تقلید در قرآن
تقلید به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و کاری را بر عهده کسی گذاشتن به کار رفته است. تقلید در مسائل و احکام دین عبارت است از التزام به نظر مجتهد. تقلید به معنای مشهور یعنی پیروی افراد غیر متخصص از متخصصان که با تعابیری گوناگون در قرآن کریم آمده است. تقلید از جهت موضوع و مسائلی که در آنها تبعیت صورت میگیرد بر دو قسم است: تقلید در عقاید که برخی آنرا جایز نمیدانند و تقلید در فروع. مرجع تقلید باید دارای برخی از شرایط باشد مانند: اعلمیت؛ زنده بودن؛ حریص نبودن به دنیا و ... .
معناشناسی
«تقلید» از ریشه "ق ـ ل ـ د" در لغت به معنای وابسته کردن امری به امر دیگر و اتصال میان آنان آمده است [۱] و به تناسب همین معنا، این واژه در موارد دیگری همچون نهادن چیزی بر گردن دیگری،[۲] بستن شمشیر به کمر [۳] و کاری را بر عهده کسی گذاشتن[۴] به کار رفته است.
در اصطلاح عام، تقلید عبارت است از پیروی کردن از فرد یا افرادی بدون تأمل و دقت و بدون دریافتن حقیقت امر [۵] و به تعبیر دیگر، همرنگی با جماعت و پیروی محض از دیگران در مسائل اجتماعی و اخلاقی بدون تصمیمگیری مستقل و مسئولانه[۶].
در علم فقه نیز، تقلید دو اصطلاح دارد:
- تقلید در مبحث حج که به معنای آویختن چیزی برگردن شتر، گاو یا گوسفند به نشانه قربانی بودن آن حیوان است[۷].
- تقلید در مسائل و احکام دین که برای آن تعاریف گوناگونی ذکر شده است؛ از جمله پذیرش گفته فردی دیگر بدون درخواست حجت و دلیل،[۸] التزام شخص به نظر مجتهد حتی اگر به فتوای او عمل نکرده باشد[۹].
اما بیشتر فقها تقلید را عمل کردن به استناد نظر دیگری یا دیدگاه مجتهد [۱۰] بدون درخواست دلیل از او دانستهاند، اعم از اینکه التزام قلبی به این دیدگاه باشد یا نباشد [۱۱] و از آن رو به این عمل تقلید گفتهاند که مقلِّد عمل خود را از جهت مطلوب یا مبغوض بودن یا صحت و بطلان بر عهده مجتهد میگذارد[۱۲].
به تقلید کننده "مقلِّد"،[۱۳] به مجتهدی که از او تقلید میشود "مقلَّد" [۱۴] و به مسائل و موضوعاتی که در آن تقلید میشود "مُقَلِّدٌ فیه"[۱۵] گفته میشود. مقلدٌ فیه گاه از عقاید و اصول دین است که در منابع اصول فقه از چنین تقلیدی به "تقلید در اصول دین"[۱۶] یا "تقلید در عقلیات"[۱۷] تعبیر میشود؛ و گاه احکام و فروع عملی دین است که آن را "تقلید در فروع"[۱۸] یا "تقلید در سمعیات"[۱۹] میگویند[۲۰].
تقلید در قرآن
در قرآن از تقلید ناپسند با تعبیرهای مختلفی یاد شده است؛ مانند اقتدا و پیروی از نیاکان: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۲۱]؛ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۲۲] و نیز ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۲۳]؛ ﴿إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ﴾[۲۴]؛ ﴿ إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۲۵]، پیروی ضعیفان از مستکبران: ﴿فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا ﴾[۲۶]، پیروی از رؤسا و بزرگان گمراه: ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾[۲۷] این آیات ضمن اشاره به تقلید اقوام پیشین و اعراب عصر جاهلی از نیاکانشان در عقاید، سنن و آداب خود و نکوهش این تقلید، آنان را به ترک روش باطل خود و پذیرش آیین حق فراخواندهاند.
تقلید مصطلح در باب حج نیز در دو آیه مطرح شده است: ﴿لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ﴾[۲۸] و نیز ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۲۹] در این آیات به رعایت حرمت حیوانات تقلید شده توصیه شده است. تقلید به معنای مشهور یعنی پیروی افراد غیر متخصص از متخصصان نیز با تعابیری گوناگون در قرآن کریم آمده است؛ از جمله پیروی ناآگاه از عالم: ﴿يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا﴾[۳۰]، پرسش از اهل ذکر و اهل علم: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۳۱]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۳۲] و تعابیر دیگر. از جمله ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۳۳].
این آیات همراه با آیاتی دیگر از جمله آیاتی که به تقلید مشرکان از نیاکان خود در عقاید اشاره کردهاند ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۳۴]؛ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۳۵] و آیاتی که انسانها را از پیروی ظن و گمان برحذر داشته: ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۳۶] یا آنها را به تدبر و تفکر فرا خواندهاند: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا﴾[۳۷] و نیز ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۳۸] از مهمترین مستندات فقهی اثبات یا نفی تقلید از عالمان دین در قرآن کریماند که فقهای اسلامی با استناد به این آیات و برخی آیات دیگر به مباحث مختلفی درباره این موضوع از جمله مشروعیت تقلید از عالمان دین، گستره تقلید و شرایط تقلیدکنندگان و تقلید شوندگان پرداختهاند که موضوع اصلی این مقاله نیز همین قسم از تقلید است[۳۹].
تقلید در ادیان و اقوام پیشین
تقلید به صورت اصطلاحی فقهی و اصولی چندان سابقه ای ندارد؛ اما تقلید به معنای "مراجعه فرد غیر متخصص به متخصص و پذیرش دیدگاه وی" اصلی عقلایی است و برای این سیره خردمندان نمیتوان مبدأ زمانی خاصی تعیین کرد، زیرا این امر در میان عقلا در همه جوامع رواج داشته است، هرچند در برخی موارد در تشخیص مصداق صحیح آن اشتباه کرده و گاه از کسانی تقلید کردهاند که شایستگی و شرایط تقلید را نداشتهاند. قرآن کریم نمونههایی از آن را ذکر کرده است؛ از جمله:
تقلید مشرکان از نیاکان گمراه خود
برخی مشرکان در عقاید و سلوک عملی از پدران و نیاکان خود پیروی میکردند: ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۴۰] بر اساس برخی آیات قرآن این گونه تقلید در میان افراد یا اقوام گوناگون رواج داشته است؛ از جمله آزر عمو یا جد مادری حضرت ابراهیم (ع)[۴۱] و قوم آن حضرت ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾[۴۲]، قوم ثمود ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴾[۴۳]، قوم نوح ﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾[۴۴]، قوم عاد ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴾[۴۵]، اشراف قوم فرعون ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ﴾[۴۶] و مشرکان صدر اسلام. ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۴۷]، ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۴۸] این تقلید ناپسند گاه در اصول عقاید و پرستش خدایان بود؛ مانند پرستیدن بتها به جای خدا: ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴾[۴۹] و نیز ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ ﴾[۵۰]، نفی نبوت پیامبران و کتب آسمانی: ﴿فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾[۵۱] و نیز ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴾[۵۲] و گاهی در مورد فروع و احکام عملی بود؛ مانند جواز برهنه طواف کردن بر گرد کعبه: ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۵۳].[۵۴]، حرام شمردن گوشت برخی حیوانات حلال گوشت یا تحریمِ سوار شدن بر آنها: ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴾[۵۵].[۵۶]؛ ولی قرآن کریم تقلید مشرکان در مسائل دینی از نیاکان را به ادله ای متعدد از جمله ناآگاهی تقلید شوندگان از عقاید و دستورات دینی صحیح: ﴿أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا﴾[۵۷] و نیز ا﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۵۸] گمراهی آنان از راه حق: ﴿ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۵۹] و بیبهره بودن آنان از اندیشه و تعقل: ﴿ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۶۰] و نیز ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴾[۶۱] باطل شمرده و چنین تقلیدهایی را در واقع پذیرش دعوت شیطان دانسته است: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ﴾[۶۲].[۶۳]
تقلید عوام یهود از عالمان گمراه خود
قرآن کریم در آیاتی به روش ناپسند برخی عالمان یهود اشاره کرده که برای منافع دنیوی خود، تورات و احکام الهی را تغییر میدادند: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ﴾[۶۴].[۶۵]؛ ولی با وجود این، عوام یهود و نصارا با اطلاع از گمراهی عالمان خود از آنان تقلید میکردند که قرآن این گونه تقلید را نکوهیده است: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۶۶] براساس احادیث اهل بیت (ع) مراد از ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا﴾ تقلید عامه یهود از راهبان و علمای خود با وجود علم به تحریف تورات از سوی آنان است[۶۷].[۶۸]
تقلید پس از اسلام
پس از بعثت پیامبر اکرم (ص)، نه تنها شیوه خردمندانه تقلید یعنی رجوع به متخصص در مسائل دینی ممنوع نشد، بلکه مسلمانان به تقلید صحیح ترغیب شدند؛ از جمله در برخی آیات، ناآگاهان از علوم دینی مأمور شدهاند که از عالمان بپرسند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۶۹]؛ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۷۰] و در آیهای دیگر به مسلمانان توصیه شده که گروهی از آنان برای فهم معارف دین به مراکز علمی هجرت کنند تا پس از بازگشت به سوی قوم خویش آنان را راهنمایی کنند: ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۷۱] برپایه این رهنمود قرآنی، مسلمانان در عهد پیامبر (ص) برای فرا گرفتن احکام دین به مدینه میآمدند و پس از بازگشت به سرزمین خود احکام دین را به دیگران میآموختند[۷۲].
پیامبر اکرم (ص) نیز گاه افرادی را برای آموزش معارف و احکام دینی به مردم به سرزمینهای اسلامی میفرستاد. این مبلغان هرچند بیشتر به گونه مستقیم احکام شرعی و سنت پیامبر (ص) را به دیگران انتقال میدادند؛ اما در پاره ای موارد برخی احکام را استنباط کرده و آنها را به دیگران میآموختند.[۷۳] رجوع به عالمان دین پس از عصر پیامبر (ص) نیز ادامه داشت، هرچند با توجه به پیدایش مذاهب گوناگون اسلامی، شیوههای متفاوتی داشت. شیعیان در زمان امامان (ع) کمتر نیاز به تقلید داشتند و احکام دین را به طور مستقیم از آنان میگرفتند؛ ولی با این وجود، آنان به عللی، از جمله وجود فاصله زیاد میان بلاد اسلامی و دسترسی نداشتن همگان به اهل بیت (ع)، وجود تقیه در برخی موارد، دشواریِ مراجعه مستقیم شیعیان به امامان (ع) و برای ترویج موضوع تقلید در میان شیعه، شیعیان را برای دریافت احکام به شماری از اصحاب خود ارجاع میدادند.[۷۴] گاه نیز اصحاب را برای فتوا دادن به حضور در مساجد و مراکز عمومی ترغیب میکردند[۷۵].
پیش از آغاز عصر غیبت و قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خویش، امام حسن عسکری [۷۶] و امام عصر (ع)[۷۷] با ذکر اوصافی خاص برای عالمان دین، شیعیان را به تقلید از آنان فرمان دادند و آنان را از پیروی از دیگران برحذر داشتند. برپایه این احادیث، فقهای واجد شرایط، مرجع شیعیان در تقلید قرار گرفتند و سنّت تقلید به تدریج در میان شیعیان رواج یافت و آثار گوناگونی در این موضوع نگاشته شد[۷۸].
در میان اهل سنت نیز موضوع تقلید از عالمان پس از عصر پیامبراکرم (ص) مطرح بود. برخی مؤلفان، فقه اهل سنت را از این جهت به ۴ دوره تقسیم کردهاند[۷۹]:
- دوره آغاز: یعنی زمان خلفا و صحابه که مذهب معینی نبود و مردم برای شناخت احکام به صحابه مراجعه میکردند.
- دوره بروز مذاهب فقهی: با افزایش راویان احادیث و ظهور فقهای برجسته در مناطق گوناگون مردم به آنان مراجعه میکردند. این افراد به تدریج نوعی مرجعیت دینی یافتند و هریک مذهب فقهی خاصی را پایه گذاری کرد.
- دوره حصر مذاهب: در این مرحله مذاهب گوناگون اهل سنت در ۴ مذهب منحصر شد و عامه اهل سنت برای دریافت احکام به عالمان و رؤسای این ۴ مذهب ارجاع داده شدند.
- دوره رواج مجدد اجتهاد و تقلید: برخی از فقهای پیشین و کنونی اهل سنت، انسداد باب اجتهاد را نپذیرفتند و با استناد به اجماع مسلمانان در صدر اسلام مبنی بر جواز تقلید از هریک از صحابه، انحصار اجتهاد در ۴ مذهب را مردود و تقلید از هریک از عالمان مذاهب فقهی را جایز شمردند،[۸۰] هرچند به نظر میرسد هنوز این روش در میان مذاهب اهل سنت فراگیر نشده است و آنان بیشتر به فتاوای امامان چهارگانه مراجعه میکنند[۸۱].
اقسام تقلید
تقلید از جهت موضوع و مسائلی که در آنها تبعیت صورت میگیرد بر دو قسم است:
- تقلید در عقاید و اصول دین که امری قلبی است.
- تقلید در احکام فرعی و عملی که امری عملی است. در منابع اصولی از مبانی و ادله هر دو نوع تقلید بحث شده است[۸۲].
تقلید در عقاید
درباره جواز تقلید در عقاید و اصول دین همچون اثبات وجود خدا، توحید، نبوت، معاد و مانند آنها عالمان مسلمان دیدگاههای مختلفی دارند که مهم ترین این دیدگاهها عبارتاند از:
عدم جواز تقلید در عقاید
از آنجا که اصل در عقاید، ادراک آن با یقین و اعتقاد است،[۸۳] بیشتر آنان تقلید را در آن جایز نمیدانند،[۸۴] حتی شماری از آنها تقلید کننده در برخی عقاید را کافر دانستهاند.[۸۵] از ادله پیروان نظریه عدم جواز تقلید در عقاید آیات قرآن است؛ از جمله:
- آیاتی که مشرکان را بر اثر تقلید از نیاکان خود در عقاید مذمت کردهاند؛ مانند ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۸۶]، ﴿بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ﴾[۸۷]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۸۸] به گفته استدلال کنندگان، اگر تقلید در اصول دین جایز بود خداوند مشرکان را درباره آن مذمت نمیکرد[۸۹].
- آیاتی که از اقامه برهان و دلیل در اصول دینسخن به میان آورده است؛ از جمله آیه ﴿وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ﴾[۹۰] که از اعطای حجت به حضرت ابراهیم (ع) از سوی خداوند برای اثبات عقاید خود در برابر مخالفان یاد کرده است. و نیز آیات ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ ﴾[۹۱] که از چگونگی استدلال ابراهیم (ع) در برابر مشرکان سخن به میان آورده است. به نظر برخی، اگر اعتقاد تقلیدی جایز بود، حضرت ابراهیم (ع) برای آنان استدلال نمیکرد؛[۹۲] همچنین عدهای آیات ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ﴾[۹۳] را که از استدلال حضرت ابراهیم (ع) برای اثبات عقاید خود سخن به میان آورده، دلیل بر بطلان تقلید در عقاید دانستهاند[۹۴].
- آیاتی که در آنها از مشرکان برای صحت عقایدشان مطالبه برهان شده است؛ مانند آیه ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۹۵] یا از آنان گواه خواسته است؛ مانند آیه ﴿قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾[۹۶] یا آنان را به سبب نیاوردن دلیل نکوهیده است: ﴿هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا﴾[۹۷]، زیرا اگر تقلید در عقاید جایز بود آنان مأمور به آوردن برهان و دلیل برای اثبات عقاید خود نمیشدند[۹۸].
- آیاتی که انسانها را به تدبر فراخواندهاند؛[۹۹] مانند آیه ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا﴾[۱۰۰] یا آیات متعددی که آنان را به تفکر و تأمل در نشانههای الهی از جمله زمین و آسمان برای پی بردن به وجود خدا و یگانگی او ترغیب کرده اند: ﴿قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۱] نیز ﴿ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۲]، ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۱۰۳]، ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[۱۰۴]، ﴿وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۰۵]، ﴿يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا ﴾[۱۰۶]،﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنَا مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الأَسْفَلِينَ﴾[۱۰۷]، ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ﴾[۱۰۸]، ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۱۰۹] برخی گفتهاند: تأکید بر تدبر و تفکر در این آیات دلیل بر بطلان عقاید تقلیدیای است که بر استدلال و تفکر مبتنی نیستند[۱۱۰].
- آیاتی که از مشرکان ادله علم آور بر مدعای خود طلب کرده و آنان را از سخن گفتن بدون علم درباره عقاید برحذر داشته است؛ مانند آیه ﴿سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ﴾[۱۱۱] و نیز آیه ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۱۲].
بر اساس این آیات، تقلید از دیگران چون علمآور نیست باطل است.[۱۱۳] برخی با همین استدلال به آیه ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۱۱۴] و شماری دیگر با استدلالی مشابه به آیه ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ﴾[۱۱۵] استناد کردهاند.[۱۱۶] افزون بر اینها، برای حرمت تقلید در عقاید به آیات دیگری نیز استناد شده است؛ از جمله آیاتی که در آنها خداوند با ستودن صاحبان بصیرت به جهت عبرت گرفتن، دیگران را به آن تشویق کرده است: ﴿يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ﴾[۱۱۷]، زیرا آنان در اثبات عقایدی مانند توحید عقل خود را به کار میگیرند و از پذیرش تقلیدی آنها میپرهیزند؛[۱۱۸] همچنین برخی به آیه ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۹] استناد کردهاند که در آن خداوند پیامبر را به پناه دادنِ مشرکانی مکلف کرده که میخواهند از دعوت وی آگاه شوند تا در نتیجه، کلام الهی به گوش آنان برسد، زیرا از آیه برمیآید که فهم معارف دین نیاز به استدلال و تفکر دارد و با تقلید و پیروی محض به دست نمیآید.[۱۲۰] برای جایز نبودن تقلید در عقاید، افزون بر آیات به احادیث،[۱۲۱] اجماع [۱۲۲] و عقل [۱۲۳] نیز استدلال شده است. براساس این دیدگاه همه باید عقاید و اصول دین خود را با برهان به دست آورند؛ ولی برهان هرکس متناسب با توان فهم و ادراک خود اوست، از این رو افراد عامی یا کم سواد لازم نیست اصول عقاید خود را با استدلالهای رایج و فنی متکلمان و فیلسوفان بیاموزند، بلکه برای آنان تحصیل دلیل به گونه ای که از تقلید و جهل مطلق خارج شوند کافی است.[۱۲۴] درباره اینکه معرفت به عقاید واجب عقلی است یا شرعی نیز، در میان مکاتب کلامی دو دیدگاه مطرح است: امامیان و معتزلیان آن را واجب عقلی[۱۲۵] و اشاعره آن را واجب شرعی دانستهاند.[۱۲۶].[۱۲۷]
وجوب تقلید در عقاید
برخی به وجوب تقلید در عقاید قائل شده و نظر و استدلال را حرام دانستهاند.[۱۲۸] برخی پیروان این دیدگاه به آیه ﴿مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ﴾[۱۲۹] استناد کردهاند که از جدال در آیات الهی نهی کرده است. با این توجیه که استدلال کردن در عقاید راه مجادله را میگشاید و با توجه به حرمت جدال استدلال نیز حرام است.[۱۳۰] آنان به برخی احادیث نبوی نیز استناد کردهاند؛[۱۳۱] ولی این رأی باطل است، زیرا مراد از نهی در آیه ﴿مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ﴾[۱۳۲] نهی از جدال به باطل است، چنان که در ادامه آیه به آن اشاره شده است: ﴿كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ﴾[۱۳۳]؛ اما از جدال نیکو و به تعبیر قرآنی "جدال احسن" نه تنها نهی نشده، بلکه به آن ترغیب هم شده است: ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۱۳۴]،﴿قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴾[۱۳۵]، به علاوه، دیدگاه مذکور با آیاتی که به پیروی از دلیل علم آور توصیه کرده متعارض است؛ مانند آیه ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱۳۶]. و همچنین آیاتی که به آوردن دلیل و برهان فرمان داده است؛ مانند ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۳۷] از استناد به احادیث هم در جای خود پاسخ داده شده است[۱۳۸].[۱۳۹]
جواز تقلید در اصول عقاید
برخی به جواز تقلید در اصول دین قائل شدهاند.[۱۴۰] مستند این دیدگاه را برخی آیه ﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۴۱] دانستهاند که در آن از اسلام آوردن اعراب بدون آنکه قلباً ایمان آورده باشند یاد شده است. زیرا به نظر آنان مفاد آیه شامل موردی نیز میشود که شخصی با تقلید و بدون استدلال اسلام را پذیرفته باشد.[۱۴۲] دلیل دیگر قائلان به این نظریه، سیره پیامبر اکرم (ص) است، زیرا آن حضرت اقرار به شهادتین را در پذیرش اسلام کافی میدانست و نومسلمانان را به استدلال مکلف نمیکرد؛[۱۴۳] همچنین سیره مسلمانان را مؤید این دیدگاه دانستهاند، زیرا آنان برای اثبات اصول عقاید خود در پی استدلال نیستند، جز در مواردی که افرادی در معرض خطر گمراهی باشند یا به مناظره با دیگران نیاز باشد.[۱۴۴] با این همه، دیدگاه مزبور با آیات متعددی که ظن را برای به دست آوردن اصول اعتقادات کافی ندانسته و انسانها را به تحصیل علم فراخوانده، سازگار نیست[۱۴۵].
تفصیل میان قادر بر استدلال و غیر قادر
دیدگاه دیگر که در واقع از اقسام دیدگاه نخست به شمار میرود، آن است که افراد قادر به تحصیل نظر و استدلال در عقاید مکلفاند با برهان و دلیل و بدون تقلید عقاید خود را به دست آورند؛ ولی آنان که توانایی این کار را ندارند، میتوانند اصول اعتقادی خود را از راه تقلید تحصیل کنند. این نظر را میتوان از اطلاق آیاتی استفاده کرد که همگان را به تدبر و نظر کردن فراخوانده است؛ مانند ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۴۶] و ﴿فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۴۷]، ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۱۴۸]، ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۱۴۹]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۱۵۰]، ﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۱۵۱]، ﴿كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۱۵۲] یا انسانها را از پیروی از ظن و گمان در عقاید برحذر داشته: ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۱۵۳]، ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱۵۴] یا آیاتی که تکلیف را به اندازه توان افراد دانسته است؛ مانند آیه ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[۱۵۵]، ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۱۵۶] برخی بر این باورند که این دیدگاه از روایات اهل بیت (ع) نیز استفاده میشود.[۱۵۷].[۱۵۸]
تقلید در فروع
افزون بر اصول عقاید، انسانها مکلفاند به فروع و احکام عملی اسلام نیز اعتقاد داشته و به آنها عمل کنند و امتثال این احکام از سه راه اجتهاد، احتیاط یا تقلید از دیگران امکانپذیر است؛[۱۵۹] لکن چون آموختن اجتهادی احکام شرعی به ادله متعدد مانند اختلال نظام معیشت جامعه، برای همگان میسر نیست [۱۶۰] و احتیاط کردن نیز برای همه امکان ندارد،[۱۶۱] تنها راه دستیابی عموم مردم به وظایف شرعی خود، تقلید از عالمان دینی است.[۱۶۲] فقهای مذاهب اسلامی درباره مشروعیت تقلید، آرای گوناگونی دارند؛ بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت تقلید را در فروع و احکام عملی جایز دانسته [۱۶۳] و در این مورد به ادله گوناگون از جمله آیات قرآن استناد کردهاند؛ مانند:
- آیه ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۱۶۴] که به مسلمانان فرمان داده که عدهای از آنان برای تفقه در دین به مراکز دینی هجرت کنند تا پس از بازگشت، دیگران را انذار کنند. این آیه بر وجوب هجرت برای تفقه در دین و انذار دلالت دارد و از آنجا که غرض از تفقه آموزش احکام الهی است، رجوع آنان به فقیهان و پذیرش فتوای آنان بر دیگران واجب است. در غیر این صورت امر به تفقه و انذار دیگران لغو خواهد بود.[۱۶۵] برخی فقها وجوب مراجعه جاهل به عالم و انذار پذیری از وی را به موردی مقید کردهاند که از سخن انذار کننده علم حاصل شود؛[۱۶۶] ولی شماری دیگر این دیدگاه را با توجه به اطلاق آیه و شمول آن نسبت به مواردی که برای فرد علم حاصل نشود، نپذیرفتهاند[۱۶۷].
- آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۶۸] و ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۶۹] که خداوند در آن همگان را به پرسش از اهل ذکر در مجهولات فرمان داده است. به نظر استدلال کنندگان به آیه، غرض از مراجعه به عالمان تنها آگاهی یافتن از احکام دین نیست، زیرا سؤال در این صورت لغو خواهد بود، بلکه غرض فهم احکام الهی و سپس عمل کردن بر اساس آن است.[۱۷۰] برخی استناد به این آیه را برای جواز تقلید نپذیرفتهاند، با این استدلال که مراد آیه اهل بیت (ع) یا عالمان اهل کتاباند[۱۷۱] یا آیه مربوط به اصول دین است نه فروع آن [۱۷۲] یا به مواردی اختصاص دارد که فرد از نص کتاب یا سنت بپرسد نه از فتوای فقیه.[۱۷۳] در برابر، استدلال کنندگان به آیه، اهل ذکر را عام و شامل هرگونه رجوع جاهل به عالم و تقلید جاهل از عالم دانستهاند[۱۷۴].
- آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۷۵] که مسلمانان را به پیروی از خدا و رسول و صاحبان امر فرمان داده است. با این استدلال که مراد از صاحبان امر ﴿أُولِي الْأَمْرِ﴾ در آیه دانایان و عالمان هستند که غیر عالمان به پیروی از آنان مأمور شدهاند؛[۱۷۶] ولی با توجه به اینکه در این آیه به طور مطلق اطاعت از اولی الامر واجب شده، این افراد باید معصوم باشند.[۱۷۷] مفسران امامیه [۱۷۸] بر اساس روایات اهل بیت (ع)[۱۷۹] مصداق انحصاری "اولی الامر" را امامان شیعه دانستهاند.
- آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۸۰] که خداوند در آن مسلمانان را برای کشف حقیقت امور به پیامبر و صاحبان امر ارجاع داده است. با این توضیح که هرچند شأن نزول این آیه درباره اخبار مربوط به امنیت و شایعات ترس آور است؛[۱۸۱] ولی نیاز به هدایت رسول و اولواالامر، به این موارد اختصاص ندارد، بلکه گاهی جهل به موضوعات و احکام شرعی نیز موجب تحیر و سرگردانی میشود، از این رو بر پایه این آیه اوّلا فقها و عالمان دین وظیفه دارند احکام غیر منصوص را با توجه به نظایر آنها استنباط کنند و به افراد غیر عالم ارائه دهند. ثانیاً افراد ناآگاه به احکام شرعی نیز باید از عالمان صلاحیت دار تقلید کنند[۱۸۲].
افزون بر آیات قرآن، احادیث متعددی نیز تقلید از فقیهان را در فروع دین تجویز کردهاند؛ از جمله حدیثی مشهور که عموم شیعیان را به تقلید از فقهایی فرا خوانده است که مخالف هوای نفس و حافظ دین و مطیع امامان معصوم (ع) هستند؛[۱۸۳] یا حدیثی که مردم را در رخدادهای جدید به راویان حدیث ارجاع داده است [۱۸۴] یا روایتی که فقیهان پیرو امامان شیعه (ع) و باسابقه در نقل روایات را مرجع مردم برای دریافت احکام دین دانسته است [۱۸۵] و نیز احادیث فراوانی که امامان (ع) برخی از اصحاب فقیه خود را به حضور در مساجد و فتوا دادن ترغیب میکردهاند [۱۸۶] یا شیعیان را برای دریافت معارف دین به آنان ارجاع میدادند؛[۱۸۷] همچنین در این باره به سیره متشرعه[۱۸۸] و اجماع[۱۸۹] نیز استناد شده است.
در برابر این دیدگاه، برخی فقها تقلید در فروع دین را جایز ندانسته،[۱۹۰] به ادله ای از جمله آیات قرآن استدلال کردهاند؛ مانند آیاتی که از پیروی از عقیده ای بدون داشتن علم نهی کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾[۱۹۱]؛ ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱۹۲] یا آیاتی که پیروی از ظن و گمان را نکوهیده است؛ مانند آیه ﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ﴾[۱۹۳].[۱۹۴] زیرا تقلید از دیگران در احکام تنها موجب حصول ظن میشود و آیات یاد شده پیروی از ظن و گمان را مردود دانستهاند؛ همچنین به آیاتی که مشرکان را از تقلید نیاکان خود بازداشته استناد شده است؛ از جمله آیات ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ﴾[۱۹۵]، با این استدلال که تقلید نهی شده در این آیات عام است و شامل تقلید از دیگران در احکام شرعی نیز میشود.[۱۹۶] در مقام نقد استدلالهای مذکور گفتهاند که اوّلا این آیات مربوط به اصول عقایدند که به حصول علم و یقین نیاز دارند و به احکام دین ارتباط ندارند.[۱۹۷] ثانیاً در فروع فقهی به موجب ادله قطعی، ظن [۱۹۸] و حتی گاهی شک [۱۹۹] کافی است، از این رو هرچند استنباط برای فقیه ظن آور باشد برای مقلد حجت و پیروی از آن واجب است. ثالثاً لزوم تحصیل علم در فروع دین برای همگان، موجب عسر و حرج شدید خواهد شد که به ادله عقلی و نقلی پذیرفته نیست.[۲۰۰] برخی برای جایز نبودن تقلید در احکام به آیه ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۲۰۱] استناد کردهاند که عوام یهود را به سبب پیروی و تقلید از عالمان خود مذمت کرده است. همچنان که در آیه ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾[۲۰۲] آمده که برخی جهنمیان عامل گمراهی خود را پیروی از رؤسا و بزرگان خود در دنیا میدانند [۲۰۳] این ادله چنین نقد شده که علت نکوهش عوام یهود در آیه ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۲۰۴] و نیز گمراه شدن جهنمیان، صِرف تقلید از عالمان و بزرگان نبوده است، بلکه مذمت آنان به سبب تقلید و پیروی آنها از عالمان و رؤسای گمراه خود با وجود علم به این گمراهی بوده است، چنان که در احادیث هم به این موضوع اشاره شده است.[۲۰۵] قائلان به ممنوعیت تقلید در احکام، به ادله دیگری مانند احادیث [۲۰۶] و نیز ادله عقلی [۲۰۷] استناد کردهاند که مخالفان به آنها پاسخ دادهاند[۲۰۸].[۲۰۹]
شرایط تقلید (مقلد، مقلد)
به نظر فقها، تقلید در احکام دین شرایطی دارد که تنها در صورت تحقق آنها تقلید صحیح خواهد بود. برخی از این شرایط مانند بلوغ، عقل و اسلام از شرایط عام تکلیفاند که باید طرفین تقلید از آن برخوردار باشند [۲۱۰] و برخی از شرایط ویژه موضوع تقلیدند. برخی از این شرایط اختصاصی که در قرآن به آنها اشاره شده مربوط به تقلید کننده و بیشتر مربوط به تقلید شوندگاناند.
شرایط تقلید کننده
افزون بر شرایط عمومی تکلیف یکی دیگر از شرایط مهم تقلید کننده جهل او به احکام شرعی و ناتوانی او بر استنباط آن هاست. برخی این شرط را از آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۱۱]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۱۲] استفاده کردهاند که پرسش از "اهل ذکر" را به علم نداشتن سؤال کننده مشروط کرده است[۲۱۳]، بر این اساس کسی که توانایی تحصیل علم و قدرت استنباط دارد، باید با تلاش خود احکام شرع را از منابع آن استنباط کند و تقلید او از دیگران جایز نیست.[۲۱۴] برخی برای جایز نبودن تقلید عالم از عالمی دیگر به آیاتی دیگر استناد کردهاند؛ از جمله آیه ﴿وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۲۱۵] که در موارد اختلاف نظر انسانها، آنان را به داوری خداوند ارجاع داده است. آیه﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۱۶] که از ارجاع برخی امور به پیامبر (ص) و اولواالامر یاد کرده است. و آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۲۱۷] که مسلمانان را هنگام اختلاف نظر و منازعه به خدا و پیامبر (ص) ارجاع داده است[۲۱۸]. به نظر استدلال کنندگان، در این آیات خداوند افراد را در موارد اختلاف و تنازع تنها به خدا و پیامبر (ص) و اولواالامر ارجاع داده نه به دیگری. در برابر، برخی فقها تقلید عالم از عالمی دیگر را در مواردی که وی دانایی بالفعل ندارد، جایز یا واجب دانستهاند.[۲۱۹] از جمله مستندات اینان آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۲۰] است که نادانان را به پرسش از اهل ذکر فرمان داده است، زیرا شخص عالم در مواردی که علم او ناقص است، عالم به شمار نمیرود، از این رو سؤال و تقلید او از دیگران جایز است.[۲۲۱] شماری دیگر، تقلید عالم از عالم را در مواردی که عالم نیاز به حکمی شرعی دارد و فرصت استنباط ندارد، جایز دانستهاند[۲۲۲].[۲۲۳]
شرایط تقلید شونده
علم و فقاهت
تقلید شونده باید از علم و قدرت اجتهاد برخوردار باشد.[۲۲۴] این شرط از برخی آیات قرآن استفاده میشود؛ از جمله ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۲۲۵] که برخورداری از فقاهت در دین را برای انذار ضروری دانسته است[۲۲۶] همچنین این شرط از آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۲۷]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۲۸] که اهل ذکر را مرجع افراد ناآگاه دانسته استفاده میشود،[۲۲۹] افزون بر این، در احادیث متعدد تقلید تنها از عالمان و فقیهان تجویز شده است.[۲۳۰] فقها درباره اینکه آیا علم فقیه به همه ابواب فقهی لازم است یا علم نسبی نیز کافی است اختلاف نظر دارند؛ بیشتر فقهای امامی به لزوم اجتهاد مطلق تقلید شونده [۲۳۱] و شماری از آنها به کفایت تفقه در برخی ابواب فقهی [۲۳۲] قائلاند[۲۳۳].
اسلام و ایمان
شرط مسلمان بودن [۲۳۴] و هدایت یافتگی مفتی به راه حق را میتوان از آیات متعددی دریافت؛ از جمله ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۲۳۵] که تنها هدایت یافتگان را شایسته پیروی دانسته است. در آیه ﴿اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۲۳۶] نیز مؤمنان به پیروی از هدایت یافتگان مأمور شدهاند نیز آیه ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾[۲۳۷]؛ همچنین این نکته از مفهوم آیاتی دیگر استفاده میشود؛ از جمله آیاتی که مشرکان را از تقلید نیاکان گمراه خود منع کرده؛ مانند ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۲۳۸]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾[۲۳۹]، ﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ﴾[۲۴۰] یا آیاتی که اهل کتاب را به جهت تقلید عالمان گمراه خود مذمت کرده است؛[۲۴۱] مانند ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۲۴۲]. افزون بر این برخی فقهای امامی، با استناد به احادیث، ایمان یعنی شیعه بودن تقلید شونده را نیز شرط دانستهاند[۲۴۳].[۲۴۴]
عدالت
مستند شرط عدالت و دوری کردن از گناه [۲۴۵] به نظر برخی فقها، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾[۲۴۶] است که جست و جو و تحقیق را درباره خبر فاسق لازم شمرده است: "اِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنوا"، زیرا واژه "خبر" در این آیه شامل فتوای فقیه نیز میشود؛[۲۴۷] همچنین برخی با توجه به آیاتی که گناه را نوعی ستم شمرده ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا﴾[۲۴۸] و از اعتماد کردن بر ستمکاران نهی کرده ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۲۴۹] عدالت را در مفتی شرط دانسته و تقلید از غیر عادل را جایز ندانستهاند.[۲۵۰] این شرط را از احادیث نیز میتوان استفاده کرد؛ از جمله احادیثی که شرایطی مانند امانتداری [۲۵۱] حافظ دین بودن، مخالفت با هوای نفس و مطیع اوامر خدا و رسول بودن [۲۵۲] را برای مقلَّد ذکر کرده است؛[۲۵۳] همچنین به سیره متشرعه که در مناصب پایین تری مانند امامت جماعت شرط عدالت را لازم دانستهاند، استناد شده است[۲۵۴].[۲۵۵]
اعلمیت
شرط اعلم بودن مفتی از دیگران [۲۵۶] به نظر برخی از آیات ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ ﴾[۲۵۷] استفاده میشود که در آنها پیروی از بهترین سخن و دیدگاه از ویژگیهای بندگان هدایت یافته به شمار رفته است، زیرا نظر مجتهدِ اعلم نیکوتر و به حق و صواب نزدیکتر است، از این رو براساس آیه یاد شده پیروی از او لازم است؛[۲۵۸] همچنین برای اثبات این شرط به آیه﴿ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۲۵۹] که دانایان را با نادانان برابر ندانسته استناد شده است، زیرا مجتهد عالم با مجتهد اعلم برابر نیست، بلکه صاحب علم کمتر نسبت به آن بخش از معلومات اعلم که او بدانها آگاهی ندارد، جاهل به شمار میرود، پس به موجب این آیه، تقلید باید از اعلم صورت گیرد؛[۲۶۰] همچنین این شرط از آیات متعددی استفاده میشود که در آنها انسانها به پیروی و اطاعت از خداوند ـ از آن رو که علم او فراتر از دیگران است ـ فراخوانده شده اند:﴿ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ﴾[۲۶۱] و نیز ﴿وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا﴾[۲۶۲]، ﴿وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا﴾[۲۶۳]، زیرا ملاک موجود در این آیه در مورد تقلید از اعلم هم صادق است، پس باید سخن و عقیده او بر غیر اعلم مقدم باشد. به علاوه، آیات ﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴾[۲۶۴] که از التزام حضرت موسی (ع) ـ با وجود نبوت ـ به پیروی از حضرت خضر را دربردارد، میتواند به گونه ای مشعر به این مطلب باشد[۲۶۵].
در برخی احادیث منقول از امامان (ع) نیز تقلید و پیروی از اعلم لازم شمرده شده است؛ مثلا امام صادق (ع) شیعیان را در مورد اختلاف حکم دو فقیه به عادل ترین، فقیه ترین و صادق ترین آن دو ارجاع دادهاند [۲۶۶] یا حدیثی که دعوت به سوی خویش را با وجود فرد داناتر نوعی بدعت خوانده است.[۲۶۷] اقتضای حکم عقل و سیره عقلا نیز رجوع به فتوای اعلم است.[۲۶۸] در برابر، برخی فقها برآناند که تقلید از اعلم لازم نیست و میتوان از هر فقیه و عالمی هرچند اعلم نباشد تقلید کرد[۲۶۹].
برخی به اطلاق آیات ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۷۰]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۷۱] استناد جستهاند، زیرا در این آیات پیروی و تقلید به اعلم بودن فرد مشروط نشده است.[۲۷۲] پیروان این دیدگاه به احادیث هم استناد کردهاند؛[۲۷۳] از جمله احادیثی که در آنها امامان شیعه (ع) مردم را به فقهای متعدد ـ که از نظر علمی همرتبه نبودند ـ ارجاع دادهاند.[۲۷۴].[۲۷۵]
حیات
به نظر بسیاری از فقها زنده بودن مفتی از شرایط مهم تقلید است.[۲۷۶] از جمله مستندات آن را آیات ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۲۷۷]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۷۸]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۷۹] دانستهاند، زیرا عنوان "مُنْذِر" و "اهل ذکر" در این آیات در مفتی زنده ظهور دارد؛[۲۸۰] همچنین تعابیر احادیث را مؤید این دیدگاه دانستهاند.[۲۸۱] در برابر، برخی فقها تقلید از مرده را جایز دانسته، برآناند که اطلاق آیات مذکور شامل فقیه غیر زنده نیز میشود،[۲۸۲] زیرا پرسش از اهل ذکر در آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۸۳] موضوعیتی ندارد، بلکه مراد از آن رجوع به عالم با هدف برطرف شدن جهل است و رجوع به کتاب عالم میت یا فتوای او نیز این هدف را برآورده میکند.[۲۸۴]انذار در آیه ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[۲۸۵] نیز شامل انذار شخص مرده به گونه با واسطه و غیر مستقیم مانند خواندن کتاب او یا شنیدن انذار او از فردی دیگر میشود.[۲۸۶] برخی نیز با استناد به آیه ﴿ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۲۸۷] گفتهاند که ملاک در تقلید تبعیت و پذیرش بهترین گفتار است و این امر به مفتی زنده اختصاص ندارد، بلکه چه بسا بهترینسخن و حکم از آنِ فقیه میت باشد[۲۸۸].[۲۸۹]
منابع
پانویس
- ↑ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۵، ص ۱۹؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".
- ↑ المصباح، ص ۵۱۳؛ التحقیق، ج ۹، ص ۳۰۶، "قلد".
- ↑ المصباح، ص ۵۱۲ - ۵۱۳؛ لسان العرب، ج ۳، ص ۳۶۵ - ۳۶۷؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۰ - ۵۴۱، "قلد".
- ↑ لغت نامه، ج ۵، ص ۶۸۸۵؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۸۳۶، "تقلید".
- ↑ فرهنگ علوم سیاسی، ص ۸۰.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱۸، ص ۵۷ - ۵۸؛ المغنی، ج ۳، ص ۵۷۴؛ القاموس الفقهی، ص ۳۰۸.
- ↑ المستصفی، ص ۳۷۰، ۳۷۲؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹؛ القاموس الفقهی، ص ۳۰۸.
- ↑ العروة الوثقی، ج ۱، ص ۴؛ التنقیح، ج ۱، ص ۷۸؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۷.
- ↑ مستمسک العروه، ج ۱، ص ۹۹؛ نهایة الاحکام، ج ۱، ص ۳۹۸؛ معالم الدین، ص ۲۳۶.
- ↑ مصباح المنهاج، ص ۲۱.
- ↑ مصطلحات الفقه، ص ۱۵۷؛ الرسالة السعدیه، ص ۹؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۴۱.
- ↑ رسائل کرکی، ج ۳، ص ۱۷۵؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص ۸.
- ↑ جامع المقاصد، ج ۲، ص ۷۲؛ الحدائق، ج ۶، ص ۴۰۵؛ اعانة الطالبین، ج ۲، ص ۷۰.
- ↑ التقلید، ص ۷۱.
- ↑ العده، ج ۳، ص ۱۱۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۹۱.
- ↑ القواعد والفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵؛ نضد القواعد الفقهیه، ص ۴۸۹.
- ↑ الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۵؛ مستمسک العروه، ج ۱، ص ۴۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۴۱۳.
- ↑ فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳؛ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
- ↑ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۶۹-۷۰.
- ↑ «ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ «ناتوانان به سرکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم» سوره ابراهیم، آیه ۲۱.
- ↑ «و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.
- ↑ «شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بینشان) و قربانیهای دارای گردنبند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است میداند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
- ↑ «ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم» سوره مریم، آیه ۴۳.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
- ↑ «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۱۹۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۲؛ الصافی، ج ۴، ص ۳۸۷.
- ↑ «و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم. گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید» سوره انبیاء، آیه ۵۱-۵۴.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۱-۶۲.
- ↑ «سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند میخواست فرشتگانی میفرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیدهایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.
- ↑ «و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بیگمان ما تو را در نابخردی میبینیم و ما تو را از دروغگویان میدانیم. گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم. پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و من برای شما خیرخواهی امینم. آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید. گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان میپرستیدند وا نهیم؟ اگر راست میگویی آنچه را که به ما وعده میدهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۶۵-۷۰.
- ↑ «گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
- ↑ «هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟ گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم» سوره انبیاء، آیه ۵۲-۵۳.
- ↑ «هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۶.
- ↑ «آنگاه چون موسی نشانههای روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: این جز جادویی برساخته نیست و ما در میان نیاکان خویش چنین چیزی را نشنیدهایم» سوره قصص، آیه ۳۶.
- ↑ «و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست. و به آنان کتابهایی نداده بودیم که بیاموزند و پیش از تو برای آنان هیچ بیمدهندهای نفرستاده بودیم. و آنان که پیش از ایشان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند و اینان به ده یک آنچه به آنان داده بودیم دست نیافتند و پیامبران مرا دروغگو شمردند پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۵.
- ↑ «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
- ↑ جامع البیان، ج ۸، ص ۲۰۱؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۲۵.
- ↑ «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۳۸؛ فقه القرآن، ج ۲، ص ۲۹۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.
- ↑ «حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
- ↑ «حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و مادهزاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ میبافند و بیشتر آنان خرد نمیورزند و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، میگویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا میخواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ «بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۶ - ۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۲۲.
- ↑ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵، ۱۳۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ فتح الباری، ج ۴، ص ۸۱.
- ↑ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۶۲؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۶۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰ - ۱۵۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۳ - ۳۱۵؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۳۴؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳.
- ↑ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۳۸ - ۴۵؛ ر. ک: الاجتهاد والتقلید، خویی.
- ↑ تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.
- ↑ تاریخ حصر الاجتهاد، ص ۱۹ - ۲۷؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص ۷۹۰.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ الاحکام، ج ۴، ص ۲۲۸.
- ↑ الاحکام، ج۴، ص۲۲۸؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۴۱۱؛ مبادی الوصول، ص ۲۴۶؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
- ↑ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۰، ص ۲۴۱ - ۲۴۲؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵.
- ↑ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «(نه،) بلکه گفتند: ما به راستی پدرانمان را بر آیینی یافتهایم و ما نیز در پی آنان رهجوییم» سوره زخرف، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۳۳ - ۴۳۴؛ التبیان، ج ۲، ص ۷۷؛ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۳.
- ↑ «و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.
- ↑ «و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟ گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟ یا به شما سود یا زیان میرسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! (ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟ شما و نیاکانتان؟» سوره شعراء، آیه ۶۹-۷۶.
- ↑ احکام القرآن، ج ۳، ص ۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص ۱۸۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید، بیزارم مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۷۶؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۹۶.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ «بگو: گواهانتان را که گواهی میدهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید؛ اگر هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده و از خواستهای کسانی که به آیات ما دروغ بستند و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند و برای پروردگارشان همتا میتراشند، پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۵۰.
- ↑ «اینان- قوم ما- خدایانی جز او را (به پرستش) گرفتهاند؛ چرا برهانی روشن برای آنها نمیآورند؟ و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد، کیست؟» سوره کهف، آیه ۱۵.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۴۱۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۰؛ المنیر، ج ۱، ص ۲۷۸.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۱؛ المنیر، ج ۵، ص ۱۷۳.
- ↑ «آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
- ↑ «بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ و (این) نشانهها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه ۲۸-۲۹.
- ↑ «و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از پریان و آدمیان که ما را گمراه کردند نشانمان ده که آنان را زیر پا بیفکنیم تا از فرومایهترینها گردند» سوره فصلت، آیه ۲۹.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
- ↑ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۰، ج ۵، ص ۴۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۹۷؛ الرسالة السعدیه، ص ۱۰ - ۱۲.
- ↑ «به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.
- ↑ «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۳۹۱؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۲۴۸؛ معارج الاصول، ص ۱۹۹.
- ↑ «آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوهها برای شما روزییی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.
- ↑ «پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز) و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.
- ↑ مبادی الوصول، ص ۲۴۷؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱؛ عمدة القاری، ج ۲، ص ۳۹.
- ↑ «خداوند شب و روز را برمیگرداند، بیگمان در این پندی برای دیدهوران است» سوره نور، آیه ۴۴.
- ↑ التبیان، ج ۷، ص ۴۴۷؛ کشاف القناع، ج ۶، ص ۳۸۹.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۶؛ المیزان، ج ۹، ص ۱۵۶؛ البحرالمحیط، ج ۵، ص ۳۷۵.
- ↑ مختلف الشیعه، ج ۳، ص ۳۰۹؛ الاقطاب الفقهیه، ص ۱۶۲؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۱۰ - ۲۱۱.
- ↑ معالم الدین، ص ۲۴۳؛ فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۲ - ۵۷۳؛ المنیر، ج ۱، ص ۲۰۰ - ۲۰۱.
- ↑ قواعدالمرام، ص ۲۸، ۳۰؛ نهج الحق، ص ۵۱؛ النافع یوم الحشر، ص ۱۸ - ۲۰.
- ↑ معالم الدین، ص ۲۴۳؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۲۹۵؛ رسائل کرکی، ج ۳، ص ۱۷۴ - ۱۷۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳؛ المعالم الجدیدة للاصول، ص ۴۱؛ منیة المرید، ص ۳۷۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۲۱۲؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۳.
- ↑ «جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمیورزد بنابراین جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.
- ↑ المستصفی، ص ۳۷۲؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۵.
- ↑ الاحکام، ج ۴، ص ۲۴۴؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۵.
- ↑ «جز کافران کسی در آیات خداوند چالش نمیورزد بنابراین جنب و جوش آنان در شهرها تو را نفریبد» سوره غافر، آیه ۴.
- ↑ «پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروههایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره غافر، آیه ۵.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «گفتند: ای نوح! با ما به چالش پرداختی و چالش با ما را به درازا کشاندی، اگر راست میگویی وعدهای را که میدهی بر سر ما بیاور!» سوره هود، آیه ۳۲.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۱۳۶.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ شرح الازهار، ج ۱، ص ۴؛ المحصول، ج ۶، ص ۹۱.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۹.
- ↑ معالم الدین، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۲۰۸.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۲۰۹.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ «آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
- ↑ «باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.
- ↑ «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو میبارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده میدارد و بر آن هرگونه جنبندهای را میپراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد میورزند نشانههاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «و داستان کافران، چون داستان کسی است که حیوانی را بانگ میکند که جز فراخواندن و آوایی نمیشنود؛ (اینان) کرند، لالند، نابینایند، از این رو خرد نمیورزند» سوره بقره، آیه ۱۷۱.
- ↑ «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میدارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲.
- ↑ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
- ↑ «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۷۸؛ ج ۲، ص ۴.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ مستمسک العروه، ج ۱، ص ۶؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۵ - ۶؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.
- ↑ الرسالة السعدیه، ص ۱۰؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۴.
- ↑ العروة الوثقی، ج ۱، ص ۵۷؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۳.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ کفایة الاصول، ص ۲۹۸؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۵؛ مصباح المنهاج، ص ۱۰.
- ↑ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۵؛ فرائد الاصول، ج ۱، ص ۲۷۷؛ فوائد الاصول، ج ۳، ص ۱۸۵.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۸۸.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۲۳۰.
- ↑ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۳؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۸۹.
- ↑ فتح القدیر، ج ۳، ص ۳۹۹.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۸۹ - ۹۰؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۹؛ الفصول فی الاصول، ج ۴، ص ۲۷۹.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۴؛ المیزان، ج ۴، ص ۳۹۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۲۷۶؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۳۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۷۴.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۴۲، جامع البیان، ج ۵، ص ۲۴۶ - ۲۴۷.
- ↑ ر.ک: احکام القرآن، ج ۲، ص ۲۷۰ - ۲۷۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.
- ↑ المحاسن، ج ۱، ص ۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۵۱.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۸؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۲؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۳ - ۲۳۷۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۷؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۵۹۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۱.
- ↑ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۱.
- ↑ معارج الاصول، ص ۱۹۷.
- ↑ المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ معارج الاصول، ص ۱۹۷.
- ↑ «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامیدارد و به اینکه چیزی را که نمیدانید، درباره خداوند، بر زبان آورید» سوره بقره، آیه ۱۶۸-۱۶۹.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست. به یقین خداوند به آنچه انجام میدهند، داناست» سوره یونس، آیه ۳۶.
- ↑ معارج الاصول، ص ۱۹۸.
- ↑ «و بدینگونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیمدهندهای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافتهایم و آثار آنان را پی میگیریم گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۳-۲۴.
- ↑ ر. ک: المحصول، ج ۶، ص ۷۸.
- ↑ زبدة البیان، ص ۳۴۵؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۹۱.
- ↑ زبدة البیان، ص ۳۴۶ - ۳۴۷؛ المحصول، ج ۶، ص ۸۵؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۰۵.
- ↑ فرائد الاصول، ج ۱، ص ۵۷۳.
- ↑ زبدة البیان، ص ۳۴۷.
- ↑ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ «و میگویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند» سوره احزاب، آیه ۶۷.
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۳، ص ۱۶۱.
- ↑ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.
- ↑ المحصول، ج ۶، ص ۷۸.
- ↑ المحصول، ج ۶، ص ۷۸؛الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۷؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۳۶.
- ↑ معارج الاصول، ص ۱۹۹ - ۲۰۰؛ المحصول، ج ۶، ص ۷۸ - ۷۹؛ الذریعه، ج ۲، ص ۷۹۸.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ مصباح المنهاج، ص ۲۴ - ۳۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۱۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۱ - ۱۰۷.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ الکاشف، ج ۱، ص ۲۶۰.
- ↑ «و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است؛ این است خداوند پروردگار من، بر او توکّل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره شوری، آیه ۱۰.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵ - ۳۷۶؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ المنیر، ج ۱۴، ص ۱۴۸؛ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۷۵.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۴؛ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ مصباح المنهاج، ص ۳۴.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۸.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۴۹؛ الفصول فی الاصول، ج ۴، ص ۲۷۹.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۳ - ۱۳۱؛ کمال الدین، ص ۴۸۴؛ خاتمة المستدرک، ج ۲، ص ۹.
- ↑ تحریر العروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۱؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۷؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۱۵ - ۱۱۶.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۱۶.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۰۷.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ «از کسانی که پاداشی از شما نمیخواهند و خود رهیافتهاند پیروی کنید» سوره یس، آیه ۲۱.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.
- ↑ «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
- ↑ «گفت: حتّی اگر برای شما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهاید چیزی رهنمونتر بیاورم؟ گفتند: ما آنچه را بدان فرستاده شدهاید انکار میکنیم» سوره زخرف، آیه ۲۴.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۵۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۵، ۱۳۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۰۹.
- ↑ «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیدهاند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافتهاند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که میورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۲۱۸؛ مصباح المنهاج، ص ۳۰.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ الاصول العامة للفقه المقارن، ص ۶۴۹؛ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۱۰؛ فتح العزیز، ج ۳، ص ۲۳۱.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
- ↑ مصباح المنهاج، ص ۳۷؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۱۱ - ۱۱۲.
- ↑ «ای پیامبر! چون زنان را طلاق میدهید، هنگام (آغاز) عدهشان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانههاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بیگمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمیدانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.
- ↑ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۱۲.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۸؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۳۱؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۶۳؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۸۸.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۱۱.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۲۲۱ - ۲۲۳.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۱؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۱۳۳.
- ↑ «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۱ - ۲۱.
- ↑ «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.
- ↑ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۲۱.
- ↑ «شما داناترید یا خداوند؟» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
- ↑ «و بدینگونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشتهاید؟ گفتند: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتهایم؛ گفتند:پروردگارتان از اندازه درنگی که داشتهاید آگاهتر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزهتر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.
- ↑ «و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.
- ↑ «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟ گفت: بیگمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمیتوانی کرد. و چگونه در چیزی که به آن آگاهی فراگیر نداری شکیب میکنی؟ گفت: اگر خداوند بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت و از هیچ فرمان تو سرنمیپیچم» سوره کهف، آیه ۶۶-۶۹.
- ↑ پژوهشهای قرآنی، ش ۴، ص ۹۴ - ۹۷، "گستره مباحث فقهی قرآن".
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۶۸؛ من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۹؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۰۲.
- ↑ تحف العقول، ص ۳۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۰؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۸.
- ↑ الاجتهاد و التقلید، خویی، ج ۱، ص ۱۴۲؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۷۱.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۸۳؛ الاحکام، ج ۴، ص ۲۳۷؛ روضة الناظر، ج ۲، ص ۳۸۵.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ تهذیب الاصول، ج ۳، ص ۱۷۶ و ۱۷۷؛ نهایة الافکار، ج ۴، ص ۲۴۸ - ۲۴۹؛ مصباح الاصول، ج ۳، ص ۴۵۶.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۸۳.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۴۴ - ۱۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۱۱ - ۳۱۵.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.
- ↑ کفایة الاصول، ص ۴۷۶؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۹۵ - ۹۶؛ مصباح المنهاج، ص ۳۹.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
- ↑ الاصول العامة للفقه المقارن، ص ۶۵۱ - ۶۵۲؛ الاجتهاد و التقلید، خویی، ص ۹۹ - ۱۰۴.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۲۹؛ مصباح المنهاج، ص ۴۰ - ۴۱.
- ↑ الوافیه، ص ۲۰۹ - ۳۰۰؛ الاجتهاد والتقلید، خویی، ص ۹۹؛ الاجتهاد و التقلید، صدر، ص ۱۲۷.
- ↑ «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۲۷.
- ↑ «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ الاجتهاد والتقلید، صدر، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.
- ↑ «آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش میپردازد از جهان واپسین میهراسد و به بخشایش پروردگارش امید میبرد؟ بگو: آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟ تنها خردمندان پند میپذیرند» سوره زمر، آیه ۹.
- ↑ تبصرة الفقهاء، ج ۱، ص ۱۸ - ۲۳.
- ↑ یوسفی مقدم، محمد صادق؛ مقاله «تقلید»؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۸.