افرادی از [[نیکان]] و سران [[شیعه]] نیز با آنها بودند. چون در خانه سلیمان بن صرد شدند، [[مسیب بن نجبه]] زودتر از همه سخن گفت. پس از مسیب بن نجبه، [[رفاعه بن شداد]] سخن گفت و [[حمد]] [[خدا]] و ثنای خدا را به جا آورد و بر [[پیامبر]]{{صل}} [[صلوات]] فرستاد و سپس گفت: "اما بعد. خدا تو را به گفتار صواب [[راهبر]] شد که ما را سوی [[ارشاد]] [[دعوت]] کردی. تو از حمد و ثنای خدا و [[صلوات بر پیامبر]]{{صل}} آغاز کردی و ما را به [[پیکار]] [[فاسقان]] و [[توبه از گناه]] بزرگ خواندی، سخنت؛ شنیدنی و پذیرفتنی و گفتارت مقبول است. یکی از خودتان را به سالاری [[انتخاب]] کنید که به او [[رجوع]] کنید و دور [[پرچم]] وی جمع شوید؛ [[رأی]] ما نیز همانند رأی تو است. اگر آن یکی تو باشی، ما [[رضایت]] داریم که [[نیک‌خواه]] مایی و در جمعمان [[محبوب]] هستی. اگر رأی تو و یارانت موافق باشد، این کار را به پیر شیعه و [[یار]] [[پیمبر]] خدا و صاحب سابقه و عمل، سلیمان بن صرد بسپاریم که [[دلیری]] و دینداری‌اش، [[پسندیده]] و دوراندیشی‌اش، قابل [[اطمینان]] است. این سخن را می‌گویم و برای خودم و شما [[آمرزش]] می‌طلبم. "آن‌گاه [[عبدالله بن وال]] و [[عبدالله بن سعد]]، سخن گفته حمد [[پروردگار]] و ثنای او را به جای آوردند و سخنانی همانند رفاعه بن شداد گفتند و از [[فضیلت]] مسیب بن نجبه و از سابقه [[اسلام]] سلیمان بن صرد سخن به میان آوردند و [[خشنودی]] خویش را از سالاری وی اعلام کردند"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۵۵۲-۵۵۳ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[رفاعه بن شداد بجلی (مقاله)|مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۳۴۵-۳۴۶.</ref>
[[عبدالله بن عوف ازدی]] گوید: "وقتی [[حسین بن علی]]{{ع}} کشته شد و [[ابن زیاد]] از اردوگاه خویش در [[نخیله]] به [[کوفه]] آمد، [[شیعیان]] همدیگر را ملامت و اظهار [[پشیمانی]] کردند؛ زیرا می‌دیدند خطایی بزرگ کرده‌اند که حسین{{ع}} را به [[یاری]] خوانده‌اند اما [[دعوت]] وی را [[اجابت]] نکرده‌اند و ایشان در مجاورت آنها کشته شده است و آنها ایشان را یاری نکرده‌اند. و دیدند که رسواییشان و گناهی که در کار قتل حسین{{ع}} داشته‌اند، جز به کشتن [[قاتلان]] وی یا کشته شدن در این راه [[پاک]] نمی‌شود. پس در کوفه پیش پنج نفر از سران [[شیعه]] رفتند: [[سلیمان بن صرد خزاعی]] که [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود؛ [[مسیب بن نجبه فزاری]] که از [[یاران علی]]{{ع}} و نیکانشان بود؛ [[عبدالله بن سعد ازدی]]؛ [[عبدالله بن وال تمیمی]] و [[رفاعه بن شداد بجلی]]. آن‌گاه این پنج نفر که از بهترین [[یاران]] [[امام علی]]{{ع}} بودند، در [[خانه]] [[سلیمان بن صرد]] جمع شدند که افرادی از [[نیکان]] و سران [[شیعه]] نیز با آنها بودند. چون در خانه سلیمان بن صرد شدند، [[مسیب بن نجبه]] زودتر از همه سخن گفت. پس از مسیب بن نجبه، [[رفاعه بن شداد]] سخن گفت و [[حمد]] [[خدا]] و ثنای خدا را به جا آورد و بر [[پیامبر]]{{صل}} [[صلوات]] فرستاد و سپس گفت: "اما بعد. خدا تو را به گفتار صواب [[راهبر]] شد که ما را سوی [[ارشاد]] [[دعوت]] کردی. تو از حمد و ثنای خدا و [[صلوات بر پیامبر]]{{صل}} آغاز کردی و ما را به [[پیکار]] [[فاسقان]] و [[توبه از گناه]] بزرگ خواندی، سخنت؛ شنیدنی و پذیرفتنی و گفتارت مقبول است. یکی از خودتان را به سالاری [[انتخاب]] کنید که به او [[رجوع]] کنید و دور [[پرچم]] وی جمع شوید؛ [[رأی]] ما نیز همانند رأی تو است. اگر آن یکی تو باشی، ما [[رضایت]] داریم که [[نیک‌خواه]] مایی و در جمعمان [[محبوب]] هستی. اگر رأی تو و یارانت موافق باشد، این کار را به پیر شیعه و [[یار]] [[پیمبر]] خدا و صاحب سابقه و عمل، سلیمان بن صرد بسپاریم که [[دلیری]] و دینداری‌اش، [[پسندیده]] و دوراندیشی‌اش، قابل [[اطمینان]] است. این سخن را می‌گویم و برای خودم و شما [[آمرزش]] می‌طلبم. "آن‌گاه [[عبدالله بن وال]] و [[عبدالله بن سعد]]، سخن گفته حمد [[پروردگار]] و ثنای او را به جای آوردند و سخنانی همانند رفاعه بن شداد گفتند و از [[فضیلت]] مسیب بن نجبه و از سابقه [[اسلام]] سلیمان بن صرد سخن به میان آوردند و [[خشنودی]] خویش را از سالاری وی اعلام کردند"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۵۵۲-۵۵۳ و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[رفاعه بن شداد بجلی (مقاله)|مقاله «رفاعه بن شداد بجلی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۳۴۵-۳۴۶.</ref>


== [[رفاعه]] و حوادث مهم سال ۶۵ هجری ==
== [[رفاعه]] و حوادث مهم سال ۶۵ هجری ==
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش