نظریه نصب الهی امام در قرن هشتم هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'شهید اول' به 'شهید اول'
جز (جایگزینی متن - 'شهید اول' به 'شهید اول')
خط ۹: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
بزرگانی چون [[علامه حلی]]<ref>ابو منصور حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی و ابن مطهر، بزرگ فقها و یگانه متکلمان امامیه در قرن هشتم است. در شهر حله عراق سال ۶۴۸ قمری به دنیا آمد و از جمله شاگردانش، فرزندش (فخر المحققین حلی) بود. مناظره وی با علمای مذاهب عامه سبب شد تا حاکم و دولتیان زمانش به مذهب تشیع گرویدند. آثار بسیاری به دست این متکلم شهیر تألیف شد که نهایة المرام فی علم الکلام، منهاج الکرامة فی معرفة الأمامه، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد و الالفین فی امامة مولانا امیر المؤمنین در مباحث کلامی از جمله آنهاست. او در سال ۷۲۶ قمری در شهر حله وفات یافت. پیکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کردند و در نزدیکی ضریح منور امیر مؤمنان {{ع}} دفن نمودند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۰۵-۱۰۹).</ref>، [[فخر المحققین]]<ref>ابوطالب محمد بن حسن بن یوسف، مشهور به فخر المحققین، فرزند علامه حلی از متکلمان أمامیه در قرن هشتم است. وی در شهر حله عراق به سال ۶۸۲ قمری متولد شد. «شهید اول» از شاگردان اوست. وی کتاب‌هایی مانند: تحصیل النجاة فی أصول الدین و الکافیة الوافیه فی الکلام را به یادگار گذاشت. وی در سال ۷۷۱ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۱-۱۴۲).</ref> و [[شهید]] اول<ref>ابوعبداللّه محمد بن مکی، مشهور به «شهید اول» از بزرگان امامیه و فقهای مهم ایشان در قرن هشتم است. وی در منطقة جبل عامل لبنان در سال ۷۳۴ قمری به دنیا آمد و به دنبال علم، به شهرهای مختلف عراق، سوریه و عربستان مسافرت کرد و به‌خصوص در علم فقه، از علمای دوران خویش سبقت گرفت. از جمله شاگردانش فاضل مقداد است. بیشتر آثارش در فقه است؛ ولی رسالة فی الکلام (المسائل الاربعینیه) نیز از اوست. ایشان در دوران حکومت عثمانیان در دمشق به زندان افتاد و پس از تحمل یکسال حبس، در سال ۷۸۹ قمری به شهادت رسید. بدن مطهر او را به صلیب کشیده، آتش زدند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۹-۱۵۴(.</ref>، از مدافعان [[عقاید]] [[امامیه]] در [[قرن هشتم هجری]] بوده‌اند که درباره [[امامت]] و [[راه]] تحقق آن بحث کرده‌اند<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۸.</ref>.
بزرگانی چون [[علامه حلی]]<ref>ابو منصور حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی و ابن مطهر، بزرگ فقها و یگانه متکلمان امامیه در قرن هشتم است. در شهر حله عراق سال ۶۴۸ قمری به دنیا آمد و از جمله شاگردانش، فرزندش (فخر المحققین حلی) بود. مناظره وی با علمای مذاهب عامه سبب شد تا حاکم و دولتیان زمانش به مذهب تشیع گرویدند. آثار بسیاری به دست این متکلم شهیر تألیف شد که نهایة المرام فی علم الکلام، منهاج الکرامة فی معرفة الأمامه، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد و الالفین فی امامة مولانا امیر المؤمنین در مباحث کلامی از جمله آنهاست. او در سال ۷۲۶ قمری در شهر حله وفات یافت. پیکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کردند و در نزدیکی ضریح منور امیر مؤمنان {{ع}} دفن نمودند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۰۵-۱۰۹).</ref>، [[فخر المحققین]]<ref>ابوطالب محمد بن حسن بن یوسف، مشهور به فخر المحققین، فرزند علامه حلی از متکلمان أمامیه در قرن هشتم است. وی در شهر حله عراق به سال ۶۸۲ قمری متولد شد. «شهید اول» از شاگردان اوست. وی کتاب‌هایی مانند: تحصیل النجاة فی أصول الدین و الکافیة الوافیه فی الکلام را به یادگار گذاشت. وی در سال ۷۷۱ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۱-۱۴۲).</ref> و [[شهید اول]]<ref>ابوعبداللّه محمد بن مکی، مشهور به «شهید اول» از بزرگان امامیه و فقهای مهم ایشان در قرن هشتم است. وی در منطقة جبل عامل لبنان در سال ۷۳۴ قمری به دنیا آمد و به دنبال علم، به شهرهای مختلف عراق، سوریه و عربستان مسافرت کرد و به‌خصوص در علم فقه، از علمای دوران خویش سبقت گرفت. از جمله شاگردانش فاضل مقداد است. بیشتر آثارش در فقه است؛ ولی رسالة فی الکلام (المسائل الاربعینیه) نیز از اوست. ایشان در دوران حکومت عثمانیان در دمشق به زندان افتاد و پس از تحمل یکسال حبس، در سال ۷۸۹ قمری به شهادت رسید. بدن مطهر او را به صلیب کشیده، آتش زدند (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، طبقات المتکلمین، ج۳، ص۱۴۹-۱۵۴(.</ref>، از مدافعان [[عقاید]] [[امامیه]] در [[قرن هشتم هجری]] بوده‌اند که درباره [[امامت]] و [[راه]] تحقق آن بحث کرده‌اند<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۸.</ref>.


== [[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]] ==
== [[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]] ==
بزرگان یادشده در این قرن، [[امامت]] را به [[ریاست]] و [[زمامداری]] شخص در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مردم]] تعریف کرده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۲؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰، محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۳۹.</ref>. بنابراین، می‌توان گفت که ایشان نیز [[امام]] را [[حاکم]] [[سیاسی]] و [[مرجع]] [[دینی]] [[مردم]] می‌دانند.
بزرگان یادشده در این قرن، [[امامت]] را به [[ریاست]] و [[زمامداری]] شخص در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مردم]] تعریف کرده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۲؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰، محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۳۹.</ref>. بنابراین، می‌توان گفت که ایشان نیز [[امام]] را [[حاکم]] [[سیاسی]] و [[مرجع]] [[دینی]] [[مردم]] می‌دانند.
[[مرحوم علامه]] حلی، بارها از [[اعتقاد]] خود به [[الهی]] بودن امر [[امامت]] و [[نصب الهی امام]] [[سخن]] گفته<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸-۲۰؛ همو، منهاج الکرامه، ص۳۱.</ref> و همان‌طور که خواهد آمد، [[ادله]] فراوانی نیز بر این مطلب ذکر کرده است. [[شهید]] اول و [[فخر]] المحققین نیز [[امامت]] را امری مربوط به [[باری تعالی]] و [[واجب]] بر او دانسته‌اند<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰؛ فخر المحققین حلی، النکت الاعتقادیة، ص۳۹.</ref>. چنان‌که گذشت، از نظر ایشان، [[امامت]]، [[حاکمیت سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]] [[مردم]] است. بنابراین می‌توان گفت: از نظر بزرگان [[امامیه]] در [[قرن هشتم]] نیز این [[خداوند]] است که [[حاکم]] [[سیاسی]] [[جامعه]] و [[مرجع]] [[دینی]] [[مردم]] را [[منصوب]] می‌کند. [[متکلمان امامیه]] در این دوران نیز معتقدند: [[راه]] [[شناخت امام]]، [[نص]] از سوی [[خداوند]] و یا کسی که [[امام]] [[معصوم]] را می‌شناسد، ([[پیامبر اعظم]] {{صل}} یا [[امام]] سابق) می‌باشد. همچنین گفته‌اند که می‌توان [[حقانیت]] [[مدعی امامت]] را از طریق انجام [[معجزه]] [[شناخت]]<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین ۳۵؛ همو، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۸.</ref>. به عبارت دیگر، [[راه‌های شناخت امام]] از نظر ایشان، تنها [[نص]] و انجام [[معجزه]] است و این نیز [[دلیل]] دیگری بر آن است که ایشان [[امامت]] را امری [[الهی]] دانسته، معتقدند [[رأی]] و نظر [[مردم]]، در این امر دخالتی ندارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۹.</ref>.
[[مرحوم علامه]] حلی، بارها از [[اعتقاد]] خود به [[الهی]] بودن امر [[امامت]] و [[نصب الهی امام]] [[سخن]] گفته<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸-۲۰؛ همو، منهاج الکرامه، ص۳۱.</ref> و همان‌طور که خواهد آمد، [[ادله]] فراوانی نیز بر این مطلب ذکر کرده است. [[شهید اول]] و [[فخر]] المحققین نیز [[امامت]] را امری مربوط به [[باری تعالی]] و [[واجب]] بر او دانسته‌اند<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰؛ فخر المحققین حلی، النکت الاعتقادیة، ص۳۹.</ref>. چنان‌که گذشت، از نظر ایشان، [[امامت]]، [[حاکمیت سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]] [[مردم]] است. بنابراین می‌توان گفت: از نظر بزرگان [[امامیه]] در [[قرن هشتم]] نیز این [[خداوند]] است که [[حاکم]] [[سیاسی]] [[جامعه]] و [[مرجع]] [[دینی]] [[مردم]] را [[منصوب]] می‌کند. [[متکلمان امامیه]] در این دوران نیز معتقدند: [[راه]] [[شناخت امام]]، [[نص]] از سوی [[خداوند]] و یا کسی که [[امام]] [[معصوم]] را می‌شناسد، ([[پیامبر اعظم]] {{صل}} یا [[امام]] سابق) می‌باشد. همچنین گفته‌اند که می‌توان [[حقانیت]] [[مدعی امامت]] را از طریق انجام [[معجزه]] [[شناخت]]<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین ۳۵؛ همو، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۸.</ref>. به عبارت دیگر، [[راه‌های شناخت امام]] از نظر ایشان، تنها [[نص]] و انجام [[معجزه]] است و این نیز [[دلیل]] دیگری بر آن است که ایشان [[امامت]] را امری [[الهی]] دانسته، معتقدند [[رأی]] و نظر [[مردم]]، در این امر دخالتی ندارد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۴۹.</ref>.


== [[استدلال]] بر [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] و [[ائمه دوازده‌گانه]] {{عم}} ==
== [[استدلال]] بر [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] و [[ائمه دوازده‌گانه]] {{عم}} ==
خط ۱۹: خط ۱۹:
=== [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] ===
=== [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] ===
==== [[ادله عقلی]] ====
==== [[ادله عقلی]] ====
[[علامه حلی]]، فرزندش ([[فخر]] المحققین) و [[شهید]] اول، در [[اثبات]] این آموزه [[شیعی]]، به “برهان لطف” [[تمسک]] کرده‌اند. ایشان [[نصب الهی امام]] را [[لطف]] دانسته، آن را بر [[خداوند]] [[واجب]] خوانده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ۱۵؛ محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۵؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الأربعینیه، ص۲۱-۲۲.</ref>.
[[علامه حلی]]، فرزندش ([[فخر]] المحققین) و [[شهید اول]]، در [[اثبات]] این آموزه [[شیعی]]، به “برهان لطف” [[تمسک]] کرده‌اند. ایشان [[نصب الهی امام]] را [[لطف]] دانسته، آن را بر [[خداوند]] [[واجب]] خوانده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ۱۵؛ محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۵؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الأربعینیه، ص۲۱-۲۲.</ref>.


[[ویژگی‌های درونی امام]]، [[برهان]] دیگری است که مستند [[علامه حلی]] و [[شهید]] اول قرار گرفته است. بعضی شرایط ضروری [[امام]]، مانند [[عصمت]]، حالتی درونی است که فقط [[باری تعالی]] از آن [[آگاه]] می‌باشد؛ لذا [[گزینش امام]]، فقط در توان [[خداوند]] خواهد بود<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۲ و ۴۵؛ همو، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۶؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰.</ref>.
[[ویژگی‌های درونی امام]]، [[برهان]] دیگری است که مستند [[علامه حلی]] و [[شهید اول]] قرار گرفته است. بعضی شرایط ضروری [[امام]]، مانند [[عصمت]]، حالتی درونی است که فقط [[باری تعالی]] از آن [[آگاه]] می‌باشد؛ لذا [[گزینش امام]]، فقط در توان [[خداوند]] خواهد بود<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۳۲ و ۴۵؛ همو، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۶؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۰.</ref>.
[[مرحوم علامه]] حلی در [[اثبات]] [[لزوم]] [[نصب الهی امام]]، [[ادله]] متعددی ذکر کرده است که برخی از آنها به‌اختصار چنین است:
[[مرحوم علامه]] حلی در [[اثبات]] [[لزوم]] [[نصب الهی امام]]، [[ادله]] متعددی ذکر کرده است که برخی از آنها به‌اختصار چنین است:
# نامحدود بودن وقایع و مسائل [[دینی]] و [[نیازمندی]] به [[مبیّن]] تفاصیل [[احکام]]، [[نصب الهی]] امامی [[معصوم]] را می‌طلبد<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸.</ref>. با توجه به شباهت این [[استدلال]] با آنچه قبلاً از مرحوم حمصی ([[قرن ششم]]) و مرحوم کراجکی ([[قرن پنجم]]) [[نقل]] شد، نیازی به [[تبیین]] آن نیست؛
# نامحدود بودن وقایع و مسائل [[دینی]] و [[نیازمندی]] به [[مبیّن]] تفاصیل [[احکام]]، [[نصب الهی]] امامی [[معصوم]] را می‌طلبد<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۱۸.</ref>. با توجه به شباهت این [[استدلال]] با آنچه قبلاً از مرحوم حمصی ([[قرن ششم]]) و مرحوم کراجکی ([[قرن پنجم]]) [[نقل]] شد، نیازی به [[تبیین]] آن نیست؛
خط ۴۵: خط ۴۵:


=== [[نصب الهی ائمه دوازده‌گانه]] {{عم}} ===
=== [[نصب الهی ائمه دوازده‌گانه]] {{عم}} ===
[[شهید]] اول نیز [[آیه]] “اولی‌الامر” را بیانگر [[امامت]] [[ائمه دوازده‌گانه]] دانسته است. چنان‌که قبلاً نیز گفته شد، بنا بر روایتی [[نبوی]]، “اولوالامر” همان [[ائمه دوازده‌گانه]] می‌باشند<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲-۲۳. تفصیل این استدلال در ادله ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.</ref>. وی همچنین [[روایت نبوی]] دیگری را ذکر کرده که بر اساس آن، [[خداوند]] امامانی را از [[نسل]] [[امام حسین]] {{ع}} [[منصوب]] می‌سازد<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲.</ref>.
[[شهید اول]] نیز [[آیه]] “اولی‌الامر” را بیانگر [[امامت]] [[ائمه دوازده‌گانه]] دانسته است. چنان‌که قبلاً نیز گفته شد، بنا بر روایتی [[نبوی]]، “اولوالامر” همان [[ائمه دوازده‌گانه]] می‌باشند<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲-۲۳. تفصیل این استدلال در ادله ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.</ref>. وی همچنین [[روایت نبوی]] دیگری را ذکر کرده که بر اساس آن، [[خداوند]] امامانی را از [[نسل]] [[امام حسین]] {{ع}} [[منصوب]] می‌سازد<ref>ر. ک: محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۲.</ref>.


تعدادی از [[ادله نقلی]] بزرگان یادشده، به [[نصب الهی امام]] [[علی]] {{ع}} اختصاص دارد: [[آیات ولایت]] و [[اولوالامر]]، کریمه‌هایی هستند که در این سده نیز [[علامه حلی]] و [[شهید]] اول برای [[اثبات امامت]] [[الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} به آن استناد کرده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۳۶۸ و ۳۷۱-۳۷۲؛ همو، منهاج الکرامه ص۱۱۵-۱۱۷؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۱. تفصیل این استدلال‌ها در ادله شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.</ref>. [[فخر]] المحققین در [[اثبات]] اینکه [[امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} با [[نصوص]] [[متواتر]] از سوی [[خداوند متعال]] اعلام شده است، [[آیات]] “ولایت، [[تبلیغ]]، [[مباهله]] و [[آیه]] چهارم [[سوره تحریم]]<ref>{{متن قرآن|فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}} «اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref>“ را نام می‌برد؛ ولی [[استدلال]] خویش را بیان نمی‌کند<ref>ر. ک: محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۰-۴۱.</ref>.
تعدادی از [[ادله نقلی]] بزرگان یادشده، به [[نصب الهی امام]] [[علی]] {{ع}} اختصاص دارد: [[آیات ولایت]] و [[اولوالامر]]، کریمه‌هایی هستند که در این سده نیز [[علامه حلی]] و [[شهید اول]] برای [[اثبات امامت]] [[الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} به آن استناد کرده‌اند<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۳۶۸ و ۳۷۱-۳۷۲؛ همو، منهاج الکرامه ص۱۱۵-۱۱۷؛ محمد بن مکی عاملی نبطی جزینی (شهید اول)، المسائل الاربعینیه، ص۲۱. تفصیل این استدلال‌ها در ادله شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی در قرن پنجم گذشت.</ref>. [[فخر]] المحققین در [[اثبات]] اینکه [[امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} با [[نصوص]] [[متواتر]] از سوی [[خداوند متعال]] اعلام شده است، [[آیات]] “ولایت، [[تبلیغ]]، [[مباهله]] و [[آیه]] چهارم [[سوره تحریم]]<ref>{{متن قرآن|فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}} «اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref>“ را نام می‌برد؛ ولی [[استدلال]] خویش را بیان نمی‌کند<ref>ر. ک: محمد بن حسن بن یوسف حلی، النکت الاعتقادیه، ص۴۰-۴۱.</ref>.


[[علامه حلی]] برای [[اثبات]] [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}}، به [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] [[استدلال]] کرده است. از جمله این [[آیات]]، “تبلیغ، [[صادقین]] و ابتلا” می‌باشد<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصادق، ص۱۷۲-۱۷۳، برای دیدن استدلال به آیه صادقین، ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱؛ همو، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۴۲. برای دیدن استدلال به آیه ابتلا، ر. ک: همو، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱.</ref> که در آثار [[متکلمان]] گذشته نیز کم و بیش مطرح شده بود. وی در این زمینه [[ادله]] ابتکاری هم دارد<ref>گفتنی است: علامه حلی آیات فراوانی (۸۴ آیه) را در کتاب نهج الحق و کشف الصدق برای اثبات امامت امیر مؤمنان {{ع}} ذکر کرده است. وی اغلب این استدلال‌ها را توضیح نداده و تنها به ذکر آیه اکتفا نموده است که به دلیل رعایت اختصار و روشن نبودن دلالت بسیاری از این آیات، از ذکر آنها صرف‌نظر گردید (ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۲۔۲۱۱).</ref>:
[[علامه حلی]] برای [[اثبات]] [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}}، به [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] [[استدلال]] کرده است. از جمله این [[آیات]]، “تبلیغ، [[صادقین]] و ابتلا” می‌باشد<ref>ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصادق، ص۱۷۲-۱۷۳، برای دیدن استدلال به آیه صادقین، ر. ک: حسن بن یوسف حلی، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱؛ همو، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، ص۱۴۲. برای دیدن استدلال به آیه ابتلا، ر. ک: همو، کشف المراد فی تجرید الاعتقاد، ص۳۷۱.</ref> که در آثار [[متکلمان]] گذشته نیز کم و بیش مطرح شده بود. وی در این زمینه [[ادله]] ابتکاری هم دارد<ref>گفتنی است: علامه حلی آیات فراوانی (۸۴ آیه) را در کتاب نهج الحق و کشف الصدق برای اثبات امامت امیر مؤمنان {{ع}} ذکر کرده است. وی اغلب این استدلال‌ها را توضیح نداده و تنها به ذکر آیه اکتفا نموده است که به دلیل رعایت اختصار و روشن نبودن دلالت بسیاری از این آیات، از ذکر آنها صرف‌نظر گردید (ر. ک: حسن بن یوسف حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۲۔۲۱۱).</ref>:
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش