تأویل در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق'
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق')
خط ۳۵: خط ۳۵:
# اشاره شد که تأویل در لغت به معنای بازگرداندن امری به اصل و مبدأ خود و در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای یافتن اصل و منبع [[کلام]] و دسترسی به [[حقیقت]] خارجی کلام -که از آن سرچشمه گرفته است - می‌باشد. قرآن حقیقتی ذومراتب بوده و اصل آن در [[لوح محفوظ]] و [[کتاب مکنون]] است. بنابراین، [[تأویل قرآن]] یعنی بازگرداندن [[آیات]] به منبع و سرچشمه اصلی آن؛ چنان‌که خداوند در آیات متعدد از [[حقیقت]] و منبع [[قرآن]] خبر می‌دهد. {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست * فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.</ref>. بر همین اساس، [[تأویل]] اختصاص به [[آیات متشابه]] ندارد؛ بلکه تمامی [[آیات قرآن]] - اعم از [[متشابه]] و محکم - به این معنا تأویل دارند؛ زیرا همگی از امّ‌الکتاب سرچشمه گرفته‌اند و [[حقیقت قرآن]] در [[کتاب مکنون]] است که تنها [[مطهرین]] به آن دسترسی دارند.
# اشاره شد که تأویل در لغت به معنای بازگرداندن امری به اصل و مبدأ خود و در اصطلاح [[قرآنی]] به معنای یافتن اصل و منبع [[کلام]] و دسترسی به [[حقیقت]] خارجی کلام -که از آن سرچشمه گرفته است - می‌باشد. قرآن حقیقتی ذومراتب بوده و اصل آن در [[لوح محفوظ]] و [[کتاب مکنون]] است. بنابراین، [[تأویل قرآن]] یعنی بازگرداندن [[آیات]] به منبع و سرچشمه اصلی آن؛ چنان‌که خداوند در آیات متعدد از [[حقیقت]] و منبع [[قرآن]] خبر می‌دهد. {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست * فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.</ref>. بر همین اساس، [[تأویل]] اختصاص به [[آیات متشابه]] ندارد؛ بلکه تمامی [[آیات قرآن]] - اعم از [[متشابه]] و محکم - به این معنا تأویل دارند؛ زیرا همگی از امّ‌الکتاب سرچشمه گرفته‌اند و [[حقیقت قرآن]] در [[کتاب مکنون]] است که تنها [[مطهرین]] به آن دسترسی دارند.
#«[[تفسیر]]» قرآن با تأویل آن تفاوت دارد. تفسیر در لغت به معنای تبیین و تشریح یک امر مشکل است<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۲، ص۷۸۱.</ref> و در اصطلاح متداول، به معنای بحث از مدلول لفظ است، به گونه‌ای که [[کلام]] به لحاظ ادبی یا [[عقلی]] یا التزامی بر آن دلالت می‌کند<ref>لسان العرب، ج۵، ص۵۵.</ref>. بنابراین، تفسیر کلام از طریق تحصیل مبادی [[علمی]] آن قابل اکتساب است و هرکس [[قواعد تفسیر]] کلام را بداند، می‌تواند تفسیرکند؛ همان طور که برای توضیح یک [[بیت]] [[شعر]] مشکل از [[دیوان]] [[حافظ]]، به ادیب مراجعه می‌کنیم و او با توضیح واژه‌ها و ظرایف ادبی، مراد از شعر را بیان می‌کند. چنین روشی در [[تفسیر قرآن]] میان اغلب [[مفسرین]] (با توجه به آرای مفسرین متقدم)، با [[استمداد]] از [[آیات]] دیگرقرآن و کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، در حد توان و [[احاطه علمی]] [[مفسر]]، صورت گرفته است. در [[تاریخ]] تفسیر قرآن و طبقات مفسرین، روش‌های گوناگونی برای تفسیر [[مشاهده]] می‌شود. اما از آنجا که مفسرین [[معصوم]] نیستند، تفسیر آنان [[قطعی]] نیست و احتمال [[خطا]] در آن وجود دارد؛ که [[اختلاف]] نظر میان مفسرین در [[تعیین]] مدلول آیات از همین جا ناشی می‌شود. اما در تأویل، مراد رسیدن به حقیقت قرآن و [[لوح محفوظ]] است و این [[آگاهی]] از سنخ [[علوم]] [[لدنّی]] و حضوری است و انحصاراً در [[اختیار]] [[راسخین در علم]]، یعنی [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه هدی]] {{عم}} است؛ هرچند هر کس - بنابر طهارتی که دارد- می‌تواند [[استعداد]] [[درک]] مراتبی از آن را پیدا کند.
#«[[تفسیر]]» قرآن با تأویل آن تفاوت دارد. تفسیر در لغت به معنای تبیین و تشریح یک امر مشکل است<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۲، ص۷۸۱.</ref> و در اصطلاح متداول، به معنای بحث از مدلول لفظ است، به گونه‌ای که [[کلام]] به لحاظ ادبی یا [[عقلی]] یا التزامی بر آن دلالت می‌کند<ref>لسان العرب، ج۵، ص۵۵.</ref>. بنابراین، تفسیر کلام از طریق تحصیل مبادی [[علمی]] آن قابل اکتساب است و هرکس [[قواعد تفسیر]] کلام را بداند، می‌تواند تفسیرکند؛ همان طور که برای توضیح یک [[بیت]] [[شعر]] مشکل از [[دیوان]] [[حافظ]]، به ادیب مراجعه می‌کنیم و او با توضیح واژه‌ها و ظرایف ادبی، مراد از شعر را بیان می‌کند. چنین روشی در [[تفسیر قرآن]] میان اغلب [[مفسرین]] (با توجه به آرای مفسرین متقدم)، با [[استمداد]] از [[آیات]] دیگرقرآن و کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، در حد توان و [[احاطه علمی]] [[مفسر]]، صورت گرفته است. در [[تاریخ]] تفسیر قرآن و طبقات مفسرین، روش‌های گوناگونی برای تفسیر [[مشاهده]] می‌شود. اما از آنجا که مفسرین [[معصوم]] نیستند، تفسیر آنان [[قطعی]] نیست و احتمال [[خطا]] در آن وجود دارد؛ که [[اختلاف]] نظر میان مفسرین در [[تعیین]] مدلول آیات از همین جا ناشی می‌شود. اما در تأویل، مراد رسیدن به حقیقت قرآن و [[لوح محفوظ]] است و این [[آگاهی]] از سنخ [[علوم]] [[لدنّی]] و حضوری است و انحصاراً در [[اختیار]] [[راسخین در علم]]، یعنی [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[ائمه هدی]] {{عم}} است؛ هرچند هر کس - بنابر طهارتی که دارد- می‌تواند [[استعداد]] [[درک]] مراتبی از آن را پیدا کند.
# گاهی کلمه [[تأویل]] به معنای «مخالف ظاهر لفظ» استعمال می‌شود<ref>تاج العروس من جواهر القاموس (ط. دارالفکر، ۱۴۱۴ه. ق.)، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. مراد از آن در [[قرآن]]، [[تفسیری]] است که به [[سادگی]] از ظاهر [[کلام]] استفاده نشود؛ مثلاً در محاورات [[اصحاب]] با حضرات [[ائمه]] {{عم}} می‌بینیم که از ایشان درباره [[تأویل قرآن]] سؤال می‌کردند. از آنجا که [[حقیقت قرآن]] مثل [[ولایت]] ذومراتب است و مراتب اعلای آن در اختیار [[اهل بیت]] {{عم}} است و مراتب نازله آن را دیگران - به تناسب [[طهارت]] خود - دریافت می‌کنند، بنابراین، سؤال از تأویل، سؤال از معنایی بوده که با اکتسابات عرفی و [[تدبر]] عادی برای عموم [[مردم]] قابل [[فهم]] نبوده است. چنان که رسول اکرم {{صل}} درباره [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَصِيِّي يُقَاتِلُ‏ بَعْدِي‏ عَلَى‏ تَأْوِيلِ‏ الْقُرْآنِ‏ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}<ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (ط. کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ه. ق.)، ج۱، ص۱۸۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۴۲.</ref>
# گاهی کلمه [[تأویل]] به معنای «مخالف ظاهر لفظ» استعمال می‌شود<ref>تاج العروس من جواهر القاموس (ط. دارالفکر، ۱۴۱۴ﻫ.ق)، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. مراد از آن در [[قرآن]]، [[تفسیری]] است که به [[سادگی]] از ظاهر [[کلام]] استفاده نشود؛ مثلاً در محاورات [[اصحاب]] با حضرات [[ائمه]] {{عم}} می‌بینیم که از ایشان درباره [[تأویل قرآن]] سؤال می‌کردند. از آنجا که [[حقیقت قرآن]] مثل [[ولایت]] ذومراتب است و مراتب اعلای آن در اختیار [[اهل بیت]] {{عم}} است و مراتب نازله آن را دیگران - به تناسب [[طهارت]] خود - دریافت می‌کنند، بنابراین، سؤال از تأویل، سؤال از معنایی بوده که با اکتسابات عرفی و [[تدبر]] عادی برای عموم [[مردم]] قابل [[فهم]] نبوده است. چنان که رسول اکرم {{صل}} درباره [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَصِيِّي يُقَاتِلُ‏ بَعْدِي‏ عَلَى‏ تَأْوِيلِ‏ الْقُرْآنِ‏ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}<ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (ط. کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ﻫ.ق)، ج۱، ص۱۸۰.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۴۲.</ref>


== پرسش‌های وابسته وابسته ==
== پرسش‌های وابسته وابسته ==
۲۱۸٬۱۴۸

ویرایش