←درخت ممنوعه
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
به گفته [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ [[عبدالسلام هروی]] که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه [[مردم]] درباره آن، سخنان گوناگونی میگویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمیتابد (= به شکلهای مختلف درآمده، میوههای گوناگون میدهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان [[دنیا]] نبوده است....<ref> عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>. برخی این درخت را [[تمثیل]] [[زندگی]] [[دنیا]] برای [[آدم]] {{ع}}دانستهاند<ref> [[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.</ref>. برخی مفسّران نیز یادآور شدهاند که چون [[خداوند]]، هیچگونه اشارهای در [[قرآن]] بدان نکرده و [[علم]] و [[جهل]] بدان سودی ندارد، کنجکاوی درباره آن لازم و شایسته نیست<ref>جامعالبیان، مج۱، ج ۱، ص ۳۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص ۵ و ۶؛ مراغی، مج ۱، ج ۱، ص ۹۱.</ref>. در توجیه این [[نهی]] چند نظر ابراز شده است: | به گفته [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ [[عبدالسلام هروی]] که از ماهیّت آن درخت پرسیده و از اینکه [[مردم]] درباره آن، سخنان گوناگونی میگویند گزارش داده بود، درخت بهشتی انواعی را برمیتابد (= به شکلهای مختلف درآمده، میوههای گوناگون میدهد). آن درخت گندم بوده و در عین حال انگور داشته؛ زیرا مانند درختان [[دنیا]] نبوده است....<ref> عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۳۹۷.</ref>. برخی این درخت را [[تمثیل]] [[زندگی]] [[دنیا]] برای [[آدم]] {{ع}}دانستهاند<ref> [[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۹۲ ـ ۹۳؛ الرسائل التوحیدیه، ص ۱۸۶.</ref>. برخی مفسّران نیز یادآور شدهاند که چون [[خداوند]]، هیچگونه اشارهای در [[قرآن]] بدان نکرده و [[علم]] و [[جهل]] بدان سودی ندارد، کنجکاوی درباره آن لازم و شایسته نیست<ref>جامعالبیان، مج۱، ج ۱، ص ۳۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص ۵ و ۶؛ مراغی، مج ۱، ج ۱، ص ۹۱.</ref>. در توجیه این [[نهی]] چند نظر ابراز شده است: | ||
# گروهی این [[نهی]] را تنزیهی | # گروهی این [[نهی]] را تنزیهی کراهتی دانسته و گفتهاند: [[آدم]] با ارتکاب آن، مرتکب ترک اَوْلی شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۴ و ۵؛ تفسیرملاصدرا، ج۳، ص ۹۰؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۲۴.</ref> | ||
# برخی نیز آن را [[نهی]] تحریمی دانسته، میگویند: [[آدم]] {{ع}} از روی [[فراموشی]] یا به [[گمان]] اینکه [[نهی]] حتمی نیست، از آن سرپیچید<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۵؛ تفسیرملاصدرا، ج ۳، ص ۹۰.</ref>. | # برخی نیز آن را [[نهی]] تحریمی دانسته، میگویند: [[آدم]] {{ع}} از روی [[فراموشی]] یا به [[گمان]] اینکه [[نهی]] حتمی نیست، از آن سرپیچید<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۵؛ تفسیرملاصدرا، ج ۳، ص ۹۰.</ref>. | ||
# عدّهای نیز بر این باورند که چون این [[نهی]] مولوی نبوده، [[مخالفت]] با آن [[گناه]] به شمار نمیآید؛ چرا که حرمتی در کار نبوده و غرض از این [[نهی]]، فقط [[راهنمایی]] و [[ارشاد]] به [[مصالح]] و منافع موجود در [[حکم]] بوده است<ref> الکاشف، ج ۱، ص ۸۸. نمونه، ج ۶، ص ۱۲۴.</ref> | # عدّهای نیز بر این باورند که چون این [[نهی]] مولوی نبوده، [[مخالفت]] با آن [[گناه]] به شمار نمیآید؛ چرا که حرمتی در کار نبوده و غرض از این [[نهی]]، فقط [[راهنمایی]] و [[ارشاد]] به [[مصالح]] و منافع موجود در [[حکم]] بوده است<ref> الکاشف، ج ۱، ص ۸۸. نمونه، ج ۶، ص ۱۲۴.</ref> |