←داستان قرآنی این درخت
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
در هر صورت این مسلم است که درخت ممنوعه درختی بوده که نزدیک شدن به آن مایه زحمت و [[مشقت]] در [[زندگی دنیا]] بوده، به اینکه [[انسان]] در زندگی دنیا [[خدا]] را فراموش کند و از مقام او [[غافل]] شود<ref>المیزان، ج۱، ص ۱۳۱.</ref>. [[امام رضا]] ({{ع}} ضمن تقسیم [[اراده الهی]] به [[اراده]] حتمی (تکوینی) و اراده عزمی ([[تشریعی]]) میفرماید: اراده تکوینی خدا این بود که آدم از درخت ممنوعه بخورد و از بهشت [[اخراج]] شود، ولی اراده تشریعی خدا نهی از خوردن شجره بود و لذا آنها را از خوردن میوه درخت باز نداشت <ref>توحید [[صدوق]]، ص ۶۴ ـ ۶۵.</ref>. ولی ظاهر [[سفر]] [[آفرینش]] کتاب [[مقدس]] این است که این امر بر خلاف [[مشیت]] و [[خواست الهی]] و برای جلوگیری از [[حیات]] جاودان انسان انجام شده: خدا گفت که همانا او مثل یکی از ما شده که [[عارف]] [[نیک]] و بد گردیده و مبادا که از میوه درخت حیات هم بخورد و جاودان زنده و بی [[مرگ]] بماند، پس [[خداوند]] [[آدم]] را از باغ عدن بیرون کرده<ref>سفر آفرینش، باب ۲و ۵.</ref>.<ref>[[محمود مقدمی|مقدمی، محمود]]، [[آدم - مقدمی (مقاله)| مقاله «آدم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹-۵۰.</ref> | در هر صورت این مسلم است که درخت ممنوعه درختی بوده که نزدیک شدن به آن مایه زحمت و [[مشقت]] در [[زندگی دنیا]] بوده، به اینکه [[انسان]] در زندگی دنیا [[خدا]] را فراموش کند و از مقام او [[غافل]] شود<ref>المیزان، ج۱، ص ۱۳۱.</ref>. [[امام رضا]] ({{ع}} ضمن تقسیم [[اراده الهی]] به [[اراده]] حتمی (تکوینی) و اراده عزمی ([[تشریعی]]) میفرماید: اراده تکوینی خدا این بود که آدم از درخت ممنوعه بخورد و از بهشت [[اخراج]] شود، ولی اراده تشریعی خدا نهی از خوردن شجره بود و لذا آنها را از خوردن میوه درخت باز نداشت <ref>توحید [[صدوق]]، ص ۶۴ ـ ۶۵.</ref>. ولی ظاهر [[سفر]] [[آفرینش]] کتاب [[مقدس]] این است که این امر بر خلاف [[مشیت]] و [[خواست الهی]] و برای جلوگیری از [[حیات]] جاودان انسان انجام شده: خدا گفت که همانا او مثل یکی از ما شده که [[عارف]] [[نیک]] و بد گردیده و مبادا که از میوه درخت حیات هم بخورد و جاودان زنده و بی [[مرگ]] بماند، پس [[خداوند]] [[آدم]] را از باغ عدن بیرون کرده<ref>سفر آفرینش، باب ۲و ۵.</ref>.<ref>[[محمود مقدمی|مقدمی، محمود]]، [[آدم - مقدمی (مقاله)| مقاله «آدم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)| دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹-۵۰.</ref> | ||
==شجره ممنوعه== | |||
در شش مورد از [[قرآن مجید]] اشاره به شجرۀ ممنوعه شده است، بدون اینکه دربارۀ کیفیت و یا نام آن سخنی به میان آید، ولی در [[منابع اسلامی]] دو نوع [[تفسیر]] برای آن آمده است، یکی تفسیر «مادی» که طبق معروف در [[روایات]] «گندم» بوده است. | |||
باید توجه داشت که [[عرب]] «شجرة» را تنها به درخت اطلاق نمیکند، بلکه به بوتههای گیاهان نیز شجره میگوید و لذا در قرآن مجید به بوته کدو شجره اطلاق شده است. | |||
و دیگری تفسیر «[[معنوی]]» که در روایات از آن تعبیر به «شجرة [[حسد]]» شده است؛ زیرا طبق این روایات، [[آدم]] پس از ملاحظه [[مقام]] و موقعیت خود چنین [[تصور]] کرد که مقامی بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولی [[خداوند]] او را به مقام جمعی از [[اولیاء]] از [[فرزندان]] او ([[پیامبر اسلام]] و خاندانش) آشنا ساخت، او حالتی شبیه به حسد پیدا کرد، و همین شجرۀ ممنوعه بود که آدم [[مأمور]] بود به آن نزدیک نشود. | |||
در [[حقیقت]] طبق این روایات، آدم از دو درخت تناول کرد که یکی از مقام او پائینتر بود و او را به سوی [[جهان]] ماده میکشید و آن گندم بود، و دیگری درخت معنوی مقام جمعی از اولیاء [[خدا]] بود که از مقام و موقعیت او بالاتر قرار داشت و چون از دو جنبه از حدّ خود [[تجاوز]] کرد به آن [[سرنوشت]] گرفتار شد. | |||
امّا باید توجه داشت که این حسد از نوع حسد [[حرام]] نبوده و تنها یک [[احساس]] [[نفسانی]] بوده است، بیآنکه کمترین گامی بر طبق آن بردارد. | |||
و با توجه به اینکه [[آیات قرآن]]، دارای معانی مختلف است مانعی ندارد که هر دو معنی مراد باشد. | |||
اتفاقاً کلمة «شجرة» در قرآن مجید در هر دو معنی به کار رفته است، گاهی در معنی درختان معمولی و مادی<ref>مثل آنچه در سورۀ مؤمنون آیه ۲۰ آمده است: {{متن قرآن|وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ}} [«و نیز درختی را که از طور سینا بیرون میآید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان میرویاند»] که اشاره به درخت زیتون است.</ref> و گاهی در شجره [[معنوی]] به کار رفته<ref>مانند آنچه در سوره اسراء آیه ۶۰ آمده است: {{متن قرآن|وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ}} [«و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم»] که منظور از آن، جمعی از مشرکان یا یهود و یا اقوام طاغی دیگر همانند بنیامیه میباشد.</ref>. | |||
امّا نکتهای که در اینجا باید یادآور شد این است که در [[تورات]] ساختگی که امروز مورد قبول همۀ [[مسیحیان]] [[دنیا]] و [[یهود]] است، شجرۀ ممنوعه به عنوان شجره [[علم]] و [[دانش]] و شجره [[حیات]] [[زندگی]] معرفی شده است<ref>سفر تکوین فصل دوم شماره ۱۷.</ref>تورات میگوید: [[آدم]] قبل از آنکه از شجرۀ علم و دانش بخورد علم و دانشی نداشت و حتی برهنگی خود را تشخیص نمیداد، و هنگامی که از آن خورد، و به معنی [[واقعی]]، آدم گردید، از [[بهشت]] رانده شد، از [[ترس]] اینکه مبادا از درخت حیات و زندگی نیز بخورد و همچون [[خدایان]]! حیات جاویدان پیدا کند.! و این از روشنترین قرائنی است که [[گواهی]] میدهد، تورات فعلی [[کتاب آسمانی]] نیست بلکه ساخته مغز [[بشر]] کم اطلاعی است که علم و دانش را برای آدم [[عیب]] میپندارد و آدم را به [[گناه]] علم و دانش مستحق رانده شدن از بهشت [[خدا]] میشمرد، گویا بهشت جای افراد فهمیده نبود!<ref>جالب اینکه دکتر «ویلیام میلر» که او را به عنوان «[[مفسر]] برجسته و توانای [[انجیل]]» (و به طور کلی [[عهدین]]) به شمار میآورند، در کتاب خود تحت عنوان «[[مسیحیت]] چیست» چنین مینویسد: «[[شیطان]] به صورت مار داخل باغ شد و [[حوا]] را [[راضی]] کرد که از میوه آن درخت بخورد، سپس حوا آن را به آدم داد و آدم هم از آن میره خورد، این عمل [[والدین]] اولیه ما تنها یک [[اشتباه]] معمولی، و یا خطائی از راه بیفکری نبود، بلکه عشیان عمدی بر [[ضد]] [[خالق]] بود، به عبارت دیگر آنها میخواستند، [[خدا]] شوند. آنها مایل نبودند [[مطیع]] [[اراده خدا]] گردند، بلکه میخواستند [[امیال]] خود را انجام دهند، نتیجه چه شد؟ خدا آنها را به شدت [[سرزنش]] نمود و از باغ بیرون راند تا در [[جهان]] پر درد و [[رنج]]، [[زندگی]] کنند». | |||
این [[مفسر]] [[تورات]] و [[انجیل]] در [[حقیقت]]، خواسته است شجرۀ ممنوعۀ تورات را توجیه کند ولی بالاترین [[گناه]] یعنی ضدیت و [[جنگ]] با خدا را به [[آدم]] نسبت داده است. چه خوب بود به جای این گونه [[تفسیرها]]، لااقل اعتراف به دستکاری در کتب به اصطلاح مقدسه مینمودند.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۲۶.</ref> |