←ترویج دین
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
== [[ترویج دین]] == | == [[ترویج دین]] == | ||
==معانی دین== | |||
واژه دین و [[اسلام]] در زبان [[کتاب و سنت]] و [[مسلمانان]]، به معانی گوناگون به کار میروند. در اینجا پس از بیان کاربردهای این دو واژه، به ویژه در سخنان [[حضرت علی]]{{ع}}، به بیان مقصود از آن در این نوشتار میپردازیم. | |||
===دین به معنای محتوای آن=== | |||
مأنوسترین معنای دین، دین به معنای محتوای آن است. مقصود از محتوای دین، آموزههایی است که به صورت [[حکم شرعی]] یا خبر از [[واقعیت]] خارجی در دین وجود دارد؛ به طور مثال گفته میشود: [[دین اسلام]]، شامل سه بخش [[اخلاق]]، [[عقاید]] و [[احکام]] است. این معنای دین در سخنان دینشناسان گاه به صورت جمع ([[ادیان]]) به کار میرود و هر یک از [[پیامبران صاحب شریعت]] را آورنده یک دین میدانند؛ اما [[قرآن]] هرگز واژه دین را به صورت جمع به کار نبرده<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ص۲۱۴.</ref>، [[دین خدا]] را از [[آدم]] تا خاتم یکی، و آن را اسلام میداند<ref>آل عمران، آیهٔ۱۹: دین نزد خدا اسلام است.</ref>. حضرت علی{{ع}} نیز فرمود: «[[آگاه]] باشید که [[قوانین]] دین، یکی است»<ref>نهج البلاغه، خطبهٔ ۱۲۰، ص۲۲۸؛ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح جمالالدین خوانساری، ج۲، ص۳۴۰، ح۲۷۸۵.</ref>. | |||
این دین واحد، در هر دورهای به فراخور [[درک]] [[مردم]] آن [[روزگار]] [[ابلاغ]] شده است و [[پیامبران]]، همواره [[مصدق]] [[پیامبران پیشین]] و [[مبشر]] پیامبران پسین بودهاند<ref>صف، آیه ۶. واژه دین در این آیه به کار نرفته، اما مقصود ما را بیان میکند.</ref>. [[پیامبر خاتم]] نیز برای احیای همان دین آمد و پس از آن، دیگر هیچ [[دینی]] پذیرفته نیست. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: | |||
[[[خداوند]]] با [[فرستادن پیامبر]] شریعتهای ناشناخته را شناساند، و ریشه بدعتهای راه یافته در [[ادیان آسمانی]] را قطع کرد، و احکام و [[مقررات الهی]] را بیان فرمود؛ پس هر کس جز اسلام دینی را برگزیند، بهیقین [[شقاوت]] او ثابت خواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۱، ص۳۰۲. در برخی از متون و منابع، بین «الاحکام المفصوله» و «فمن یبتغ» آمده است: {{متن حدیث|أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ وَ إِيضَاحِ الْمَنْهَجِ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ دَالًّا عَلَيْهَا وَ أَقَامَ أَعْلَامَ الِاهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّيَاءِ وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الْإِسْلَامِ مَتِينَةً وَ عُرَى الْإِيمَانِ وَثِيقَةً}}؛ (ر.ک: موسوی، سیدصادق، تمام نهج البلاغه، ص۱۹۳).</ref>. | |||
واژه «[[دین]]» و «[[اسلام]]» در این تعابیر به معنای محتوای آن به کار رفته است. دین و اسلام به این معنا دارای سه مرحله است<ref>ر.ک: علی اکبریان، حسنعلی، درآمدی بر قلمرو دین، ص۲۳؛ هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد، ص۳۸۴.</ref>: | |||
#دینِ [[واقعی]] نفسالامری، یعنی آنچه در [[علم الهی]] و [[لوح محفوظ]] دین به شمار میرود که همه [[حقایق]] برگزیده برای [[هدایت]] بشر (اعم از [[احکام]] [[تشریعی]] و غیر آن) را در بر میگیرد. | |||
# دین [[ابلاغ]] شده واقعی، یعنی آنچه [[خداوند]] برای هدایت [[بشر]] به وسیله [[پیامبران]] ابلاغ کرده است. تعدد [[ادیان الهی]] در این مرتبه از دین است. وقتی سخن از [[دین حضرت ابراهیم]]، [[موسی]] و [[عیسی]]{{ع}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} به میان میآید و تفاوت آنها لحاظ میشود، مقصود، این مرحله از دین است؛ وگرنه دین واقعی نفسالامری یکی است. دین ابلاغ شدۀ واقعی به وسیله [[پیامبر]]{{صل}} که [[دین خاتم]] است، ضمن [[قرآن]] و [[سنت]] حضرت به [[انسان]] ابلاغ شده که این مرحله از دین، به [[دلیل عصمت]]، به طور قطع با دین واقعی نفسالامری مطابق است<ref>گرچه در جهاتی مانند ویژگیبیانی یا مخاطبان مباشر با آن تفاوت دارد. (ر.ک: علی اکبریان، درآمدی بر قلمرو دین، ص۲۳)</ref>. | |||
#دینِ واصلِ ظاهری، یعنی آنچه به وسیله دینشناس از منابع دین شناخته میشود. | |||
منابع [[دین اسلام]]، قرآن، سنت و [[عقل]] است.<ref>در اینجا منابع دین بنابر اندیشهٔ شیعه بیان شده است.</ref> [[قرآنی]] که امروز در دست ما قرار دارد، به دلیل [[تواتر]]، بهیقین همان قرآنی است که در مرحله دین ابلاغ شده واقعی، به وسیله [[پیامبراکرم]]{{صل}} خوانده شد؛ اما سنتی که دینشناس در مییابد به دو دلیل ممکن است با سنت در مرحله دین ابلاغ شده واقعی متفاوت باشد: نخست اینکه آنچه از [[سنت]] به او رسیده، ناقص یا جعلی باشد. دوم اینکه [[فهم]] دینشناس از سنت با مقصود [[واقعی]] حضرت فرق کند. احتمال دوم در [[فهم قرآن]] نیز وجود دارد؛ پس دینشناس در مراجعه به [[قرآن]] و سنت احتمال. میدهد [[دینی]] که او از این دو منبع به دست آورده، با دینِ [[ابلاغ]] شده واقعی مطابق نباشد؛ اما میداند از روشهایی به [[فهم دین]] [[اقدام]] کرده که به [[یقین]] مورد پذیرش [[خداوند]] است، و آفریدگارش که از ضعفهای ادراکی او و سرگذشت آیندهٔ منابع [[دین]] پس از [[پیامبر]] [[آگاهی]] دارد، صاحب دین واقعی نفسالامری است؛ پس به یقین خواهد دانست که [[اعتقاد]] و عمل به آنچه از دین میفهمد، مورد پسند خداوند است و میتواند در مجموع، او را به [[سعادت]] برساند؛ زیرا اولاً این روش بهترین شیوهای است که بیشترین احتمال [[صحت]] و کمترین احتمال [[خطا]] را دارد. ثانیاً در موارد خطا نیز نزد خداوند معذور است<ref>برخی از مخطئه، مانند شیخ انصاری، افزون بر معذریت روش مذکور، جبران مصالح فوت شده در صورت خطا به دلیل سلوک این روش را نیز مطرح کردهاند. (ر.ک انصاری، مرتضی، فرائدالاصول).</ref>. | |||
[[عقل]] نیز هرگاه در [[شناخت دین]] واقعی به قطع رسید، [[حکم]] آن در مرحله دین [[واصل]] ظاهری است و از آنجا که دینشناس در این فرایند به قطع رسیده، از دیدگاه او، دینِ واصل ظاهری بهحتم با دین واقعی نفسالامری مطابق است؛ گرچه از دیدگاه دینشناس دیگری، احتمال عدم تطابق در این [[حکم عقل]] نیز وجود داشته باشد. دین واصلِ ظاهری نزد دینشناس ممکن است با دین واصل ظاهری دینشناس دیگر متفاوت باشد؛ اما هر دو معتقدند: دینی که پیامبر آورد، یک دین بوده است. این [[اندیشه]] که به آن «تخطئه»<ref>اندیشهٔ اهل سنت، در این زمینه «تصویب» نامیده میشود؛ یعنی همواره رأی دینشناس را مطابق واقع میدانند. اشاعره میگویند: خداوند احکام خود را بر اساس مفاد ادلهٔ موجود در منابع احکام، بر اساس رأی دینشناس جعل میکند. معتزله میگویند: خداوند و رای فتوای مجتهد، احکامی جعل کرده؛ اما اگر مفاد این ادله با آن احکام واقعی مطابق نباشد، آن احکام به فعلیت نمیرسد و خداوند آنها را مطابق مفاد این ادله تغییر میدهد. (برای مطالعه، ر.ک: غزالی، المستصفی، ج۲، ص۳۸۰ – ۳۶۲) رأی برخی از اصولیهای متأخر اهل سنت، تعدیلی از آرای مصوبه است که به رأی تخطئه نزدیک مینماید. (ر.ک: شوکانی، ارشادالفحول، ص۲۳۰) حضرت امیر{{ع}} در خطبه هجدهم نهج البلاغه اندیشه تصویب را ابطال کرده است.</ref> گفته میشود، در حوزه [[احکام]]، از ویژگیهای [[مذهب تشیع]]، و در حوزه [[اعتقادات]]، [[مورد اتفاق]] همه [[فرقههای اسلامی]] است<ref>ر.ک: غروی تبریزی، میرزاعلی، التنقیح فی شرحالعروةالوثقی، الاجتهاد والتقلید، ص۳۶.</ref>.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|اکبریان، حسنعلی علی]]، [[دین و دنیا (مقاله)|مقاله «دین و دنیا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۴۰۸.</ref> | |||
===[[دین]] به معنای تحقق خارجی آن=== | |||
واژههای «دین» و «[[اسلام]]»، گاه به معنای تحقق خارجی و بروز آن در [[جامعه]] به کار میرود. این تحقق و بروز خارجی، خود به دو لحاظ تقسیم میشود: نخست اینکه [[تحقق دین]] در خارج، به لحاظ [[رفتار]] و اعتقادات فرد یا افراد باشد که از آن، به دینداری و [[مسلمانی]] تعبیر میشود. در سخنان زیر دین و اسلام به این معنا به کار رفتهاند. | |||
اسلام را چنان میشناسانم که پیش از من کسی این گونه نشناسانده باشد. اسلام، همان [[تسلیم]]، در برابر [[خدا]] و تسلیم همان [[یقین]] داشتن و یقین، [[اعتقاد]] [[راستین]]، و اعتقاد راستین، همان [[اقرار]] درست، و اقرار درست، انجام [[مسئولیت]]، و انجام مسئولیت همان عمل کردن است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵، ص۶۵۲؛ محمودی، محمدباقر، نهجالسعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۳ ص۳۷۰؛ کلینی، محمد ابن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۲، ص۴۵، با اختلاف تعبیر {{متن حدیث|وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَلُ وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ}}، و در تمام نهج البلاغه، ص۱۴۸، مانند نهج البلاغه با اضافهٔ صفت صالح (والاداء هو العمل الصالح) آمده است.</ref>. | |||
شقیترین [[مردم]] کسی است که دین خودش را به دنیای دیگری بفروشد<ref>غرر الحکم، ج۲، ص۴۳۰، ج۳۱۵۶.</ref>. | |||
دوم این که تحقق دین در خارج، به لحاظ بروز خارجی آن در [[جامعه اسلامی]] یا جامعهٔ بشری و نه در مقایسه با فرد یا افراد لحاظ شود که از آن به (نهاد [[دین]]) نیز تعبیر میشود؛ مانند [[کلام]] [[حضرت امیر]]{{ع}} که فرمود: «[[[خداوند]]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] را با [[عزت]] [[دین اسلام]]، [[خوار]] و با سربلند کردن آن، دیگر ملتها را بیمقدار کرد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸، ص۴۱۶. تعبیر قرآن از دین در توبه، آیه ۳۳ و فتح، آیهٔ ۲۸ و صف، آیه ۹ نیز ذکر شده است.</ref>. مفهوم مغلوب شدن دیگر ادیان در برابر [[رسول خدا]]، عزت دادن و سربلند کردن [[اسلام]] در برابر دیگر ادیان و [[ملل]]، با این معنا سازگار است.<ref>[[حسنعلی علی اکبریان|اکبریان، حسنعلی علی]]، [[دین و دنیا (مقاله)|مقاله «دین و دنیا»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۴۱۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |