بحث:ابن تیمیه حرانی
ابن تیمیه
اصل وهابیت، برگرفته شده از آراء و افکار «ابن تیمیه» است. با ظهور مذهب اشعریه، مکتب سلفیه از رونق افتاد، ولی به کلی منسوخ نشد. این مذهب بار دیگر در قرن هشتم هجری با تبلیغ «ابن تیمیه حرانی دمشقی حنبلی» گسترش یافت. وی بار دیگر احادیث تشبیه، تجسیم و جهت داشتن خدا را مطرح کرد و بر حفظ ظواهر آنها اصرار ورزید.
بدین ترتیب تفکر سلفیه را احیا کرد و گسترش داد. تقی الدین احمد ابن تیمیه در سال ۶۶۱ ه ق در حران از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا ۱۷ سالگی در آن سرزمین به پایان برد. پس به همراه پدرش عبدالحلیم، از ترس مغولان به دمشق رفت. تا سال ۶۹۸ چیزی از احمد شنیده نشد، ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افکار انحرافی وی بروز یافت و در هر مقطعی با اظهار نظر مخالف با مسلمات اسلام و آرای مشهور و رایج مسلمانان، افکار عمومی را متشنج میکرد. ابن تیمیه به عنوان یک عالم حنبلی و صاحب تألیفات، در کنار نقاط ضعف در مسائل عقلانی، طبعاً نقاط مثبتی نیز داشته است، منتها هواداران وی تنها به نقاط مثبت او چشم دوخته و با چشم پوشی از خطاهایش به ستایش مطلق وی پرداختهاند، ولی آزاد اندیشان بر هر دو جنبه نظر افکنده و نقادانه با وی برخورد کردهاند و دیدگاههای او را با آموزههای انبیاء و اولیای الهی مغایر شمرده و در نقد وی کتابها نوشتهاند. اصول اعتقادی ابن تیمیه را میتوان در سه مورد خلاصه کرد:
- اعتقاد به جسمانیت خداوند و رؤیت حسی او
- عادی جلوه دادن مقامات پیامبر و اولیای الهی
- انکار فضایل اهل بیت(ع)، وی نزول آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱] را درباره خاندان رسالت تکذیب میکند، در حالی که بیش از ۴۵ محدث و دانشمند، آن را نقل کردهاند[۲].
کتابهای موجود ابن تیمیه از جمله «منهاج السنه» نشانگر این است که برخلاف روش علمای دین و فقها و دانشمندان که در مقابل مخالفانشان ادب و احترام را مراعات نموده و از آنها به نیکی و عظمت یاد میکنند، او در کوبیدن علمای دین، جسور و در بهکارگیری الفاظ اهانت آمیز و دور از ادب نسبت به مخالفانش سرآمده بوده است. او در «منهاج السنه» نسبت به علامه حلی و شیعه و گاهی به ساحت مقدس ائمه هدی(ع) جسارت و هتاکی بسیار نموده است. البته این رویه ابن تیمیه، بر شیعه و پیشوایانشان منحصر نیست بلکه او درباره بزرگان صحابه و علمای اهل سنت نیز این شیوه را در پیش گرفته و اعتراضات تند و جسارتهای فراوان نسبت به آنان نموده است.
این همه، نشانگر این است که وی از روحیه معتدل برخوردار نبود و این که در طول نزدیک به هفتاد سال زندگی در حالی که خود را شیخ الاسلام مذهب حنبلی میدانست، حاضر نشد همسر اختیار کند، مهمترین عامل آن را باید در همان عدم تعادل روحی و تزلزل فکریاش جستوجو کرد.
بیشک بزرگترین شاگرد و حامی جدی ابن تیمیه ابن قیم جوزی (متوفای ۷۵۱ق) است؛ زیرا او تبلیغ و ترویج افکار و آراء استاد خویش را در حال حیات و پس از مرگ وی بر عهده گرفت و با مخالفان او در افتاد و در تألیفات و کتابهایش با نظم و نثر، به ترویج عقاید او پرداخت و در همین راه مانند استادش، رنج زندان و تازیانه را بر خود هموار ساخت؛ لذا وهابیان در نقل عقاید و آراء خویش، مانند تألیفات «ابن تیمیه» به کتابهای «ابن قیم» هم استفاده میکنند و برای اثبات نظریات خود به گفتار او تمسک میجویند.
وهابیان در حقیقت بر آن چه ابن تیمیه اظهار داشته بود چیزی نیفزودند، لیکن از ابن تیمیه شدت عمل بیشتری به خرج دادند و در عمل، اموری را انجام دادند که ابن تیمیه متعرض آنها نشده بود[۳].
پافشاری ابن تیمیه بر موضوع باطل خود در برابر حق، سبب شد قضات هر چهار مذهب، حکم دستگیری و زندان کردن او را صادر کنند. به گفته ابن کثیر، ابن تیمیه در روز پنجشنبه ۲۲ رجب سال ۷۲۰ه. ق به خاطر فتواهای دور از مذاهب اسلامی به دارالسعاده احضار شد. قضات هر چهار مذهب شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی او را نکوهش و به زندان محکوم کردند. او در دوم محرم ۷۲۱ ه ق از زندان آزاد شد و سرانجام در سال ۷۲۸ه. ق در زندان درگذشت. پس از زندانی شدن ابن تیمیه، بر اساس فتوای قاضی مالکی دمشق که حکم به کفر او داده بود، در دمشق ندا در دادند که هر کس دارای عقاید ابن تیمیه باشد، خون و مالش حلال است[۴].[۵]