بدون خلاصۀ ویرایش
(←اعلمیت) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«[[تقلید]]» از ریشه "ق ـ ل ـ د" در لغت به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و اتصال میان آنان آمده است <ref>التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و به تناسب همین معنا، این واژه در موارد دیگری همچون نهادن چیزی بر گردن دیگری،<ref>مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۱۹؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> بستن [[شمشیر]] به کمر <ref>المصباح، ص ۵۱۳؛ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و کاری را بر عهده کسی گذاشتن <ref>المصباح، ص ۵۱۲ - ۵۱۳؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> به کار رفته است. | «[[تقلید]]» از ریشه "ق ـ ل ـ د" در لغت به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و اتصال میان آنان آمده است <ref>التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و به تناسب همین معنا، این واژه در موارد دیگری همچون نهادن چیزی بر گردن دیگری،<ref>مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۱۹؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> بستن [[شمشیر]] به کمر <ref>المصباح، ص ۵۱۳؛ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".</ref> و کاری را بر عهده کسی گذاشتن<ref>المصباح، ص ۵۱۲ - ۵۱۳؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".</ref> به کار رفته است. | ||
در اصطلاح عام، [[تقلید]] عبارت است از [[پیروی]] کردن از فرد یا افرادی بدون [[تأمل]] و دقت و بدون دریافتن [[حقیقت]] [[امر]] <ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۸۸۵؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۸۳۶، "تقلید".</ref> و به تعبیر دیگر، همرنگی با [[جماعت]] و پیروی محض از دیگران در مسائل [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] بدون | در اصطلاح عام، [[تقلید]] عبارت است از [[پیروی]] کردن از فرد یا افرادی بدون [[تأمل]] و دقت و بدون دریافتن [[حقیقت]] [[امر]] <ref>لغت نامه، ج ۵، ص ۶۸۸۵؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۸۳۶، "تقلید".</ref> و به تعبیر دیگر، همرنگی با [[جماعت]] و پیروی محض از دیگران در مسائل [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] بدون تصمیمگیری مستقل و مسئولانه<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص ۸۰.</ref>. | ||
در [[علم]] [[فقه]] نیز، تقلید دو اصطلاح دارد: | در [[علم]] [[فقه]] نیز، تقلید دو اصطلاح دارد: | ||
# تقلید در مبحث [[حج]] که به معنای آویختن چیزی برگردن شتر، گاو یا گوسفند به [[نشانه]] [[قربانی]] بودن آن حیوان است | # تقلید در مبحث [[حج]] که به معنای آویختن چیزی برگردن شتر، گاو یا گوسفند به [[نشانه]] [[قربانی]] بودن آن حیوان است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۸، ص ۵۷ - ۵۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۵۷۴؛ القاموس الفقهی، ص ۳۰۸.</ref>. | ||
# تقلید در مسائل و [[احکام دین]] که برای آن تعاریف گوناگونی ذکر شده است؛ از جمله پذیرش گفته فردی دیگر بدون درخواست [[حجت]] و دلیل،<ref>المستصفی، ص ۳۷۰، ۳۷۲؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹؛ القاموس الفقهی، ص ۳۰۸.</ref> [[التزام]] شخص به نظر [[مجتهد]] حتی اگر به فتوای او عمل نکرده | # تقلید در مسائل و [[احکام دین]] که برای آن تعاریف گوناگونی ذکر شده است؛ از جمله پذیرش گفته فردی دیگر بدون درخواست [[حجت]] و دلیل،<ref>المستصفی، ص ۳۷۰، ۳۷۲؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹؛ القاموس الفقهی، ص ۳۰۸.</ref> [[التزام]] شخص به نظر [[مجتهد]] حتی اگر به فتوای او عمل نکرده باشد<ref>العروة الوثقی، ج ۱، ص ۴؛ التنقیح، ج ۱، ص ۷۸؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۷.</ref>. | ||
اما بیشتر [[فقها]] تقلید را عمل کردن به استناد نظر دیگری یا دیدگاه مجتهد <ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۹۹؛ نهایة الاحکام، ج ۱، ص ۳۹۸؛ معالم الدین، ص ۲۳۶.</ref> بدون درخواست دلیل از او دانستهاند، اعم از اینکه [[التزام]] [[قلبی]] به این دیدگاه باشد یا نباشد <ref>مصباح المنهاج، ص ۲۱.</ref> و از آن رو به این [[عمل]] [[تقلید]] گفتهاند که مقلِّد عمل خود را از جهت مطلوب یا مبغوض بودن یا صحت و بطلان بر عهده [[مجتهد]] میگذارد | اما بیشتر [[فقها]] تقلید را عمل کردن به استناد نظر دیگری یا دیدگاه مجتهد <ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۹۹؛ نهایة الاحکام، ج ۱، ص ۳۹۸؛ معالم الدین، ص ۲۳۶.</ref> بدون درخواست دلیل از او دانستهاند، اعم از اینکه [[التزام]] [[قلبی]] به این دیدگاه باشد یا نباشد <ref>مصباح المنهاج، ص ۲۱.</ref> و از آن رو به این [[عمل]] [[تقلید]] گفتهاند که مقلِّد عمل خود را از جهت مطلوب یا مبغوض بودن یا صحت و بطلان بر عهده [[مجتهد]] میگذارد<ref>مصطلحات الفقه، ص ۱۵۷؛ الرسالة السعدیه، ص ۹؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۱.</ref>. | ||
به تقلید کننده "مقلِّد"،<ref>رسائل کرکی، ج ۳، ص ۱۷۵؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص ۸.</ref> به مجتهدی که از او تقلید میشود "مقلَّد" <ref>جامع المقاصد، ج ۲، ص ۷۲؛ الحدائق، ج ۶، ص ۴۰۵؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص ۷۰.</ref> و به مسائل و موضوعاتی که در آن تقلید میشود "مُقَلِّدٌ فیه"<ref>التقلید، ص ۷۱.</ref> گفته میشود. مقلدٌ فیه گاه از [[عقاید]] و [[اصول دین]] است که در منابع [[اصول فقه]] از چنین [[تقلیدی]] به "تقلید در اصول دین"<ref>العده، ج ۳، ص ۱۱۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۹۱.</ref> یا "تقلید در عقلیات"<ref>القواعد والفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵؛ نضد القواعد الفقهیه، ص ۴۸۹.</ref> تعبیر میشود؛ و گاه [[احکام]] و [[فروع]] عملی [[دین]] است که آن را "تقلید در فروع"<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۵؛ مستمسک العروه، ج ۱، ص ۴۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۴۱۳.</ref> یا "تقلید در سمعیات"<ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳؛ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref> میگویند | به تقلید کننده "مقلِّد"،<ref>رسائل کرکی، ج ۳، ص ۱۷۵؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص ۸.</ref> به مجتهدی که از او تقلید میشود "مقلَّد" <ref>جامع المقاصد، ج ۲، ص ۷۲؛ الحدائق، ج ۶، ص ۴۰۵؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص ۷۰.</ref> و به مسائل و موضوعاتی که در آن تقلید میشود "مُقَلِّدٌ فیه"<ref>التقلید، ص ۷۱.</ref> گفته میشود. مقلدٌ فیه گاه از [[عقاید]] و [[اصول دین]] است که در منابع [[اصول فقه]] از چنین [[تقلیدی]] به "تقلید در اصول دین"<ref>العده، ج ۳، ص ۱۱۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۹۱.</ref> یا "تقلید در عقلیات"<ref>القواعد والفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵؛ نضد القواعد الفقهیه، ص ۴۸۹.</ref> تعبیر میشود؛ و گاه [[احکام]] و [[فروع]] عملی [[دین]] است که آن را "تقلید در فروع"<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۵؛ مستمسک العروه، ج ۱، ص ۴۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۴۱۳.</ref> یا "تقلید در سمعیات"<ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳؛ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref> میگویند<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
== تقلید در [[قرآن]] == | == تقلید در [[قرآن]] == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[تقلید]] مصطلح در باب [[حج]] نیز در دو [[آیه]] مطرح شده است: {{متن قرآن|لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ}}<ref>«شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و نیز {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بینشان) و قربانیهای دارای گردنبند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است میداند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> در این آیات به رعایت [[حرمت]] حیوانات تقلید شده توصیه شده است. تقلید به معنای مشهور یعنی [[پیروی]] افراد غیر متخصص از متخصصان نیز با تعابیری گوناگون در [[قرآن کریم]] آمده است؛ از جمله [[پیروی ناآگاه از عالم]]: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا}}<ref>«ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳.</ref>، [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] و [[اهل علم]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و تعابیر دیگر. از جمله {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>. | [[تقلید]] مصطلح در باب [[حج]] نیز در دو [[آیه]] مطرح شده است: {{متن قرآن|لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ}}<ref>«شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند» سوره مائده، آیه ۲.</ref> و نیز {{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بینشان) و قربانیهای دارای گردنبند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است میداند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> در این آیات به رعایت [[حرمت]] حیوانات تقلید شده توصیه شده است. تقلید به معنای مشهور یعنی [[پیروی]] افراد غیر متخصص از متخصصان نیز با تعابیری گوناگون در [[قرآن کریم]] آمده است؛ از جمله [[پیروی ناآگاه از عالم]]: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا}}<ref>«ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳.</ref>، [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] و [[اهل علم]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و تعابیر دیگر. از جمله {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>. | ||
این آیات همراه با آیاتی دیگر از جمله آیاتی که به تقلید [[مشرکان]] از نیاکان خود در عقاید اشاره کردهاند {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref> و آیاتی که [[انسانها]] را از پیروی [[ظن]] و [[گمان]] برحذر داشته: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> یا آنها را به [[تدبر]] و [[تفکر]] فرا خواندهاند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref> از مهمترین مستندات [[فقهی]] [[اثبات]] یا [[نفی]] تقلید از [[عالمان]] [[دین در قرآن]] کریماند که [[فقهای اسلامی]] با استناد به این آیات و برخی آیات دیگر به مباحث مختلفی درباره این موضوع از جمله [[مشروعیت]] تقلید از [[عالمان دین]]، گستره تقلید و شرایط تقلیدکنندگان و تقلید شوندگان پرداختهاند که موضوع اصلی این مقاله نیز همین قسم از [[تقلید]] است | این آیات همراه با آیاتی دیگر از جمله آیاتی که به تقلید [[مشرکان]] از نیاکان خود در عقاید اشاره کردهاند {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref> و آیاتی که [[انسانها]] را از پیروی [[ظن]] و [[گمان]] برحذر داشته: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> یا آنها را به [[تدبر]] و [[تفکر]] فرا خواندهاند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref> از مهمترین مستندات [[فقهی]] [[اثبات]] یا [[نفی]] تقلید از [[عالمان]] [[دین در قرآن]] کریماند که [[فقهای اسلامی]] با استناد به این آیات و برخی آیات دیگر به مباحث مختلفی درباره این موضوع از جمله [[مشروعیت]] تقلید از [[عالمان دین]]، گستره تقلید و شرایط تقلیدکنندگان و تقلید شوندگان پرداختهاند که موضوع اصلی این مقاله نیز همین قسم از [[تقلید]] است<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
== تقلید در [[ادیان]] و اقوام پیشین == | == تقلید در [[ادیان]] و اقوام پیشین == | ||
تقلید به صورت اصطلاحی [[فقهی]] و اصولی چندان سابقه ای ندارد؛ اما تقلید به معنای "مراجعه فرد غیر متخصص به متخصص و پذیرش دیدگاه وی" اصلی عقلایی است و برای این [[سیره]] [[خردمندان]] نمیتوان مبدأ زمانی خاصی [[تعیین]] کرد، زیرا این امر در میان عقلا در همه [[جوامع]] رواج داشته است، هرچند در برخی موارد در تشخیص مصداق صحیح آن [[اشتباه]] کرده و گاه از کسانی تقلید کردهاند که [[شایستگی]] و شرایط تقلید را نداشتهاند. [[قرآن کریم]] نمونههایی از آن را ذکر کرده است؛ از جمله | تقلید به صورت اصطلاحی [[فقهی]] و اصولی چندان سابقه ای ندارد؛ اما تقلید به معنای "مراجعه فرد غیر متخصص به متخصص و پذیرش دیدگاه وی" اصلی عقلایی است و برای این [[سیره]] [[خردمندان]] نمیتوان مبدأ زمانی خاصی [[تعیین]] کرد، زیرا این امر در میان عقلا در همه [[جوامع]] رواج داشته است، هرچند در برخی موارد در تشخیص مصداق صحیح آن [[اشتباه]] کرده و گاه از کسانی تقلید کردهاند که [[شایستگی]] و شرایط تقلید را نداشتهاند. [[قرآن کریم]] نمونههایی از آن را ذکر کرده است؛ از جمله: | ||
=== تقلید [[مشرکان]] از نیاکان [[گمراه]] خود === | === تقلید [[مشرکان]] از نیاکان [[گمراه]] خود === | ||
برخی مشرکان در [[عقاید]] و [[سلوک]] عملی از [[پدران]] و نیاکان خود [[پیروی]] میکردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref> بر اساس برخی [[آیات قرآن]] این گونه تقلید در میان افراد یا اقوام گوناگون رواج داشته است؛ از جمله [[آزر]] عمو یا جد [[مادری]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۸۷.</ref> و [[قوم]] آن [[حضرت]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}<ref>«و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم. گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید» سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۴.</ref>، [[قوم ثمود]] {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ }}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref>، [[قوم نوح]] {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند میخواست فرشتگانی میفرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیدهایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ }}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم. گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم. آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید. گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۶۵-۷۰.</ref>، اشراف قوم [[فرعون]] {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> و مشرکان [[صدر اسلام]]. {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> این تقلید [[ناپسند]] گاه در [[اصول عقاید]] و [[پرستش]] [[خدایان]] بود؛ مانند [[پرستیدن]] [[بتها]] به جای [[خدا]]: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ }}<ref>«هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ }}<ref>«هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.</ref>، [[نفی]] [[نبوت پیامبران]] و [[کتب آسمانی]]: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«آنگاه چون موسی نشانههای روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: این جز جادویی برساخته نیست و ما در میان نیاکان خویش چنین چیزی را نشنیدهایم» سوره قصص، آیه ۳۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ }}<ref>«و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست. و به آنان کتابهایی نداده بودیم که بیاموزند و پیش از تو برای آنان هیچ بیمدهندهای نفرستاده بودیم. و آنان که پیش از ایشان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند و اینان به ده یک آنچه به آنان داده بودیم دست نیافتند و پیامبران مرا دروغگو شمردند پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۵.</ref> و گاهی در مورد [[فروع]] و [[احکام عملی]] بود؛ مانند جواز برهنه [[طواف]] کردن بر گرد [[کعبه]]: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۲۰۱؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۲۵.</ref>، [[حرام]] شمردن گوشت برخی حیوانات [[حلال]] گوشت یا تحریمِ [[سوار شدن]] بر آنها: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ }}<ref>«خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۹۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref>؛ ولی [[قرآن کریم]] [[تقلید]] [[مشرکان]] در مسائل [[دینی]] از نیاکان را به [[ادله]] ای متعدد از جمله [[ناآگاهی]] تقلید شوندگان از [[عقاید]] و [[دستورات]] دینی صحیح: {{متن قرآن|أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا}}<ref>«حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref> و نیز ا{{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> [[گمراهی]] آنان از [[راه]] [[حق]]: {{متن قرآن| أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و بیبهره بودن آنان از [[اندیشه]] و [[تعقل]]: {{متن قرآن| أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ }}<ref>«خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[باطل]] شمرده و چنین تقلیدهایی را در واقع پذیرش [[دعوت]] [[شیطان]] دانسته است: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | برخی مشرکان در [[عقاید]] و [[سلوک]] عملی از [[پدران]] و نیاکان خود [[پیروی]] میکردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref> بر اساس برخی [[آیات قرآن]] این گونه تقلید در میان افراد یا اقوام گوناگون رواج داشته است؛ از جمله [[آزر]] عمو یا جد [[مادری]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۸۷.</ref> و [[قوم]] آن [[حضرت]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}<ref>«و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم. گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید» سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۴.</ref>، [[قوم ثمود]] {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ }}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.</ref>، [[قوم نوح]] {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند میخواست فرشتگانی میفرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیدهایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، [[قوم عاد]] {{متن قرآن|وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ }}<ref>«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم. گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم. آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید. گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۶۵-۷۰.</ref>، اشراف قوم [[فرعون]] {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> و مشرکان [[صدر اسلام]]. {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> این تقلید [[ناپسند]] گاه در [[اصول عقاید]] و [[پرستش]] [[خدایان]] بود؛ مانند [[پرستیدن]] [[بتها]] به جای [[خدا]]: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ }}<ref>«هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ }}<ref>«هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.</ref>، [[نفی]] [[نبوت پیامبران]] و [[کتب آسمانی]]: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«آنگاه چون موسی نشانههای روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: این جز جادویی برساخته نیست و ما در میان نیاکان خویش چنین چیزی را نشنیدهایم» سوره قصص، آیه ۳۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ }}<ref>«و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست. و به آنان کتابهایی نداده بودیم که بیاموزند و پیش از تو برای آنان هیچ بیمدهندهای نفرستاده بودیم. و آنان که پیش از ایشان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند و اینان به ده یک آنچه به آنان داده بودیم دست نیافتند و پیامبران مرا دروغگو شمردند پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۵.</ref> و گاهی در مورد [[فروع]] و [[احکام عملی]] بود؛ مانند جواز برهنه [[طواف]] کردن بر گرد [[کعبه]]: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۲۰۱؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۲۵.</ref>، [[حرام]] شمردن گوشت برخی حیوانات [[حلال]] گوشت یا تحریمِ [[سوار شدن]] بر آنها: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ }}<ref>«خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۹۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.</ref>؛ ولی [[قرآن کریم]] [[تقلید]] [[مشرکان]] در مسائل [[دینی]] از نیاکان را به [[ادله]] ای متعدد از جمله [[ناآگاهی]] تقلید شوندگان از [[عقاید]] و [[دستورات]] دینی صحیح: {{متن قرآن|أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا}}<ref>«حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref> و نیز ا{{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> [[گمراهی]] آنان از [[راه]] [[حق]]: {{متن قرآن| أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و بیبهره بودن آنان از [[اندیشه]] و [[تعقل]]: {{متن قرآن| أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ }}<ref>«خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[باطل]] شمرده و چنین تقلیدهایی را در واقع پذیرش [[دعوت]] [[شیطان]] دانسته است: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== تقلید پس از [[اسلام]] == | == تقلید پس از [[اسلام]] == | ||
پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نه تنها شیوه خردمندانه تقلید یعنی [[رجوع]] به متخصص در مسائل [[دینی]] [[ممنوع]] نشد، بلکه [[مسلمانان]] به تقلید صحیح [[ترغیب]] شدند؛ از جمله در برخی [[آیات]]، [[ناآگاهان]] از [[علوم دینی]] [[مأمور]] شدهاند که از عالمان بپرسند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و در آیهای دیگر به مسلمانان توصیه شده که گروهی از آنان برای [[فهم]] [[معارف دین]] به مراکز [[علمی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت به سوی [[قوم]] خویش آنان را [[راهنمایی]] کنند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> برپایه این رهنمود [[قرآنی]]، مسلمانان در [[عهد پیامبر]] {{صل}} برای فرا گرفتن [[احکام دین]] به [[مدینه]] میآمدند و پس از بازگشت به [[سرزمین]] خود احکام دین را به دیگران میآموختند | پس از [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نه تنها شیوه خردمندانه تقلید یعنی [[رجوع]] به متخصص در مسائل [[دینی]] [[ممنوع]] نشد، بلکه [[مسلمانان]] به تقلید صحیح [[ترغیب]] شدند؛ از جمله در برخی [[آیات]]، [[ناآگاهان]] از [[علوم دینی]] [[مأمور]] شدهاند که از عالمان بپرسند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> و در آیهای دیگر به مسلمانان توصیه شده که گروهی از آنان برای [[فهم]] [[معارف دین]] به مراکز [[علمی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت به سوی [[قوم]] خویش آنان را [[راهنمایی]] کنند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> برپایه این رهنمود [[قرآنی]]، مسلمانان در [[عهد پیامبر]] {{صل}} برای فرا گرفتن [[احکام دین]] به [[مدینه]] میآمدند و پس از بازگشت به [[سرزمین]] خود احکام دین را به دیگران میآموختند<ref>فتح الباری، ج ۴، ص ۸۱.</ref>. | ||
پیامبر اکرم {{صل}} نیز گاه افرادی را برای [[آموزش]] [[معارف]] و [[احکام دینی]] به [[مردم]] به [[سرزمینهای اسلامی]] میفرستاد. این [[مبلغان]] هرچند بیشتر به گونه مستقیم [[احکام شرعی]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} را به دیگران انتقال میدادند؛ اما در پاره ای موارد برخی [[احکام]] را [[استنباط]] کرده و آنها را به دیگران میآموختند.<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۶۲؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۶۲.</ref> [[رجوع به عالمان]] [[دین]] پس از [[عصر پیامبر]] {{صل}} نیز ادامه داشت، هرچند با توجه به پیدایش [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]]، شیوههای متفاوتی داشت. [[شیعیان]] در [[زمان امامان]] {{ع}} کمتر نیاز به [[تقلید]] داشتند و [[احکام دین]] را به طور مستقیم از آنان میگرفتند؛ ولی با این وجود، آنان به عللی، از جمله وجود فاصله زیاد میان [[بلاد اسلامی]] و دسترسی نداشتن همگان به [[اهل بیت]] {{ع}}، وجود [[تقیه]] در برخی موارد، دشواریِ مراجعه مستقیم شیعیان به [[امامان]] {{ع}} و برای [[ترویج]] موضوع تقلید در میان [[شیعه]]، شیعیان را برای [[دریافت احکام]] به شماری از [[اصحاب]] خود ارجاع میدادند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰ - ۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۳ - ۳۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> گاه نیز اصحاب را برای [[فتوا]] دادن به حضور در [[مساجد]] و مراکز عمومی [[ترغیب]] میکردند | پیامبر اکرم {{صل}} نیز گاه افرادی را برای [[آموزش]] [[معارف]] و [[احکام دینی]] به [[مردم]] به [[سرزمینهای اسلامی]] میفرستاد. این [[مبلغان]] هرچند بیشتر به گونه مستقیم [[احکام شرعی]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} را به دیگران انتقال میدادند؛ اما در پاره ای موارد برخی [[احکام]] را [[استنباط]] کرده و آنها را به دیگران میآموختند.<ref>سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۶۲؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۶۲.</ref> [[رجوع به عالمان]] [[دین]] پس از [[عصر پیامبر]] {{صل}} نیز ادامه داشت، هرچند با توجه به پیدایش [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]]، شیوههای متفاوتی داشت. [[شیعیان]] در [[زمان امامان]] {{ع}} کمتر نیاز به [[تقلید]] داشتند و [[احکام دین]] را به طور مستقیم از آنان میگرفتند؛ ولی با این وجود، آنان به عللی، از جمله وجود فاصله زیاد میان [[بلاد اسلامی]] و دسترسی نداشتن همگان به [[اهل بیت]] {{ع}}، وجود [[تقیه]] در برخی موارد، دشواریِ مراجعه مستقیم شیعیان به [[امامان]] {{ع}} و برای [[ترویج]] موضوع تقلید در میان [[شیعه]]، شیعیان را برای [[دریافت احکام]] به شماری از [[اصحاب]] خود ارجاع میدادند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰ - ۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۳ - ۳۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> گاه نیز اصحاب را برای [[فتوا]] دادن به حضور در [[مساجد]] و مراکز عمومی [[ترغیب]] میکردند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۳۴؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳.</ref>. | ||
پیش از آغاز [[عصر غیبت]] و قطع [[ارتباط مستقیم]] شیعیان با امامان خویش، [[امام حسن عسکری]] <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> و [[امام عصر]] {{ع}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.</ref> با ذکر اوصافی خاص برای [[عالمان دین]]، شیعیان را به تقلید از آنان [[فرمان]] دادند و آنان را از [[پیروی]] از دیگران برحذر داشتند. برپایه این [[احادیث]]، فقهای واجد شرایط، [[مرجع]] شیعیان در تقلید قرار گرفتند و [[سنّت]] تقلید به تدریج در میان شیعیان رواج یافت و آثار گوناگونی در این موضوع نگاشته شد | پیش از آغاز [[عصر غیبت]] و قطع [[ارتباط مستقیم]] شیعیان با امامان خویش، [[امام حسن عسکری]] <ref>الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> و [[امام عصر]] {{ع}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.</ref> با ذکر اوصافی خاص برای [[عالمان دین]]، شیعیان را به تقلید از آنان [[فرمان]] دادند و آنان را از [[پیروی]] از دیگران برحذر داشتند. برپایه این [[احادیث]]، فقهای واجد شرایط، [[مرجع]] شیعیان در تقلید قرار گرفتند و [[سنّت]] تقلید به تدریج در میان شیعیان رواج یافت و آثار گوناگونی در این موضوع نگاشته شد<ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۳۸ - ۴۵؛ ر. ک: الاجتهاد والتقلید، خویی.</ref>. | ||
در میان [[اهل سنت]] نیز موضوع تقلید از [[عالمان]] پس از عصر [[پیامبراکرم]] {{صل}} مطرح بود. برخی مؤلفان، [[فقه اهل سنت]] را از این جهت به ۴ دوره تقسیم کردهاند <ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref>: | در میان [[اهل سنت]] نیز موضوع تقلید از [[عالمان]] پس از عصر [[پیامبراکرم]] {{صل}} مطرح بود. برخی مؤلفان، [[فقه اهل سنت]] را از این جهت به ۴ دوره تقسیم کردهاند<ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref>: | ||
# د'''وره آغاز:''' یعنی [[زمان]] [[خلفا]] و [[صحابه]] که [[مذهب]] معینی نبود و [[مردم]] برای [[شناخت]] [[احکام]] به صحابه مراجعه میکردند. | # د'''وره آغاز:''' یعنی [[زمان]] [[خلفا]] و [[صحابه]] که [[مذهب]] معینی نبود و [[مردم]] برای [[شناخت]] [[احکام]] به صحابه مراجعه میکردند. | ||
# '''دوره بروز [[مذاهب فقهی]]:''' با افزایش [[راویان احادیث]] و [[ظهور]] فقهای برجسته در مناطق گوناگون مردم به آنان مراجعه میکردند. این افراد به تدریج نوعی [[مرجعیت دینی]] یافتند و هریک مذهب [[فقهی]] خاصی را پایه گذاری کرد. | # '''دوره بروز [[مذاهب فقهی]]:''' با افزایش [[راویان احادیث]] و [[ظهور]] فقهای برجسته در مناطق گوناگون مردم به آنان مراجعه میکردند. این افراد به تدریج نوعی [[مرجعیت دینی]] یافتند و هریک مذهب [[فقهی]] خاصی را پایه گذاری کرد. | ||
# '''دوره [[حصر]] [[مذاهب]]:''' در این مرحله مذاهب گوناگون [[اهل سنت]] در ۴ مذهب منحصر شد و [[عامه]] اهل سنت برای [[دریافت احکام]] به [[عالمان]] و رؤسای این ۴ مذهب ارجاع داده شدند. | # '''دوره [[حصر]] [[مذاهب]]:''' در این مرحله مذاهب گوناگون [[اهل سنت]] در ۴ مذهب منحصر شد و [[عامه]] اهل سنت برای [[دریافت احکام]] به [[عالمان]] و رؤسای این ۴ مذهب ارجاع داده شدند. | ||
# '''دوره رواج [[مجدد]] [[اجتهاد]] و [[تقلید]]:''' برخی از فقهای پیشین و کنونی اهل سنت، انسداد باب اجتهاد را نپذیرفتند و با استناد به [[اجماع]] [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] مبنی بر جواز تقلید از هریک از صحابه، انحصار اجتهاد در ۴ مذهب را مردود و تقلید از هریک از عالمان مذاهب فقهی را جایز شمردند،<ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref> هرچند به نظر میرسد هنوز این روش در میان مذاهب اهل سنت فراگیر نشده است و آنان بیشتر به فتاوای [[امامان]] چهارگانه مراجعه میکنند | # '''دوره رواج [[مجدد]] [[اجتهاد]] و [[تقلید]]:''' برخی از فقهای پیشین و کنونی اهل سنت، انسداد باب اجتهاد را نپذیرفتند و با استناد به [[اجماع]] [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] مبنی بر جواز تقلید از هریک از صحابه، انحصار اجتهاد در ۴ مذهب را مردود و تقلید از هریک از عالمان مذاهب فقهی را جایز شمردند،<ref>تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.</ref> هرچند به نظر میرسد هنوز این روش در میان مذاهب اهل سنت فراگیر نشده است و آنان بیشتر به فتاوای [[امامان]] چهارگانه مراجعه میکنند<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
== اقسام تقلید == | == اقسام تقلید == | ||
تقلید از جهت موضوع و مسائلی که در آنها [[تبعیت]] صورت میگیرد بر دو قسم است: | تقلید از جهت موضوع و مسائلی که در آنها [[تبعیت]] صورت میگیرد بر دو قسم است: | ||
# تقلید در [[عقاید]] و [[اصول دین]] که امری [[قلبی]] است. | # تقلید در [[عقاید]] و [[اصول دین]] که امری [[قلبی]] است. | ||
# تقلید در احکام فرعی و عملی که امری عملی است. در منابع اصولی از مبانی و [[ادله]] هر دو نوع تقلید بحث شده است | # تقلید در احکام فرعی و عملی که امری عملی است. در منابع اصولی از مبانی و [[ادله]] هر دو نوع تقلید بحث شده است<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
=== تقلید در عقاید === | === تقلید در عقاید === | ||
درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون [[اثبات وجود خدا]]، [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و مانند آنها عالمان [[مسلمان]] دیدگاههای مختلفی دارند که مهم ترین این دیدگاهها عبارتاند از: | درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون [[اثبات وجود خدا]]، [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و مانند آنها عالمان [[مسلمان]] دیدگاههای مختلفی دارند که مهم ترین این دیدگاهها عبارتاند از: | ||
==== عدم جواز تقلید در عقاید ==== | ==== عدم جواز تقلید در عقاید ==== | ||
از آنجا که اصل در عقاید، [[ادراک]] آن با [[یقین]] و [[اعتقاد]] است،<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمیدانند،<ref>الاحکام، ج۴، ص۲۲۸؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱؛ مبادی الوصول، ص ۲۴۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> حتی شماری از آنها [[تقلید]] کننده در برخی [[عقاید]] را [[کافر]] دانستهاند.<ref>الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.</ref> از [[ادله]] [[پیروان]] نظریه عدم جواز تقلید در عقاید [[آیات قرآن]] است؛ از جمله: | از آنجا که اصل در عقاید، [[ادراک]] آن با [[یقین]] و [[اعتقاد]] است،<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.</ref> بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمیدانند،<ref>الاحکام، ج۴، ص۲۲۸؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱؛ مبادی الوصول، ص ۲۴۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> حتی شماری از آنها [[تقلید]] کننده در برخی [[عقاید]] را [[کافر]] دانستهاند.<ref>الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.</ref> از [[ادله]] [[پیروان]] نظریه عدم جواز تقلید در عقاید [[آیات قرآن]] است؛ از جمله: | ||
# آیاتی که [[مشرکان]] را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید [[مذمت]] کردهاند؛ مانند {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> به گفته [[استدلال]] کنندگان، اگر تقلید در [[اصول دین]] جایز بود [[خداوند]] مشرکان را درباره آن مذمت نمیکرد | # آیاتی که [[مشرکان]] را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید [[مذمت]] کردهاند؛ مانند {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> به گفته [[استدلال]] کنندگان، اگر تقلید در [[اصول دین]] جایز بود [[خداوند]] مشرکان را درباره آن مذمت نمیکرد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۳۳ - ۴۳۴؛ التبیان، ج ۲، ص ۷۷؛ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۳.</ref>. | ||
# آیاتی که از [[اقامه برهان]] و دلیل در اصول دین[[سخن]] به میان آورده است؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> که از اعطای [[حجت]] به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} از سوی خداوند برای [[اثبات]] عقاید خود در برابر [[مخالفان]] یاد کرده است. و نیز [[آیات]] {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ }}<ref>«و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۶۹-۷۶.</ref> که از چگونگی استدلال [[ابراهیم]] {{ع}} در برابر مشرکان سخن به میان آورده است. به نظر برخی، اگر [[اعتقاد]] [[تقلیدی]] جایز بود، حضرت ابراهیم {{ع}} برای آنان استدلال نمیکرد؛<ref>احکام القرآن، ج ۳، ص ۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۸۹.</ref> همچنین عدهای آیات {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید، بیزارم مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه ۲۶-۲۷.</ref> را که از استدلال حضرت ابراهیم {{ع}} برای اثبات عقاید خود سخن به میان آورده، دلیل بر بطلان تقلید در عقاید دانستهاند | # آیاتی که از [[اقامه برهان]] و دلیل در اصول دین[[سخن]] به میان آورده است؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> که از اعطای [[حجت]] به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} از سوی خداوند برای [[اثبات]] عقاید خود در برابر [[مخالفان]] یاد کرده است. و نیز [[آیات]] {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ }}<ref>«و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۶۹-۷۶.</ref> که از چگونگی استدلال [[ابراهیم]] {{ع}} در برابر مشرکان سخن به میان آورده است. به نظر برخی، اگر [[اعتقاد]] [[تقلیدی]] جایز بود، حضرت ابراهیم {{ع}} برای آنان استدلال نمیکرد؛<ref>احکام القرآن، ج ۳، ص ۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۸۹.</ref> همچنین عدهای آیات {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید، بیزارم مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه ۲۶-۲۷.</ref> را که از استدلال حضرت ابراهیم {{ع}} برای اثبات عقاید خود سخن به میان آورده، دلیل بر بطلان تقلید در عقاید دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۶؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۹۶.</ref>. | ||
# آیاتی که در آنها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه [[برهان]] شده است؛ مانند آیه {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> یا از آنان [[گواه]] خواسته است؛ مانند آیه {{متن قرآن|قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ}}<ref>«بگو: گواهانتان را که گواهی میدهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید؛ اگر هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده و از خواستهای کسانی که به آیات ما دروغ بستند و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند و برای پروردگارشان همتا میتراشند، پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref> یا آنان را به سبب نیاوردن دلیل [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«اینان- قوم ما- خدایانی جز او را (به پرستش) گرفتهاند؛ چرا برهانی روشن برای آنها نمیآورند؟ و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد، کیست؟» سوره کهف، آیه ۱۵.</ref>، زیرا اگر [[تقلید]] در [[عقاید]] جایز بود آنان [[مأمور]] به آوردن [[برهان]] و دلیل برای [[اثبات]] عقاید خود نمیشدند | # آیاتی که در آنها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه [[برهان]] شده است؛ مانند آیه {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> یا از آنان [[گواه]] خواسته است؛ مانند آیه {{متن قرآن|قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ}}<ref>«بگو: گواهانتان را که گواهی میدهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید؛ اگر هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده و از خواستهای کسانی که به آیات ما دروغ بستند و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند و برای پروردگارشان همتا میتراشند، پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۵۰.</ref> یا آنان را به سبب نیاوردن دلیل [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«اینان- قوم ما- خدایانی جز او را (به پرستش) گرفتهاند؛ چرا برهانی روشن برای آنها نمیآورند؟ و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد، کیست؟» سوره کهف، آیه ۱۵.</ref>، زیرا اگر [[تقلید]] در [[عقاید]] جایز بود آنان [[مأمور]] به آوردن [[برهان]] و دلیل برای [[اثبات]] عقاید خود نمیشدند<ref>التبیان، ج ۱، ص ۴۱۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۰؛ المنیر، ج ۱، ص ۲۷۸.</ref>. | ||
# آیاتی که [[انسانها]] را به [[تدبر]] فراخواندهاند؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۱؛ المنیر، ج ۵، ص ۱۷۳.</ref> مانند [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref> یا [[آیات]] متعددی که آنان را به [[تفکر]] و [[تأمل]] در [[نشانههای الهی]] از جمله [[زمین]] و [[آسمان]] برای پی بردن به وجود [[خدا]] و [[یگانگی]] او [[ترغیب]] کرده اند: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ و (این) نشانهها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> نیز {{متن قرآن| أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا }}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۸-۲۹.</ref>،{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنَا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الأَسْفَلِينَ}}<ref>«و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از پریان و آدمیان که ما را گمراه کردند نشانمان ده که آنان را زیر پا بیفکنیم تا از فرومایهترینها گردند» سوره فصلت، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> برخی گفتهاند: تأکید بر تدبر و تفکر در این آیات دلیل بر بطلان عقاید تقلیدیای است که بر [[استدلال]] و تفکر مبتنی نیستند | # آیاتی که [[انسانها]] را به [[تدبر]] فراخواندهاند؛<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۱؛ المنیر، ج ۵، ص ۱۷۳.</ref> مانند [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref> یا [[آیات]] متعددی که آنان را به [[تفکر]] و [[تأمل]] در [[نشانههای الهی]] از جمله [[زمین]] و [[آسمان]] برای پی بردن به وجود [[خدا]] و [[یگانگی]] او [[ترغیب]] کرده اند: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ و (این) نشانهها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> نیز {{متن قرآن| أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا }}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۸-۲۹.</ref>،{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنَا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الأَسْفَلِينَ}}<ref>«و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از پریان و آدمیان که ما را گمراه کردند نشانمان ده که آنان را زیر پا بیفکنیم تا از فرومایهترینها گردند» سوره فصلت، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref> برخی گفتهاند: تأکید بر تدبر و تفکر در این آیات دلیل بر بطلان عقاید تقلیدیای است که بر [[استدلال]] و تفکر مبتنی نیستند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰، ج ۵، ص ۴۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۹۷؛ الرسالة السعدیه، ص ۱۰ - ۱۲.</ref>. | ||
# آیاتی که از [[مشرکان]] [[ادله]] [[علم]] آور بر مدعای خود [[طلب]] کرده و آنان را از [[سخن گفتن]] بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است؛ مانند آیه {{متن قرآن|سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>. | # آیاتی که از [[مشرکان]] [[ادله]] [[علم]] آور بر مدعای خود [[طلب]] کرده و آنان را از [[سخن گفتن]] بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است؛ مانند آیه {{متن قرآن|سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==== جواز [[تقلید]] در [[اصول عقاید]] ==== | ==== جواز [[تقلید]] در [[اصول عقاید]] ==== | ||
برخی به جواز تقلید در [[اصول دین]] قائل شدهاند.<ref>شرح الازهار، ج ۱، ص ۴؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> مستند این دیدگاه را برخی آیه {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> دانستهاند که در آن از [[اسلام آوردن]] [[اعراب]] بدون آنکه قلباً [[ایمان]] آورده باشند یاد شده است. زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز میشود که شخصی با تقلید و بدون [[استدلال]] [[اسلام]] را پذیرفته باشد.<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref> دلیل دیگر قائلان به این نظریه، [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} است، زیرا آن [[حضرت]] [[اقرار]] به [[شهادتین]] را در [[پذیرش اسلام]] کافی میدانست و نومسلمانان را به استدلال [[مکلف]] نمیکرد؛<ref>معالم الدین، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۸.</ref> همچنین [[سیره مسلمانان]] را مؤید این دیدگاه دانستهاند، زیرا آنان برای [[اثبات]] اصول عقاید خود در پی استدلال نیستند، جز در مواردی که افرادی در معرض خطر [[گمراهی]] باشند یا به [[مناظره]] با دیگران نیاز باشد.<ref>الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref> با این همه، دیدگاه مزبور با [[آیات]] متعددی که [[ظن]] را برای به دست آوردن اصول [[اعتقادات]] کافی ندانسته و [[انسانها]] را به [[تحصیل علم]] فراخوانده، سازگار نیست | برخی به جواز تقلید در [[اصول دین]] قائل شدهاند.<ref>شرح الازهار، ج ۱، ص ۴؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.</ref> مستند این دیدگاه را برخی آیه {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> دانستهاند که در آن از [[اسلام آوردن]] [[اعراب]] بدون آنکه قلباً [[ایمان]] آورده باشند یاد شده است. زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز میشود که شخصی با تقلید و بدون [[استدلال]] [[اسلام]] را پذیرفته باشد.<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref> دلیل دیگر قائلان به این نظریه، [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} است، زیرا آن [[حضرت]] [[اقرار]] به [[شهادتین]] را در [[پذیرش اسلام]] کافی میدانست و نومسلمانان را به استدلال [[مکلف]] نمیکرد؛<ref>معالم الدین، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۸.</ref> همچنین [[سیره مسلمانان]] را مؤید این دیدگاه دانستهاند، زیرا آنان برای [[اثبات]] اصول عقاید خود در پی استدلال نیستند، جز در مواردی که افرادی در معرض خطر [[گمراهی]] باشند یا به [[مناظره]] با دیگران نیاز باشد.<ref>الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۰۹.</ref> با این همه، دیدگاه مزبور با [[آیات]] متعددی که [[ظن]] را برای به دست آوردن اصول [[اعتقادات]] کافی ندانسته و [[انسانها]] را به [[تحصیل علم]] فراخوانده، سازگار نیست<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
==== تفصیل میان قادر بر استدلال و غیر قادر ==== | ==== تفصیل میان قادر بر استدلال و غیر قادر ==== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
=== تقلید در فروع === | === تقلید در فروع === | ||
افزون بر [[اصول عقاید]]، انسانها مکلفاند به فروع و [[احکام عملی]] [[اسلام]] نیز [[اعتقاد]] داشته و به آنها عمل کنند و [[امتثال]] این [[احکام]] از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا تقلید از دیگران امکانپذیر است؛<ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۵ - ۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> لکن چون [[آموختن]] [[اجتهادی]] [[احکام شرعی]] به [[ادله]] متعدد مانند [[اختلال نظام]] [[معیشت]] [[جامعه]]، برای همگان میسر نیست <ref>الرسالة السعدیه، ص ۱۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> و احتیاط کردن نیز برای همه امکان ندارد،<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> تنها راه دستیابی عموم [[مردم]] به [[وظایف شرعی]] خود، [[تقلید]] از [[عالمان دینی]] است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> فقهای [[مذاهب اسلامی]] درباره [[مشروعیت]] تقلید، آرای گوناگونی دارند؛ بیشتر [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تقلید را در فروع و احکام عملی جایز دانسته <ref>العروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۷؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۳.</ref> و در این مورد به [[ادله]] گوناگون از جمله [[آیات قرآن]] استناد کردهاند؛ مانند: | افزون بر [[اصول عقاید]]، انسانها مکلفاند به فروع و [[احکام عملی]] [[اسلام]] نیز [[اعتقاد]] داشته و به آنها عمل کنند و [[امتثال]] این [[احکام]] از سه راه [[اجتهاد]]، [[احتیاط]] یا تقلید از دیگران امکانپذیر است؛<ref>مستمسک العروه، ج ۱، ص ۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۵ - ۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> لکن چون [[آموختن]] [[اجتهادی]] [[احکام شرعی]] به [[ادله]] متعدد مانند [[اختلال نظام]] [[معیشت]] [[جامعه]]، برای همگان میسر نیست <ref>الرسالة السعدیه، ص ۱۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> و احتیاط کردن نیز برای همه امکان ندارد،<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> تنها راه دستیابی عموم [[مردم]] به [[وظایف شرعی]] خود، [[تقلید]] از [[عالمان دینی]] است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.</ref> فقهای [[مذاهب اسلامی]] درباره [[مشروعیت]] تقلید، آرای گوناگونی دارند؛ بیشتر [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] تقلید را در فروع و احکام عملی جایز دانسته <ref>العروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۷؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۳.</ref> و در این مورد به [[ادله]] گوناگون از جمله [[آیات قرآن]] استناد کردهاند؛ مانند: | ||
# [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> که به [[مسلمانان]] [[فرمان]] داده که عدهای از آنان برای [[تفقه در دین]] به مراکز [[دینی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت، دیگران را [[انذار]] کنند. این آیه بر [[وجوب]] هجرت برای تفقه در دین و انذار دلالت دارد و از آنجا که غرض از [[تفقه]] [[آموزش احکام]] [[الهی]] است، [[رجوع]] آنان به [[فقیهان]] و پذیرش فتوای آنان بر دیگران [[واجب]] است. در غیر این صورت امر به تفقه و انذار دیگران [[لغو]] خواهد بود.<ref>کفایة الاصول، ص ۲۹۸؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۵؛ مصباح المنهاج، ص ۱۰.</ref> برخی [[فقها]] وجوب مراجعه [[جاهل]] به عالم و انذار پذیری از وی را به موردی [[مقید]] کردهاند که از سخن انذار کننده [[علم]] حاصل شود؛<ref> نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳.</ref> ولی شماری دیگر این دیدگاه را با توجه به اطلاق آیه و شمول آن نسبت به مواردی که برای فرد علم حاصل نشود، نپذیرفتهاند | # [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> که به [[مسلمانان]] [[فرمان]] داده که عدهای از آنان برای [[تفقه در دین]] به مراکز [[دینی]] [[هجرت]] کنند تا پس از بازگشت، دیگران را [[انذار]] کنند. این آیه بر [[وجوب]] هجرت برای تفقه در دین و انذار دلالت دارد و از آنجا که غرض از [[تفقه]] [[آموزش احکام]] [[الهی]] است، [[رجوع]] آنان به [[فقیهان]] و پذیرش فتوای آنان بر دیگران [[واجب]] است. در غیر این صورت امر به تفقه و انذار دیگران [[لغو]] خواهد بود.<ref>کفایة الاصول، ص ۲۹۸؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۵؛ مصباح المنهاج، ص ۱۰.</ref> برخی [[فقها]] وجوب مراجعه [[جاهل]] به عالم و انذار پذیری از وی را به موردی [[مقید]] کردهاند که از سخن انذار کننده [[علم]] حاصل شود؛<ref> نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳.</ref> ولی شماری دیگر این دیدگاه را با توجه به اطلاق آیه و شمول آن نسبت به مواردی که برای فرد علم حاصل نشود، نپذیرفتهاند<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۵؛ فرائد الاصول، ج ۱، ص ۲۷۷؛ فوائد الاصول، ج ۳، ص ۱۸۵.</ref>. | ||
# [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> که [[خداوند]] در آن همگان را به [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] در مجهولات فرمان داده است. به نظر [[استدلال]] کنندگان به آیه، غرض از مراجعه به [[عالمان]] تنها [[آگاهی]] یافتن از [[احکام دین]] نیست، زیرا سؤال در این صورت لغو خواهد بود، بلکه غرض [[فهم]] [[احکام الهی]] و سپس عمل کردن بر اساس آن است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۸.</ref> برخی استناد به این [[آیه]] را برای جواز [[تقلید]] نپذیرفتهاند، با این [[استدلال]] که مراد آیه [[اهل بیت]] {{ع}} یا [[عالمان]] اهل کتاباند<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۲۳۰.</ref> یا آیه مربوط به [[اصول دین]] است نه [[فروع]] آن <ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۸۹.</ref> یا به مواردی اختصاص دارد که فرد از [[نص]] کتاب یا [[سنت]] بپرسد نه از فتوای [[فقیه]].<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref> در برابر، استدلال کنندگان به آیه، [[اهل ذکر]] را عام و شامل هرگونه [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم و تقلید جاهل از عالم دانستهاند | # [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> که [[خداوند]] در آن همگان را به [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] در مجهولات فرمان داده است. به نظر [[استدلال]] کنندگان به آیه، غرض از مراجعه به [[عالمان]] تنها [[آگاهی]] یافتن از [[احکام دین]] نیست، زیرا سؤال در این صورت لغو خواهد بود، بلکه غرض [[فهم]] [[احکام الهی]] و سپس عمل کردن بر اساس آن است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۸.</ref> برخی استناد به این [[آیه]] را برای جواز [[تقلید]] نپذیرفتهاند، با این [[استدلال]] که مراد آیه [[اهل بیت]] {{ع}} یا [[عالمان]] اهل کتاباند<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۲۳۰.</ref> یا آیه مربوط به [[اصول دین]] است نه [[فروع]] آن <ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۸۹.</ref> یا به مواردی اختصاص دارد که فرد از [[نص]] کتاب یا [[سنت]] بپرسد نه از فتوای [[فقیه]].<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref> در برابر، استدلال کنندگان به آیه، [[اهل ذکر]] را عام و شامل هرگونه [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم و تقلید جاهل از عالم دانستهاند<ref>الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۸۹ - ۹۰؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۹؛ الفصول فی الاصول، ج ۴، ص ۲۷۹.</ref>. | ||
# آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> که [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] از [[خدا]] و [[رسول]] و [[صاحبان امر]] [[فرمان]] داده است. با این استدلال که مراد از صاحبان امر {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} در آیه دانایان و عالمان هستند که غیر عالمان به پیروی از آنان [[مأمور]] شدهاند؛<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۶.</ref> ولی با توجه به اینکه در این آیه به طور مطلق [[اطاعت از اولی الامر]] [[واجب]] شده، این افراد باید [[معصوم]] باشند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref> [[مفسران]] [[امامیه]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۴؛ المیزان، ج ۴، ص ۳۹۸.</ref> بر اساس [[روایات اهل بیت]] {{ع}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۷۶؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۳۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۷۴.</ref> مصداق انحصاری "[[اولی الامر]]" را [[امامان شیعه]] دانستهاند. | # آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> که [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] از [[خدا]] و [[رسول]] و [[صاحبان امر]] [[فرمان]] داده است. با این استدلال که مراد از صاحبان امر {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} در آیه دانایان و عالمان هستند که غیر عالمان به پیروی از آنان [[مأمور]] شدهاند؛<ref>الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۶.</ref> ولی با توجه به اینکه در این آیه به طور مطلق [[اطاعت از اولی الامر]] [[واجب]] شده، این افراد باید [[معصوم]] باشند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref> [[مفسران]] [[امامیه]] <ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۴؛ المیزان، ج ۴، ص ۳۹۸.</ref> بر اساس [[روایات اهل بیت]] {{ع}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۷۶؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۳۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۷۴.</ref> مصداق انحصاری "[[اولی الامر]]" را [[امامان شیعه]] دانستهاند. | ||
# آیه {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> که [[خداوند]] در آن مسلمانان را برای [[کشف]] [[حقیقت]] امور به [[پیامبر]] و صاحبان امر ارجاع داده است. با این توضیح که هرچند [[شأن نزول]] این [[آیه]] درباره [[اخبار]] مربوط به [[امنیت]] و شایعات [[ترس]] آور است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۲، جامع البیان، ج ۵، ص ۲۴۶ - ۲۴۷.</ref> ولی نیاز به [[هدایت]] [[رسول]] و [[اولواالامر]]، به این موارد اختصاص ندارد، بلکه گاهی [[جهل]] به موضوعات و [[احکام شرعی]] نیز موجب [[تحیر]] و [[سرگردانی]] میشود، از این رو بر پایه این آیه اوّلا [[فقها]] و [[عالمان دین]] [[وظیفه]] دارند [[احکام]] غیر [[منصوص]] را با توجه به نظایر آنها [[استنباط]] کنند و به افراد غیر عالم ارائه دهند. ثانیاً افراد [[ناآگاه]] به احکام شرعی نیز باید از [[عالمان]] صلاحیت دار [[تقلید]] کنند | # آیه {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> که [[خداوند]] در آن مسلمانان را برای [[کشف]] [[حقیقت]] امور به [[پیامبر]] و صاحبان امر ارجاع داده است. با این توضیح که هرچند [[شأن نزول]] این [[آیه]] درباره [[اخبار]] مربوط به [[امنیت]] و شایعات [[ترس]] آور است؛<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۲، جامع البیان، ج ۵، ص ۲۴۶ - ۲۴۷.</ref> ولی نیاز به [[هدایت]] [[رسول]] و [[اولواالامر]]، به این موارد اختصاص ندارد، بلکه گاهی [[جهل]] به موضوعات و [[احکام شرعی]] نیز موجب [[تحیر]] و [[سرگردانی]] میشود، از این رو بر پایه این آیه اوّلا [[فقها]] و [[عالمان دین]] [[وظیفه]] دارند [[احکام]] غیر [[منصوص]] را با توجه به نظایر آنها [[استنباط]] کنند و به افراد غیر عالم ارائه دهند. ثانیاً افراد [[ناآگاه]] به احکام شرعی نیز باید از [[عالمان]] صلاحیت دار [[تقلید]] کنند<ref>ر.ک: احکام القرآن، ج ۲، ص ۲۷۰ - ۲۷۱.</ref>. | ||
افزون بر [[آیات قرآن]]، [[احادیث]] متعددی نیز تقلید از [[فقیهان]] را در [[فروع دین]] تجویز کردهاند؛ از جمله [[حدیثی]] مشهور که عموم [[شیعیان]] را به تقلید از فقهایی فرا خوانده است که [[مخالف هوای نفس]] و [[حافظ دین]] و [[مطیع]] [[امامان معصوم]] {{ع}} هستند؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> یا حدیثی که [[مردم]] را در رخدادهای جدید به [[راویان حدیث]] ارجاع داده است <ref>المحاسن، ج ۱، ص ۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰.</ref> یا روایتی که فقیهان پیرو [[امامان شیعه]] {{ع}} و باسابقه در [[نقل روایات]] را [[مرجع]] مردم برای [[دریافت احکام]] [[دین]] دانسته است <ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۵۱.</ref> و نیز احادیث فراوانی که [[امامان]] {{ع}} برخی از [[اصحاب]] [[فقیه]] خود را به حضور در [[مساجد]] و [[فتوا]] دادن [[ترغیب]] میکردهاند <ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۸؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳ - ۲۳۷۴.</ref> یا شیعیان را برای دریافت [[معارف دین]] به آنان ارجاع میدادند؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۷؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۵۹۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این باره به [[سیره]] [[متشرعه]]<ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۱.</ref> و [[اجماع]] <ref>معارج الاصول، ص ۱۹۷.</ref> نیز استناد شده است. | افزون بر [[آیات قرآن]]، [[احادیث]] متعددی نیز تقلید از [[فقیهان]] را در [[فروع دین]] تجویز کردهاند؛ از جمله [[حدیثی]] مشهور که عموم [[شیعیان]] را به تقلید از فقهایی فرا خوانده است که [[مخالف هوای نفس]] و [[حافظ دین]] و [[مطیع]] [[امامان معصوم]] {{ع}} هستند؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.</ref> یا حدیثی که [[مردم]] را در رخدادهای جدید به [[راویان حدیث]] ارجاع داده است <ref>المحاسن، ج ۱، ص ۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰.</ref> یا روایتی که فقیهان پیرو [[امامان شیعه]] {{ع}} و باسابقه در [[نقل روایات]] را [[مرجع]] مردم برای [[دریافت احکام]] [[دین]] دانسته است <ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۵۱.</ref> و نیز احادیث فراوانی که [[امامان]] {{ع}} برخی از [[اصحاب]] [[فقیه]] خود را به حضور در [[مساجد]] و [[فتوا]] دادن [[ترغیب]] میکردهاند <ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۸؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳ - ۲۳۷۴.</ref> یا شیعیان را برای دریافت [[معارف دین]] به آنان ارجاع میدادند؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۷؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۵۹۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.</ref> همچنین در این باره به [[سیره]] [[متشرعه]]<ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۱.</ref> و [[اجماع]]<ref>معارج الاصول، ص ۱۹۷.</ref> نیز استناد شده است. | ||
در برابر این دیدگاه، برخی [[فقها]] [[تقلید]] در [[فروع دین]] را جایز ندانسته،<ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ معارج الاصول، ص ۱۹۷.</ref> به [[ادله]] ای از جمله [[آیات قرآن]] [[استدلال]] کردهاند؛ مانند آیاتی که از [[پیروی]] از [[عقیده]] ای بدون داشتن [[علم]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامیدارد و به اینکه چیزی را که نمیدانید، درباره خداوند، بر زبان آورید» سوره بقره، آیه ۱۶۸-۱۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> یا آیاتی که پیروی از [[ظن]] و [[گمان]] را [[نکوهیده]] است؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ}}<ref>«بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست. به یقین خداوند به آنچه انجام میدهند، داناست» سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>.<ref>معارج الاصول، ص ۱۹۸.</ref> زیرا تقلید از دیگران در [[احکام]] تنها موجب حصول ظن میشود و [[آیات]] یاد شده پیروی از ظن و گمان را مردود دانستهاند؛ همچنین به آیاتی که [[مشرکان]] را از تقلید نیاکان خود بازداشته استناد شده است؛ از جمله آیات {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>، با این استدلال که تقلید نهی شده در این آیات عام است و شامل تقلید از دیگران در [[احکام شرعی]] نیز میشود.<ref>ر. ک: المحصول، ج ۶، ص ۷۸.</ref> در [[مقام]] نقد استدلالهای مذکور گفتهاند که اوّلا این آیات مربوط به اصول عقایدند که به حصول علم و [[یقین]] نیاز دارند و به [[احکام دین]] [[ارتباط]] ندارند.<ref>زبدة البیان، ص ۳۴۵؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۹۱.</ref> ثانیاً در [[فروع فقهی]] به موجب ادله [[قطعی]]، ظن <ref>زبدة البیان، ص ۳۴۶ - ۳۴۷؛ المحصول، ج ۶، ص ۸۵؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> و حتی گاهی [[شک]] <ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳.</ref> کافی است، از این رو هرچند [[استنباط]] برای [[فقیه]] ظن آور باشد برای مقلد [[حجت]] و پیروی از آن [[واجب]] است. ثالثاً [[لزوم]] [[تحصیل علم]] در فروع دین برای همگان، موجب [[عسر و حرج]] شدید خواهد شد که به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] پذیرفته نیست.<ref>زبدة البیان، ص ۳۴۷.</ref> برخی برای جایز نبودن [[تقلید]] در [[احکام]] به [[آیه]] {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> استناد کردهاند که [[عوام]] [[یهود]] را به سبب [[پیروی]] و تقلید از [[عالمان]] خود [[مذمت]] کرده است. همچنان که در آیه {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref> آمده که برخی [[جهنمیان]] عامل [[گمراهی]] خود را پیروی از رؤسا و بزرگان خود در [[دنیا]] میدانند <ref>الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> این [[ادله]] چنین نقد شده که علت [[نکوهش]] عوام یهود در آیه {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و نیز [[گمراه]] شدن جهنمیان، صِرف تقلید از عالمان و بزرگان نبوده است، بلکه مذمت آنان به سبب تقلید و پیروی آنها از عالمان و رؤسای گمراه خود با وجود [[علم]] به این گمراهی بوده است، چنان که در [[احادیث]] هم به این موضوع اشاره شده است.<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref> قائلان به ممنوعیت تقلید در احکام، به ادله دیگری مانند احادیث <ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸.</ref> و نیز ادله عقلی <ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸؛الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۷؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۳۶.</ref> استناد کردهاند که [[مخالفان]] به آنها پاسخ دادهاند<ref>معارج الاصول، ص ۱۹۹ - ۲۰۰؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | در برابر این دیدگاه، برخی [[فقها]] [[تقلید]] در [[فروع دین]] را جایز ندانسته،<ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ معارج الاصول، ص ۱۹۷.</ref> به [[ادله]] ای از جمله [[آیات قرآن]] [[استدلال]] کردهاند؛ مانند آیاتی که از [[پیروی]] از [[عقیده]] ای بدون داشتن [[علم]] [[نهی]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامیدارد و به اینکه چیزی را که نمیدانید، درباره خداوند، بر زبان آورید» سوره بقره، آیه ۱۶۸-۱۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> یا آیاتی که پیروی از [[ظن]] و [[گمان]] را [[نکوهیده]] است؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ}}<ref>«بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست. به یقین خداوند به آنچه انجام میدهند، داناست» سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>.<ref>معارج الاصول، ص ۱۹۸.</ref> زیرا تقلید از دیگران در [[احکام]] تنها موجب حصول ظن میشود و [[آیات]] یاد شده پیروی از ظن و گمان را مردود دانستهاند؛ همچنین به آیاتی که [[مشرکان]] را از تقلید نیاکان خود بازداشته استناد شده است؛ از جمله آیات {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>، با این استدلال که تقلید نهی شده در این آیات عام است و شامل تقلید از دیگران در [[احکام شرعی]] نیز میشود.<ref>ر. ک: المحصول، ج ۶، ص ۷۸.</ref> در [[مقام]] نقد استدلالهای مذکور گفتهاند که اوّلا این آیات مربوط به اصول عقایدند که به حصول علم و [[یقین]] نیاز دارند و به [[احکام دین]] [[ارتباط]] ندارند.<ref>زبدة البیان، ص ۳۴۵؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۹۱.</ref> ثانیاً در [[فروع فقهی]] به موجب ادله [[قطعی]]، ظن <ref>زبدة البیان، ص ۳۴۶ - ۳۴۷؛ المحصول، ج ۶، ص ۸۵؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵.</ref> و حتی گاهی [[شک]] <ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳.</ref> کافی است، از این رو هرچند [[استنباط]] برای [[فقیه]] ظن آور باشد برای مقلد [[حجت]] و پیروی از آن [[واجب]] است. ثالثاً [[لزوم]] [[تحصیل علم]] در فروع دین برای همگان، موجب [[عسر و حرج]] شدید خواهد شد که به [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] پذیرفته نیست.<ref>زبدة البیان، ص ۳۴۷.</ref> برخی برای جایز نبودن [[تقلید]] در [[احکام]] به [[آیه]] {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> استناد کردهاند که [[عوام]] [[یهود]] را به سبب [[پیروی]] و تقلید از [[عالمان]] خود [[مذمت]] کرده است. همچنان که در آیه {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref> آمده که برخی [[جهنمیان]] عامل [[گمراهی]] خود را پیروی از رؤسا و بزرگان خود در [[دنیا]] میدانند <ref>الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.</ref> این [[ادله]] چنین نقد شده که علت [[نکوهش]] عوام یهود در آیه {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و نیز [[گمراه]] شدن جهنمیان، صِرف تقلید از عالمان و بزرگان نبوده است، بلکه مذمت آنان به سبب تقلید و پیروی آنها از عالمان و رؤسای گمراه خود با وجود [[علم]] به این گمراهی بوده است، چنان که در [[احادیث]] هم به این موضوع اشاره شده است.<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref> قائلان به ممنوعیت تقلید در احکام، به ادله دیگری مانند احادیث <ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸.</ref> و نیز ادله عقلی <ref>المحصول، ج ۶، ص ۷۸؛الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۷؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۳۶.</ref> استناد کردهاند که [[مخالفان]] به آنها پاسخ دادهاند<ref>معارج الاصول، ص ۱۹۹ - ۲۰۰؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | ||
== شرایط تقلید (مقلد، مقلد) == | == شرایط تقلید (مقلد، مقلد) == | ||
به نظر [[فقها]]، [[تقلید]] در [[احکام دین]] شرایطی دارد که تنها در صورت تحقق آنها تقلید صحیح خواهد بود. برخی از این شرایط مانند [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[اسلام]] از شرایط عام تکلیفاند که باید طرفین تقلید از آن برخوردار باشند <ref>مصباح المنهاج، ص ۲۴ - ۳۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۱۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۱ - ۱۰۷.</ref> و برخی از شرایط ویژه موضوع تقلیدند. برخی از این شرایط اختصاصی که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده مربوط به [[تقلید]] کننده و بیشتر مربوط به تقلید شوندگاناند. | به نظر [[فقها]]، [[تقلید]] در [[احکام دین]] شرایطی دارد که تنها در صورت تحقق آنها تقلید صحیح خواهد بود. برخی از این شرایط مانند [[بلوغ]]، [[عقل]] و [[اسلام]] از شرایط عام تکلیفاند که باید طرفین تقلید از آن برخوردار باشند <ref>مصباح المنهاج، ص ۲۴ - ۳۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۱۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۱ - ۱۰۷.</ref> و برخی از شرایط ویژه موضوع تقلیدند. برخی از این شرایط اختصاصی که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده مربوط به [[تقلید]] کننده و بیشتر مربوط به تقلید شوندگاناند. | ||
=== شرایط تقلید کننده === | === شرایط تقلید کننده === | ||
افزون بر شرایط عمومی [[تکلیف]] یکی دیگر از شرایط مهم تقلید کننده [[جهل]] او به [[احکام شرعی]] و [[ناتوانی]] او بر [[استنباط]] آن هاست. برخی این شرط را از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> استفاده کردهاند که [[پرسش]] از "[[اهل ذکر]]" را به [[علم]] نداشتن سؤال کننده مشروط کرده است<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.</ref>، بر این اساس کسی که [[توانایی]] [[تحصیل علم]] و [[قدرت]] استنباط دارد، باید با تلاش خود [[احکام شرع]] را از منابع آن استنباط کند و تقلید او از دیگران جایز نیست.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref> برخی برای جایز نبودن تقلید عالم از عالمی دیگر به آیاتی دیگر استناد کردهاند؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.</ref> که در موارد [[اختلاف]] نظر [[انسانها]]، آنان را به [[داوری]] [[خداوند]] ارجاع داده است. آیه{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> که از ارجاع برخی امور به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولواالامر]] یاد کرده است. و آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> که [[مسلمانان]] را هنگام اختلاف نظر و [[منازعه]] به [[خدا]] و پیامبر {{صل}} ارجاع داده است<ref>روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵ - ۳۷۶؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴.</ref>. به نظر [[استدلال]] کنندگان، در این آیات خداوند افراد را در موارد اختلاف و [[تنازع]] تنها به خدا و پیامبر {{صل}} و اولواالامر ارجاع داده نه به دیگری. در برابر، برخی [[فقها]] تقلید عالم از عالمی دیگر را در مواردی که وی [[دانایی]] بالفعل ندارد، جایز یا [[واجب]] دانستهاند.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸.</ref> از جمله مستندات اینان [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> است که [[نادانان]] را به [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] [[فرمان]] داده است، زیرا شخص عالم در مواردی که [[علم]] او ناقص است، عالم به شمار نمیرود، از این رو سؤال و [[تقلید]] او از دیگران جایز است.<ref>المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸؛ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵.</ref> شماری دیگر، [[تقلید]] عالم از عالم را در مواردی که عالم نیاز به حکمی [[شرعی]] دارد و [[فرصت]] [[استنباط]] ندارد، جایز دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | افزون بر شرایط عمومی [[تکلیف]] یکی دیگر از شرایط مهم تقلید کننده [[جهل]] او به [[احکام شرعی]] و [[ناتوانی]] او بر [[استنباط]] آن هاست. برخی این شرط را از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> استفاده کردهاند که [[پرسش]] از "[[اهل ذکر]]" را به [[علم]] نداشتن سؤال کننده مشروط کرده است<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.</ref>، بر این اساس کسی که [[توانایی]] [[تحصیل علم]] و [[قدرت]] استنباط دارد، باید با تلاش خود [[احکام شرع]] را از منابع آن استنباط کند و تقلید او از دیگران جایز نیست.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref> برخی برای جایز نبودن تقلید عالم از عالمی دیگر به آیاتی دیگر استناد کردهاند؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}}<ref>«و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.</ref> که در موارد [[اختلاف]] نظر [[انسانها]]، آنان را به [[داوری]] [[خداوند]] ارجاع داده است. آیه{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> که از ارجاع برخی امور به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولواالامر]] یاد کرده است. و آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> که [[مسلمانان]] را هنگام اختلاف نظر و [[منازعه]] به [[خدا]] و پیامبر {{صل}} ارجاع داده است<ref>روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵ - ۳۷۶؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴.</ref>. به نظر [[استدلال]] کنندگان، در این آیات خداوند افراد را در موارد اختلاف و [[تنازع]] تنها به خدا و پیامبر {{صل}} و اولواالامر ارجاع داده نه به دیگری. در برابر، برخی [[فقها]] تقلید عالم از عالمی دیگر را در مواردی که وی [[دانایی]] بالفعل ندارد، جایز یا [[واجب]] دانستهاند.<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸.</ref> از جمله مستندات اینان [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> است که [[نادانان]] را به [[پرسش]] از [[اهل ذکر]] [[فرمان]] داده است، زیرا شخص عالم در مواردی که [[علم]] او ناقص است، عالم به شمار نمیرود، از این رو سؤال و [[تقلید]] او از دیگران جایز است.<ref>المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸؛ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵.</ref> شماری دیگر، [[تقلید]] عالم از عالم را در مواردی که عالم نیاز به حکمی [[شرعی]] دارد و [[فرصت]] [[استنباط]] ندارد، جایز دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=== شرایط تقلید شونده === | === شرایط تقلید شونده === | ||
==== علم و [[فقاهت]] ==== | ==== علم و [[فقاهت]] ==== | ||
تقلید شونده باید از علم و [[قدرت]] [[اجتهاد]] برخوردار باشد.<ref>مصباح المنهاج، ص ۳۴.</ref> این شرط از برخی [[آیات قرآن]] استفاده میشود؛ از جمله {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> که برخورداری از فقاهت در [[دین]] را برای [[انذار]] ضروری دانسته است<ref>الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۸.</ref> همچنین این شرط از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> که اهل ذکر را [[مرجع]] افراد [[ناآگاه]] دانسته استفاده میشود،<ref>مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۹؛ الفصول فی الاصول، ج ۴، ص ۲۷۹.</ref> افزون بر این، در [[احادیث]] متعدد تقلید تنها از [[عالمان]] و [[فقیهان]] تجویز شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۳ - ۱۳۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ خاتمة المستدرک، ج ۲، ص ۹.</ref> [[فقها]] درباره اینکه آیا علم [[فقیه]] به همه [[ابواب فقهی]] لازم است یا علم نسبی نیز کافی است [[اختلاف]] نظر دارند؛ بیشتر فقهای امامی به [[لزوم]] اجتهاد مطلق تقلید شونده <ref>تحریر العروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۷؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۱۵ - ۱۱۶.</ref> و شماری از آنها به کفایت [[تفقه]] در برخی ابواب فقهی <ref>الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۱۶.</ref> قائلاند | تقلید شونده باید از علم و [[قدرت]] [[اجتهاد]] برخوردار باشد.<ref>مصباح المنهاج، ص ۳۴.</ref> این شرط از برخی [[آیات قرآن]] استفاده میشود؛ از جمله {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> که برخورداری از فقاهت در [[دین]] را برای [[انذار]] ضروری دانسته است<ref>الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۸.</ref> همچنین این شرط از [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> که اهل ذکر را [[مرجع]] افراد [[ناآگاه]] دانسته استفاده میشود،<ref>مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۹؛ الفصول فی الاصول، ج ۴، ص ۲۷۹.</ref> افزون بر این، در [[احادیث]] متعدد تقلید تنها از [[عالمان]] و [[فقیهان]] تجویز شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۳ - ۱۳۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ خاتمة المستدرک، ج ۲، ص ۹.</ref> [[فقها]] درباره اینکه آیا علم [[فقیه]] به همه [[ابواب فقهی]] لازم است یا علم نسبی نیز کافی است [[اختلاف]] نظر دارند؛ بیشتر فقهای امامی به [[لزوم]] اجتهاد مطلق تقلید شونده <ref>تحریر العروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۷؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۱۵ - ۱۱۶.</ref> و شماری از آنها به کفایت [[تفقه]] در برخی ابواب فقهی <ref>الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۱۶.</ref> قائلاند<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref>. | ||
==== [[اسلام]] و [[ایمان]] ==== | ==== [[اسلام]] و [[ایمان]] ==== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==== اعلمیت ==== | ==== اعلمیت ==== | ||
شرط [[اعلم بودن]] مفتی از دیگران <ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۱؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۱۳۳.</ref> به نظر برخی از [[آیات]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref> استفاده میشود که در آنها [[پیروی]] از [[بهترین]] [[سخن]] و دیدگاه از ویژگیهای [[بندگان]] هدایت یافته به شمار رفته است، زیرا نظر مجتهدِ [[اعلم]] نیکوتر و به [[حق]] و صواب نزدیکتر است، از این رو براساس [[آیه]] یاد شده پیروی از او لازم است؛<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۱ - ۲۱.</ref> همچنین برای [[اثبات]] این شرط به آیه{{متن قرآن| أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref> که دانایان را با [[نادانان]] برابر ندانسته استناد شده است، زیرا [[مجتهد]] عالم با مجتهد اعلم برابر نیست، بلکه صاحب [[علم]] کمتر نسبت به آن بخش از معلومات اعلم که او بدانها [[آگاهی]] ندارد، [[جاهل]] به شمار میرود، پس به موجب این آیه، [[تقلید]] باید از اعلم صورت گیرد؛<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۲۱.</ref> همچنین این شرط از آیات متعددی استفاده میشود که در آنها [[انسانها]] به پیروی و [[اطاعت از خداوند]] ـ از آن رو که علم او فراتر از دیگران است ـ فراخوانده شده اند:{{متن قرآن| أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ }}<ref>«شما داناترید یا خداوند؟» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند:پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>، زیرا ملاک موجود در این [[آیه]] در مورد [[تقلید]] از [[اعلم]] هم صادق است، پس باید سخن و [[عقیده]] او بر غیر اعلم مقدم باشد. به علاوه، [[آیات]] {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا }}<ref>«موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟ گفت: بیگمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمیتوانی کرد. و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب میکنی؟ گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمیپیچم» سوره کهف، آیه ۶۶-۶۹.</ref> که از [[التزام]] [[حضرت موسی]] {{ع}} ـ با وجود [[نبوت]] ـ به [[پیروی]] از [[حضرت خضر]] را دربردارد، میتواند به گونه ای مشعر به این مطلب باشد <ref>پژوهشهای قرآنی، ش ۴، ص ۹۴ - ۹۷، "گستره مباحث فقهی قرآن".</ref>. | شرط [[اعلم بودن]] مفتی از دیگران <ref>نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۱؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۱۳۳.</ref> به نظر برخی از [[آیات]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref> استفاده میشود که در آنها [[پیروی]] از [[بهترین]] [[سخن]] و دیدگاه از ویژگیهای [[بندگان]] هدایت یافته به شمار رفته است، زیرا نظر مجتهدِ [[اعلم]] نیکوتر و به [[حق]] و صواب نزدیکتر است، از این رو براساس [[آیه]] یاد شده پیروی از او لازم است؛<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۱ - ۲۱.</ref> همچنین برای [[اثبات]] این شرط به آیه{{متن قرآن| أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref> که دانایان را با [[نادانان]] برابر ندانسته استناد شده است، زیرا [[مجتهد]] عالم با مجتهد اعلم برابر نیست، بلکه صاحب [[علم]] کمتر نسبت به آن بخش از معلومات اعلم که او بدانها [[آگاهی]] ندارد، [[جاهل]] به شمار میرود، پس به موجب این آیه، [[تقلید]] باید از اعلم صورت گیرد؛<ref>تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۲۱.</ref> همچنین این شرط از آیات متعددی استفاده میشود که در آنها [[انسانها]] به پیروی و [[اطاعت از خداوند]] ـ از آن رو که علم او فراتر از دیگران است ـ فراخوانده شده اند:{{متن قرآن| أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ }}<ref>«شما داناترید یا خداوند؟» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند:پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا}}<ref>«و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.</ref>، زیرا ملاک موجود در این [[آیه]] در مورد [[تقلید]] از [[اعلم]] هم صادق است، پس باید سخن و [[عقیده]] او بر غیر اعلم مقدم باشد. به علاوه، [[آیات]] {{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا }}<ref>«موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟ گفت: بیگمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمیتوانی کرد. و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب میکنی؟ گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمیپیچم» سوره کهف، آیه ۶۶-۶۹.</ref> که از [[التزام]] [[حضرت موسی]] {{ع}} ـ با وجود [[نبوت]] ـ به [[پیروی]] از [[حضرت خضر]] را دربردارد، میتواند به گونه ای مشعر به این مطلب باشد<ref>پژوهشهای قرآنی، ش ۴، ص ۹۴ - ۹۷، "گستره مباحث فقهی قرآن".</ref>. | ||
در برخی [[احادیث]] منقول از [[امامان]] {{ع}} نیز تقلید و پیروی از اعلم لازم شمرده شده است؛ مثلا [[امام صادق]] {{ع}} [[شیعیان]] را در مورد [[اختلاف]] [[حکم]] دو [[فقیه]] به [[عادل ترین]]، فقیه ترین و صادق ترین آن دو ارجاع دادهاند <ref>الکافی، ج ۱، ص ۶۸؛ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۹؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۰۲.</ref> یا [[حدیثی]] که [[دعوت]] به سوی خویش را با وجود فرد داناتر نوعی [[بدعت]] خوانده است.<ref> تحف العقول، ص ۳۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۸.</ref> اقتضای [[حکم عقل]] و [[سیره عقلا]] نیز [[رجوع]] به فتوای اعلم است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ج ۱، ص ۱۴۲؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۷۱.</ref> در برابر، برخی [[فقها]] برآناند که تقلید از اعلم لازم نیست و میتوان از هر فقیه و عالمی هرچند اعلم نباشد تقلید کرد | در برخی [[احادیث]] منقول از [[امامان]] {{ع}} نیز تقلید و پیروی از اعلم لازم شمرده شده است؛ مثلا [[امام صادق]] {{ع}} [[شیعیان]] را در مورد [[اختلاف]] [[حکم]] دو [[فقیه]] به [[عادل ترین]]، فقیه ترین و صادق ترین آن دو ارجاع دادهاند <ref>الکافی، ج ۱، ص ۶۸؛ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۹؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۰۲.</ref> یا [[حدیثی]] که [[دعوت]] به سوی خویش را با وجود فرد داناتر نوعی [[بدعت]] خوانده است.<ref> تحف العقول، ص ۳۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۸.</ref> اقتضای [[حکم عقل]] و [[سیره عقلا]] نیز [[رجوع]] به فتوای اعلم است.<ref>الاجتهاد و التقلید، خویی، ج ۱، ص ۱۴۲؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۷۱.</ref> در برابر، برخی [[فقها]] برآناند که تقلید از اعلم لازم نیست و میتوان از هر فقیه و عالمی هرچند اعلم نباشد تقلید کرد<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۸۳؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۳۷؛ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۸۵.</ref>. | ||
برخی به اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> استناد جستهاند، زیرا در این آیات پیروی و تقلید به [[اعلم بودن]] فرد مشروط نشده است.<ref>تهذیب الاصول، ج ۳، ص ۱۷۶ و ۱۷۷؛ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸ - ۲۴۹؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۶.</ref> [[پیروان]] این دیدگاه به [[احادیث]] هم استناد کردهاند؛<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۸۳.</ref> از جمله احادیثی که در آنها [[امامان شیعه]] {{ع}} [[مردم]] را به فقهای متعدد ـ که از نظر [[علمی]] همرتبه نبودند ـ ارجاع دادهاند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۴ - ۱۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۱ - ۳۱۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | برخی به اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> استناد جستهاند، زیرا در این آیات پیروی و تقلید به [[اعلم بودن]] فرد مشروط نشده است.<ref>تهذیب الاصول، ج ۳، ص ۱۷۶ و ۱۷۷؛ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸ - ۲۴۹؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۶.</ref> [[پیروان]] این دیدگاه به [[احادیث]] هم استناد کردهاند؛<ref>الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۸۳.</ref> از جمله احادیثی که در آنها [[امامان شیعه]] {{ع}} [[مردم]] را به فقهای متعدد ـ که از نظر [[علمی]] همرتبه نبودند ـ ارجاع دادهاند.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۴ - ۱۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۱ - ۳۱۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق یوسفی مقدم|یوسفی مقدم، محمد صادق]]؛ [[تقلید (مقاله)|مقاله «تقلید»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۸.</ref> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
[[رده:تقلید]] | [[رده:تقلید]] | ||
[[رده:مدخلهای | [[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |