بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابوالعباس تقی الدین احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام حرانی دمشقی حنبلی ابن تیمیه]] (۷۲۸ - ۶۶۱ق)، [[شیخ الاسلام]] و بزرگ [[اهل سنت]] در اواخر سده هفت و اوایل سده هشتم | [[ابوالعباس تقی الدین احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام حرانی دمشقی حنبلی ابن تیمیه]] (۷۲۸ - ۶۶۱ق)، [[شیخ الاسلام]] و بزرگ [[اهل سنت]] در اواخر سده هفت و اوایل سده هشتم هجری قمری بود. در حرّان به [[دنیا]] آمد و پدرش او را به [[دمشق]] برد و در همانجا [[رشد]] و [[شهرت]] یافت. | ||
او از کودکی نزد علمای [[زمان]] خود رفت و آمد فراوانی داشت و در سنین | او از کودکی نزد علمای [[زمان]] خود رفت و آمد فراوانی داشت و در سنین نوجوانی مدعی بهره [[علمی]] فراوانی بود، به گونهای که در بیست و دو سالگی (۶۸۳ق) در دارالحدیث و مسجد جامع اموی دمشق به [[تفسیر قرآن]] پرداخت. از لحاظ [[مذهب]] [[فقهی]]، حنبلی بوده و از لحاظ [[عقیده]] [[کلامی]] پیرو [[فرقه]] حشویه بود. به [[حدیث]] نیز اهتمام زیادی داشت و کتابهای "مسند"، "صحاح سته" و معجم کبیر طبرانی و سایر کتابهای حدیثی را از استادان فنّ [[روایت]]، آموخته بود. بدون اینکه [[فلسفه]] و [[کلام]] را نزد استادان معروف و برجسته [[حکمت]] آموخته باشد، در مسائل این دو [[دانش]] نیز از جمله متبحران دوران شده و همه مطالب و نظرات بزرگان حکمت را نقد و ابطال کرده است! | ||
در [[یاری]] و | در [[یاری]] و استحکام بخشیدن [[مذهب]] [[سلفیه]] بسیار تلاش کرد و سرآمد سلفیان و [[وهابیون]] کج فهم شد و بسیاری از [[عقاید]] نادرست و [[بدعتها]] را بر ضد [[شیعه]] امامی و [[اثنی عشری]] رواج داد. کتابهای [[گمراه کننده]] او از مهمترین منابع وهابیون امروزی برای [[مخالفت]] و [[کینهتوزی]] با [[شیعیان]] و عقاید [[الهی]] و [[پاک]] آنان است. | ||
[[ابن تیمیه]] دارای نظرات عجیب و غریبی در مسائل مختلف [[اسلامی]] بود که هیچ سابقهای در | [[ابن تیمیه]] دارای نظرات عجیب و غریبی در مسائل مختلف [[اسلامی]] بود که هیچ سابقهای در تاریخ اسلام حتی در میان [[اهل سنت]] نداشت و اگر هم سابقه داشته، از جمله نظرات مردود و نادرست تلقی شده بود. به طوری که برخی از دانشمندان اهل سنت نیز از چنین بدعتهایی در [[تعجب]] ماندهاند. برخی از این نظرات به قرار زیر است: | ||
# جواز [[طهارت]] با عرقیات و عصاره میوهها؛ | # جواز [[طهارت]] با عرقیات و عصاره میوهها؛ | ||
# جواز مسح پا از روی | # جواز مسح پا از روی کفش و نعلین در حال [[اختیار]]؛ | ||
# جواز [[طواف]] زنانی که در ایام | # جواز [[طواف]] زنانی که در ایام عادت خود هستند؛ | ||
# [[واجب]] نبودن [[قضا]] کردن نمازهایی که به عمد قضا شده است؛ | # [[واجب]] نبودن [[قضا]] کردن نمازهایی که به عمد قضا شده است؛ | ||
# جایگزین شدن | # جایگزین شدن نمازهای مستحبی به جای قضای نمازهای واجب. | ||
مهمترین کتابهای وی عبارتاند از: | مهمترین کتابهای وی عبارتاند از: | ||
خط ۳۰: | خط ۲۸: | ||
مجموعه [[فتواها]] و نظرات [[ابن تیمیه]] در مسائل و [[علوم]] مختلف، توسط [[عبدالرحمن بن محمد نجدی حنبلی]] در سی جلد گردآوری شده که با نام «مجموع فتاوای [[شیخ الاسلام ابن تیمیه]]» به چاپ رسیده است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۱۹۲-۱۷۱.</ref>. | مجموعه [[فتواها]] و نظرات [[ابن تیمیه]] در مسائل و [[علوم]] مختلف، توسط [[عبدالرحمن بن محمد نجدی حنبلی]] در سی جلد گردآوری شده که با نام «مجموع فتاوای [[شیخ الاسلام ابن تیمیه]]» به چاپ رسیده است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۱۹۲-۱۷۱.</ref>. | ||
[[ابن کثیر]] درباره اوضاع عمومی عصر ابن تیمیه مینویسد: دورانی که ابن تیمیه در آن به سر میبرد اسلام دچار مصایبی دردناک بود که در دیگر قرون [[اسلامی]] سابقه نداشت. وی در این گزارش اشاره به تقسیم [[جهان اسلام]] به دولتهای کوچک و حوزههای [[سیاسی]] متشتتی دارد که در برابر یکدیگر صف آرایی نموده و چون [[دشمن]] به یکدیگر مینگریستند و [[حکام]] چون | [[ابن کثیر]] درباره اوضاع عمومی عصر ابن تیمیه مینویسد: دورانی که ابن تیمیه در آن به سر میبرد اسلام دچار مصایبی دردناک بود که در دیگر قرون [[اسلامی]] سابقه نداشت. وی در این گزارش اشاره به تقسیم [[جهان اسلام]] به دولتهای کوچک و حوزههای [[سیاسی]] متشتتی دارد که در برابر یکدیگر صف آرایی نموده و چون [[دشمن]] به یکدیگر مینگریستند و [[حکام]] چون گرگان گرسنه، بجان رعایای خویش افتاده و از هیچ فرصت و بهانهای برای سلب [[حقوق عمومی]] دریغ نداشتند. | ||
آرای ابن تیمیه، بازتاب برداشتی است که وی از اوضاع کلی زمان خویش داشته و نوعی ساماندهی [[دفاع]] [[فکری]] است که وی در برابر خطرات [[عقیدتی]] که در عصر خود [[احساس]] میکرده از خود نشان داده است. دو نکته اصلی که در [[حقیقت]] دو موضوع محوری و اصلی [[اندیشه سیاسی]] این تیمیه محسوب میشود به شرح ذیل است: | آرای ابن تیمیه، بازتاب برداشتی است که وی از اوضاع کلی زمان خویش داشته و نوعی ساماندهی [[دفاع]] [[فکری]] است که وی در برابر خطرات [[عقیدتی]] که در عصر خود [[احساس]] میکرده از خود نشان داده است. دو نکته اصلی که در [[حقیقت]] دو موضوع محوری و اصلی [[اندیشه سیاسی]] این تیمیه محسوب میشود به شرح ذیل است: | ||
# ابن تیمیه، از مجموعه شرایط موجود زمان خود | # ابن تیمیه، از مجموعه شرایط موجود زمان خود آشفتگی خاصی را تلقی کرد و برای حل آن به یک سامان فکری [[متوسل]] شده که همه آرای [[فلسفی]]، [[کلامی]]، [[عرفانی]] و [[فقهی]] وی اجزای به هم مرتبط شده آن محسوب میشود؛ | ||
# ابن تیمیه، نه در برداشت و تلقی مشکل عصر خود موفق بوده و نه سامانی که ارائه داده منسجم و اجزایی به هم پیوسته و به دور از | # ابن تیمیه، نه در برداشت و تلقی مشکل عصر خود موفق بوده و نه سامانی که ارائه داده منسجم و اجزایی به هم پیوسته و به دور از تعارض و تضاد است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۹۲-۲۸۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۷۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵.</ref> | ||
== ابنتیمیه و [[فلسفه سیاسی]] == | == ابنتیمیه و [[فلسفه سیاسی]] == | ||
در [[اندیشه]] ابنتیمیه، [[امامت]] در حد یک ضرورت عقلی و ناشی از نیاز عمیق [[جامعه اسلامی]] به [[نظم]]، امکان [[بسیج عمومی]]، | در [[اندیشه]] ابنتیمیه، [[امامت]] در حد یک ضرورت عقلی و ناشی از نیاز عمیق [[جامعه اسلامی]] به [[نظم]]، امکان [[بسیج عمومی]]، اجرای شریعت، تنفیذ حدود و مجازاتهای اسلامی، کنترل ثروت اغنیا، رسیدگی و ساماندهی به وضع فقرا، دفاع از مرزهای سرزمینهای اسلامی، [[حفظ وحدت]] و در یک [[کلام]] اقامة مدینة فاضلهای است که [[اسلام]] بر آن تأکید کرده است. | ||
عقلانیت این فلسفه سیاسی در اندیشه [[ابن تیمیه]] به اندازهای روشن و شفاف است که او را از [[توسل]] به [[نص]] در مورد [[خلافت]] و امامت | عقلانیت این فلسفه سیاسی در اندیشه [[ابن تیمیه]] به اندازهای روشن و شفاف است که او را از [[توسل]] به [[نص]] در مورد [[خلافت]] و امامت بینیاز میکند. ابن تیمیه نص را در حد اجازه از جانب [[پیامبر]] {{صل}} آن هم در حد اجازه به [[ابوبکر]] برای اقامه نماز جماعت در روزهای آخر [[زندگی]] [[شریف]] پیامبر {{صل}} میپذیرد<ref>منهاجالسنة، ج۴، ص۲۳۸.</ref> و آن را نوعی چراغ [[آینده]] روزهای تاریک پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تلقی میکند. | ||
با وجود این، ابن تیمیه در دو بُعد، دولت امامت را پایبند [[شریعت]] میشمارد: نخست: در برنامه کار دولت امامت که باید تمامی عملکردهای آن منطبق با [[عدالت]] و حقی باشد که [[فقه]] و [[کلام اسلامی]] آن دو را ترسیم میکند و دوم: آنکه [[امام]] و [[خلیفه]] باید واجد شرایطی باشند که در شریعت برای [[زمامدار]] معین شده است. | با وجود این، ابن تیمیه در دو بُعد، دولت امامت را پایبند [[شریعت]] میشمارد: نخست: در برنامه کار دولت امامت که باید تمامی عملکردهای آن منطبق با [[عدالت]] و حقی باشد که [[فقه]] و [[کلام اسلامی]] آن دو را ترسیم میکند و دوم: آنکه [[امام]] و [[خلیفه]] باید واجد شرایطی باشند که در شریعت برای [[زمامدار]] معین شده است. | ||
در فلسفه سیاسی ابن تیمیه، برای عقلانیت جایی در تبیین دو بُعد اساسی [[امامت عظمی]] یعنی [[خط مشی]] و راهکار دولت و نیز | در فلسفه سیاسی ابن تیمیه، برای عقلانیت جایی در تبیین دو بُعد اساسی [[امامت عظمی]] یعنی [[خط مشی]] و راهکار دولت و نیز شرایط زمامدار وجود ندارد، ولی نقش خود را در امامت عظمی به این صورت ایفا میکند که در انتقال از حداکثر (امامت عظمی واجد شرایط) به حداقل ([[سلاطین]] [[ستمکار]] و [[فاسد]]) راه را برای توجیه و حل [[بحران]] [[مشروعیت]] باز میکند. در فلسفه سیاسی ابن تیمیه، هرگاه امکان اقامه [[عدالت]] وجود نداشته باشد، حتی فرایض دینی را نیز به [[پیروی]] از [[حکام جور]] میتوان به جا آورد<ref>منهاجالسنة، ج۴، ص۲۳۸.</ref> و ملاک عمل در تعیین [[خط مشی]] مقایسه ضررها و [[فسادها]] و [[انتخاب]] {{عربی|اقل الضررین}} و {{عربی|دفع الافسد بالفاسد}} است. | ||
ابن تیمیه، تقیه به مفهوم [[شیعی]] را که تنها راهحلی در برابر وضعیت [[نامشروع]] است با تعبیراتی چون [[نفاق]]، | ابن تیمیه، تقیه به مفهوم [[شیعی]] را که تنها راهحلی در برابر وضعیت [[نامشروع]] است با تعبیراتی چون [[نفاق]]، بیایمانی و فریبکاری [[تفسیر]] میکند، اما آنچه که خود بدان روی میآورد و نتیجه بدتری به دنبال دارد را راهحل منطقی، [[مشروع]] و [[سلفی]] مینامد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۲۱-۳۱۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص۷۹.</ref> | ||
== ابن تیمیه و احیای [[اندیشه]] معاصر == | == ابن تیمیه و احیای [[اندیشه]] معاصر == | ||
[[شرایط ظهور]] [[محمد بن عبدالوهاب]] از [[نجد]] (یکی از مناطق سهگانه و مرکزی جزیرةالعرب) شباهت بسیاری با شرایط [[زمان]] [[ابنتیمیه]] بنیانگذار اصلی [[مذهب]] [[سلفی]] نوین داشت. هرچند [[ابن تیمیه]] این [[توفیق]] را نیافت که آرای خود را به [[زور]] [[سلاح]] بر دیگران [[تحمیل]] کند و او تنها از سلاح زبان و قلم استفاده میکرد، اما [[خلف]] او محمد بن عبدالوهاب توانست با راه انداختن جنگهای قبیلهای، [[آیین]] خود را به زور سلاح بر سراسر جزیرةالعرب غالب گرداند. احیای آیین ابن تیمیه در نجد و [[حجاز]] به شیوه خاص [[محمد بن عبدالوهاب]]، یعنی با استفاده از [[شعار]] [[جهاد مسلحانه]] بر علیه [[کفر]] و زندقه به یک [[نظام]] و [[قدرت سیاسی]] تبدیل شد و با استخراج نفت توسط انگلیسیها و آمریکاییها [[اقتدار]] [[اقتصادی]] سرزمین مهد [[اسلام]] و [[برتری]] جنبههای مادی بر قطبیت معنوی و امالقری بودن آن رجحان پیدا کرد. سلفیهای جدید و وهابیون، هرچند در برابر [[اکثریت]] [[مسلمانان]] [[جهان]] چهره خشک و خشنی از اسلام ترسیم کردند و با تعصبورزیهای بیمنطق، برداشتهای خود را بر دیگر [[مذاهب]] تحمیل نمودند و از خود کمترین انعطاف و تحملپذیری را نشان ندادند و با در دست گرفتن [[ام القری]] و [[مراسم حج]]، به [[تسامح]] [[اسلامی]] قلم بطلان کشیدند، اما در مقابل، در زمینه [[سیاست]] و [[حکومت]] به قدرت مطلقه بیقید و بندی روی آوردند که از همه [[تعصبات]] رها بود و نیز در سیاست خارجی چنان باز و موسع عمل کردند که گویی هرچه اسلام دستور به [[محبت]] و [[مهرورزی]] داشت، به غیر مسلمانان مربوط بوده و هرچه سختگیری و [[تبرّا]] را توجیه کرده بود، به مسلمانان ارتباط داشت<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۸۰.</ref>. | |||
== ابن تیمیه و امرا و | == ابن تیمیه و امرا و والیان == | ||
ابن تیمیه در مورد [[مشروعیت]] [[دولت]] امرا و والیان جزء که تحت [[حکومت]] [[خلیفه]] یا | ابن تیمیه در مورد [[مشروعیت]] [[دولت]] امرا و والیان جزء که تحت [[حکومت]] [[خلیفه]] یا سلطان اعظم [[حکم]] میدانند، نه تنها [[اطاعت]] از آنان را مشروط به رعایت [[عدالت]] و [[حق]] میداند، اصولاً در مشروعیت [[زمامداری]] آنان نیز عدالت را شرط لازم میشمارد و از بیشتر فقهای [[اهل سنت]] نقل میکند که رودررویی با امرا و والیان [[ظالم]] به دلیل اینکه مستلزم [[فتنه]] نخواهد بود، جایز است و امکان عزل آنان بدون فتنه مجوز درگیری و معارضه و عزل [[حاکمان]] زیردست سلطان است<ref>منهاجالسنه، ج۲، ص۸۷.</ref>. نتیجه نظریه ابن تیمیه محکوم شدن فتنۀ [[طلحه]] و [[زبیر]]، [[خوارج]] و [[معاویه]] و [[عدم اطاعت]] آنان از خلیفه اعظم زمانشان [[امام علی]] {{ع}} است که با [[سرپیچی]] از اطاعت وی و قیام مسلحانه بر علیه خلیفه [[عادل]] (حتی از نظر ابن تیمیه) مرتکب جرمی بزرگ شدند، اما ابن تیمیه از چنین استنتاجی که برخاسته از دلیل و مدعای وی در اجتناب از فتنه است خودداری میکند و از تصریح به تفسیق [[ناکثین]]، [[مارقین]] و [[قاسطین]] و جانبداری از موضع عادلانه امام علی {{ع}} طفره میرود و از آن [[هراس]] دارد که بازگو کردن این [[حقایق]] موجب تقویت رافضیهای [[پیروز]] در [[ایران]] و حکومت ایلخان مغول و خدابنده [[شیعه]] شود و از این طریق سلطان [[مصر]] و [[امیر]] [[شام]] مورد [[تهدید]] قرار گیرد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۱۱-۳۰۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۸۱.</ref> | ||
== [[ابن تیمیه]] و [[خلیفه اعظم]] == | == [[ابن تیمیه]] و [[خلیفه اعظم]] == | ||
[[استدلال]] ابن تیمیه برای [[اثبات]] عدم مشروعیت [[قیام]] بر علیه خلیفه اعظم فاسق در دو بخش خلاصه میشود: | |||
# بخش اول، [[مصلحت]] [[عقلی]]: در این بخش ابن تیمیه از قاعده «[[دفع افسد به فاسد]]» سود میبرد و قیام بر علیه [[خلیفه]] فاسق را که منجر به [[کشتار]] و فتنه میشود<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۸۷.</ref>؛ | # بخش اول، [[مصلحت]] [[عقلی]]: در این بخش ابن تیمیه از قاعده «[[دفع افسد به فاسد]]» سود میبرد و قیام بر علیه [[خلیفه]] فاسق را که منجر به [[کشتار]] و فتنه میشود<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۸۷.</ref>؛ | ||
#بخش دوم، [[ادله نقلی]]: ابن تیمیه به استناد پارهای ادله نقلی، اطاعت از خلیفه اعظم فاسق را اجتنابناپذیر میشمارد و در این زمینه به [[قرآن]] و [[سنت]] استناد میکند و از [[آیات قرآن]] به آیۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> اشاره میکند که اطاعت [[ولی امر]] در [[آیه]] به عنوان اطاعت مستقل نیامده و عدم تکرار اطیعوا در مورد [[اولی الامر]] اشاره به این نکته دارد که اطاعت از ولی امر در [[حقیقت]] همان [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] است و اطاعت از اولیای امور جز در مواردی که منطبق با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] یعنی [[شریعت]] و [[سنت]] نیست جایز نیست و معنای این سخن آن است که در صورت | #بخش دوم، [[ادله نقلی]]: ابن تیمیه به استناد پارهای ادله نقلی، اطاعت از خلیفه اعظم فاسق را اجتنابناپذیر میشمارد و در این زمینه به [[قرآن]] و [[سنت]] استناد میکند و از [[آیات قرآن]] به آیۀ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> اشاره میکند که اطاعت [[ولی امر]] در [[آیه]] به عنوان اطاعت مستقل نیامده و عدم تکرار اطیعوا در مورد [[اولی الامر]] اشاره به این نکته دارد که اطاعت از ولی امر در [[حقیقت]] همان [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] است و اطاعت از اولیای امور جز در مواردی که منطبق با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] یعنی [[شریعت]] و [[سنت]] نیست جایز نیست و معنای این سخن آن است که در صورت تخلف [[ولی امر]] از [[اوامر و نواهی]] [[کتاب و سنت]]، [[اطاعت]] از وی جایز نیست. به همین روال در مورد خلیفه اعظم [[فاسق]]، باید در اوامر و نواهی او که منطبق با کتاب و سنت است اطاعت کرد و در غیر آن، از اطاعت خودداری ورزید<ref>منهاجالسنه، ج۲، ص۸۶.</ref>.<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۰۰-۲۹۸</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۸۲.</ref> | ||
== ابن تیمیه و مهجوریت [[اندیشه]] == | == ابن تیمیه و مهجوریت [[اندیشه]] == | ||
با وجود تأکید ابن تیمیه بر [[سلفی]] بودن و انتساب آرای خود به [[سلف]]، به دلایلی مذهب سلفی وی با [[مقاومت]] سرسختانه همه | با وجود تأکید ابن تیمیه بر [[سلفی]] بودن و انتساب آرای خود به [[سلف]]، به دلایلی مذهب سلفی وی با [[مقاومت]] سرسختانه همه مذاهب اسلامی مواجه شد، به طوری که نه تنها خود در [[زندان]] [[محبوس]] شد، اصولاً تا سدهها پس از درگذشت او نیز مذهب سلفی وی متروک ماند. [[دلایل]] عمده مهجور ماندن مذهب ابن تیمیه را میتوان در چند عامل زیر خلاصه نمود: | ||
# زیربنای مذهب ابن تیمیه، حنبلی بود که ضعیفترین و کم جاذبهترین | # زیربنای مذهب ابن تیمیه، حنبلی بود که ضعیفترین و کم جاذبهترین مذاهب فقهی درگذشته بوده و به همان روال باقی مانده است؛ | ||
# همه [[مذاهب]] [[اهل سنت]] چه در زمینههای اصولی مانند [[اشاعره]] و چه در | # همه [[مذاهب]] [[اهل سنت]] چه در زمینههای اصولی مانند [[اشاعره]] و چه در مذاهب فقهی مانند [[مذاهب اربعه]] و [[مذهب]] ظاهری، خود را [[سلفی]] میشمردند<ref>تاریخ المذاهب الاسلامیه (ابوزهره)، ص۱۷۷.</ref> و سلفی بودن نمیتوانست ویژگی خاص مذهب [[ابن تیمیه]] باشد؛ | ||
# قلم تند و نیشدار و گزنده ابن تیمیه که با [[خصم]] خود رعایت [[انصاف]] نمیکرد و انان از گزند قلم تند و تهمتهای ناروای وی در [[امان]] نماندند؛ | # قلم تند و نیشدار و گزنده ابن تیمیه که با [[خصم]] خود رعایت [[انصاف]] نمیکرد و انان از گزند قلم تند و تهمتهای ناروای وی در [[امان]] نماندند؛ | ||
# [[مخالفت]] ابن تیمیه با مذاهب و شخصیتهای علمی نامدار از چهره وی شخصیتی التقاطی تصویر کرده بود که مذهب و آرای جدیدی را در [[اسلام]] [[ابداع]] کرده و اندیشههای جدید خویش را به [[سلف]] نسبت میدهد. | # [[مخالفت]] ابن تیمیه با مذاهب و شخصیتهای علمی نامدار از چهره وی شخصیتی التقاطی تصویر کرده بود که مذهب و آرای جدیدی را در [[اسلام]] [[ابداع]] کرده و اندیشههای جدید خویش را به [[سلف]] نسبت میدهد. | ||
# آرای ابن تیمیه در زمینه [[شفاعت]]، [[زیارت]] | # آرای ابن تیمیه در زمینه [[شفاعت]]، [[زیارت]] قبور انبیا و [[صالحان]] و اصولاً [[تفسیری]] که از [[شرک]] ارائه میدهد در تحلیل نهایی منجر به [[تکفیر]] [[اکثریت]] [[مسلمانان]] و [[پیروان]] [[مذاهب مختلف اسلامی]] میشود و این نوع اتهامات برای هیچ [[مسلمان]] عادی تا چه رسد به [[عالمان دین]]، قابل تحمل نبوده است؛ | ||
# حملات تند ابن تیمیه بر [[افکار]] صوفیانه، عارفانه و دیدگاه نظری وی در زمینه مسائل [[عرفانی]] که آرای وی را خشک و بیروح و متحجرانه جلوه داده از جمله عواملی است که در متروک ماندن افکار وی تا سده دوازدهم تأثیر فراوان داشته است؛ | # حملات تند ابن تیمیه بر [[افکار]] صوفیانه، عارفانه و دیدگاه نظری وی در زمینه مسائل [[عرفانی]] که آرای وی را خشک و بیروح و متحجرانه جلوه داده از جمله عواملی است که در متروک ماندن افکار وی تا سده دوازدهم تأثیر فراوان داشته است؛ | ||
# تکیهگاه اصلی آرای و [[مذهب]] [[سلفی]] [[ابن تیمیه]]، بیان رسا و قلم شیوا و [[فکر]] سرشارِ خود [[بانی]] مذهب است؛ | # تکیهگاه اصلی آرای و [[مذهب]] [[سلفی]] [[ابن تیمیه]]، بیان رسا و قلم شیوا و [[فکر]] سرشارِ خود [[بانی]] مذهب است؛ |