جز
جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم') |
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نام و نسبش [[عقبة بن عامر بن عبس جهنی]]، از [[جهینه]]، تیرهای از [[قضاعه]] است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۷۹. نسب کامل وی را بنگرید در: همو، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶؛ تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۳۴۵ و منابع دیگری که مصحح کتاب درباره نسب وی و اشتباهات پیش آمده در همین زمینه معرفی کرده است.</ref>. ابوحماد [[گمان]] میکرد از تیره معد است، ولی [[پیامبر]] به او فرمود از شاخه [[قضاعة بن مالک بن حمیر]] است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. در [[کنیه]] وی [[اختلاف]] بسیار وجود دارد. افزون بر ابوحماد<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۶؛ دولابی، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، ابوسعاد<ref>مزی، ج۲۰، ص۲۰۳؛ ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰.</ref>، ابوحماذ<ref>بخاری، ج۶، ص۴۳۰.</ref>، ابوحامد، [[ابوعامر]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۸۰.</ref>، ابوعمرو<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابن قتیبه، ص۲۷۹.</ref>، [[ابوعمار]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۸۳.</ref> [[ابواسید]]<ref>ابن عبد البر، ج۳، ص۱۸۳؛ ابن ابیحاتم، ج۶، ص۳۱۳.</ref>، ابوأسد<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰؛ باجی، ج۳، ص۱۱۲۴.</ref>، [[ابوالاسود]]<ref>مزی، ج۱۳، ص۱۲۶.</ref>، ابوسعد<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۸۳.</ref> و ابوعبس<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۵؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱؛ ابن ماکولا، ج۶، ص۸۸.</ref> از جمله کنیههای گفته شده برای وی است. | نام و نسبش [[عقبة بن عامر بن عبس جهنی]]، از [[جهینه]]، تیرهای از [[قضاعه]] است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۷۹. نسب کامل وی را بنگرید در: همو، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶؛ تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۳۴۵ و منابع دیگری که مصحح کتاب درباره نسب وی و اشتباهات پیش آمده در همین زمینه معرفی کرده است.</ref>. ابوحماد [[گمان]] میکرد از تیره معد است، ولی [[پیامبر]] به او فرمود از شاخه [[قضاعة بن مالک بن حمیر]] است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. در [[کنیه]] وی [[اختلاف]] بسیار وجود دارد. افزون بر ابوحماد<ref>ابن معین، ج۱، ص۱۶؛ دولابی، ج۱، ص۲۰۴.</ref>، ابوسعاد<ref>مزی، ج۲۰، ص۲۰۳؛ ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰.</ref>، ابوحماذ<ref>بخاری، ج۶، ص۴۳۰.</ref>، ابوحامد، [[ابوعامر]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۸۰.</ref>، ابوعمرو<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابن قتیبه، ص۲۷۹.</ref>، [[ابوعمار]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۸۳.</ref> [[ابواسید]]<ref>ابن عبد البر، ج۳، ص۱۸۳؛ ابن ابیحاتم، ج۶، ص۳۱۳.</ref>، ابوأسد<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۸۰؛ باجی، ج۳، ص۱۱۲۴.</ref>، [[ابوالاسود]]<ref>مزی، ج۱۳، ص۱۲۶.</ref>، ابوسعد<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۸۳.</ref> و ابوعبس<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۵؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۱؛ ابن ماکولا، ج۶، ص۸۸.</ref> از جمله کنیههای گفته شده برای وی است. | ||
منشأ این تعدد، تصحیف یا خلط اطلاعات مربوط به وی با فرد دیگری است، زیرا اطلاعات مربوط به [[عوف بن مالک]] که [[صحابی]] [[رسول]] خداست، اشتراکاتی با وی دارد. کنیه ابوحماد و ابوعمرو و نیز تعبیر صاحب النبی {{صل}} برای هر دو به کار رفته است و هر دو ساکن [[شام]] بودند و خانهای در [[دمشق]] داشتند<ref>مزی، ج۲۲، ص۴۴۳.</ref>. اشتهار بیشتر وی به ابوحماد است؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۶۲.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۷۱.</ref> مدخل ابوحامد را به ابوحماد ارجاع دادهاند. در [[سند]] [[حدیثی]] که از وی نقل شده، به احتمال اشتباهی رخ داده که گویی کنیه ابوحماد برای شخص دیگری است. سند - حدیث چنین است: {{عربی |«.....عن عقبة بن عامر، و ابي حماد او ابي حامد الانصاري صاحبي رسول الله.....»}}؛ واوِ پیش از ابوحماد و تعبیر صاحبی [[رسول الله]] که تثنیه است، نشان میدهد [[عقبة بن عامر]] و [[ابو حماد]] دو نفرند که بر همین مبنا [[ذهبی]]<ref>تجرید، ج۲، ص۱۶۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۷۹.</ref> مدخلی را به [[ابوحماد انصاری]] اختصاص دادهاند. اما بیتردید، واو پیش از ابوحماد افزوده شده و در پی آن، به [[اشتباه]] صاحب [[رسول الله]] به تثنیه تبدیل شده است؛ چنان که در موارد دیگر، [[سند صحیح]] بدین گونه است: {{عربی|«عن عقبة بن عامر ابي حماد الانصاري - وفي نسخة أبي حامد الانصاري - صاحب رسول الله...}}»<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.</ref>. ضمن آنکه [[حدیثی]] که بعد از این [[سند]] آمده، در منابع برای [[عقبة بن عامر]] نوشته شده است<ref> | منشأ این تعدد، تصحیف یا خلط اطلاعات مربوط به وی با فرد دیگری است، زیرا اطلاعات مربوط به [[عوف بن مالک]] که [[صحابی]] [[رسول]] خداست، اشتراکاتی با وی دارد. کنیه ابوحماد و ابوعمرو و نیز تعبیر صاحب النبی {{صل}} برای هر دو به کار رفته است و هر دو ساکن [[شام]] بودند و خانهای در [[دمشق]] داشتند<ref>مزی، ج۲۲، ص۴۴۳.</ref>. اشتهار بیشتر وی به ابوحماد است؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۶۲.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۷۱.</ref> مدخل ابوحامد را به ابوحماد ارجاع دادهاند. در [[سند]] [[حدیثی]] که از وی نقل شده، به احتمال اشتباهی رخ داده که گویی کنیه ابوحماد برای شخص دیگری است. سند - حدیث چنین است: {{عربی |«.....عن عقبة بن عامر، و ابي حماد او ابي حامد الانصاري صاحبي رسول الله.....»}}؛ واوِ پیش از ابوحماد و تعبیر صاحبی [[رسول الله]] که تثنیه است، نشان میدهد [[عقبة بن عامر]] و [[ابو حماد]] دو نفرند که بر همین مبنا [[ذهبی]]<ref>تجرید، ج۲، ص۱۶۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۷۹.</ref> مدخلی را به [[ابوحماد انصاری]] اختصاص دادهاند. اما بیتردید، واو پیش از ابوحماد افزوده شده و در پی آن، به [[اشتباه]] صاحب [[رسول الله]] به تثنیه تبدیل شده است؛ چنان که در موارد دیگر، [[سند صحیح]] بدین گونه است: {{عربی|«عن عقبة بن عامر ابي حماد الانصاري - وفي نسخة أبي حامد الانصاري - صاحب رسول الله...}}»<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۴.</ref>. ضمن آنکه [[حدیثی]] که بعد از این [[سند]] آمده، در منابع برای [[عقبة بن عامر]] نوشته شده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۷.</ref>. | ||
او به عنوان یکی از [[اصحاب]] بلندپایه [[رسول خدا]] {{صل}} شمرده شده<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۵۰۰؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸؛ در تهذیب، ج۷، ص۲۱۶؛ به جای رفعاء اصحاب محمد رفقاء أصحاب محمد است.</ref> و با تعبیر «صاحب النبی» از او یاد گردیده است<ref>مزی، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>. بیشتر صحابهنگاران او را از [[صحابه رسول خدا]] که در [[مصر]] [[مسکن]] گزیدند<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۵۳۱.</ref> آورده و وی را ستودهاند. نیز از او با عنوان {{عربی | «قديم الهجرة والسابقة والصحبة»}}؛ یاد شده<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref> و ذهبی او را با اوصافی چون [[امام]]، عالم، مُقرئ، [[فصیح]]، [[فقیه]] آشنا به [[قوانین]] [[ارث]] و شاعر بلند پایه [[ستایش]] کرده است<ref>ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. با این حال در [[غزوات]] عصر رسول خدا {{صل}} به جز [[تبوک]]، از او یادی نشده و [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶.</ref> شرح حال او را در صحابهای آورده است که پیش از [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شدند. | او به عنوان یکی از [[اصحاب]] بلندپایه [[رسول خدا]] {{صل}} شمرده شده<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۵۰۰؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸؛ در تهذیب، ج۷، ص۲۱۶؛ به جای رفعاء اصحاب محمد رفقاء أصحاب محمد است.</ref> و با تعبیر «صاحب النبی» از او یاد گردیده است<ref>مزی، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>. بیشتر صحابهنگاران او را از [[صحابه رسول خدا]] که در [[مصر]] [[مسکن]] گزیدند<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۵۳۱.</ref> آورده و وی را ستودهاند. نیز از او با عنوان {{عربی | «قديم الهجرة والسابقة والصحبة»}}؛ یاد شده<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۲۱۶.</ref> و ذهبی او را با اوصافی چون [[امام]]، عالم، مُقرئ، [[فصیح]]، [[فقیه]] آشنا به [[قوانین]] [[ارث]] و شاعر بلند پایه [[ستایش]] کرده است<ref>ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. با این حال در [[غزوات]] عصر رسول خدا {{صل}} به جز [[تبوک]]، از او یادی نشده و [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶.</ref> شرح حال او را در صحابهای آورده است که پیش از [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شدند. | ||
وی چون خبر آمدن [[پیامبر]] را به [[مدینه]] شنید، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمد تا با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کند. پیامبر فرمود: بیعتی به گونه بیعت اعراب بادیهنشین یا بیعتی همراه با [[هجرت]]؟ عقبة بن عامر [[بیعت]] کرد و در مدینه ماند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۲.</ref>. براساس گزارش دیگری که خود وی نقل کرده، همراه [[دوازده تن]] برای [[دیدار]] با [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] آمدند. آن جمع [[مسئولیت]] [[حفظ]] و چرای شتران را به وی سپردند و قرار گذاشتند هرچه از رسول خدا {{صل}} فرا میگیرند، بدو بیاموزند. چند روزی چنین سپری شد و [[عقبه]] [[تصمیم]] گرفت خود به دیدار [[پیامبر]] برود و از آن [[حضرت]] سماع کند. چون نزد حضرت آمد، رسول خدا {{صل}} از او رو برگرداند و فرمود: یک نفر بهتر است یا [[دوازده نفر]]؟ عقبه چون [[ناراحتی]] رسول خدا {{صل}} را دید، به سوی [[یاران]] خود بازگشت<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۲۹۵.</ref>. او از [[اهل]] صُفه شمرده شده<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و میگوید رسول خدا {{صل}} پس از پیشنهاد اموالی (شترانی) به آنان و استقبال اهل صُفه از این مسئله خواندن یا [[آموختن]] یک [[آیه قرآن]] را بهتر از یک شتر دانست<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>. أبوحماد در [[غزوه تبوک]] شرکت داشت و مسئولیت چرای [[چارپایان]] به عهده وی و دوستش بود<ref>طبرانی، ج۱۷، ص۳۴۳.</ref>. واقدی<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref> نیز از [[عقبة بن عامر]] نامی در [[تبوک]] یاد میکند که میتواند ابوحماد مورد نظر ما باشد. عقبة بن عامر روزی دست رسول خدا {{صل}} را گرفت و از [[نجات]] [[مؤمن]] پرسید، آن حضرت به [[حفظ زبان]] و [[گریه]] بر [[گناهان]] سفارش کرد<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>. وی در سفری مرکب رسول خدا {{صل}} را میراند. آن حضرت از وی خواست سوار مرکب شود و خود پیاده شد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۴.</ref> و برای او سه [[سوره]] بهتری ([[اخلاص]]، فلق و [[الناس]]) را که در [[تورات]]، [[انجیل]]، زبورو [[قرآن]] بود، خواند و به وی سفارش کرد هیچ گاه آنها را فراموش نکند و هنگام [[خواب]] قرائت نماید که عقبه نیز به آن پایبند ماند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>، بار دیگر عقبه، دست پیامبر {{صل}} را گرفت و از [[بهترین]] [[اعمال]] پرسید. آن حضرت، پیوند با کسی که رابط را قطع کرده، [[بخشش]] و دادن به کسی که ([[آدمی]] را) [[محروم]] ساخته و گذشت از کسی که در [[حق]] [[انسان]] [[ستم]] کرده را برشمرد<ref> | وی چون خبر آمدن [[پیامبر]] را به [[مدینه]] شنید، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمد تا با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کند. پیامبر فرمود: بیعتی به گونه بیعت اعراب بادیهنشین یا بیعتی همراه با [[هجرت]]؟ عقبة بن عامر [[بیعت]] کرد و در مدینه ماند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۵۶؛ ابونعیم، ج۴، ص۲۱۵۲.</ref>. براساس گزارش دیگری که خود وی نقل کرده، همراه [[دوازده تن]] برای [[دیدار]] با [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] آمدند. آن جمع [[مسئولیت]] [[حفظ]] و چرای شتران را به وی سپردند و قرار گذاشتند هرچه از رسول خدا {{صل}} فرا میگیرند، بدو بیاموزند. چند روزی چنین سپری شد و [[عقبه]] [[تصمیم]] گرفت خود به دیدار [[پیامبر]] برود و از آن [[حضرت]] سماع کند. چون نزد حضرت آمد، رسول خدا {{صل}} از او رو برگرداند و فرمود: یک نفر بهتر است یا [[دوازده نفر]]؟ عقبه چون [[ناراحتی]] رسول خدا {{صل}} را دید، به سوی [[یاران]] خود بازگشت<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۲۹۵.</ref>. او از [[اهل]] صُفه شمرده شده<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶؛ ذهبی، سیر، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و میگوید رسول خدا {{صل}} پس از پیشنهاد اموالی (شترانی) به آنان و استقبال اهل صُفه از این مسئله خواندن یا [[آموختن]] یک [[آیه قرآن]] را بهتر از یک شتر دانست<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>. أبوحماد در [[غزوه تبوک]] شرکت داشت و مسئولیت چرای [[چارپایان]] به عهده وی و دوستش بود<ref>طبرانی، ج۱۷، ص۳۴۳.</ref>. واقدی<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۱۵.</ref> نیز از [[عقبة بن عامر]] نامی در [[تبوک]] یاد میکند که میتواند ابوحماد مورد نظر ما باشد. عقبة بن عامر روزی دست رسول خدا {{صل}} را گرفت و از [[نجات]] [[مؤمن]] پرسید، آن حضرت به [[حفظ زبان]] و [[گریه]] بر [[گناهان]] سفارش کرد<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>. وی در سفری مرکب رسول خدا {{صل}} را میراند. آن حضرت از وی خواست سوار مرکب شود و خود پیاده شد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۴.</ref> و برای او سه [[سوره]] بهتری ([[اخلاص]]، فلق و [[الناس]]) را که در [[تورات]]، [[انجیل]]، زبورو [[قرآن]] بود، خواند و به وی سفارش کرد هیچ گاه آنها را فراموش نکند و هنگام [[خواب]] قرائت نماید که عقبه نیز به آن پایبند ماند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۶.</ref>، بار دیگر عقبه، دست پیامبر {{صل}} را گرفت و از [[بهترین]] [[اعمال]] پرسید. آن حضرت، پیوند با کسی که رابط را قطع کرده، [[بخشش]] و دادن به کسی که ([[آدمی]] را) [[محروم]] ساخته و گذشت از کسی که در [[حق]] [[انسان]] [[ستم]] کرده را برشمرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. روزی نیز همراه [[رسول خدا]] {{صل}} بود که باد [[تندی]] وزید و هوا تاریک شد. آن [[حضرت]] [[سوره ناس]] و فلق را خواند و آنها را [[بهترین]] [[تعویذ]] دانست و به [[عقبه]] نیز سفارش کرد این [[سورهها]] را بخواند<ref>طبرانی، ج۱۷، ص۳۴۵.</ref>. [[عقبة بن عامر]] در [[فراگیری قرآن]] کوشا بود، در جلسات [[قرآن]] حضور مییافت<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۳.</ref> و در فرصتهای مختلف از [[پیامبر]] درخواست [[قرائت قرآن]] میکرد<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۹.</ref>. گاه نیز سؤالاتی در این زمینه میپرسید<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۵۱.</ref>. دو نفر [[نزاع]] داشتند و نزد رسول خدا {{صل}} آمدند. آن حضرت از عقبه خواست میان آنان [[قضاوت]] و [[داوری]] کند، ولی او [[امتناع]] کرد و رسول خدا {{صل}} را سزاوار و مقدم برای این کار دانست. پیامبر {{صل}} از او خواست میان آنان قضاوت کند و بدو فرمود: اگر در قضاوت به حق رسیدی، ده [[حسنه]] خواهی داشت و اگر به [[خطا]] رفتی، تنها یک حسنه برای تو نوشته میشود<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۹۷.</ref>. پیامبر {{صل}} گوسفندانی به وی داد که برای [[قربانی کردن]] به [[صحابه]] دهد. چون گوسفندی باقی ماند، حضرت از او خواست خودش آن را [[قربانی]] کند<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۹؛ ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۸۷.</ref>. بنا بر روایتی، وی با عنوان جمع کننده [[زکات]] از سوی رسول خدا {{صل}} [[مأمور]] شد و از آن حضرت اجازه گرفت از [[صدقات]] [[مصرف]] کند<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۴۵ و ۱۵۷.</ref>. [[بلاذری]]<ref>أنساب، ج۲، ص۱۳۴.</ref> او را در زمره کسانی شمرده که [[کتابت]] میدانستند، ولی برخی به [[اشتباه]] او را از کاتبان رسول خدا {{صل}} دانسته و به نامهای از پیامبر که [[ابن سعد]] آن را آورده و در انتهای آن نام عقبه است، [[استشهاد]] کردهاند. [[احمدی میانجی]]<ref>میانجی، ج۱، ص۱۸۰.</ref> این سخن را صحیح ندانسته و کاتب یاد شده را بر اساس [[نسخ]] موجود طبقات، [[علاء]] بن [[عقبه]] ذکر کرده است. | ||
وی پس از [[درگذشت پیامبر]]، حضور فعالتری در حوادث داشت. در فتوح [[شام]] و [[مصر]] شرکت کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۴۵.</ref> و به عنوان پیک ([[برید]]) خبر [[فتح]] شام را به [[عمر]] رساند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۸۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. وی میگوید [[روز]] جمعهای از شام خارج شده و روز جمعهای به [[مدینه]] رسیدم. عمر گفت: آیا کفشهایت را از پا در آوردهای، جواب منفی دادم. گفت: موافق [[سنت]] عمل کردهای<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۸۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. او پس از [[فتح مصر]]، خانهای برای خود در آنجا ساخت و بعدها از [[معاویه]] تقاضای زمینهای اطراف آن را کرد که با آن موافقت شد. این [[سرزمین]] معروف به «منه عقبه» گشت که در «جیزه [[فسطاط]]» مصر بود<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶؛ یاقوت مدخلی با عنوان «منیه عقبه» ندارد.</ref>. | وی پس از [[درگذشت پیامبر]]، حضور فعالتری در حوادث داشت. در فتوح [[شام]] و [[مصر]] شرکت کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۴۵.</ref> و به عنوان پیک ([[برید]]) خبر [[فتح]] شام را به [[عمر]] رساند<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۸۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. وی میگوید [[روز]] جمعهای از شام خارج شده و روز جمعهای به [[مدینه]] رسیدم. عمر گفت: آیا کفشهایت را از پا در آوردهای، جواب منفی دادم. گفت: موافق [[سنت]] عمل کردهای<ref>ابن عساکر، ج۴۰، ص۴۸۷؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۴۶۷.</ref>. او پس از [[فتح مصر]]، خانهای برای خود در آنجا ساخت و بعدها از [[معاویه]] تقاضای زمینهای اطراف آن را کرد که با آن موافقت شد. این [[سرزمین]] معروف به «منه عقبه» گشت که در «جیزه [[فسطاط]]» مصر بود<ref>ابن یونس، ج۱، ص۳۴۶؛ یاقوت مدخلی با عنوان «منیه عقبه» ندارد.</ref>. |