عدالت اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۲
، ۲۹ مارس ۲۰۲۳جایگزینی متن - '== معنی ==' به '== معناشناسی =='
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - '== معنی ==' به '== معناشناسی ==') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
* با فرض اینکه [[هدف]] [[انقلاب اسلامی]] برقرار ساختن ارزشهای [[اسلامی]] بوده است، و اگر [[اسلامی]] بودن به معنای در برداشتن تمام مفاهیم و [[ارزشها]] و [[هدفها]] در قالب و شکل [[اسلامی]] باشد، [[انقلاب]] به شرطی تداوم خواهد یافت که مسیر [[عدالتخواهی]] برای همیشه ادامه یابد. [[دولت]] عملاً و واقعاً [[مسئول]] تحقق [[عدالت]] [[اسلامی]] است و [[وظایف]] آن عبارتاند از: پرکردن شکافهای طبقاتی، از میان برداشتن [[تبعیضها]]، تلاش برای برقراری [[جامعه]] [[توحیدی]] به معنای [[اسلامی]]، صورت نگرفتن هیچ [[ظلم]] و اجحافی بر هیچکس، حتی اگر [[فرد]] [[مجرم]] واجبالقتلی باشد و [[احترام]] گذاشتن به آزادیها به معنای واقعی کلمه. اگر [[انقلاب]] ما در مسیر برقراری [[عدالت اجتماعی]] به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و خطر [[جایگزینی]] [[انقلاب]] با انقلابی دیگر که ماهیتاً متفاوت باشد، وجود دارد. یکی از [[بهترین]] الگوهای [[عدالت اجتماعی]]، [[امام علی]] {{ع}} است که گرچه دوران [[خلافت]] او از تلخترین ایام زندگیاش به حساب میآمد، اما موفق شد بذر [[عدالت]] را در [[جامعه اسلامی]] بکارد. روش او به ما میآموزد که [[تغییر]] [[رژیم سیاسی]]، تعویض [[مناصب]]، [[عزل]] افراد [[ناصالح]] و بهکارگیری افراد [[صالح]] به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای [[اجتماع]] همچون [[نظام اقتصادی]] و [[عدالت اجتماعی]] فایدهای ندارد<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>. | * با فرض اینکه [[هدف]] [[انقلاب اسلامی]] برقرار ساختن ارزشهای [[اسلامی]] بوده است، و اگر [[اسلامی]] بودن به معنای در برداشتن تمام مفاهیم و [[ارزشها]] و [[هدفها]] در قالب و شکل [[اسلامی]] باشد، [[انقلاب]] به شرطی تداوم خواهد یافت که مسیر [[عدالتخواهی]] برای همیشه ادامه یابد. [[دولت]] عملاً و واقعاً [[مسئول]] تحقق [[عدالت]] [[اسلامی]] است و [[وظایف]] آن عبارتاند از: پرکردن شکافهای طبقاتی، از میان برداشتن [[تبعیضها]]، تلاش برای برقراری [[جامعه]] [[توحیدی]] به معنای [[اسلامی]]، صورت نگرفتن هیچ [[ظلم]] و اجحافی بر هیچکس، حتی اگر [[فرد]] [[مجرم]] واجبالقتلی باشد و [[احترام]] گذاشتن به آزادیها به معنای واقعی کلمه. اگر [[انقلاب]] ما در مسیر برقراری [[عدالت اجتماعی]] به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و خطر [[جایگزینی]] [[انقلاب]] با انقلابی دیگر که ماهیتاً متفاوت باشد، وجود دارد. یکی از [[بهترین]] الگوهای [[عدالت اجتماعی]]، [[امام علی]] {{ع}} است که گرچه دوران [[خلافت]] او از تلخترین ایام زندگیاش به حساب میآمد، اما موفق شد بذر [[عدالت]] را در [[جامعه اسلامی]] بکارد. روش او به ما میآموزد که [[تغییر]] [[رژیم سیاسی]]، تعویض [[مناصب]]، [[عزل]] افراد [[ناصالح]] و بهکارگیری افراد [[صالح]] به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای [[اجتماع]] همچون [[نظام اقتصادی]] و [[عدالت اجتماعی]] فایدهای ندارد<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی (در اندیشه شهید مطهری)، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]</ref>. | ||
== | == معناشناسی == | ||
[[عدل]] به معنای [[برابری]] میان دو چیز،<ref>ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۴۶؛ راغب، مفردات، ۵۵۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۴۲۱.</ref> [[درستی]] و موزون بودن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۳۰.</ref> و [[میانهروی]] در [[کارها]]<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۳۹۶.</ref> است و در برابر آن، [[ظلم و جور]]<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۲/۳۹.</ref> و ناقص و بدون [[نظم]] و [[انتظام]]<ref>راغب، مفردات، ۵۵۱–۵۵۲.</ref> قرار دارد. [[عدالت]] را دستیافتن هرکس به چیزی که سزاوار آن است، تعریف کردهاند<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۱۰۷.</ref>؛ چنانکه عدالت [[اخلاقی]] را [[انقیاد]] و [[اطاعت]] عملی همه قوای درونی [[انسان]] از [[قوه عاقله]]<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱/۸۵–۸۶.</ref> و [[عدالت اجتماعی]] را [[حفظ حقوق]] همه [[مردم]] در کل [[جامعه]] و [[احترام به حقوق]] دیگران و رعایت [[مصالح عمومی]]<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۹۴۱؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۶۱.</ref> دانستهاند.<ref>[[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[عدالت اجتماعی (مقاله)| مقاله «عدالت اجتماعی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۷، ص ۲۲۶ – ۲۳۷.</ref> | [[عدل]] به معنای [[برابری]] میان دو چیز،<ref>ابنفارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۴۶؛ راغب، مفردات، ۵۵۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۴۲۱.</ref> [[درستی]] و موزون بودن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۳۰.</ref> و [[میانهروی]] در [[کارها]]<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۳۹۶.</ref> است و در برابر آن، [[ظلم و جور]]<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۲/۳۹.</ref> و ناقص و بدون [[نظم]] و [[انتظام]]<ref>راغب، مفردات، ۵۵۱–۵۵۲.</ref> قرار دارد. [[عدالت]] را دستیافتن هرکس به چیزی که سزاوار آن است، تعریف کردهاند<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۵/۱۰۷.</ref>؛ چنانکه عدالت [[اخلاقی]] را [[انقیاد]] و [[اطاعت]] عملی همه قوای درونی [[انسان]] از [[قوه عاقله]]<ref>نراقی، جامع السعادات، ۱/۸۵–۸۶.</ref> و [[عدالت اجتماعی]] را [[حفظ حقوق]] همه [[مردم]] در کل [[جامعه]] و [[احترام به حقوق]] دیگران و رعایت [[مصالح عمومی]]<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۹۴۱؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۴۶۱.</ref> دانستهاند.<ref>[[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[عدالت اجتماعی (مقاله)| مقاله «عدالت اجتماعی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]] ج۷، ص ۲۲۶ – ۲۳۷.</ref> | ||