بدون خلاصۀ ویرایش
(←پیشینه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
به نظر امام خمینی گرچه [[ابنادریس]] [[روایات]] [[مستطرفات السرائر]] را از اصول اربعمأة مثل کتاب [[بَزَنطی]] و [[ابن بُکیر]] گرفتهاست و اصول اربعمأة، در [[زمان]] [[مشایخ]] سهگانه که [[کتب اربعه]] را مینوشتند، معروف بوده و آنان [[سند]] خود را به صاحبان اصول، [[ذکر]] کردهاند؛ [[ولی]] [[ابن ادریس]] چون سند خود را به آن اصول ذکر نکرده و احتمال دارد ایشان با [[اجتهاد]] و [[حدس]] خود به دست آورده باشد که این اصول از همان مؤلفان است، پس این احادیثِ او قابل [[اعتماد]] نیستند، بهخلافِ [[صدوق]] و امثال او که اصلاً [[اهل]] اجتهاد کردن و حدس نبودند و تنها به [[خبر]] [[حسّی]] اعتماد میکردند؛ به همین جهت، مرسلات صدوق قابل اعتمادند، بهخلاف مرسلاتِ ابنادریس.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۲/۷۲–۷۳.</ref> ایشان همانند همین [[سخن]] را دربارهٔ [[کتاب الاختصاص]] [[شیخ مفید]] گفته و یادآور شده مرسلات صدوق، قابل اعتمادند؛ ولی مرسلات مفید قابل اعتماد نیستند؛ زیرا وی اهل اجتهاد مصطلح است و شاید انتساب [[روایت]] به [[معصوم]] به صورت جزم بر اساس اجتهاد وی باشد؛ برخلاف صدوق که از اجتهاد استفاده نمیکردهاست و قرائنی نزد او بوده که برای دیگران هم قابل اعتماد است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۴۴۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref> | به نظر امام خمینی گرچه [[ابنادریس]] [[روایات]] [[مستطرفات السرائر]] را از اصول اربعمأة مثل کتاب [[بَزَنطی]] و [[ابن بُکیر]] گرفتهاست و اصول اربعمأة، در [[زمان]] [[مشایخ]] سهگانه که [[کتب اربعه]] را مینوشتند، معروف بوده و آنان [[سند]] خود را به صاحبان اصول، [[ذکر]] کردهاند؛ [[ولی]] [[ابن ادریس]] چون سند خود را به آن اصول ذکر نکرده و احتمال دارد ایشان با [[اجتهاد]] و [[حدس]] خود به دست آورده باشد که این اصول از همان مؤلفان است، پس این احادیثِ او قابل [[اعتماد]] نیستند، بهخلافِ [[صدوق]] و امثال او که اصلاً [[اهل]] اجتهاد کردن و حدس نبودند و تنها به [[خبر]] [[حسّی]] اعتماد میکردند؛ به همین جهت، مرسلات صدوق قابل اعتمادند، بهخلاف مرسلاتِ ابنادریس.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۲/۷۲–۷۳.</ref> ایشان همانند همین [[سخن]] را دربارهٔ [[کتاب الاختصاص]] [[شیخ مفید]] گفته و یادآور شده مرسلات صدوق، قابل اعتمادند؛ ولی مرسلات مفید قابل اعتماد نیستند؛ زیرا وی اهل اجتهاد مصطلح است و شاید انتساب [[روایت]] به [[معصوم]] به صورت جزم بر اساس اجتهاد وی باشد؛ برخلاف صدوق که از اجتهاد استفاده نمیکردهاست و قرائنی نزد او بوده که برای دیگران هم قابل اعتماد است.<ref>امام خمینی، مکاسب، ۱/۴۴۳.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref> | ||
== | == کتابهای حدیثی امام خمینی == | ||
امام خمینی افزون بر استفاده و استناد به [[احادیث]] در آثار [[فقهی]] و غیر فقهیِ خود تألیفاتی نیز در شرح برخی از احادیث نگاشتهاست، ازجمله: | امام خمینی افزون بر استفاده و استناد به [[احادیث]] در آثار [[فقهی]] و غیر فقهیِ خود تألیفاتی نیز در شرح برخی از احادیث نگاشتهاست، ازجمله: | ||
#[[ شرح چهل حدیث]]: این کتاب شرح مجموعهای از احادیث [[اخلاقی]]، [[اعتقادی]] و [[تفسیری]] است و امام خمینی آن را با توجه به [[ارزش]] [[حفظ]] چهل حدیث در روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۳–۱۵۸؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۰/۲۲۴–۲۲۵.</ref> با استفاده از احادیث [[کافی]] نگاشتهاست و در آغاز آن سند خود به محمدبنیعقوب [[کلینی]] را بازگو کردهاست. | #[[ شرح چهل حدیث]]: این کتاب شرح مجموعهای از احادیث [[اخلاقی]]، [[اعتقادی]] و [[تفسیری]] است و امام خمینی آن را با توجه به [[ارزش]] [[حفظ]] چهل حدیث در روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۳–۱۵۸؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۰/۲۲۴–۲۲۵.</ref> با استفاده از احادیث [[کافی]] نگاشتهاست و در آغاز آن سند خود به محمدبنیعقوب [[کلینی]] را بازگو کردهاست. |