جز
جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'مونث' به 'مؤنث') |
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن') |
||
خط ۴۵۸: | خط ۴۵۸: | ||
اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. | اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. | ||
«علامه طباطبائی در تفسیر المیزان متذکر شده: "خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر جا [[پیامبر]] {{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار میکند، میگوید: علم غیب ندارم و معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه میدانم از جانب خدا به من آموخته شده است". پس خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است، از پسر یا دختر، از زشت یا زیبا، سخاوتمند یا بخیل، سعادتمند یا شقی آگاه است و آن کسی که آتشگیره آتش جهنم است یا در بهشت همسایه و دوست پیامبر {{صل}} است از همه اینها آگاهی دارد. این است آن علم غیبی (ذاتی) که غیر از خدا کسی نمیداند جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. پیامبر {{صل}} برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینهام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آنها پر شود. [[شیخ طبرسی]] نوشته: به عقیده شیعه کسی را میتوان عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد. و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. اما خبرهای فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و سایر امامان نقل کردهاند همه از رسول خدا {{صل}} به آنان رسیده و رسول اکرم {{صل}} از خداوند آموخته است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۶۱</ref> محمد بن محمد بن نعمان مفید نوشته: کسی را میتوان بهطور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که علم او ذاتی بوده و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست. <ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰</ref> کمالالدین ابن میثم بحرانی نوشته: "منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد. علم غیب بدون تعلیم اختصاص به خدا دارد".<ref>شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج ۱، ص ۸۴</ref> به نوشته رشیدالدین | «علامه طباطبائی در تفسیر المیزان متذکر شده: "خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر جا [[پیامبر]] {{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار میکند، میگوید: علم غیب ندارم و معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه میدانم از جانب خدا به من آموخته شده است". پس خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است، از پسر یا دختر، از زشت یا زیبا، سخاوتمند یا بخیل، سعادتمند یا شقی آگاه است و آن کسی که آتشگیره آتش جهنم است یا در بهشت همسایه و دوست پیامبر {{صل}} است از همه اینها آگاهی دارد. این است آن علم غیبی (ذاتی) که غیر از خدا کسی نمیداند جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. پیامبر {{صل}} برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینهام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آنها پر شود. [[شیخ طبرسی]] نوشته: به عقیده شیعه کسی را میتوان عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد. و هیچ کس جز خدا این چنین نیست. اما خبرهای فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و سایر امامان نقل کردهاند همه از رسول خدا {{صل}} به آنان رسیده و رسول اکرم {{صل}} از خداوند آموخته است.<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۶۱</ref> محمد بن محمد بن نعمان مفید نوشته: کسی را میتوان بهطور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که علم او ذاتی بوده و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست. <ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰</ref> کمالالدین ابن میثم بحرانی نوشته: "منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد. علم غیب بدون تعلیم اختصاص به خدا دارد".<ref>شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج ۱، ص ۸۴</ref> به نوشته رشیدالدین محمد بن شهر آشوب مازندرانی، "فقط [[پیامبر]] {{صل}} و امام {{ع}} از غیب آگاهی دارند. اما نه به این معنی که علم آنان ذاتی باشد. بلکه خداوند بخشی از علم غیب را به آنان آموخته است.<ref>متشابهات قرآن، ص ۲۱۱</ref> [[علامه طباطبائی]] در تفسیر المیزان متذکر شده: "خداوند ذاتاً از غیب آگاه است و هر جا پیامبر {{صل}} آگاهی خود از غیب را انکار میکند، میگوید: علم غیب ندارم و معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هرچه میدانم از جانب خدا به من آموخته شده است". <ref>تفسیرالمیزان، ج ۲۰، ص ۱۳۱-۱۳۲</ref>»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |