آفات مدیریت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== منظور از تسویف کار امروز را به فردا واگذاردن است و از آن به تأخیر نیز تعبیر شده است. تسویف یکی از آفات مدیریت به شمار می‌آید که دیگر آفات مدیریت را چنین می‌تو...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
منظور از [[تسویف]] کار امروز را به فردا واگذاردن است و از آن به تأخیر نیز تعبیر شده است. تسویف یکی از [[آفات مدیریت]] به شمار می‌آید که دیگر آفات مدیریت را چنین می‌توان برشمرد:
[[اسلام]] شرایط و ضوابط مکتبی و توانایی‌های تخصصی و [[علمی]] لازم را دارد که به تناسب کمبود یا [[ضعف]] این شرایط و توانایی‌ها، آفت‌هایی دامنگیر مدیریت می‌شود که اگر شناخته و [[پیشگیری]] نشود، مدیریت دچار سردرگمی شده و نه تنها توان انجام مسئولیت‌های خود را از دست می‌دهد بلکه به ضد خود تبدیل می‌شود و به جای [[گره‌گشایی]] از [[جامعه]]، بر [[مشکلات]] آن می‌افزاید.
[[سوء]] [[مدیریت]] در [[جنگ]] و [[فرماندهی]] می‌تواند عامل زوال [[قدرت]] و [[فروپاشی]] [[دولت]] شود. [[اسلام]] شرایط و ضوابط مکتبی و توانایی‌های تخصصی و [[علمی]] لازم را دارد که به تناسب کمبود یا [[ضعف]] این شرایط و توانایی‌ها، آفت‌هایی دامنگیر مدیریت می‌شود که اگر شناخته و [[پیشگیری]] نشود، مدیریت دچار سردرگمی شده و نه تنها توان انجام مسئولیت‌های خود را از دست می‌دهد بلکه به ضد خود تبدیل می‌شود و به جای [[گره‌گشایی]] از [[جامعه]]، بر [[مشکلات]] آن می‌افزاید.
مدیریت توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند، ولی وقتی تناسب [[مسئولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] با هم تطبیق نکند، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های مدیریت فراهم می‌شود.
مدیریت توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند، ولی وقتی تناسب [[مسئولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] با هم تطبیق نکند، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های مدیریت فراهم می‌شود. اهم آفات مدیریت را به طور اختصار بررسی می‌کنیم:
 
#[[سستی]] [[ایمان]]: ایمان دارای سلسله مراتب متفاوتی است. هرگاه آفت سستی ایمان در مدیریت ظاهر شود، نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار می‌گیرد اصولاً از آنجا که انگیزه‌های عمل [[انسان]] [[بی‌ایمان]] یا [[سست ایمان]] با [[انگیزه]] عمل انسان با ایمان یا قوی‌الایمان متفاوت است و از نظر کمّی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی [[مدیر]]، اثر مستقیم دارد. ناگزیر [[مدیریت اسلامی]] باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کند و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]]، [[خودسازی]]، [[تربیت معنوی]] و ارتقای ایمان تأکید کرده است. داخل کردن برنامه‌های [[تربیتی]] در کل [[برنامه‌ریزی]] ضروریتی است که مدیریت و زیر مجموعه آن را در برابر این آفت آسیب‌ناپذیر می‌کند؛
از جمله اهم آفات مدیریت موارد ذیل‌اند:
#ضعف [[بینش علمی]]: مدیریت هر [[سازمان]] به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم، [[تخصص]] و [[تجربه]] بیفزاید و [[غفلت]] از این معیار [[اسلامی]] در [[گزینش]] مدیران موجب خسارت‌های جبران‌ناپذیر خواهد بود، ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] [[مدیر]] بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گسترده‌تر شدن [[سازمان]] و پیچیده‌تر شدن [[مدیریت]] توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او به وجود آمده است، وفق ندهد و از این رو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیم‌گیری]] در عملیات شود. بنابراین باید به تناسب [[پیشرفت]] سازمان، گستردگی و پیچیدگی آن [[بینش]] و معلومات فنی و تخصصی مدیران افزایش یابد. برنامه‌های [[آموزشی]] ضمن [[خدمت]] می‌تواند توانایی‌های مورد نیاز سازمان را فراهم آورد و [[میزان]] کفایت مدیران را به سطح مطلوب ارتقا بخشد؛
 
#عدم [[برنامه‌ریزی]]: علی{{ع}} فرمود: (در هر کاری نخست درنگ کن، [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس، آنگاه عمل را آغاز کن) تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده به معنای اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] می‌باشد بی‌برنامه بودن، مدیریت را از صلاحیت خارج می‌کند و سازمان را تباه، نیروها و امکانات را نابود می‌کند؛
==[[سستی ایمان]]==
#[[یکسونگری]]: یکسونگری، مدیر را از وسعت‌نظر و سعه‌نظر باز می‌دارد و او را در تصمیم‌گیری و عمل دچار [[اشتباه]] می‌کند. علی{{ع}} فرمود: «کسی که به آرا و اندیشه‌های گوناگون ناآشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد، دچار حیله‌ها می‌گردد. راه حل این آفت بازنگری در آرای مخالف و نقطه نظرهای مختلف است»؛
[[ایمان]] دارای سلسله مراتب متفاوتی است. هرگاه آفت سستی ایمان در مدیریت ظاهر شود، نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار می‌گیرد اصولاً از آنجا که انگیزه‌های عمل [[انسان]] [[بی‌ایمان]] یا [[سست ایمان]] با [[انگیزه]] عمل انسان با ایمان یا قوی‌الایمان متفاوت است و از نظر کمّی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی [[مدیر]]، اثر مستقیم دارد. ناگزیر [[مدیریت اسلامی]] باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کند و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]]، [[خودسازی]]، [[تربیت معنوی]] و ارتقای ایمان تأکید کرده است. داخل کردن برنامه‌های [[تربیتی]] در کل [[برنامه‌ریزی]] ضروریتی است که مدیریت و زیر مجموعه آن را در برابر این آفت آسیب‌ناپذیر می‌کند.
#[[سستی اراده]]: [[اراده]] مدیر، کلید حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام سستی اراده می‌آفریند. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل‌انگاری]] در انجام [[وظایف]] می‌شود و سرانجام به تضییع [[حقوق]] می‌انجامد». همچنین امام علی{{ع}} فرمود: «[[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت [[سستی اراده]] است»؛
 
#خود محوری: خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیم‌گیری]] به وجود می‌آورد اصولاً پی‌آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: «[[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی می‌انجامد»؛
==ضعف [[بینش علمی]]==
#[[خشونت]]: آفت خشونت خنثی‌کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از انجام و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع می‌کند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
مدیریت هر [[سازمان]] به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم، [[تخصص]] و [[تجربه]] بیفزاید و [[غفلت]] از این معیار [[اسلامی]] در [[گزینش]] مدیران موجب خسارت‌های جبران‌ناپذیر خواهد بود، ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] [[مدیر]] بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گسترده‌تر شدن [[سازمان]] و پیچیده‌تر شدن [[مدیریت]] توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او به وجود آمده است، وفق ندهد و از این رو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیم‌گیری]] در عملیات شود. بنابراین باید به تناسب [[پیشرفت]] سازمان، گستردگی و پیچیدگی آن [[بینش]] و معلومات فنی و تخصصی مدیران افزایش یابد. برنامه‌های [[آموزشی]] ضمن [[خدمت]] می‌تواند توانایی‌های مورد نیاز سازمان را فراهم آورد و [[میزان]] کفایت مدیران را به سطح مطلوب ارتقا بخشد؛
#[[دخالت مستقیم در کارها]]: [[مراقبت]]، [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیت‌های سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان می‌برد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش می‌دهد و آنها را به سردی و [[بی‌تفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا می‌دارد؛
 
#[[استتار]] و حاجب‌گرفتن: جدایی مدیریت از ارباب [[حاجت]] و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]] [[مدیر]] را از واقعیت‌ها دور می‌کند و [[ارتباطات]] سازمان را مختل می‌کند و نظارت وی را [[ضعیف]] می‌گرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]]{{ع}}، [[حاجب]] و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است: {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛
==عدم [[برنامه‌ریزی]]==
#[[ناسپاسی]]: ناسپاسی و کفور بودن، خصلتی [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است، ولی در [[مدیریت]] می‌تواند در حد یک آفتِ زیان‌بخش، مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>.
[[علی]]{{ع}} فرمود: (در هر کاری نخست درنگ کن، [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس، آنگاه عمل را آغاز کن) تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده به معنای اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] می‌باشد بی‌برنامه بودن، مدیریت را از صلاحیت خارج می‌کند و سازمان را تباه، نیروها و امکانات را نابود می‌کند؛
#[[تکبر و طغیانگری]]: هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیانگری دچار شود. {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد،* چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان می‌شود که این آفت به مدیریت سرایت کند؛
==[[یکسونگری]]: یکسونگری، مدیر را از وسعت‌نظر و سعه‌نظر باز می‌دارد و او را در تصمیم‌گیری و عمل دچار [[اشتباه]] می‌کند. علی{{ع}} فرمود: «کسی که به آرا و اندیشه‌های گوناگون ناآشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد، دچار حیله‌ها می‌گردد. راه حل این آفت بازنگری در آرای مخالف و نقطه نظرهای مختلف است».
#[[شتابزدگی]]: [[قرآن]] انسان را بالطبع [[عجول]] و شتاب‌زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] نکوهیده و خطرناک در مدیریت خطر شتابزدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتابزدگی به استقبال آن می‌شتابد؛
 
#[[لجاجت]] و خشک‌سری: منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از لجاجت و خشک‌سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] مدیریت هم هست، [[مدیر]] [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]]، [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند؛ زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و بی‌گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
==[[سستی اراده]]==
#[[فخر فروشی]] و امتیازطلبی: از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که می‌تواند تمامی تلاش‌های یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت‌بار می‌شود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران می‌تواند در متوقف کردن [[رشد]] این [[خصلت]] منفی در درون [[آدمی]] و ریشه‌کن کردن آن مؤثر باشد؛
[[اراده]] مدیر، کلید حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام سستی اراده می‌آفریند. [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل‌انگاری]] در انجام [[وظایف]] می‌شود و سرانجام به تضییع [[حقوق]] می‌انجامد». همچنین امام علی{{ع}} فرمود: «[[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت [[سستی اراده]] است».
#عدم [[پویایی]]: حرکت خصیصه هر موجود زنده است، [[سازمان]] و [[مدیریت]] آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد. ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند سازمان به معنای [[مرگ]] مدیریت است؛
 
#[[تسویف]]: کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار [[مدیر]] از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی مدیریت را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۱۴۲ – ۱۴۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۲۵.</ref>
==[[خود محوری]]==
خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیم‌گیری]] به وجود می‌آورد اصولاً پی‌آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: «[[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی می‌انجامد»؛
==[[خشونت]]: آفت خشونت خنثی‌کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از انجام و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع می‌کند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
 
==[[دخالت مستقیم در کارها]]==
[[مراقبت]]، [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیت‌های سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان می‌برد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش می‌دهد و آنها را به سردی و [[بی‌تفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا می‌دارد.
 
==[[استتار]] و [[حاجب‌گرفتن]]==
جدایی مدیریت از ارباب [[حاجت]] و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]] [[مدیر]] را از واقعیت‌ها دور می‌کند و [[ارتباطات]] سازمان را مختل می‌کند و نظارت وی را [[ضعیف]] می‌گرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]]{{ع}}، [[حاجب]] و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است: {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛
==[[ناسپاسی]]: ناسپاسی و کفور بودن، خصلتی [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است، ولی در [[مدیریت]] می‌تواند در حد یک آفتِ زیان‌بخش، مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>.
==[[تکبر و طغیانگری]]: هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیانگری دچار شود. {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد،* چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان می‌شود که این آفت به مدیریت سرایت کند.
 
==[[شتابزدگی]]==
[[قرآن]] انسان را بالطبع [[عجول]] و شتاب‌زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] نکوهیده و خطرناک در مدیریت خطر شتابزدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتابزدگی به استقبال آن می‌شتابد؛
==[[لجاجت]] و خشک‌سری: منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از لجاجت و خشک‌سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] مدیریت هم هست، [[مدیر]] [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]]، [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند؛ زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و بی‌گمان در این قرآن برای مردم از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
==[[فخر فروشی]] و امتیازطلبی: از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که می‌تواند تمامی تلاش‌های یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت‌بار می‌شود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران می‌تواند در متوقف کردن [[رشد]] این [[خصلت]] منفی در درون [[آدمی]] و ریشه‌کن کردن آن مؤثر باشد؛
 
==عدم [[پویایی]]==
حرکت خصیصه هر موجود زنده است، [[سازمان]] و [[مدیریت]] آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد. ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند سازمان به معنای [[مرگ]] مدیریت است؛
==[[تسویف]]: کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار [[مدیر]] از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی مدیریت را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}<ref>فقه سیاسی، ج۶، ص۱۴۲ – ۱۴۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۲۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۴۷۸

ویرایش