خداشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
# '''[[برهان حدوث و قدم]]:''' یکی از براهین [[اثبات وجود خداوند]]، [[تمسک]] به حدوث [[جهان]] و [[عالم ماده]] و [[طبیعت]] است؛ به این معنا که چون جهان وجودی از خود ندارد و نیستی و عدم آن مسبوق است، از این‌رو به‌ضرورت نیازمند خالقی است که همان واجب‌الوجود و [[خداوند]] است.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۱/۲۰۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> [[متکلمان]] براساس این پیش‌فرض که همه آفریده‌های جهان تغییرپذیرند و هر تغییرپذیری حادث است، پس همه آفریده‌های جهان حادث‌اند و هر حادثی به پدیدآورنده نیاز دارد، نتیجه می‌گیرند وجود خداوند [[ضرورت]] دارد.<ref>قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۴–۱۲۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۱۶–۱۷؛ معموری، برهان حدوث، ۵۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> آنان در تقریر [[برهان]]، [[حد وسط]] را عدم خلو اجسام از حوادث قرار داده‌اند<ref>خواجه‌نصیر، تلخیص المحصل، ۱۹۵؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> و چون اجسام از حوادث و متغیرات منفک نیست، خود اجسام، یعنی [[عالم ماده]] نیز حادث خواهد بود<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۰؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref>؛ اما [[استدلال]] [[متکلمان]] به حدوث عالم و اجسام از طریق [[اثبات]] عدم انفکاک اجسام از حوادث، مدعا را ثابت نمی‌کند؛ زیرا دلیل آنان تنها حادث‌بودن حوادث همراه اجسام را ثابت می‌کند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۳۲۵–۳۲۶؛ جوادی آملی، تبیین براهین، ۱۷۱–۱۷۲؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۶.</ref> از این‌رو برخی [[فلاسفه]] بر این برهان اشکال وارد کرده‌اند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۱۷۳ و ۳۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۷.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است برخی متکلمان برای اثبات ذات [[واجب]] به حدوث استدلال کرده‌اند؛ به این بیان که عالم زمانی نبود و سپس موجود شد و چیزی که در سابق نبود، نیازمند علت است. اما این استدلال نزد [[حکیم]] و [[فیلسوف]] نادرست است؛ زیرا علت احتیاج ممکنات به علت حدوث نیست، بلکه مناط احتیاج امکان است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۵.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref>
# '''[[برهان حدوث و قدم]]:''' یکی از براهین [[اثبات وجود خداوند]]، [[تمسک]] به حدوث [[جهان]] و [[عالم ماده]] و [[طبیعت]] است؛ به این معنا که چون جهان وجودی از خود ندارد و نیستی و عدم آن مسبوق است، از این‌رو به‌ضرورت نیازمند خالقی است که همان واجب‌الوجود و [[خداوند]] است.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۱/۲۰۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> [[متکلمان]] براساس این پیش‌فرض که همه آفریده‌های جهان تغییرپذیرند و هر تغییرپذیری حادث است، پس همه آفریده‌های جهان حادث‌اند و هر حادثی به پدیدآورنده نیاز دارد، نتیجه می‌گیرند وجود خداوند [[ضرورت]] دارد.<ref>قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۴–۱۲۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۱۶–۱۷؛ معموری، برهان حدوث، ۵۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> آنان در تقریر [[برهان]]، [[حد وسط]] را عدم خلو اجسام از حوادث قرار داده‌اند<ref>خواجه‌نصیر، تلخیص المحصل، ۱۹۵؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> و چون اجسام از حوادث و متغیرات منفک نیست، خود اجسام، یعنی [[عالم ماده]] نیز حادث خواهد بود<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۰؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref>؛ اما [[استدلال]] [[متکلمان]] به حدوث عالم و اجسام از طریق [[اثبات]] عدم انفکاک اجسام از حوادث، مدعا را ثابت نمی‌کند؛ زیرا دلیل آنان تنها حادث‌بودن حوادث همراه اجسام را ثابت می‌کند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۳۲۵–۳۲۶؛ جوادی آملی، تبیین براهین، ۱۷۱–۱۷۲؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۶.</ref> از این‌رو برخی [[فلاسفه]] بر این برهان اشکال وارد کرده‌اند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۱۷۳ و ۳۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۷.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است برخی متکلمان برای اثبات ذات [[واجب]] به حدوث استدلال کرده‌اند؛ به این بیان که عالم زمانی نبود و سپس موجود شد و چیزی که در سابق نبود، نیازمند علت است. اما این استدلال نزد [[حکیم]] و [[فیلسوف]] نادرست است؛ زیرا علت احتیاج ممکنات به علت حدوث نیست، بلکه مناط احتیاج امکان است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۵.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref>


=== راه [[دل]] و [[فطرت]] ===
=== راه دوم: [[دل]] و [[فطرت]] ===
در [[اثبات وجود خداوند]]، یکی از [[راه‌های شناخت خداوند]] [[متعال]]، راه دل و فطرت است. مرحله عمومی و آغازین این راه، در [[خداشناسی فطری]] تجلی می‌یابد، اما مرحله پیشرفته آن، [[سیر و سلوک]] [[عرفانی]] است که تنها به گروه خاصی از [[اهل دل]] و [[عرفان]] اختصاص دارد؛ یعنی کسانی که در [[سایه]] [[عبادت]] و [[تهذیب نفس]]، [[صفات جمال و جلال]] [[خداوند]] را با چشم [[دل]] [[مشاهده]] می‌کنند.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۳۲.</ref> برخی [[اندیشمندان اسلامی]] برای [[اثبات]] [[حق‌تعالی]] از آن بهره جسته‌اند.<ref>ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ۲۲–۲۳.</ref>
در [[اثبات وجود خداوند]]، یکی از [[راه‌های شناخت خداوند]] [[متعال]]، راه دل و فطرت است. مرحله عمومی و آغازین این راه، در [[خداشناسی فطری]] تجلی می‌یابد، اما مرحله پیشرفته آن، [[سیر و سلوک]] [[عرفانی]] است که تنها به گروه خاصی از [[اهل دل]] و [[عرفان]] اختصاص دارد؛ یعنی کسانی که در [[سایه]] [[عبادت]] و [[تهذیب نفس]]، [[صفات جمال و جلال]] [[خداوند]] را با چشم [[دل]] [[مشاهده]] می‌کنند.<ref>سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۳۲.</ref> برخی [[اندیشمندان اسلامی]] برای [[اثبات]] [[حق‌تعالی]] از آن بهره جسته‌اند.<ref>ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ۲۲–۲۳.</ref>


۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش