عصمت امام در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'یوسفیان، حسن، شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی' به 'یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی'
جز (جایگزینی متن - 'یوسفیان، حسن، شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی' به 'یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، [[پژوهشی')
خط ۲۷: خط ۲۷:
خاورشناسان دیدگاه‌های مختلفی را پیرامون اصل اعتقاد به عصمت و پیشینه آن مطرح کرده‌اند. برخی پیدایش آن را به نیمه نخست [[قرن دوم هجری]] مرتبط دانسته و بر این باورند که این دیدگاه از زمان [[امام صادق]]{{ع}} مطرح شده و سپس توسط شاگردان آن حضرت و بعدها توسط علمای [[شیعه]] ترویج یافت<ref>ر.ک: فرقه‌های اسلامی، ص۱۲۸ و ۱۸۳؛ تشیع، ص۹۲ و ۹۳؛ رونالدسون، عقیدة الشیعه.</ref>، برخی معتقدند [[مسلمانان]] آن را از [[زرتشت]] یا [[ایرانیان]] باستان اخذ کرده<ref>همیلتن کیب اسلام، بررسی تاریخی، ترجمه منوچهر معصومی، ص۱۳۸.</ref>.<ref>مؤلّف کتاب اسلام و بررسی [[تاریخی]] نیز این دیدگاه را پذیرفته است و می‌گوید: «این مطلب مطابق با [[فلسفه]] [[نور]] از حکمت‌های کهن بابلی بود که به موجب آن، [[نور الهی]] در وجود ائمه تجسّم یافته است؛ نوری که از طریق نسل‌های پیاپی به ایشان رسیده است» هیلتون گیب، اسلام بررسی تاریخی.از این جهت هنگامی که اسلام وارد ایران شد و [[ایرانیان]] [[مذهب شیعه]] را پذیرفتند، ایرانیان مصداق [[اعتقادات]] و افسانه‌های خویش را در وجود امامان جستجو و آنان را مّتصف به [[صفات]] [[فوق بشری]] کردند؛ از این‌رو مؤلّف در ادامه می‌گوید: هنوز روشن نیست که با طی چه مراحلی این دو شکل اصلی [[تشیع]] با هم در آمیختند: [[عقیده]] به [[حق]] [[امامت موروثی]] و تشیع حاوی [[عقاید]] سرّی و رمزی؛ اما می‌توان گفت که در قرن‌های سوم و چهارم [[هجری]]، این جریان از قبل [[پیشرفت]] فراوانی کرده بود. با این همه هرچند به طور کلی [[معتقدات]] شیعه از نظر اهل سنت مردود بوده است، تشیع نفوذی [[قوی]] در بخش‌هایی از [[افکار]] و [[اعمال]] اهل سنت داشته است.... سنیان عقیده به نور الهی و معصومیت [[امام]] را اتخاذ کرده و نه فقط علی، بلکه مولای علی، یعنی [[حضرت محمد]] را نیز مشمول آن نمودند. مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا، ج۱.</ref>.<ref>گرایش‌های تفسیری در میان مسلمانان، ص۱۲.</ref> و برخی دیگر تاریخچه آن را به [[صوفیه]] بازمی‌گردانند<ref>رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۲۲۹.</ref>. برخی هم معتقدند [[مسلمانان]] این [[عقیده]] را از [[ادیان]] دیگر همچون [[مسیحیت]]<ref>بعضی از معاصران از قول عده‌ای نقل می‌کنند که عصمت جزو تعالیم دین اسلام نیست، بلکه اندیشه عصمت توسط عده‌ای از دانشمندان یهودی که اظهار اسلام می‌کردند وارد حوزه اعتقادات اسلام شده است، یعنی درواقع عصمت، بدعتی است که پس از رحلت پیامبر اکرم{{صل}} دانشمندان یهودی تازه مسلمان شده آن را وارد دین اسلام کرده‌اند یا اینکه عده‌ای از اهل کتاب این عقیده را ترویج کرده‌اند. ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> گرفته‌اند. برخی دیگر اما آن را از ابداعات عبدالله بن سبا می‌دانند<ref>ابن تیمیه، مجموعه فتاوی شیخ الاسلام، ج۴، ص۵۱۸؛ همو، منهاج السنة النبویه، ج۴، ص۶؛ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه.</ref>. اعتقاد به سیاسی بودن عصمت<ref>از بعضی [[اهل سنت]] دیدگاهی نقل شده که می‌کوشد اندیشه [[عصمت]] را سیاسی جلوه دهد و آن اینکه: اندیشه امام [[معصوم]] یک [[اندیشه سیاسی]] محض است و هیچ جنبه [[دینی]] ندارد و ریشه آن تخیل [[شیعه]] می‌باشد. [[شیعیان]] [[آرزو]] داشتند بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} [[خلافت]] را عهده دار شود. بعد از اینکه [[ابوبکر]] متولی امر شد، به خود می‌گفتند که بعد از ابوبکر علی{{ع}} [[خلیفه]] می‌شود، اما [[عمر]] متولی شد. باز می‌گفتند: بعد از عمر علی{{ع}} عهده دار حکومت خواهد شد، اما باز [[عثمان]] خلیفه شد تا اینکه در وهله چهارم علی{{ع}} خلیفه شد. اما مدت کوتاهی این خلافت دوام نیاورد و [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] از یک سو، [[معاویه]] از سوی دیگر و نیز [[خوارج]] در مقابل او ایستادند تا جایی که به [[شهادت علی]]{{ع}} منتهی شد و خلافت به سرسخت‌ترین [[دشمن]] [[علویان]] یعنی معاویه رسید. شیعه‌ها باز می‌گفتند: معاویه به زودی می‌میرد و خلافت به [[امام حسن]]{{ع}} می‌رسد؛ اما امام حسن{{ع}} قبل از مردن معاویه به [[شهادت]] رسید و با [[مرگ معاویه]] خلافت به پسرش [[یزید]] رسید و [[امام حسین]]{{ع}} نیز موفق نشد حکومت را به دست گیرد و در [[عهد]] [[امویان]] و سپس [[عباسیان]] [[اهل بیت]] در فشار و [[سرکوب]] بسیار شدید قرار داشتند. در این جوّ و محیط بود که شیعه به اوج [[ناامیدی]] و خیبت افتاد و هیچ تکیه گاه و نقطه امیدی برایش باقی نماند. برای جبران این [[واقعیت]] دردناک، اندیشه امام معصوم از طرف شیعه مطرح شد تا بطلان تمام کسانی را که به اهل بیت{{عم}} [[ظلم]] روا داشته‌اند ثابت کنند؛ اما اگر اهل بیت{{عم}} خلافت را بر عهده می‌داشتند، به هیچ وجه اثری از این اندیشه یافت نمی‌شد. محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۸۸. عده‌ای دیگر می‌گویند: «اندیشه عصمت را شیعیان اختراع کرده‌اند تا بدین وسیله موقعیت والای [[امامان]] خویش را در مقابل اهل سنت [[تحکیم]] و تثبیت کنند».احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۳۴؛ رونالدسون، عقیدة الشعیه، ص۳۲۸؛ حسن حنفی، من العقیدة الی الثوره، ج۴، ص۱۹۲.</ref> و نیز بازگرداندن آن به غلات هم توسط برخی مطرح شده است<ref>ر.ک: حسین مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۱ ـ ۱۴.</ref>.
خاورشناسان دیدگاه‌های مختلفی را پیرامون اصل اعتقاد به عصمت و پیشینه آن مطرح کرده‌اند. برخی پیدایش آن را به نیمه نخست [[قرن دوم هجری]] مرتبط دانسته و بر این باورند که این دیدگاه از زمان [[امام صادق]]{{ع}} مطرح شده و سپس توسط شاگردان آن حضرت و بعدها توسط علمای [[شیعه]] ترویج یافت<ref>ر.ک: فرقه‌های اسلامی، ص۱۲۸ و ۱۸۳؛ تشیع، ص۹۲ و ۹۳؛ رونالدسون، عقیدة الشیعه.</ref>، برخی معتقدند [[مسلمانان]] آن را از [[زرتشت]] یا [[ایرانیان]] باستان اخذ کرده<ref>همیلتن کیب اسلام، بررسی تاریخی، ترجمه منوچهر معصومی، ص۱۳۸.</ref>.<ref>مؤلّف کتاب اسلام و بررسی [[تاریخی]] نیز این دیدگاه را پذیرفته است و می‌گوید: «این مطلب مطابق با [[فلسفه]] [[نور]] از حکمت‌های کهن بابلی بود که به موجب آن، [[نور الهی]] در وجود ائمه تجسّم یافته است؛ نوری که از طریق نسل‌های پیاپی به ایشان رسیده است» هیلتون گیب، اسلام بررسی تاریخی.از این جهت هنگامی که اسلام وارد ایران شد و [[ایرانیان]] [[مذهب شیعه]] را پذیرفتند، ایرانیان مصداق [[اعتقادات]] و افسانه‌های خویش را در وجود امامان جستجو و آنان را مّتصف به [[صفات]] [[فوق بشری]] کردند؛ از این‌رو مؤلّف در ادامه می‌گوید: هنوز روشن نیست که با طی چه مراحلی این دو شکل اصلی [[تشیع]] با هم در آمیختند: [[عقیده]] به [[حق]] [[امامت موروثی]] و تشیع حاوی [[عقاید]] سرّی و رمزی؛ اما می‌توان گفت که در قرن‌های سوم و چهارم [[هجری]]، این جریان از قبل [[پیشرفت]] فراوانی کرده بود. با این همه هرچند به طور کلی [[معتقدات]] شیعه از نظر اهل سنت مردود بوده است، تشیع نفوذی [[قوی]] در بخش‌هایی از [[افکار]] و [[اعمال]] اهل سنت داشته است.... سنیان عقیده به نور الهی و معصومیت [[امام]] را اتخاذ کرده و نه فقط علی، بلکه مولای علی، یعنی [[حضرت محمد]] را نیز مشمول آن نمودند. مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا، ج۱.</ref>.<ref>گرایش‌های تفسیری در میان مسلمانان، ص۱۲.</ref> و برخی دیگر تاریخچه آن را به [[صوفیه]] بازمی‌گردانند<ref>رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۲۲۹.</ref>. برخی هم معتقدند [[مسلمانان]] این [[عقیده]] را از [[ادیان]] دیگر همچون [[مسیحیت]]<ref>بعضی از معاصران از قول عده‌ای نقل می‌کنند که عصمت جزو تعالیم دین اسلام نیست، بلکه اندیشه عصمت توسط عده‌ای از دانشمندان یهودی که اظهار اسلام می‌کردند وارد حوزه اعتقادات اسلام شده است، یعنی درواقع عصمت، بدعتی است که پس از رحلت پیامبر اکرم{{صل}} دانشمندان یهودی تازه مسلمان شده آن را وارد دین اسلام کرده‌اند یا اینکه عده‌ای از اهل کتاب این عقیده را ترویج کرده‌اند. ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> گرفته‌اند. برخی دیگر اما آن را از ابداعات عبدالله بن سبا می‌دانند<ref>ابن تیمیه، مجموعه فتاوی شیخ الاسلام، ج۴، ص۵۱۸؛ همو، منهاج السنة النبویه، ج۴، ص۶؛ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه.</ref>. اعتقاد به سیاسی بودن عصمت<ref>از بعضی [[اهل سنت]] دیدگاهی نقل شده که می‌کوشد اندیشه [[عصمت]] را سیاسی جلوه دهد و آن اینکه: اندیشه امام [[معصوم]] یک [[اندیشه سیاسی]] محض است و هیچ جنبه [[دینی]] ندارد و ریشه آن تخیل [[شیعه]] می‌باشد. [[شیعیان]] [[آرزو]] داشتند بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} [[خلافت]] را عهده دار شود. بعد از اینکه [[ابوبکر]] متولی امر شد، به خود می‌گفتند که بعد از ابوبکر علی{{ع}} [[خلیفه]] می‌شود، اما [[عمر]] متولی شد. باز می‌گفتند: بعد از عمر علی{{ع}} عهده دار حکومت خواهد شد، اما باز [[عثمان]] خلیفه شد تا اینکه در وهله چهارم علی{{ع}} خلیفه شد. اما مدت کوتاهی این خلافت دوام نیاورد و [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] از یک سو، [[معاویه]] از سوی دیگر و نیز [[خوارج]] در مقابل او ایستادند تا جایی که به [[شهادت علی]]{{ع}} منتهی شد و خلافت به سرسخت‌ترین [[دشمن]] [[علویان]] یعنی معاویه رسید. شیعه‌ها باز می‌گفتند: معاویه به زودی می‌میرد و خلافت به [[امام حسن]]{{ع}} می‌رسد؛ اما امام حسن{{ع}} قبل از مردن معاویه به [[شهادت]] رسید و با [[مرگ معاویه]] خلافت به پسرش [[یزید]] رسید و [[امام حسین]]{{ع}} نیز موفق نشد حکومت را به دست گیرد و در [[عهد]] [[امویان]] و سپس [[عباسیان]] [[اهل بیت]] در فشار و [[سرکوب]] بسیار شدید قرار داشتند. در این جوّ و محیط بود که شیعه به اوج [[ناامیدی]] و خیبت افتاد و هیچ تکیه گاه و نقطه امیدی برایش باقی نماند. برای جبران این [[واقعیت]] دردناک، اندیشه امام معصوم از طرف شیعه مطرح شد تا بطلان تمام کسانی را که به اهل بیت{{عم}} [[ظلم]] روا داشته‌اند ثابت کنند؛ اما اگر اهل بیت{{عم}} خلافت را بر عهده می‌داشتند، به هیچ وجه اثری از این اندیشه یافت نمی‌شد. محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۸۸. عده‌ای دیگر می‌گویند: «اندیشه عصمت را شیعیان اختراع کرده‌اند تا بدین وسیله موقعیت والای [[امامان]] خویش را در مقابل اهل سنت [[تحکیم]] و تثبیت کنند».احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۳۴؛ رونالدسون، عقیدة الشعیه، ص۳۲۸؛ حسن حنفی، من العقیدة الی الثوره، ج۴، ص۱۹۲.</ref> و نیز بازگرداندن آن به غلات هم توسط برخی مطرح شده است<ref>ر.ک: حسین مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۱ ـ ۱۴.</ref>.


بعضی [[هشام بن حکم]] را مبتکر [[اندیشه]] [[عصمت]] می‌دانند، چون هشام می‌گفت [[امام]] بیش از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نیازمند]] عصمت است؛ زیرا بر [[نبی اکرم]] [[وحی]] نازل می‌شد که موجب [[مصونیت]] او از [[خطا]] بود، ولی بر امام وحی نازل نمی‌شد، لذا امام به عصمت بیشتر نیازمند بود. لکن این نسبت ناروا به شاگرد برجسته [[امام صادق]] {{ع}} است، چون [[شیعه]] در طول [[تاریخ]] تلاش زیادی را برای [[تنزه]] [[انبیا]] از [[گناه]] و خطا انجام داده است و اینکه انبیا [[بی‌نیاز]] از عصمت هستند، سخنی نارواست. از این گذشته، این [[کلام]] ناشی از عدم [[شناخت]] [[حقیقت عصمت]] است، زیرا عصمت به معنای [[بی‌نیازی]] از تأییدات الهی نیست<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۸۷-۸۸؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۱۵؛ الفرق الکلامیه، ص۱۶۵.</ref>. در ادامه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
بعضی [[هشام بن حکم]] را مبتکر [[اندیشه]] [[عصمت]] می‌دانند، چون هشام می‌گفت [[امام]] بیش از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نیازمند]] عصمت است؛ زیرا بر [[نبی اکرم]] [[وحی]] نازل می‌شد که موجب [[مصونیت]] او از [[خطا]] بود، ولی بر امام وحی نازل نمی‌شد، لذا امام به عصمت بیشتر نیازمند بود. لکن این نسبت ناروا به شاگرد برجسته [[امام صادق]] {{ع}} است، چون [[شیعه]] در طول [[تاریخ]] تلاش زیادی را برای [[تنزه]] [[انبیا]] از [[گناه]] و خطا انجام داده است و اینکه انبیا [[بی‌نیاز]] از عصمت هستند، سخنی نارواست. از این گذشته، این [[کلام]] ناشی از عدم [[شناخت]] [[حقیقت عصمت]] است، زیرا عصمت به معنای [[بی‌نیازی]] از تأییدات الهی نیست<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۸۷-۸۸؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۱۱۵؛ الفرق الکلامیه، ص۱۶۵.</ref>. در ادامه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
# اندیشه عصمت امام برگرفته از [[عقل]]، [[قرآن]] و [[سنت]] است و [[زمان]] آن مربوط به [[صدر اسلام]] است و هشام بن حکم و [[مؤمن طاق]] در زمان امام صادق {{ع}} [[زندگی]] می‌کردند و بین این دو زمان حدود یک قرن فاصله می‌باشد، پس از حیث [[تاریخی]]، چنین مطلبی صحیح نیست.
# اندیشه عصمت امام برگرفته از [[عقل]]، [[قرآن]] و [[سنت]] است و [[زمان]] آن مربوط به [[صدر اسلام]] است و هشام بن حکم و [[مؤمن طاق]] در زمان امام صادق {{ع}} [[زندگی]] می‌کردند و بین این دو زمان حدود یک قرن فاصله می‌باشد، پس از حیث [[تاریخی]]، چنین مطلبی صحیح نیست.
# بسیاری از افرادی که چنین نسبت‌هایی را به شیعه می‌دهند، مثل رونالدسون، اصلاً به حقایق [[تاریخ اسلام]] [[آگاهی]] ندارد، لذا اظهار نظر آنها مبنا ندارد، بعضی از آنان هم با شیعه [[عناد]] دارند، مثل وهّابیون که در مقابل اندیشه [[عصمت انبیا]] و [[امامان]] و استدلالات محکم [[درمانده]] شده‌اند، لذا به [[بیراهه]] می‌روند تا این [[حقیقت]] [[قرآنی]] را لوث کنند و می‌بینیم که در هر زمانی اندیشه عصمت را به شخص یا به فرقه‌ای خاص، نسبت می‌دهند.
# بسیاری از افرادی که چنین نسبت‌هایی را به شیعه می‌دهند، مثل رونالدسون، اصلاً به حقایق [[تاریخ اسلام]] [[آگاهی]] ندارد، لذا اظهار نظر آنها مبنا ندارد، بعضی از آنان هم با شیعه [[عناد]] دارند، مثل وهّابیون که در مقابل اندیشه [[عصمت انبیا]] و [[امامان]] و استدلالات محکم [[درمانده]] شده‌اند، لذا به [[بیراهه]] می‌روند تا این [[حقیقت]] [[قرآنی]] را لوث کنند و می‌بینیم که در هر زمانی اندیشه عصمت را به شخص یا به فرقه‌ای خاص، نسبت می‌دهند.
خط ۵۸: خط ۵۸:
# [[پرونده:IM009875.jpg|22px]] [[قنبر علی صمدی]]، [[باقر صاحبی]]، [[عصمت - صمدی (مقاله)|'''عصمت''']]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]
# [[پرونده:IM009875.jpg|22px]] [[قنبر علی صمدی]]، [[باقر صاحبی]]، [[عصمت - صمدی (مقاله)|'''عصمت''']]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']]
# [[پرونده:1379703.jpg|22px]] [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|'''نور عصمت بر سیمای نبوت''']]
# [[پرونده:1379703.jpg|22px]] [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|'''نور عصمت بر سیمای نبوت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش