اخلاق در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== مقدمه ==
== معنای اخلاق ==
=== معنای اخلاق ===
اخلاق، جمع «[[خُلق]]» و «خُلُق» می‌باشد، این کلمه را صاحبان لغت این‌گونه بیان نموده‌اند: «جوهری»<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، تحقیق عبدالغفور عطار، ذیل ماده خلق.</ref> و «طریحی»<ref>طریحی، مجمع البحرین، ذیل ماده خلق.</ref> آن را به معنای [[سرشت]] دانسته‌اند و ابن‌اثیر در توضیح «خُلق» می‌گوید: [[خلق]] عبارت است از: طبع، سرشت و [[حقیقت]] آن صورت [[باطنی]] یعنی نفس و اوصاف و معانی مختص به آن است، همچنان که «خلق» برای صورت ظاهری [[انسان]] به‌کار می‌رود<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۷۰.</ref>. راغب اصفهانی درباره این واژه می‌گوید: خَلق و خُلق در اصل یکی هستند، لکن خَلق به هیئات و صورت‌هایی که با چشم [[درک]] می‌شود اختصاص یافته و خُلق به [[قواعد]] و سجایایی که با [[بصیرت]] درک می‌شود مختص شده است<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده خلق.</ref>. از مجموعه دیدگاه‌های ذکر شده مشخص می‌شود که اخلاق عبارت است از صفت و کیفیت درونی نفس که از آن به [[سجیه]] و [[خوی]] و [[خصلت]] درونی تعبیر می‌شود.
اخلاق، جمع «[[خُلق]]» و «خُلُق» می‌باشد، این کلمه را صاحبان لغت این‌گونه بیان نموده‌اند: «جوهری»<ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، تحقیق عبدالغفور عطار، ذیل ماده خلق.</ref> و «طریحی»<ref>طریحی، مجمع البحرین، ذیل ماده خلق.</ref> آن را به معنای [[سرشت]] دانسته‌اند و ابن‌اثیر در توضیح «خُلق» می‌گوید: [[خلق]] عبارت است از: طبع، سرشت و [[حقیقت]] آن صورت [[باطنی]] یعنی نفس و اوصاف و معانی مختص به آن است، همچنان که «خلق» برای صورت ظاهری [[انسان]] به‌کار می‌رود<ref>ابن‌اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۷۰.</ref>. راغب اصفهانی درباره این واژه می‌گوید: خَلق و خُلق در اصل یکی هستند، لکن خَلق به هیئات و صورت‌هایی که با چشم [[درک]] می‌شود اختصاص یافته و خُلق به [[قواعد]] و سجایایی که با [[بصیرت]] درک می‌شود مختص شده است<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده خلق.</ref>. از مجموعه دیدگاه‌های ذکر شده مشخص می‌شود که اخلاق عبارت است از صفت و کیفیت درونی نفس که از آن به [[سجیه]] و [[خوی]] و [[خصلت]] درونی تعبیر می‌شود.
با توجه به تعاریف علمای اخلاق می‌توان [[اذعان]] نمود که تعاریف آنها برگرفته از تعاریف اصل لغت است؛ در تعریف رایج «اخلاق» اینگونه تعریف نموده‌اند: {{عربی|الخلق عبارة عن ملكة للنفس مقتضية لصدور الأفعال بسهولة من دون احتياج إلى فكر و روية}}<ref>طوسی، اخلاقی ناصری، ص۴۸.</ref>. خلق عبارت است از ملکه‌ای برای نفس که اقتضای صدور [[افعال]] را با سهولت و بدون نیاز به [[فکر]] و [[تأمل]] دارا می‌باشد. در این تعریف چند قید مهم وجود دارد که توجه به آنها موجب روشن شدن تعریف اخلاق خواهد شد.
با توجه به تعاریف علمای اخلاق می‌توان [[اذعان]] نمود که تعاریف آنها برگرفته از تعاریف اصل لغت است؛ در تعریف رایج «اخلاق» اینگونه تعریف نموده‌اند: {{عربی|الخلق عبارة عن ملكة للنفس مقتضية لصدور الأفعال بسهولة من دون احتياج إلى فكر و روية}}<ref>طوسی، اخلاقی ناصری، ص۴۸.</ref>. خلق عبارت است از ملکه‌ای برای نفس که اقتضای صدور [[افعال]] را با سهولت و بدون نیاز به [[فکر]] و [[تأمل]] دارا می‌باشد. در این تعریف چند قید مهم وجود دارد که توجه به آنها موجب روشن شدن تعریف اخلاق خواهد شد.


خط ۱۸: خط ۱۸:


قید چهارم: [[عدم احتیاج]] به [[تأمل]] و [[تفکر]] به این معنا که انجام عمل با تکیه بر تفکر مرتکز که به سرعت انجام می‌شود فرد را از اینکه بخواهد در انجام عمل درنگ و تأمل کند باز می‌دارد و به عبارت دیگر با توجه به ملکه و پایدار شدن آن صفت معین در شخص در جایی که نیاز به انجام فعلی باشد، شخص نیاز به تأمل و تفکر ندارد و به انجام عمل [[اقدام]] خواهد کرد. منظور این نیست که فرد اعمالش را بدون [[فکر]] انجام می‌دهد بلکه بعد از تأمل و تفکر در خصوص اینکه انجام فعلی مقتضی [[فضائل انسانی]] باشد در انجام آن درنگ و تأمل نخواهد کرد و این بدون تأمل و درنگ غیر عدم احتیاج به تأمل و تفکر تفضیلی است، در بیانی که در ذیل از [[حضرت امام خمینی]] نقل می‌شود این نکته به خوبی با ذکر مثال از سوی ایشان توضیح داده شده است.
قید چهارم: [[عدم احتیاج]] به [[تأمل]] و [[تفکر]] به این معنا که انجام عمل با تکیه بر تفکر مرتکز که به سرعت انجام می‌شود فرد را از اینکه بخواهد در انجام عمل درنگ و تأمل کند باز می‌دارد و به عبارت دیگر با توجه به ملکه و پایدار شدن آن صفت معین در شخص در جایی که نیاز به انجام فعلی باشد، شخص نیاز به تأمل و تفکر ندارد و به انجام عمل [[اقدام]] خواهد کرد. منظور این نیست که فرد اعمالش را بدون [[فکر]] انجام می‌دهد بلکه بعد از تأمل و تفکر در خصوص اینکه انجام فعلی مقتضی [[فضائل انسانی]] باشد در انجام آن درنگ و تأمل نخواهد کرد و این بدون تأمل و درنگ غیر عدم احتیاج به تأمل و تفکر تفضیلی است، در بیانی که در ذیل از [[حضرت امام خمینی]] نقل می‌شود این نکته به خوبی با ذکر مثال از سوی ایشان توضیح داده شده است.
ایشان در این خصوص می‌فرماید: «[[خُلق]] عبارت از حالتی است در نفس که [[انسان]] را [[دعوت]] به عمل می‌کند بدون رویه و فکر. مثلاً کسی که دارای [[خلق]] [[سخاوت]] است، آن خلق او را وادار به وجود اتفاق می‌کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجّهاتی [[فکر]] کند گویی یکی از [[افعال]] طبیعیه اوست، مثل دیدن و شنیدن»<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۰.</ref>.
ایشان در این خصوص می‌فرماید: «[[خُلق]] عبارت از حالتی است در نفس که [[انسان]] را [[دعوت]] به عمل می‌کند بدون رویه و فکر. مثلاً کسی که دارای [[خلق]] [[سخاوت]] است، آن خلق او را وادار به وجود اتفاق می‌کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و به مرجّهاتی [[فکر]] کند گویی یکی از [[افعال]] طبیعیه اوست، مثل دیدن و شنیدن»<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۰.</ref>.


خط ۲۴: خط ۲۵:
=== تعریف اخلاق ===
=== تعریف اخلاق ===
[[اخلاق]]؛ حالات [[نفسانی]] و [[رفتار انسان]] از حیث [[فضیلت]] و [[رذیلت]].
[[اخلاق]]؛ حالات [[نفسانی]] و [[رفتار انسان]] از حیث [[فضیلت]] و [[رذیلت]].
اخلاق، جمع [[خُلق]] از ریشۀ «خ ل ق»<ref>ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۳.</ref> است، که دو معنای تقدیر و اندازه‌گیری و نیز [[نرمی]] و [[لطافت]] چیزی برای آن بیان شده است<ref>ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۳.</ref>. همچنین آن را به معنای [[سرشت]] [[باطنی]] [[انسان]] می‌دانند که با دیدۀ [[بصیرت]] [[درک]] می‌شود. «خُلق» به معنای [[خوی]]، طبع و [[سیرت]] نیز آمده است<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق مهدی مخزومی - ابراهیم سامرائی، ج۴، ص۱۵۱؛ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۴.</ref>، در مقابل «خَلق» که به شکل ظاهری و [[خلقت]] ظاهری اطلاق گردیده است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۶-۲۹۷.</ref>. [[عالمان]] اخلاق، «خُلق» را در اصطلاح صفت نفسانی [[راسخ]] می‌دانند که انسان، [[افعال]] و [[کردار]] متناسب با آن را بی‌درنگ انجام می‌دهد<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی - علیرضا حیدری، ص۱۰۱؛ [[محمد مهدی نراقی|نراقی، محمد مهدی]]، جامع السعادات، تحقیق سیدمحمد کلانتر، ج۱، ص۴۶؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۰.</ref>. این صفت ممکن است، فضیلت و منشأ [[رفتار]] خوب و یا رذیلت و منشأ [[کردار زشت]] باشد<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی - علیرضا حیدری، ص۱۵؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۰.</ref>. اخلاق به معنای پروراندن [[صفات نیک]] و خلقیات فاضله در [[دل]] و انعکاس آن در عمل است<ref>آیت‌الله خامنه‌ای، ۶/۱/۱۳۸۵.</ref>. با این حال در نگاه کاربردی آن را منشأ فضیلت دانسته و در توصیف اخلاق، آن را به هوای لطیفی [[تشبیه]] کرده که وجود آن در [[جامعه بشری]] موجب [[سلامت]] [[زندگی]] [[انسان‌ها]] می‌گردد<ref>رک: آیت‌الله خامنه‌ای، ۲۹/۴/۱۳۸۸.</ref>. که این کاربرد در معنای مثبت و [[ممدوح]] آن است.
اخلاق، جمع [[خُلق]] از ریشۀ «خ ل ق»<ref>ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۳.</ref> است، که دو معنای تقدیر و اندازه‌گیری و نیز [[نرمی]] و [[لطافت]] چیزی برای آن بیان شده است<ref>ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۳.</ref>. همچنین آن را به معنای [[سرشت]] [[باطنی]] [[انسان]] می‌دانند که با دیدۀ [[بصیرت]] [[درک]] می‌شود. «خُلق» به معنای [[خوی]]، طبع و [[سیرت]] نیز آمده است<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق مهدی مخزومی - ابراهیم سامرائی، ج۴، ص۱۵۱؛ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ج۲، ص۲۱۴.</ref>، در مقابل «خَلق» که به شکل ظاهری و [[خلقت]] ظاهری اطلاق گردیده است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۹۶-۲۹۷.</ref>. [[عالمان]] اخلاق، «خُلق» را در اصطلاح صفت نفسانی [[راسخ]] می‌دانند که انسان، [[افعال]] و [[کردار]] متناسب با آن را بی‌درنگ انجام می‌دهد<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی - علیرضا حیدری، ص۱۰۱؛ [[محمد مهدی نراقی|نراقی، محمد مهدی]]، جامع السعادات، تحقیق سیدمحمد کلانتر، ج۱، ص۴۶؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۰.</ref>. این صفت ممکن است، فضیلت و منشأ [[رفتار]] خوب و یا رذیلت و منشأ [[کردار زشت]] باشد<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اخلاق ناصری، تحقیق مجتبی مینوی - علیرضا حیدری، ص۱۵؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۰.</ref>. اخلاق به معنای پروراندن [[صفات نیک]] و خلقیات فاضله در [[دل]] و انعکاس آن در عمل است<ref>آیت‌الله خامنه‌ای، ۶/۱/۱۳۸۵.</ref>. با این حال در نگاه کاربردی آن را منشأ فضیلت دانسته و در توصیف اخلاق، آن را به هوای لطیفی [[تشبیه]] کرده که وجود آن در [[جامعه بشری]] موجب [[سلامت]] [[زندگی]] [[انسان‌ها]] می‌گردد<ref>رک: آیت‌الله خامنه‌ای، ۲۹/۴/۱۳۸۸.</ref>. که این کاربرد در معنای مثبت و [[ممدوح]] آن است.


خط ۳۱: خط ۳۳:


نظام‌های اخلاقی به عنوان مجموعه‌هایی مشتمل بر [[ارزش‌ها]] و دربردارندۀ دستورهایی برای اتصاف به خوی‌های [[نیک]] و انجام دادن [[اعمال پسندیده]] و دوری گزیدن از خوی‌ها و کردارهای ناپسند، در میان بسیاری از [[ملل]] باستانی دیده می‌شود و شکل‌گیری آنها به عنوان علم اخلاق در تمدن‌های گوناگون [[عهد]] باستان، از جمله [[ایران]] و یونان، مسیری را پیموده، و آثاری اخلاقی با سبک‌هایی متفاوت پدید آورده است؛ از آن جمله می‌توان کتاب اخلاق نیکوماخوس را که از مهم‌ترین کتاب‌های ارسطو است، نام برد.
نظام‌های اخلاقی به عنوان مجموعه‌هایی مشتمل بر [[ارزش‌ها]] و دربردارندۀ دستورهایی برای اتصاف به خوی‌های [[نیک]] و انجام دادن [[اعمال پسندیده]] و دوری گزیدن از خوی‌ها و کردارهای ناپسند، در میان بسیاری از [[ملل]] باستانی دیده می‌شود و شکل‌گیری آنها به عنوان علم اخلاق در تمدن‌های گوناگون [[عهد]] باستان، از جمله [[ایران]] و یونان، مسیری را پیموده، و آثاری اخلاقی با سبک‌هایی متفاوت پدید آورده است؛ از آن جمله می‌توان کتاب اخلاق نیکوماخوس را که از مهم‌ترین کتاب‌های ارسطو است، نام برد.
در موضوع اخلاق و [[فلسفه]] [[اخلاق]]، در طول [[تاریخ]] مکاتب و دیدگاه‌های متعددی از سوی [[اندیشمندان]] و [[فیلسوفان]] ارائه شده است. مجموع این دیدگاه‌ها و مکاتب در چند دسته قابل طبقه‌بندی است؛
در موضوع اخلاق و [[فلسفه]] [[اخلاق]]، در طول [[تاریخ]] مکاتب و دیدگاه‌های متعددی از سوی [[اندیشمندان]] و [[فیلسوفان]] ارائه شده است. مجموع این دیدگاه‌ها و مکاتب در چند دسته قابل طبقه‌بندی است؛


خط ۳۹: خط ۴۲:
به موازات مکاتب مختلف بشری بیشترین تلاش همۀ [[انبیا]] و [[اولیا]] و بزرگان [[ادیان الهی]] نیز، برای ایجاد [[اخلاق حسنه]] بوده است<ref>آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۹/۹/۱۳۷۵.</ref>. از آن جمله در [[عهدین]] در موارد بسیاری [[بندگان]] را بر [[اخلاق‌مداری]] و روآوری به [[فضائل اخلاقی]] فرا خوانده و از [[رذائل اخلاقی]] باز داشته است؛ در [[عهد عتیق]]<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ۳۷/۳-۵، ۲۷؛ ۱۳۸/۶؛ امثال سلیمان، ۱۱/۲ -۲۱؛ میکا، ۶/۸.</ref> و [[عهد جدید]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتاوس، ۲/۹، ۱۵؛ نامه به عبرانیان، ۵/۷؛ ۱۲/۲۸؛ اعمال رسولان، ۲۴/۲۵؛ نامه یعقوب، ۴/۶-۱۷.</ref>، شماری از [[فضائل اخلاقی]] مورد تأکید واقع شده و در موارد متعددی [[رذائل اخلاقی]] [[نکوهش]] و از آن [[پرهیز]] داده شده است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، تثنیه، ۲۵/۱۳-۱۶؛ امثال سلیمان، ۱۱/۱؛ ۱۸/۸ -۹؛ نامه اول پولس به تیموتاؤس، ۶/۱۰؛ نامه اول پولس به قرنتیان، ۶/۱۳، ۱۸-۲۰؛ ۷/۲، ۸-۹.</ref>.
به موازات مکاتب مختلف بشری بیشترین تلاش همۀ [[انبیا]] و [[اولیا]] و بزرگان [[ادیان الهی]] نیز، برای ایجاد [[اخلاق حسنه]] بوده است<ref>آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۹/۹/۱۳۷۵.</ref>. از آن جمله در [[عهدین]] در موارد بسیاری [[بندگان]] را بر [[اخلاق‌مداری]] و روآوری به [[فضائل اخلاقی]] فرا خوانده و از [[رذائل اخلاقی]] باز داشته است؛ در [[عهد عتیق]]<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ۳۷/۳-۵، ۲۷؛ ۱۳۸/۶؛ امثال سلیمان، ۱۱/۲ -۲۱؛ میکا، ۶/۸.</ref> و [[عهد جدید]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول پولس به تیموتاوس، ۲/۹، ۱۵؛ نامه به عبرانیان، ۵/۷؛ ۱۲/۲۸؛ اعمال رسولان، ۲۴/۲۵؛ نامه یعقوب، ۴/۶-۱۷.</ref>، شماری از [[فضائل اخلاقی]] مورد تأکید واقع شده و در موارد متعددی [[رذائل اخلاقی]] [[نکوهش]] و از آن [[پرهیز]] داده شده است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، تثنیه، ۲۵/۱۳-۱۶؛ امثال سلیمان، ۱۱/۱؛ ۱۸/۸ -۹؛ نامه اول پولس به تیموتاؤس، ۶/۱۰؛ نامه اول پولس به قرنتیان، ۶/۱۳، ۱۸-۲۰؛ ۷/۲، ۸-۹.</ref>.


در ادامۀ توصیه‌های [[ادیان پیشین]]، [[اسلام]] نیز به [[آموزه‌های اخلاقی]] توجه ویژه‌ای داشته و در [[قرآن کریم]] بر آن تأکید شده است، که از مهم‌ترین آنها، [[ستایش]] [[پیامبر اسلام]] بر وصف [[اخلاقی]] بودن است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref><ref>نک: آیت‌الله خامنه‌ای، ۳۱/۵/۱۳۸۵.</ref>. نیز در موارد متعددی از [[صفات اخلاقی]] برخی از [[انبیا]] و [[بندگان]] [[خالص]] نام برده است. از آن جمله: [[حضرت نوح]] {{ع}} را [[شکرگزار]]<ref>{{متن قرآن|ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا}} «(ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بنده‌ای سپاسگزار بود» سوره اسراء، آیه ۳.</ref>، [[ابراهیم]] {{ع}} را [[تسلیم]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}} «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>، شکرگزار [[نعمت‌های الهی]]<ref>{{متن قرآن|شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.</ref>، [[راستگو]]<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> و [[وفادار]] به [[پیمان‌ها]]<ref>{{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى}} «و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد» سوره نجم، آیه ۳۷.</ref>، [[ادریس]] {{ع}} را راستگو<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref>، [[اسماعیل]] {{ع}} را [[صابر]]<ref>{{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}} «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}} «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>، [[یوسف]] {{ع}} را به [[اخلاص]] در [[بندگی]]<ref>{{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}} «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند * و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>، ایوب {{ع}} را [[صابر]] و اوّاب<ref>{{متن قرآن|وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}} «و دسته‌ای گیاه در کف بگیر و با آن (یکبار همسرت را) بزن و سوگند مشکن؛ به راستی ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بنده بود که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۴۴.</ref> معرفی می‌کند و در مواردی از [[فساد اخلاقی]] برخی از [[امت‌ها]] و [[ملل]] یاد کرده است؛ از آن جمله: [[ظلم و ستم]] [[قوم نوح]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى}} «و (نیز) پیش از آن، قوم نوح را که ستمگرتر و سرکش‌تر بودند» سوره نجم، آیه ۵۲.</ref>، نسبت‌های خلاف [[اخلاق]] [[قوم عاد]] از قبیل [[سفاهت]] و [[دروغ]] به [[هود]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}} «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.</ref>، [[فحشاء]] و کارهای [[ناشایست]] [[قوم لوط]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}} «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟! * شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۰-۸۱.</ref>، [[کم‌فروشی]] و تبه‌کاری [[قوم شعیب]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و با ترازوی درست وزن کنید * و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱-۱۸۳. </ref> و شماری از [[انحراف‌های اخلاقی]] [[بنی‌اسرائیل]] مانند: [[حرص]]<ref>{{متن قرآن|وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}} «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست می‌دارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمی‌کند و خداوند به آنچه می‌کنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref>، [[حب دنیا]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ}} «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست * آنان، زندگانی این جهان را به بهای جهان واپسین خریدند؛ پس، نه از عذابشان کاسته می‌شود و نه یاری خواهند شد» سوره بقره، آیه ۸۵-۸۶.</ref> و [[پیمان‌شکنی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید * باز از پس آن (پیمان) روی گرداندید و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نبود از زیانکاران می‌بودید» سوره بقره، آیه ۶۳-۶۴.</ref>. همچنین در آیاتی به بیان [[سعادت]] و [[شقاوت]]<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}} «روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمی‌گوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند» سوره هود، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>، [[هدایت]] و [[گمراهی]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}} «این بدان روست که پیامبرانشان برای آنها برهان (ی روشن) می‌آوردند ولی آنان گفتند: آیا بشری ما را راهنمایی کند؟ پس کفر ورزیدند و پشت کردند و خداوند بی‌نیازی نشان داد و خداوند بی‌نیازی ستوده است» سوره تغابن، آیه ۶.</ref>، [[اصلاح]] و [[افساد]]<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱؛ {{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و با ترازوی درست وزن کنید * و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱-۱۸۳.</ref>، [[تزکیه نفس]]<ref>{{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}} «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.</ref> پرداخته و آیاتی دیگر برخی از مصادیق [[اخلاقی]] را بیان نموده‌اند مانند: [[تقوا]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}} «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}} «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱؛ {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}} «و اگر آنان ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده بودند بی‌گمان پاداشی از نزد خداوند (برای آنان) بهتر بود، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۳؛ {{متن قرآن|قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}} «بگو آیا (می‌خواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستان‌هایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، [[توکل]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲؛ {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ * إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد * اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹-۱۶۰؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}} «و می‌گویند: فرمان می‌بریم اما چون از نزد تو بیرون می‌روند برخی از ایشان به هنگام شب جز آنچه تو می‌گویی می‌اندیشند؛ و خداوند آنچه شبانه اندیشه کنند نوشته می‌دارد؛ پس، از آنان دوری گزین و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دست‌درازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «دو مرد از کسانی که (از خداوند) می‌ترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.</ref>، [[شکر]]<ref>{{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}} «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}} «هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید» سوره بقره، آیه ۱۷۲؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ}} «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا}} «اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۷.</ref>، [[صبر]]<ref>{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}} «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳؛ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}} «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵؛ {{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}} «چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref> و [[ایثار]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}} «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}} «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>.
در ادامۀ توصیه‌های [[ادیان پیشین]]، [[اسلام]] نیز به [[آموزه‌های اخلاقی]] توجه ویژه‌ای داشته و در [[قرآن کریم]] بر آن تأکید شده است، که از مهم‌ترین آنها، [[ستایش]] [[پیامبر اسلام]] بر وصف [[اخلاقی]] بودن است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>.<ref>نک: آیت‌الله خامنه‌ای، ۳۱/۵/۱۳۸۵.</ref> نیز در موارد متعددی از [[صفات اخلاقی]] برخی از [[انبیا]] و [[بندگان]] [[خالص]] نام برده است. از آن جمله: [[حضرت نوح]] {{ع}} را [[شکرگزار]]<ref>{{متن قرآن|ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا}} «(ای) فرزندان کسانی که (آنان را در کشتی) با نوح برداشتیم؛ (بدانید که) او بنده‌ای سپاسگزار بود» سوره اسراء، آیه ۳.</ref>، [[ابراهیم]] {{ع}} را [[تسلیم]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}} «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>، شکرگزار [[نعمت‌های الهی]]<ref>{{متن قرآن|شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «سپاسگزار نعمت‌های او بود؛ (خداوند) او را برگزید و به راهی راست راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۱۲۱.</ref>، [[راستگو]]<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.</ref> و [[وفادار]] به [[پیمان‌ها]]<ref>{{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى}} «و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد» سوره نجم، آیه ۳۷.</ref>، [[ادریس]] {{ع}} را راستگو<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا}} «و در این کتاب، ادریس را یاد کن که پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۵۶.</ref>، [[اسماعیل]] {{ع}} را [[صابر]]<ref>{{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ}} «و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵؛ {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}} «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>، [[یوسف]] {{ع}} را به [[اخلاص]] در [[بندگی]]<ref>{{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ * وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}} «و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند * و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>، ایوب {{ع}} را [[صابر]] و اوّاب<ref>{{متن قرآن|وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ}} «و دسته‌ای گیاه در کف بگیر و با آن (یکبار همسرت را) بزن و سوگند مشکن؛ به راستی ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بنده بود که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۴۴.</ref> معرفی می‌کند و در مواردی از [[فساد اخلاقی]] برخی از [[امت‌ها]] و [[ملل]] یاد کرده است؛ از آن جمله: [[ظلم و ستم]] [[قوم نوح]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى}} «و (نیز) پیش از آن، قوم نوح را که ستمگرتر و سرکش‌تر بودند» سوره نجم، آیه ۵۲.</ref>، نسبت‌های خلاف [[اخلاق]] [[قوم عاد]] از قبیل [[سفاهت]] و [[دروغ]] به [[هود]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}} «سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.</ref>، [[فحشاء]] و کارهای [[ناشایست]] [[قوم لوط]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ * إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}} «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟! * شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۰-۸۱.</ref>، [[کم‌فروشی]] و تبه‌کاری [[قوم شعیب]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و با ترازوی درست وزن کنید * و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱-۱۸۳. </ref> و شماری از [[انحراف‌های اخلاقی]] [[بنی‌اسرائیل]] مانند: [[حرص]]<ref>{{متن قرآن|وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}} «و آنان (- قوم یهود) را به زندگی آزمندترین مردم و آزمندتر از مشرکان خواهی یافت، هر یک از آنها دوست می‌دارد هزار سال او را سالمندی دهند با آنکه این سالمندی هم او را از عذاب دور نمی‌کند و خداوند به آنچه می‌کنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref>، [[حب دنیا]]<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ}} «آنگاه، این شمایید که یکدیگر را می‌کشید و دسته‌ای از خودتان را از خانه‌هاشان بیرون می‌رانید در حالی که با گناه و ستم به زیان آنها از یکدیگر پشتیبانی می‌کنید و (با این حال) اگر به اسیری نزد شما آیند آنان را (بنابر حکم تورات) با دادن سربها آزاد می‌کنید با آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام است. آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ و در رستخیز به سوی سخت‌ترین عذاب باز برده می‌شوند؛ و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست * آنان، زندگانی این جهان را به بهای جهان واپسین خریدند؛ پس، نه از عذابشان کاسته می‌شود و نه یاری خواهند شد» سوره بقره، آیه ۸۵-۸۶.</ref> و [[پیمان‌شکنی]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم و (کوه) طور را بر فراز (سر) تان برافراختیم. (و گفتیم) آنچه به شما دادیم با توانمندی بگیرید و از آنچه در آن است یاد کنید، باشد که پرهیزگاری ورزید * باز از پس آن (پیمان) روی گرداندید و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نبود از زیانکاران می‌بودید» سوره بقره، آیه ۶۳-۶۴.</ref>. همچنین در آیاتی به بیان [[سعادت]] و [[شقاوت]]<ref>{{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ}} «روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمی‌گوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبخت‌اند» سوره هود، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>، [[هدایت]] و [[گمراهی]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}} «این بدان روست که پیامبرانشان برای آنها برهان (ی روشن) می‌آوردند ولی آنان گفتند: آیا بشری ما را راهنمایی کند؟ پس کفر ورزیدند و پشت کردند و خداوند بی‌نیازی نشان داد و خداوند بی‌نیازی ستوده است» سوره تغابن، آیه ۶.</ref>، [[اصلاح]] و [[افساد]]<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱؛ {{متن قرآن|أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ * وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ * وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «پیمانه را تمام بپیمایید و از کم‌فروشان نباشید * و با ترازوی درست وزن کنید * و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره شعراء، آیه ۱۸۱-۱۸۳.</ref>، [[تزکیه نفس]]<ref>{{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا}} «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.</ref> پرداخته و آیاتی دیگر برخی از مصادیق [[اخلاقی]] را بیان نموده‌اند مانند: [[تقوا]]<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}} «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}} «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱؛ {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}} «و اگر آنان ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده بودند بی‌گمان پاداشی از نزد خداوند (برای آنان) بهتر بود، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۳؛ {{متن قرآن|قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}} «بگو آیا (می‌خواهید) شما را به بهتر از آن آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگارند نزد پروردگارشان بوستان‌هایی است که از بن آنها جویباران روان است؛ در آنها جاودانند و (آنان را) همسرانی پاکیزه و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود و خداوند به (کار) بندگان، بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}} «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، [[توکل]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲؛ {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ * إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد * اگر خداوند یاریتان کند هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد و اگر شما را واگذارد پس از او کیست که یاریتان دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹-۱۶۰؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}} «و می‌گویند: فرمان می‌بریم اما چون از نزد تو بیرون می‌روند برخی از ایشان به هنگام شب جز آنچه تو می‌گویی می‌اندیشند؛ و خداوند آنچه شبانه اندیشه کنند نوشته می‌دارد؛ پس، از آنان دوری گزین و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}} «ای مؤمنان از نعمت خداوند بر خود یاد کنید، آنگاه که گروهی بر آن بودند تا بر شما دست‌درازی کنند و خداوند دستشان را از شما کوتاه کرد، و از خداوند پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند» سوره مائده، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «دو مرد از کسانی که (از خداوند) می‌ترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.</ref>، [[شکر]]<ref>{{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}} «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}} «هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید» سوره بقره، آیه ۱۷۲؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ}} «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن می‌دهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش می‌دهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا}} «اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۷.</ref>، [[صبر]]<ref>{{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}} «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}} «ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳؛ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}} «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵؛ {{متن قرآن|إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}} «چون نیکی‌یی به شما رسد آنان را غمگین می‌کند و چون بدی‌یی دامنگیرتان شود از آن شادمان می‌شوند؛ و اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید نیرنگ آنان به شما هیچ زیانی نخواهد رساند؛ که خداوند آنچه را انجام می‌دهند فراگیر است» سوره آل عمران، آیه ۱۲۰.</ref> و [[ایثار]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}} «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}} «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref>.


در [[روایات]] نیز این موضوع دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و افزون بر کتاب‌هایی که با نام «[[مکارم الاخلاق]]»؛ مانند مکارم الاخلاق [[طبرسی]] و مکارم الاخلاق ابن ابی الدنیا، [[نگارش]] یافته، در بسیاری از متون [[روایی]] بابی بدان اختصاص یافته؛ چنانکه [[کلینی]] علاوه بر آنکه جلد دوم از [[کتاب الکافی]] را به این موضوع اختصاص داده به طور اختصاصی ذیل «باب المکارم»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۵۵.</ref>، [[محمد]] ابن [[همام]] [[اسکافی]] ذیل «باب فی [[اخلاق]] [[المؤمنین]] وعلامات الموحدین»<ref>ر. ک: اسکافی، محمد بن همام، التمحیص، ص۶۶.</ref> [[شیخ صدوق]] ذیل باب «معنی [[مکارم الاخلاق]]»<ref>صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۱۹۱.</ref> به طرح و بیان این موضوع پرداخته‌اند. افزون بر موارد یاد شده می‌توان گفت در همه متون [[روایی]] به تناسب مباحث، [[روایات]] متعددی در بیان و اهمیت مسائل [[اخلاقی]] بیان شده؛ هرچند بابی ذیل این موضوع تدوین نگردیده است<ref>ر. ک: صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص۲۹۰ و ۳۵۵؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۱۲۵ و ۴۳۱؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول {{صل}}، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۶-۸، ۲۱۵؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه‌کمری، ۲۵۱؛ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۲۲۵.</ref>.
در [[روایات]] نیز این موضوع دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و افزون بر کتاب‌هایی که با نام «[[مکارم الاخلاق]]»؛ مانند مکارم الاخلاق [[طبرسی]] و مکارم الاخلاق ابن ابی الدنیا، [[نگارش]] یافته، در بسیاری از متون [[روایی]] بابی بدان اختصاص یافته؛ چنانکه [[کلینی]] علاوه بر آنکه جلد دوم از [[کتاب الکافی]] را به این موضوع اختصاص داده به طور اختصاصی ذیل «باب المکارم»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۲، ص۵۵.</ref>، [[محمد]] ابن [[همام]] [[اسکافی]] ذیل «باب فی [[اخلاق]] [[المؤمنین]] وعلامات الموحدین»<ref>ر. ک: اسکافی، محمد بن همام، التمحیص، ص۶۶.</ref> [[شیخ صدوق]] ذیل باب «معنی [[مکارم الاخلاق]]»<ref>صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۱۹۱.</ref> به طرح و بیان این موضوع پرداخته‌اند. افزون بر موارد یاد شده می‌توان گفت در همه متون [[روایی]] به تناسب مباحث، [[روایات]] متعددی در بیان و اهمیت مسائل [[اخلاقی]] بیان شده؛ هرچند بابی ذیل این موضوع تدوین نگردیده است<ref>ر. ک: صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص۲۹۰ و ۳۵۵؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۱۲۵ و ۴۳۱؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول {{صل}}، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۶-۸، ۲۱۵؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، تحقیق سید عبداللطیف حسینی کوه‌کمری، ۲۵۱؛ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ص۲۲۵.</ref>.
بر این اساس، اخلاق مورد توجه متفکران [[اسلامی]] قرار گرفت و محققان و [[اندیشمندان مسلمان]] در زمینۀ اخلاق آثار متعددی از خود به یادگار گذاشتند<ref>ر. ک: [[محمد محسن آقابزرگ تهرانی|آقابزرگ تهرانی، محمد محسن]]، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۳۷۰-۳۸۲.</ref>.
بر این اساس، اخلاق مورد توجه متفکران [[اسلامی]] قرار گرفت و محققان و [[اندیشمندان مسلمان]] در زمینۀ اخلاق آثار متعددی از خود به یادگار گذاشتند<ref>ر. ک: [[محمد محسن آقابزرگ تهرانی|آقابزرگ تهرانی، محمد محسن]]، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۳۷۰-۳۸۲.</ref>.


با بررسی این آثار، چهار رویکرد عمده را برای بررسی و تبیین مسائل اخلاقی می‌توان [[مشاهده]] نمود:
با بررسی این آثار، چهار رویکرد عمده را برای بررسی و تبیین مسائل اخلاقی می‌توان [[مشاهده]] نمود:
[[فلسفی]]. در این رویکرد که برگرفته از [[نظریه]] [[اعتدال]] قوا است، حد و وسط به عنوان معیار کلی [[فضیلت اخلاقی]]، و [[افراط]] و [[تفریط]] در آن به عنوان معیار [[رذائل اخلاقی]] به شمار می‌آید. و چون منشأ [[رفتار انسان]]، قوا و [[ملکات نفسانی]] او است، [[فضیلت]] و [[رذیلت]] در [[اعمال]] و [[رفتار]] وی نیز نتیجه اعتدال و عدم اعتدال قوای درونی اوست. آثاری همچون طهارة الاعراق از [[ابن مسکویه]] و [[اخلاق ناصری]] از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از این قبیل‌اند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۷، ص۴۹۱؛ ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۰-۱۲؛ امام خمینی، تقریرات فلسفه، تقریر سید عبدالغنی اردبیلی، ج۳، ص۳۶۰–۳۶۱.</ref>.
[[فلسفی]]. در این رویکرد که برگرفته از [[نظریه]] [[اعتدال]] قوا است، حد و وسط به عنوان معیار کلی [[فضیلت اخلاقی]]، و [[افراط]] و [[تفریط]] در آن به عنوان معیار [[رذائل اخلاقی]] به شمار می‌آید. و چون منشأ [[رفتار انسان]]، قوا و [[ملکات نفسانی]] او است، [[فضیلت]] و [[رذیلت]] در [[اعمال]] و [[رفتار]] وی نیز نتیجه اعتدال و عدم اعتدال قوای درونی اوست. آثاری همچون طهارة الاعراق از [[ابن مسکویه]] و [[اخلاق ناصری]] از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از این قبیل‌اند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۷، ص۴۹۱؛ ر. ک: امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۰-۱۲؛ امام خمینی، تقریرات فلسفه، تقریر سید عبدالغنی اردبیلی، ج۳، ص۳۶۰–۳۶۱.</ref>.
[[عرفانی]]. در این رویکرد، اخلاق و آثار اخلاقی، بر محور [[سیر و سلوک]] و در قالب منازل و [[مقامات]] [[عرفانی]] و مراحل [[سیر]] الی [[الله]] می‌باشد. تکیه [[اخلاق]] عرفانی بر [[مجاهده]] و [[مبارزه با نفس]] است و پویندگان این [[مکتب]] و روش پیوسته در تلاش بودند تا [[اعمال]] خویش را با ظاهر و [[باطن شریعت]] همراه و هماهنگ سازند، که با تتبع روشن می‌شود آثاری چون: الرعایة لحقوق الله از [[حارث]] محاسبی، الرسالة القشیریة از [[عبد الکریم بن هوازن قشیری]]، منازل السائرین از [[خواجه عبدالله انصاری]] و اوصاف الاشراف از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از این قبیل‌اند.
[[عرفانی]]. در این رویکرد، اخلاق و آثار اخلاقی، بر محور [[سیر و سلوک]] و در قالب منازل و [[مقامات]] [[عرفانی]] و مراحل [[سیر]] الی [[الله]] می‌باشد. تکیه [[اخلاق]] عرفانی بر [[مجاهده]] و [[مبارزه با نفس]] است و پویندگان این [[مکتب]] و روش پیوسته در تلاش بودند تا [[اعمال]] خویش را با ظاهر و [[باطن شریعت]] همراه و هماهنگ سازند، که با تتبع روشن می‌شود آثاری چون: الرعایة لحقوق الله از [[حارث]] محاسبی، الرسالة القشیریة از [[عبد الکریم بن هوازن قشیری]]، منازل السائرین از [[خواجه عبدالله انصاری]] و اوصاف الاشراف از [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از این قبیل‌اند.


[[نقلی]]. در این رویکرد محور مباحث [[اخلاقی]] بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] است. تنها در برخی از موارد سخن بزرگان و [[عالمان]] نیز نقل شده است. این شیوه هرچند از منبع [[غنی]] [[وحی]] بهره برده؛ اما غالباً فاقد یک [[نظام اخلاقی]] منطقی و هدفمند می‌باشد. اخلاق محتشمی از خواجه نصیرالدین طوسی، [[ارشاد القلوب]] از دیلمی، [[تنبیه]] الخواطر و نزهة النواظریا مجموعه ورام از [[ورام بن ابی فراس مالکی]] و بخش‌های عمده‌ای از کتاب‌های [[احیاء]] [[علوم]] الدین از غزالی والمحجة البیضاء از [[فیض کاشانی]] با این روش [[نگارش]] یافته‌اند.
[[نقلی]]. در این رویکرد محور مباحث [[اخلاقی]] بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] است. تنها در برخی از موارد سخن بزرگان و [[عالمان]] نیز نقل شده است. این شیوه هرچند از منبع [[غنی]] [[وحی]] بهره برده؛ اما غالباً فاقد یک [[نظام اخلاقی]] منطقی و هدفمند می‌باشد. اخلاق محتشمی از خواجه نصیرالدین طوسی، [[ارشاد القلوب]] از دیلمی، [[تنبیه]] الخواطر و نزهة النواظریا مجموعه ورام از [[ورام بن ابی فراس مالکی]] و بخش‌های عمده‌ای از کتاب‌های [[احیاء]] [[علوم]] الدین از غزالی والمحجة البیضاء از [[فیض کاشانی]] با این روش [[نگارش]] یافته‌اند.
تلفیقی. در این رویکرد، متون اخلاقی با تلفیقی از سه رویکرد قبل نگارش یافته و در کنار مباحث [[فلسفی]] و عرفانی از آیات و روایات نیز استفاده شده است. آثاری همچون [[جامع السعادات]] و [[معراج السعادة]] را می‌توان از این دسته به شمار آورد.
تلفیقی. در این رویکرد، متون اخلاقی با تلفیقی از سه رویکرد قبل نگارش یافته و در کنار مباحث [[فلسفی]] و عرفانی از آیات و روایات نیز استفاده شده است. آثاری همچون [[جامع السعادات]] و [[معراج السعادة]] را می‌توان از این دسته به شمار آورد.
با بررسی متون اخلاقی معاصر، به نظر می‌رسد امروزه این روش مورد توجه عالمان اخلاق واقع شده؛ چرا که از یک سو محور و اساس کار خود را بر آیات و روایات قرار داده و از سوی دیگر از دستاوردها و تجربیات [[فلاسفه]] و [[عارفان]] نیز بهره برده‌اند.
با بررسی متون اخلاقی معاصر، به نظر می‌رسد امروزه این روش مورد توجه عالمان اخلاق واقع شده؛ چرا که از یک سو محور و اساس کار خود را بر آیات و روایات قرار داده و از سوی دیگر از دستاوردها و تجربیات [[فلاسفه]] و [[عارفان]] نیز بهره برده‌اند.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش