تفسیر اجتهادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۵: خط ۶۵:


۲۱. [[امام]] درباره [[علم غیب]] اعطا شده از سوی [[خداوند]] به [[بندگان]] برگزیده خود در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref> فرموده است: «آنان، [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] برگزیده خدایند؛ کسانی که [[خداوند]] دربارهٔ ایشان فرموده است: {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بی‌گمان خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>. نام آنها را با نام خود و رسولش [[همنشین]] کرده و [[اطاعت]] آنان را بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده است»<ref>نور الثقلین، ج۵، ص۴۴۴؛ کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۹۲؛ نیز ر.ک: الاحتجاج، ج۲، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۶۷.</ref>
۲۱. [[امام]] درباره [[علم غیب]] اعطا شده از سوی [[خداوند]] به [[بندگان]] برگزیده خود در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref> فرموده است: «آنان، [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] برگزیده خدایند؛ کسانی که [[خداوند]] دربارهٔ ایشان فرموده است: {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بی‌گمان خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>. نام آنها را با نام خود و رسولش [[همنشین]] کرده و [[اطاعت]] آنان را بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده است»<ref>نور الثقلین، ج۵، ص۴۴۴؛ کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۹۲؛ نیز ر.ک: الاحتجاج، ج۲، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۶۷.</ref>
===[[توسعه]] مفهومی و الغای خصوصیت===
در سخنان نقل شده از [[امام علی]]{{ع}} گاه می‌بینیم که لفظ یا عبارتی در مفهومی وسیع‌تر از معنای لغوی، و حتی [[عرفی]]، به کار می‌رود. در این کاربرد، لفظ یا جمله، فارغ از [[زمان]] و مکان و یا شیء مورد نظر، رساننده مفهومی عام‌تر است و قیود و صفات مربوط، به این دلیل که خصوصیتی ندارند، نادیده گرفته می‌شوند و مفاد عام آن به موارد دیگر سرایت می‌کند. چنین فرایندی در معناشناسی «[[جری و تطبیق]]»، «توسعه مفهومی» و یا «الغای خصوصیت از موارد» نام دارد. چنین نگاهی به [[قرآن]]، همان‌گونه که در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[معصومان]]{{عم}} نیز آمده است، قرآن را به عنوان متنی زنده و پاسخ‌گو به تحولات زمان در جایگاهی والا می‌نشاند. از [[امام باقر]]{{ع}} چنین نقل شده است: {{متن حدیث|لَوْ أَنَّ الْآيَةَ إِذَا نَزَلَتْ فِي قَوْمٍ ثُمَ مَاتَ أُولَئِكَ الْقَوْمُ مَاتَتِ الْآيَةُ لَمَا بَقِيَ مِنَ الْقُرْآنِ شَيْ‌ءٌ وَ لَكِنَّ الْقُرْآنَ يَجْرِي أَوَّلُهُ عَلَى آخِرِهِ مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ...}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص١٠.</ref>. اقتضای [[جهانی بودن]] یک کتاب هم همین است. چنین کتابی باید بتواند تا پایان عالم به [[قوم]] و ملتی پاسخی مناسب دهد و برای همه دوران‌ها و [[سرزمین‌ها]] پیامی مناسب داشته باشد. در کلمات [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نمونه‌های این [[شیوه تفسیری]] فراوان دیده می‌شود. موارد ذیل نمونه‌هایی از آنها است:
#[[امام]] مفهوم «نصیب» را در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> عام دانسته و آن را شامل [[سلامتی]] و [[توانایی]] و [[فراغت]] و [[جوانی]] و [[نشاط]] دانسته است که باید با آنها [[توشه آخرت]] فراهم آورد<ref>معانی الاخبار، ج۱، ص۳۲۵؛ الجعفریات ص۲۹۳؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۹۸؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۳۹؛ البرهان، ج۴، ص۲۸۷.</ref>. این [[آیه]] درباره [[قارون]] است. [[قوم]] وی به او سفارش می‌کردند که از امکانات دنیایی‌اش برای دست‌یابی به [[پاداش]] [[آخرت]] بهره بگیرد.
#در آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> فرموده است: «سوداکنندگان [[جان]] با [[خدا]]، کسانی‌اند که در راه [[امر به معروف و نهی از منکر]] به [[قتل]] می‌رسند»<ref>مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۳۰۱؛ کنز الدقائق، ج۲، ص۳۰۷؛ نور الثقلین، ج۱، ص۲۰۵؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۳۴.</ref>. می‌دانیم که این آیه درباره [[امام علی]]{{ع}} است؛ هنگامی که در بستر [[پیامبر]]{{صل}} خوابید و خطر [[مرگ]] را به جان خرید<ref>مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۳۰۱؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۴.</ref>.
#در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref> فرموده است: «مراد از [[والدین]] آن دو تن‌اند که [[دانش]] پراکندند و [[حکمت]] بر جای گذاشتند و [[مردم]] به [[اطاعت]] از آنان [[فرمان]] داده شده‌اند»<ref>الکافی، ج۱، ص۴۲۸؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴۸؛ نور الثقلین، ج۴، ص۲۰۲؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۷۰.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۷۲.</ref>
===تحلیل مفاهیم===
ارائه معنایی قابل [[فهم]] و قانع کننده برای [[اندیشه‌ها]]، و به عبارت دیگر، وضوح بخشیدن به مفهوم یا موضوعی مبهم، امری [[عرفی]] و [[عقلانی]] و شیوه‌ای مهم و کارآمد در معناشناسی است. این شیوه در تحلیل [[آیات قرآن کریم]] از جایگاهی ویژه برخوردار است. در چنین روشی [[مفسر]] تلاش می‌کند تا از [[آیات]]، تصویری قابل [[درک]] برای مخاطب ارائه دهد و آن را همگانی کند و نیز زوایای پنهان آن را بنمایاند. در میان تفسیرهای [[قرآن]]، بسیارند تفاسیری که نه اساس لغت و یا قاعده ادبی و یا [[شأن نزول]]، بلکه بر اساس موشکافی بر مفهوم و موضوع و شرح و تفصیل زوایای پنهان [[آیات]] [[نگارش]] یافته‌اند. در سخنان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز چنین روشی [[مشاهده]] می‌شود؛ مثلاٌ [[امام]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا...}}<ref>«و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> «[[فساد]]» را [[ظلم]] و [[سوء]] سریره دانسته است<ref>الروضة من الکافی، ص۲۸۹؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۸؛ بحار الانوار، ج۸۹، ص۵۷.</ref>.
بر همین اساس گاهی واژه‌ای به دلیل وجود قرینه و یا [[سیاق]]، معنای لغوی خود را در آیه از دست می‌دهد و معنایی پیدا می‌کند که با ساختار آیه سازگار و نیز قابل قبول و قابل [[فهم]] باشد. مثلاً واژه «[[کفر]]» که در لغت به معنای «پوشاندن چیزی» و در اصطلاح، به معنای «[[عقیده]] ناصواب و [[باطل]]» است<ref>مفردات الفاظ القرآن.</ref>، از سوی امام، [[بیزاری]] و [[برائت]] معنا شده است: از امام سؤال شده است که منظور از «کفر» در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بت‌هایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفته‌اید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار می‌کند و هر یک از شما به دیگری لعنت می‌فرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> چیست؟ امام جواب داد: {{متن حدیث|الكفر في هذه الاية، البرائة}}. آن‌گاه نظایری چون {{متن قرآن|كَفَرْنَا بِكُمْ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> را [[شاهد]] می‌آورد<ref>التوحید، ص۲۶۰؛ بحار الانوار، ج۷، ص۱۱۷؛ کتز الدقائق، ج۱۰، ص۱۳۶ و ج۱۳، ص۲۰۲؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۵۵.</ref>. به دست آوردن معنایی غیر رایج از واژه‌ای مثل [[کفر]]، به این دلیل است که هیچ یک از معناهای لغوی و اصطلاحی، تصویر روشن و قابل فهمی از [[آیه]] ارائه نمی‌دهد. به علاوه وجود قرینه {{متن قرآن|َيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا}}<ref>«و گفت: جز این نیست که به جای خداوند بت‌هایی را از سر دوستی میان یکدیگر در زندگی این جهان (به پرستش) گرفته‌اید سپس در روز رستخیز هر یک از شما دیگری را انکار می‌کند و هر یک از شما به دیگری لعنت می‌فرستد و جایگاهتان آتش (دوزخ) است و یاوری نخواهید داشت» سوره عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> نیز به [[تأیید]] این معنا، کمک می‌کند. شاید همین قراین باعث شده است که برخی از لغت‌دانان نیز با ذکر این آیه، کفر را [[برائت]] نیز معنا کنند<ref>لسان العرب.</ref>. طُریحی در ذیل واژه کفر نوشته است: {{عربی|الكفر في كتاب الله على خمسة أوجه... الخامسة كفر البرائة و عليه قوله تعالى: كفرنا بكم}}<ref>مجمع البحرین.</ref>.
در ذیل به چند مورد دیگر از [[تفسیر آیات]] به شیوه «تحلیل مفهوم» اشاره می‌کنیم:
# [[امام]] در ذیل آیه {{متن قرآن|وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا}}<ref>«و (یاد کن) آن هنگام را که در میان آتش (دوزخ) با هم بگومگو می‌ورزند؛ ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: ما پیروان شما بودیم پس آیا شما بخشی از آتش (دوزخ) را از ما باز می‌دارید؟» سوره غافر، آیه ۴۷.</ref>، فرموده است: «آیا می‌دانید [[استکبار]] چیست؟ [[ترک اطاعت]] از کسی که به [[اطاعت]] او امر شده است؛ بالا بردن کسی است که خود از دیگران می‌خواهد که از او [[پیروی]] کنند»<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ص۵۲۷؛ نور الثقلین، ج۴، ص۵۲۶ و ج۲، ص۵۳۳؛ کنز الدقائق، ج۷، ص۴۵ و ج۱۱، ص۳۹۶؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۱۱۶.</ref>.
#شخصی از [[امام]] می‌پرسد: «[[خدا]] حامل [[عرش]] است یا عرش حامل خدا؟» امام جواب می‌دهد: «خدا». سپس نظر سؤال کننده را با آیه‌ای که در آن حامل عرش، [[فرشتگان]] معرفی شده‌اند {{متن قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ...}}<ref>«کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار» سوره غافر، آیه ۷.</ref> تنافی می‌داند. امام [[استدلال]] می‌کند که چون [[خداوند]]، پدیدآورنده و نابودکننده همه چیز و استمراربخش [[حیات]] و سرمنشأ همه چیز است، نمی‌توان عرش را که خدا بر آن استقرار دارد، مانند استقرار [[انسان‌ها]] بر تخت‌ها دانست. ظاهراً بر همین اساس، در [[کلام]] دیگری فرموده است: عرش، آن‌گونه که تصور می‌کنی که هیئت تخت را دارد، نیست... و [[استواری]] خدا بر عرش مانند بودن چیزی بر روی چیزی [در [[عالم ماده]]] نیست<ref>التوحید، ص۳۱۶؛ کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۱۱.</ref>.
# امام در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref> فرموده است: مراد از وجه، در این [[آیه دین]] است؛ زیرا محال است چیزی از خداوند زایل شود و تنها صورت او باقی بماند. [[خداوند]] بزرگ‌تر و گرامی‌تر از این است<ref>التوحید، ص۲۶۵؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۱۱ – ۱۱۲؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۴۵؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۱۹۵.</ref>.
#درباره نعمت‌های ظاهری و [[باطنی]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بی‌هیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش می‌ورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref> فرموده است: «[[نعمت]] ظاهری، [[اسلام]] و هر رزقی است که [[خدا]] [[تفضل]] کرده است [در ظاهر]، و نعمت باطنی، پوشاندن [[گناهان]] و بدی‌های شما است»<ref>طوسی، الامالی، ج۲، ص۱۰۴، مجلس ۱۷؛ البرهان، ج۴، ص۳۷۶.</ref>.
#درباره «[[صمد]]» در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>«خداوند صمد است» سوره اخلاص، آیه ۲.</ref> فرموده است:
نه اسم است و نه [[جسم]]؛ نه مانند دارد و نه مشابه؛ نه صورت دارد و نه مثال؛ نه حدی دارد و نه محدوده‌ای؛ نه موضوع است و نه مکان؛ نه کیف است و نه اَین؛ نه اینجا است و نه آنجا؛ نه پر است و نه خالی؛ نه نشسته است و نه ایستاده؛ نه سکون است و نه حرکت؛ نه تاریک است و نه روشن؛ نه [[روحانی]] است و نه [[جسمانی]]؛ هیچ جایی از او خالی نیست و جایی او را دربر نمی‌گیرد؛ نه رنگی دارد و نه بر [[قلبی]] خطور می‌کند و نه بویی دارد. خدا هیچ یک از این صفات را ندارد<ref>بحار الانوار، ج۳، ص۲۳۰.</ref>.
#در تفسیر آیه {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ}}<ref>«نه زاده است و نه او را زاده‌اند» سوره اخلاص، آیه ۳.</ref> فرموده است: «اگر بزاید، موروث و نابودشدنی است و اگر زاده شود، خدای صاحب ([[شریک]]) خواهد بود»<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۶؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۱۶؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۱؛ التوحید، ص۳۱.</ref>. در [[کلام]] دیگری از آن حضرت نقل شده است که زاد و ولدش موجبِ تناهی او می‌گردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۱۷.</ref>.
#شخصی از [[امام]] درباره [[آیه]] {{متن قرآن|لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«آنان که چشم بر شما دارند، اگر از سوی خداوند پیروزی‌یی بهره شما گردد، می‌گویند: آیا با شما نبودیم؟ و اگر کافران را بهره‌ای باشد، می‌گویند آیا ما بر شما دست نیافته‌ایم و شما را از (گزند) مؤمنان باز نداشته‌ایم؟ آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> می‌پرسد و اینکه چگونه [[کافران]] راهی بر [[مؤمنان]] ندارند، در حالی که آنان می‌جنگند و بر مؤمنان چیره می‌شوند، امام می‌فرماید: «آیه درباره [[داوری]] [[خداوند]] در [[قیامت]] است و خداوند در آنجا، کافران را بر مؤمنان [[برتری]] نمی‌دهد»<ref>مسند الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۶۳ – ۶۴؛ متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.
#در [[تفسیر]] «[[لقاء الله]]» در آیه {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ}}<ref>«هر کس لقای خداوند را امید می‌دارد (بداند که) زمان (مقرر کرده) خداوند آمدنی است و او شنوای داناست» سوره عنکبوت، آیه ۵.</ref> فرموده است: «یرجو»، به معنای «یؤمن» است، و مراد از آمدن [[اجل]]، [[پاداش]] و [[عقاب]] است. مراد از لقاء الله [[رؤیت]] نیست، بلکه [[لقاء]]، تجدید [[حیات]] است<ref>التوحید، ص۲۶۷؛ الاحتجاج، ج۱، ص۳۶۳؛ بحار الانوار، ج۹۰، ص۱۰۴؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۲۶؛ نورالثقلین، ج۴، ص۱۵۳.</ref>.
# امام در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«و همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان که با رنگ‌های گونه گونند؛ از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند، بی‌گمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>، [[عالمان]] را کسانی دانسته است که گفتار و کردارشان با یکدیگر سازگار باشد وگرنه، عالم به حساب نمی‌آیند<ref>مفید، الامالی، ص۸۶، مجلس ۱۰؛ بحار الانوار، ج۶۶، ص۳۱۹.</ref>.
#از امام سؤال شد: «[[اولیاء الله]] در آیه {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref> کیانند؟» [[امام]] جواب داد: «قومی که عبادتشان برای [[خدا]] خالصانه است؛ در باطنِ [[دنیا]] نظر می‌کنند، وقتی دیگران به ظاهر آن چشم دوخته‌اند»<ref>مفید، الامالی، ص۸۶؛ البرهان، ج۳، ص۳۹؛ بحار الانوار، ج۶۶، ص۳۱۹.</ref>.
# امام در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref>، فرمود: «زبد، سخن [[ملحدان]] است که در [[قرآن]] نقل شده است. آن سخن نابود و [[باطل]] می‌شود و آن‌چه برای [[مردم]] [[سود]] دارد، [[تنزیل]] [[حقیقی]] است که باطل به آن راهی ندارد»<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۳۴۹؛ کنز الدقائق، ج۶، ص۴۳۱؛ نور الثقلین، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.
#در [[تفسیر]] «[[الله]]» فرموده است: {{متن حدیث|الْمَعْبُودُ الَّذِي يَأْلَهُ فِيهِ الْخَلْقُ وَ يُؤْلَهُ إِلَيْهِ}}<ref>التوحید، ص۸۹؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۵؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۵۰۷.</ref>؛ «الله معبودی است که مردم درباره او متحیرند و به او [[پناه]] می‌برند».<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۷۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۵۲۶

ویرایش