←ج) بحث جهتی: حمل روایت بر تقیه
خط ۸۱۶: | خط ۸۱۶: | ||
بسیاری از [[فقیهان]] بر اساس محتوا و مضمون [[روایت]]، اعتبار و عدم اعتبار آن را مورد [[آزمون]] و بررسی قرار میدهند. با توجه به پذیرش مبنای [[کلامی]] [[عصمت]]، اگر محتوای [[حدیث]] دربردارنده نسبتی غیر درخور [[شأن]] و [[منزلت]] [[معصوم]] باشد، آن روایت گرچه تمامی [[راویان]] زنجیره سند آن مورد [[اعتماد]] و [[ثقه]] باشند، در صدور آن از معصوم مورد [[شک]] قرار میگیرد و میگویند محال است چنین متن و محتوایی از معصوم صادر شده باشد؛ بنابراین مبنای عصمت ملاک و معیاری است که میتوان توسط آن سنت واقعی را از [[روایات]] غیرمعتبر تفکیک نمود. ازجمله این روایات، آنهایی هستند که دربردارنده نسبت [[سهو]] و [[فراموشی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[نماز]] یا ترک [[عبادت]] معصوم یا خدشهای در انجام [[تکلیف شرعی]] او میباشد؛ حتی مواردی که نشان دهنده نسبت امری است که از [[جلالت قدر]] و [[علوّ]] منزلت معصوم به دور میباشد، در این دسته میگنجد. | بسیاری از [[فقیهان]] بر اساس محتوا و مضمون [[روایت]]، اعتبار و عدم اعتبار آن را مورد [[آزمون]] و بررسی قرار میدهند. با توجه به پذیرش مبنای [[کلامی]] [[عصمت]]، اگر محتوای [[حدیث]] دربردارنده نسبتی غیر درخور [[شأن]] و [[منزلت]] [[معصوم]] باشد، آن روایت گرچه تمامی [[راویان]] زنجیره سند آن مورد [[اعتماد]] و [[ثقه]] باشند، در صدور آن از معصوم مورد [[شک]] قرار میگیرد و میگویند محال است چنین متن و محتوایی از معصوم صادر شده باشد؛ بنابراین مبنای عصمت ملاک و معیاری است که میتوان توسط آن سنت واقعی را از [[روایات]] غیرمعتبر تفکیک نمود. ازجمله این روایات، آنهایی هستند که دربردارنده نسبت [[سهو]] و [[فراموشی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[نماز]] یا ترک [[عبادت]] معصوم یا خدشهای در انجام [[تکلیف شرعی]] او میباشد؛ حتی مواردی که نشان دهنده نسبت امری است که از [[جلالت قدر]] و [[علوّ]] منزلت معصوم به دور میباشد، در این دسته میگنجد. | ||
۱. طرد روایات [[سهو النبی]] | '''۱. طرد روایات [[سهو النبی]]''' | ||
یکی از قضایایی که محل بحث و جنجال زیادی قرار گرفته است، روایت[[ خواب]] ماندن [[بلال]] و بیدارنکردن [[پیامبر]]{{صل}} برای [[نماز صبح]] است. [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر{{صل}} و اشتمال روایت بر [[احکام]] نماز [[قضا]] و [[نافله]]، موجب شده که بیشتر [[فقیهان امامی]] مسلک، توجیهها و نقض و ابرامهای زیادی را در ذیل این روایت بیان کنند. <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعه فی احکام الشریعه؛ ج۲، ص۴۰۳. این منابع نیز از شهید نقل کردهاند: حسین بروجردی؛ جامع أحادیث الشیعه؛ج۴، ص۲۶۹. شیخ حر عاملی؛ وسائل الشیعه (آل البیت)؛ ج۴، ص۲۸۵. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج۱۷، ص۱۰۸ و ج۸۴، ص۲۵.</ref>. | یکی از قضایایی که محل بحث و جنجال زیادی قرار گرفته است، روایت[[ خواب]] ماندن [[بلال]] و بیدارنکردن [[پیامبر]]{{صل}} برای [[نماز صبح]] است. [[اعتقاد به عصمت]] پیامبر{{صل}} و اشتمال روایت بر [[احکام]] نماز [[قضا]] و [[نافله]]، موجب شده که بیشتر [[فقیهان امامی]] مسلک، توجیهها و نقض و ابرامهای زیادی را در ذیل این روایت بیان کنند. <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعه فی احکام الشریعه؛ ج۲، ص۴۰۳. این منابع نیز از شهید نقل کردهاند: حسین بروجردی؛ جامع أحادیث الشیعه؛ج۴، ص۲۶۹. شیخ حر عاملی؛ وسائل الشیعه (آل البیت)؛ ج۴، ص۲۸۵. محمدباقر مجلسی؛ بحارالأنوار؛ ج۱۷، ص۱۰۸ و ج۸۴، ص۲۵.</ref>. | ||
خط ۸۲۳: | خط ۸۲۳: | ||
[[حق]] این است که چنان که [[شیخ بهایی]] نیز مطرح کرده است به دلیل مبنای عصمت، روایت را باید طرد کرد. شیخ بهایی از [[علامه حلّی]] نقل میکند که بعد از ذکر بعضی از [[اخبار]] نوم النبی{{صل}} میگوید: این حدیث [[باطل]] است؛ چون محال است چنین فعلی از [[پیامبر]]{{صل}} صادر شده باشد. <ref>سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری؛ مهذب الاحکام؛ ج۵، ص۱۳۷. </ref> این دیدگاه [[علامه حلّی]] مبتنی بر دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] است که چون [[انبیا]]، به خصوص [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از هر نقصی مبرّاست، هر روایتی که چنین نقصی را [[اثبات]] نماید، مردود و [[باطل]] است. | [[حق]] این است که چنان که [[شیخ بهایی]] نیز مطرح کرده است به دلیل مبنای عصمت، روایت را باید طرد کرد. شیخ بهایی از [[علامه حلّی]] نقل میکند که بعد از ذکر بعضی از [[اخبار]] نوم النبی{{صل}} میگوید: این حدیث [[باطل]] است؛ چون محال است چنین فعلی از [[پیامبر]]{{صل}} صادر شده باشد. <ref>سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری؛ مهذب الاحکام؛ ج۵، ص۱۳۷. </ref> این دیدگاه [[علامه حلّی]] مبتنی بر دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] است که چون [[انبیا]]، به خصوص [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از هر نقصی مبرّاست، هر روایتی که چنین نقصی را [[اثبات]] نماید، مردود و [[باطل]] است. | ||
۲. طرد [[روایت]] به دلیل [[اسناد]] [[خطا]] به [[قول معصوم]] | '''۲. طرد [[روایت]] به دلیل [[اسناد]] [[خطا]] به [[قول معصوم]]''' | ||
از مواردی که فقهای امامی مسلک، روایتی را به دلیل اینکه مفاد آن با [[عصمت امام]]{{ع}} منافات دارد، طرد کردهاند، می توان به این مورد اشاره کرد: هنگامی که مکلّف در [[لباس]] خود، بعد از [[نماز]]، نجاستی را یافت، آیا لازم است نماز را اعاده کند؟ بنا بر [[موثقه]] [[ابوبصیر]] <ref>سیدابوالقاسم خویی؛ فقه الشیعه؛ ج۴، ص۱۵۱، موثقة ابی بصیر عن ابی عبدالله{{ع}} قال: «سألته عن رجل صلّی و فی ثوبه بول او جنابة فقال علم به أولم یعلم، فعلیه اعادة الصلاة اذا علم»</ref> [[فتوا]] میدهند که اگر قبل از نماز [[علم]] به [[نجاست]] داشت باید نماز را اعاده کند؛ اما [[شاهد]] ما روایت صحیح [[وهب بن عبد]] ربّه <ref>سیدابوالقاسم خویی؛ فقه الشیعه؛ ج۴، ص۱۵۱، صحیح وهب بن عبد ربّه عن الصادق{{ع}}: «فی الجنابة تصیب الثوب و لایعلم بها صاحبه، فیصلّی فیه، ثم یعلم بعد ذلک؟ قال: یعید اذا لم یکن علم».</ref> میباشد که از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند شخصی، علم به [[نجس]] بودن لباس خود ندارد و بعد از نماز متوجه میشود. [[امام]] میفرماید: {{عربی|یعید اذا لم یکن علم}}: اگر نمیداند باید اعاده کند. اما [[مرحوم خویی]] در استناد به این روایت خدشه میکند؛ چون منطوق آن میگوید: اگر شخصی [[جاهل]] به وجود نجاست در لباس خود بود، باید نماز را اعاده کند و مفهوم جمله شرطیه میگوید: اگر شخص عالم به وجود نجاست بود، نباید اعاده کند و [[اراده]] چنین معنایی خطاست و با توجه به عصمت امام از خطا، استناد صدور این جمله به [[معصوم]]، خطاست و اگر مراد امام{{ع}} این بود که باید در هر دو صورت [[علم]] و [[جهل]] [[نماز]] را اعاده کند، بهتر این بود که با ادات وصل جمله خود را ادا میکرد: {{عربی|یعید و إن لم یکن علم}} یا اینکه میگفت: «حتی اذا لم یکن علم» یا «ولو لم یکن علم»؛ اما [[روایت]] چنین نیست و نمیتوان به ظاهر آن [[استدلال]] کرد. <ref>سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری؛ مهذب الاحکام؛ ج۵، ص۱۳۷.</ref>. | از مواردی که فقهای امامی مسلک، روایتی را به دلیل اینکه مفاد آن با [[عصمت امام]]{{ع}} منافات دارد، طرد کردهاند، می توان به این مورد اشاره کرد: هنگامی که مکلّف در [[لباس]] خود، بعد از [[نماز]]، نجاستی را یافت، آیا لازم است نماز را اعاده کند؟ بنا بر [[موثقه]] [[ابوبصیر]] <ref>سیدابوالقاسم خویی؛ فقه الشیعه؛ ج۴، ص۱۵۱، موثقة ابی بصیر عن ابی عبدالله{{ع}} قال: «سألته عن رجل صلّی و فی ثوبه بول او جنابة فقال علم به أولم یعلم، فعلیه اعادة الصلاة اذا علم»</ref> [[فتوا]] میدهند که اگر قبل از نماز [[علم]] به [[نجاست]] داشت باید نماز را اعاده کند؛ اما [[شاهد]] ما روایت صحیح [[وهب بن عبد]] ربّه <ref>سیدابوالقاسم خویی؛ فقه الشیعه؛ ج۴، ص۱۵۱، صحیح وهب بن عبد ربّه عن الصادق{{ع}}: «فی الجنابة تصیب الثوب و لایعلم بها صاحبه، فیصلّی فیه، ثم یعلم بعد ذلک؟ قال: یعید اذا لم یکن علم».</ref> میباشد که از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند شخصی، علم به [[نجس]] بودن لباس خود ندارد و بعد از نماز متوجه میشود. [[امام]] میفرماید: {{عربی|یعید اذا لم یکن علم}}: اگر نمیداند باید اعاده کند. اما [[مرحوم خویی]] در استناد به این روایت خدشه میکند؛ چون منطوق آن میگوید: اگر شخصی [[جاهل]] به وجود نجاست در لباس خود بود، باید نماز را اعاده کند و مفهوم جمله شرطیه میگوید: اگر شخص عالم به وجود نجاست بود، نباید اعاده کند و [[اراده]] چنین معنایی خطاست و با توجه به عصمت امام از خطا، استناد صدور این جمله به [[معصوم]]، خطاست و اگر مراد امام{{ع}} این بود که باید در هر دو صورت [[علم]] و [[جهل]] [[نماز]] را اعاده کند، بهتر این بود که با ادات وصل جمله خود را ادا میکرد: {{عربی|یعید و إن لم یکن علم}} یا اینکه میگفت: «حتی اذا لم یکن علم» یا «ولو لم یکن علم»؛ اما [[روایت]] چنین نیست و نمیتوان به ظاهر آن [[استدلال]] کرد. <ref>سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری؛ مهذب الاحکام؛ ج۵، ص۱۳۷.</ref>. | ||
۳. طرد روایت به دلیل تنافی آن با [[عصمت پیامبر]] از خطای در [[فهم]] مسائل [[اجتماعی]] | '''۳. طرد روایت به دلیل تنافی آن با [[عصمت پیامبر]] از خطای در [[فهم]] مسائل [[اجتماعی]]''' | ||
یکی از مواردی که دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] پیامد [[فقهی]] تأثیرگذاری داشته است، موردی است که روایت را به دلیل دربرداشتن امری که با [[شأن معصوم]] از جهت مصون بودن از خطای در فهم مسائل اجتماعی منافات دارد، کنار گذاشته میشود. [[محقق حلّی]] در مورد میت میگوید که تسریح لحیه و [[شانه زدن]] [[محاسن]] میت [[مکروه]] است؛ به دلیل اینکه هیچ [[دلیل شرعی]] بر [[مشروعیت]] انجام این عمل برای میت وجود ندارد و به دلیل اینکه منعی نسبت به آن وارد نشده است، پس حرمتی هم در کار نیست. سپس میگوید: عده ای به [[قول پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{عربی|إفعلوا بموتاکم ما تفعلون بعرائسکم}} <ref>این روایت در منابع روایی شیعی یافت نمیشود؛ اما برای تحقیق این مطلب به کتب فقهی شیعی ذیل میتوان مراجعه کرد: ۱. علامه حلّی؛ تذکرة الفقهاء (چاپ جدید)؛ ج۱، ص۳۸۸. ۲. شهید اول؛ ذکری الشیعة فی احکام الشریعه؛ ج۱، ص۳۴۹. ۳. محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸. ۴. علامه حلّی؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ ج۷، ص۲۳۸.</ref> برای جواز تسریح لحیه تمسّک جستهاند؛ اما این استدلال مخدوش است؛ به دلیل اینکه در عرف همه [[جوامع]] عروس به بهترین عطرها و آرایشها [[معطر]] و [[تزیین]] میشود؛ حال آنکه چنین کارهایی در مورد میت مرسوم نیست؛ پس بعید است که [[پیامبر]]{{صل}} چیزی را به چیزی [[تشبیه]] کند که در وجه شبه نه تنها مساوی آن نیست، بلکه [[پایینتر]] از آن است و درست نیست که [[پیامبر]]{{صل}} میت را به عروس [[تشبیه]] کند؛ بنابراین [[روایت]] از پیامبر{{صل}} صادر نشده است. <ref>محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | یکی از مواردی که دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] پیامد [[فقهی]] تأثیرگذاری داشته است، موردی است که روایت را به دلیل دربرداشتن امری که با [[شأن معصوم]] از جهت مصون بودن از خطای در فهم مسائل اجتماعی منافات دارد، کنار گذاشته میشود. [[محقق حلّی]] در مورد میت میگوید که تسریح لحیه و [[شانه زدن]] [[محاسن]] میت [[مکروه]] است؛ به دلیل اینکه هیچ [[دلیل شرعی]] بر [[مشروعیت]] انجام این عمل برای میت وجود ندارد و به دلیل اینکه منعی نسبت به آن وارد نشده است، پس حرمتی هم در کار نیست. سپس میگوید: عده ای به [[قول پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{عربی|إفعلوا بموتاکم ما تفعلون بعرائسکم}} <ref>این روایت در منابع روایی شیعی یافت نمیشود؛ اما برای تحقیق این مطلب به کتب فقهی شیعی ذیل میتوان مراجعه کرد: ۱. علامه حلّی؛ تذکرة الفقهاء (چاپ جدید)؛ ج۱، ص۳۸۸. ۲. شهید اول؛ ذکری الشیعة فی احکام الشریعه؛ ج۱، ص۳۴۹. ۳. محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸. ۴. علامه حلّی؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ ج۷، ص۲۳۸.</ref> برای جواز تسریح لحیه تمسّک جستهاند؛ اما این استدلال مخدوش است؛ به دلیل اینکه در عرف همه [[جوامع]] عروس به بهترین عطرها و آرایشها [[معطر]] و [[تزیین]] میشود؛ حال آنکه چنین کارهایی در مورد میت مرسوم نیست؛ پس بعید است که [[پیامبر]]{{صل}} چیزی را به چیزی [[تشبیه]] کند که در وجه شبه نه تنها مساوی آن نیست، بلکه [[پایینتر]] از آن است و درست نیست که [[پیامبر]]{{صل}} میت را به عروس [[تشبیه]] کند؛ بنابراین [[روایت]] از پیامبر{{صل}} صادر نشده است. <ref>محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | ||
۴. طرد روایت به دلیل اشتمال بر انتساب [[فراموشی]] و [[سهو]] به [[رسول خدا]]{{صل}} در حوزه [[احکام الهی]] | '''۴. طرد روایت به دلیل اشتمال بر انتساب [[فراموشی]] و [[سهو]] به [[رسول خدا]]{{صل}} در حوزه [[احکام الهی]]''' | ||
از مواردی که [[فقها]] ([[شیخ بهایی]]) روایتی را بر مبنای [[معصوم بودن امام]]{{ع}}، [[سند روایت]] و صدور آن را طرد نمودهاند، روایت ذیل میباشد. | از مواردی که [[فقها]] ([[شیخ بهایی]]) روایتی را بر مبنای [[معصوم بودن امام]]{{ع}}، [[سند روایت]] و صدور آن را طرد نمودهاند، روایت ذیل میباشد. | ||
خط ۸۳۷: | خط ۸۳۷: | ||
[[امام باقر]]{{ع}} میگوید عمربن خطاب، [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} را - که در میان آنها [[حضرت علی]]{{ع}} هم بود - در محلی جمع کرد و از آنها در مورد مسح روی [[کفش]] به هنگام [[وضو]] سؤال کرد. [[مغیره]] برخاست و گفت: من رسول خدا{{صل}} را دیدم که بر روی کفش مسح میکرد. در این هنگام حضرت علی{{ع}} فرمود آیا این کار رسول خدا{{صل}} قبل از [[نزول]] [[سوره مائده]] بود یا بعد از آن؟ مغیره اظهار بیاطلاعی کرد. آن گاه حضرت علی{{ع}} فرمود مسح بر کفش قبل از نزول سوره مائده بوده است، آن گاه چنین فرمود: {{عربی|نزلت المائدة قبل أن یقبض شهرین أو ثلاثة}}: سوره مائده دو یا سه ماه قبل از [[ارتحال]] رسول خدا{{صل}} نازل شده است. فقها میگویند: این روایت محال است از [[معصوم]] صادر شده باشد؛ چون مشتمل بر عبارتی است که نشان میدهد معصوم[[ شک]] داشته است که [[زمان]] [[حکم خدا]] چه بوده است. وقوع چنین تردیدی در مورد غیرمعصوم هیچ مشکلی ندارد و امری بسیار عادی است؛ اما چون معصوم از هرگونه سهو و فراموشی برکنار است، محال است چنین جملهای از معصوم صادر شده باشد؛ چون منشأ [[شک]] در اینکه دو ماه یا سه ماه قبل از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} این [[آیه]] نازل شده، همان سهو یا فراموشی است، بلکه شک چیزی جز همان سهو نیست. <ref>شیخ بهایی؛ مشرق الشمسین مع تعلیقات الخواجوئی؛ ص۱۷۷.</ref>. | [[امام باقر]]{{ع}} میگوید عمربن خطاب، [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} را - که در میان آنها [[حضرت علی]]{{ع}} هم بود - در محلی جمع کرد و از آنها در مورد مسح روی [[کفش]] به هنگام [[وضو]] سؤال کرد. [[مغیره]] برخاست و گفت: من رسول خدا{{صل}} را دیدم که بر روی کفش مسح میکرد. در این هنگام حضرت علی{{ع}} فرمود آیا این کار رسول خدا{{صل}} قبل از [[نزول]] [[سوره مائده]] بود یا بعد از آن؟ مغیره اظهار بیاطلاعی کرد. آن گاه حضرت علی{{ع}} فرمود مسح بر کفش قبل از نزول سوره مائده بوده است، آن گاه چنین فرمود: {{عربی|نزلت المائدة قبل أن یقبض شهرین أو ثلاثة}}: سوره مائده دو یا سه ماه قبل از [[ارتحال]] رسول خدا{{صل}} نازل شده است. فقها میگویند: این روایت محال است از [[معصوم]] صادر شده باشد؛ چون مشتمل بر عبارتی است که نشان میدهد معصوم[[ شک]] داشته است که [[زمان]] [[حکم خدا]] چه بوده است. وقوع چنین تردیدی در مورد غیرمعصوم هیچ مشکلی ندارد و امری بسیار عادی است؛ اما چون معصوم از هرگونه سهو و فراموشی برکنار است، محال است چنین جملهای از معصوم صادر شده باشد؛ چون منشأ [[شک]] در اینکه دو ماه یا سه ماه قبل از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} این [[آیه]] نازل شده، همان سهو یا فراموشی است، بلکه شک چیزی جز همان سهو نیست. <ref>شیخ بهایی؛ مشرق الشمسین مع تعلیقات الخواجوئی؛ ص۱۷۷.</ref>. | ||
۵. [[شبهه]] طرد روایت به دلیل انتساب عدم [[بلاغت]] ادبی به [[امام]] معصوم{{ع}} | '''۵. [[شبهه]] طرد روایت به دلیل انتساب عدم [[بلاغت]] ادبی به [[امام]] معصوم{{ع}}''' | ||
از مواردی که تأثیر [[اعتقاد به عصمت]] در مبانی [[فقهی]] امامی مشهود است، استدلالی است که میرزاهاشم [[آملی]]، در ذیل [[روایت]] عمربن [[حنظله]] دارد که از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال میکند یکی از دوستانش روی جام شراب آن قدر آب اضافه میکند تا اینکه مستی آن زایل میشود چه حکمی دارد؟ [[امام]] میفرماید: به [[خدا]] قسم، هیچ قطرهای از شراب در یک ظرف آب قرار نمیگیرد. مگر اینکه محتوای آن ظرف دور ریخته میشود. <ref>شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام؛ ج۹، ص۱۱۲. محمدبن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۶، ص۴۱۰. شیخ حر عاملی؛ وسایل الشیعه؛ ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>. | از مواردی که تأثیر [[اعتقاد به عصمت]] در مبانی [[فقهی]] امامی مشهود است، استدلالی است که میرزاهاشم [[آملی]]، در ذیل [[روایت]] عمربن [[حنظله]] دارد که از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال میکند یکی از دوستانش روی جام شراب آن قدر آب اضافه میکند تا اینکه مستی آن زایل میشود چه حکمی دارد؟ [[امام]] میفرماید: به [[خدا]] قسم، هیچ قطرهای از شراب در یک ظرف آب قرار نمیگیرد. مگر اینکه محتوای آن ظرف دور ریخته میشود. <ref>شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام؛ ج۹، ص۱۱۲. محمدبن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۶، ص۴۱۰. شیخ حر عاملی؛ وسایل الشیعه؛ ج۲۵، ص۳۴۶.</ref>. | ||
۶. طرد روایت به دلیل انتساب [[فراموشی]] [[وضو]] به [[امام علی]]{{ع}} | '''۶. طرد روایت به دلیل انتساب [[فراموشی]] [[وضو]] به [[امام علی]]{{ع}}''' | ||
بحث مفصّلی در مورد اشتراط [[عدالت]] برای [[امام جماعت]] میان [[فقهای شیعه]] مطرح میباشد؛ <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. اما متذکر شدهاند که عدالت محرزه شرط است نه عدالت [[واقعی]]. <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. در [[تأیید]] این مطلب به روایاتی استناد شده است که در آنها به مأمومین گفته شده که در صورت [[کشف]] خلاف نیازی به اعاده نیست، حتی اگر بعد از [[نماز]] متوجه شدی که امام جماعت [[یهودی]] بوده است، باز نماز مأمومین نیاز به اعاده ندارد.<ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>.[[ شهید]] در ذکری بعد از ذکر این مطلب میگوید: اشکالی به این مطلب شده است که [[حضرت علی]]{{ع}} بدون وضو [[امامت]] [[جماعت]] را عهده دار شد و بعد از نماز شخصی را فرستاد که اعلام کند [[امیرالمؤمنین]] وضو نداشته است؛ مأمومین باید نمازهایشان را اعاده کنند و این مطلب را [[شاهدان]] به غایبان خبر دهند.<ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. در پاسخ این مطلب [[شهید]] میگوید که مفاد آن منافی با [[عصمت امام]]{{ع}} میباشد، پس روایت مردود است <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref> و [[مؤیّد]] آن [[کلام]] [[شیخ طوسی]] در [[تهذیب]] پس از ذکر روایت میباشد. <ref>شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام؛ ج۳، ص۴۰، ح۱۴۰. همو، الاستبصار؛ ج۱، ص۴۳۳، ح۵۲.</ref>. | بحث مفصّلی در مورد اشتراط [[عدالت]] برای [[امام جماعت]] میان [[فقهای شیعه]] مطرح میباشد؛ <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. اما متذکر شدهاند که عدالت محرزه شرط است نه عدالت [[واقعی]]. <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. در [[تأیید]] این مطلب به روایاتی استناد شده است که در آنها به مأمومین گفته شده که در صورت [[کشف]] خلاف نیازی به اعاده نیست، حتی اگر بعد از [[نماز]] متوجه شدی که امام جماعت [[یهودی]] بوده است، باز نماز مأمومین نیاز به اعاده ندارد.<ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>.[[ شهید]] در ذکری بعد از ذکر این مطلب میگوید: اشکالی به این مطلب شده است که [[حضرت علی]]{{ع}} بدون وضو [[امامت]] [[جماعت]] را عهده دار شد و بعد از نماز شخصی را فرستاد که اعلام کند [[امیرالمؤمنین]] وضو نداشته است؛ مأمومین باید نمازهایشان را اعاده کنند و این مطلب را [[شاهدان]] به غایبان خبر دهند.<ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref>. در پاسخ این مطلب [[شهید]] میگوید که مفاد آن منافی با [[عصمت امام]]{{ع}} میباشد، پس روایت مردود است <ref>شهید اول؛ ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه؛ ج۴، ص۳۸۸.</ref> و [[مؤیّد]] آن [[کلام]] [[شیخ طوسی]] در [[تهذیب]] پس از ذکر روایت میباشد. <ref>شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام؛ ج۳، ص۴۰، ح۱۴۰. همو، الاستبصار؛ ج۱، ص۴۳۳، ح۵۲.</ref>. | ||
۷. استفاده از [[عصمت]] برای طرد [[روایت]] مشتمل بر نکتهای غیر معقول | '''۷. استفاده از [[عصمت]] برای طرد [[روایت]] مشتمل بر نکتهای غیر معقول''' | ||
ارتکاز فقهای امامی، عصمت [[امامان معصوم]] در تمامی موارد عقلایی و اشراف به تمامی موارد مختلف [[شرعی]] یک [[حکم]] میباشد؛ از این رو اگر [[امام]] [[معصوم]] یک [[حکم الهی]] و [[فقهی]] را بیان میکند باید به صورت جامع باشد. از این قبیل است [[حدیث]] و روایتی که [[داوود بن فرقد]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که هنگام زوال وقت مخصوص [[نماز ظهر]] شروع میشود و تا گذشتن به اندازه چهار رکعت وقت مخصوص ظهر است و بعد از مقدار چهار رکعت وقت مشترک ظهر و عصر شروع میشود تا به اندازه چهار رکعت به غروب مانده که وقت مخصوص عصر آغاز میشود. <ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام؛ باب اوقات الصلاة و علامة کل وقت؛ ج۲، ص۲۵.</ref> [[شیخ الشریعه اصفهانی]] میگوید: اگر مراد امام{{ع}} مشخص کردن وقت نماز ظهر بهگونهای باشد که این مقدار مخصوص [[اقامه نماز]] ظهر باشد، لازمهاش این است که تا این وقت مخصوص نگذشته است، نمیتوان [[نماز عصر]] را خواند و لازمهاش این است که شخص مسافر که نمازش شکسته است اگر بعد از دو رکعت ظهر، نماز عصر را خواند نمازش [[باطل]] باشد، همچنین در [[نماز خوف]] و.... | ارتکاز فقهای امامی، عصمت [[امامان معصوم]] در تمامی موارد عقلایی و اشراف به تمامی موارد مختلف [[شرعی]] یک [[حکم]] میباشد؛ از این رو اگر [[امام]] [[معصوم]] یک [[حکم الهی]] و [[فقهی]] را بیان میکند باید به صورت جامع باشد. از این قبیل است [[حدیث]] و روایتی که [[داوود بن فرقد]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که هنگام زوال وقت مخصوص [[نماز ظهر]] شروع میشود و تا گذشتن به اندازه چهار رکعت وقت مخصوص ظهر است و بعد از مقدار چهار رکعت وقت مشترک ظهر و عصر شروع میشود تا به اندازه چهار رکعت به غروب مانده که وقت مخصوص عصر آغاز میشود. <ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام؛ باب اوقات الصلاة و علامة کل وقت؛ ج۲، ص۲۵.</ref> [[شیخ الشریعه اصفهانی]] میگوید: اگر مراد امام{{ع}} مشخص کردن وقت نماز ظهر بهگونهای باشد که این مقدار مخصوص [[اقامه نماز]] ظهر باشد، لازمهاش این است که تا این وقت مخصوص نگذشته است، نمیتوان [[نماز عصر]] را خواند و لازمهاش این است که شخص مسافر که نمازش شکسته است اگر بعد از دو رکعت ظهر، نماز عصر را خواند نمازش [[باطل]] باشد، همچنین در [[نماز خوف]] و.... |