بحث:تأویل در لغت

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نکاتی پیرامون لغت «تأویل»

در یک نگاه کلی، تأویل به حقایق بیرونی گفته می‌شود که امری دیگر را در قالب مثال یا کلمات و عبارات بیان می‌کند. چنان که تأویل خواب حضرت یوسف (ع) در سجده خورشید و ماه و یازده ستاره، خضوع والدین و برادران او در برابر ایشان بود: إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۱].

که تأویل آن آیه ذیل است: وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا[۲].

درباره قرآن نیز مراتب گوناگون تأویل در هر عالمی وجود دارد؛ چنان‌که تأویل آن در قیامت، به معنی ظهور حقایقی است که از آن خبر می‌دهد: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ[۳].

ولی تأویل نهایی قرآن مقام مکنون است که حقیقت قرآن قبل از محرف شدن به کلمات در امّ الکتاب است: وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۴].

  1. در کتاب‌های لغت معانی مختلفی برای واژه تأویل ذکر شده که هر یک ناظر به جهتی از کاربردهای مختلف آن است. چنان‌که در آیه مورد استدلال، با توجه به سیاق آن‌که می‌فرماید: فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۵]. «تأویل» اول به معنای تفسیر و تبیین از مراد آیه است و دومی به معنای مصدر و مرجع قرآن می‌باشد. مراد آیه شریفه آنست که منحرفان، آیات متشابه را که مدلولش روشن نیست، به رأی خود تفسیر می‌کنند و با این عمل می‌خواهند از قرآن در مسیر اهداف خود بهره جویند. سپس خداوند می‌فرماید که قرآن حقیقتی ذومراتب است و کسی می‌تواند تفسیر بدون نقص و کامل از قرآن ارائه کند که به منبع آن دسترسی داشته باشد و تنها خداوند و راسخین در علم قادر به چنین تأویلی هستند.
  2. اشاره شد که تأویل در لغت به معنای بازگرداندن امری به اصل و مبدأ خود و در اصطلاح قرآنی به معنای یافتن اصل و منبع کلام و دسترسی به حقیقت خارجی کلام -که از آن سرچشمه گرفته است - می‌باشد. قرآن حقیقتی ذومراتب بوده و اصل آن در لوح محفوظ و کتاب مکنون است. بنابراین، تأویل قرآن یعنی بازگرداندن آیات به منبع و سرچشمه اصلی آن؛ چنان‌که خداوند در آیات متعدد از حقیقت و منبع قرآن خبر می‌دهد. إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۶]. بر همین اساس، تأویل اختصاص به آیات متشابه ندارد؛ بلکه تمامی آیات قرآن - اعم از متشابه و محکم - به این معنا تأویل دارند؛ زیرا همگی از امّ‌الکتاب سرچشمه گرفته‌اند و حقیقت قرآن در کتاب مکنون است که تنها مطهرین به آن دسترسی دارند.
  3. «تفسیر» قرآن با تأویل آن تفاوت دارد. تفسیر در لغت به معنای تبیین و تشریح یک امر مشکل است[۷] و در اصطلاح متداول، به معنای بحث از مدلول لفظ است، به گونه‌ای که کلام به لحاظ ادبی یا عقلی یا التزامی بر آن دلالت می‌کند[۸]. بنابراین، تفسیر کلام از طریق تحصیل مبادی علمی آن قابل اکتساب است و هرکس قواعد تفسیر کلام را بداند، می‌تواند تفسیرکند؛ همان طور که برای توضیح یک بیت شعر مشکل از دیوان حافظ، به ادیب مراجعه می‌کنیم و او با توضیح واژه‌ها و ظرایف ادبی، مراد از شعر را بیان می‌کند. چنین روشی در تفسیر قرآن میان اغلب مفسرین (با توجه به آرای مفسرین متقدم)، با استمداد از آیات دیگرقرآن و کلمات اهل بیت (ع)، در حد توان و احاطه علمی مفسر، صورت گرفته است. در تاریخ تفسیر قرآن و طبقات مفسرین، روش‌های گوناگونی برای تفسیر مشاهده می‌شود. اما از آنجا که مفسرین معصوم نیستند، تفسیر آنان قطعی نیست و احتمال خطا در آن وجود دارد؛ که اختلاف نظر میان مفسرین در تعیین مدلول آیات از همین جا ناشی می‌شود. اما در تأویل، مراد رسیدن به حقیقت قرآن و لوح محفوظ است و این آگاهی از سنخ علوم لدنّی و حضوری است و انحصاراً در اختیار راسخین در علم، یعنی رسول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) است؛ هرچند هر کس - بنابر طهارتی که دارد- می‌تواند استعداد درک مراتبی از آن را پیدا کند.
  4. گاهی کلمه تأویل به معنای «مخالف ظاهر لفظ» استعمال می‌شود[۹]. مراد از آن در قرآن، تفسیری است که به سادگی از ظاهر کلام استفاده نشود؛ مثلاً در محاورات اصحاب با حضرات ائمه (ع) می‌بینیم که از ایشان درباره تأویل قرآن سؤال می‌کردند. از آنجا که حقیقت قرآن مثل ولایت ذومراتب است و مراتب اعلای آن در اختیار اهل بیت (ع) است و مراتب نازله آن را دیگران - به تناسب طهارت خود - دریافت می‌کنند، بنابراین، سؤال از تأویل، سؤال از معنایی بوده که با اکتسابات عرفی و تدبر عادی برای عموم مردم قابل فهم نبوده است. چنان که رسول اکرم (ص) درباره امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي وَ وَصِيِّي يُقَاتِلُ‏ بَعْدِي‏ عَلَى‏ تَأْوِيلِ‏ الْقُرْآنِ‏ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ»[۱۰][۱۱]

مقدمه

کلمه «تأویل» در هفت سوره قرآن و هفده بار به کار رفته است. «تأویل» - از ریشه «أ - و - ل» به‌معنای رجوع و ارجاع- در قرآن هم در معنای لازم و هم متعدی، و گاهی نیز به معنای اسم مفعول به کار رفته است؛ یعنی مآل شیء و چیزی که بازگشت شیء به آن است.

«تأویل» واقع و خارج یک عمل و یک خبر است که گاهی به‌صورت علت غایی و نتیجه و گاهی به صورت وقوع خارجی متجلی می‌شود و به عمل و خبر برمی‌گردد؛ مثلاً حضرت یوسف (ع) در خواب دید یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده می‌کنند. پس از سال‌ها رنج و زحمت که در مصر به مقام بزرگ رسید، چون خانواده‌اش به مصر منتقل شدند، یازده برادر و پدر و مادرش بر او خضوع کردند، و گفت: وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ[۱۲]. در اینجا خواب دیدن به صورت یک خبر، و تأویل، وقوع خارجی آن است.

در داستان حضرت موسی (ع) و خضر نبی (ع) که کشتی را سوراخ کرد و طفلی را کشت و دیواری را مرمت کرد، موسی (ع) به هر سه عمل اعتراض کرد؛ خضر (ع) پس از توضیح گفت: ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا[۱۳]. در اینجا قضیه برعکس ماجرای حضرت یوسف است؛ آنجا اول خبر بود، بعد وقوع خارجی، و در اینجا اول وقوع است، بعد خبر و توضیح علل. در اینجا تأویل به‌معنای علت غایی و غرض است.

در آیه وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۴] تأویل به‌معنای نتیجه و عاقبت امر است. پس «تأویل»، ناظر به یک واقعیت و امر خارجی است که به اصل خود برمی‌گردد؛ خواه به صورت نتیجه باشد یا علت یا وقوع خارجی.

در آیه هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ[۱۵]. در این آیه، سخنان قرآن اکنون به صورت خبر، و تأویل آن، وقوع در آخرت و حسرت‌خوردن مردم است.

در آیه بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ[۱۶] تأویل فقط راجع به قیامت نیست، بلکه اعم از آن، و واقعیت‌های دنیوی است؛ که قرآن خبر داده است؛ یعنی آن‌چه را که احاطه به دانش آن ندارند، تکذیب کردند و هنوز وقوع خارجی آنها نیامده است. شاید مراد از آیه وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ[۱۷] تأویل تفصیلی و کامل متشابهات است که جز خدا کسی نمی‌داند.

رسول اکرم (ص) در حق ابن‌عباس فرمود: « اَللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي اَلدِّينِ وَ عَلِّمْهُ اَلتَّأْوِيلَ »؛ «خداوندا! به او دانش درک دین عطا کن و به او تأویل قرآن بیاموز!».

فیروزآبادی در بیان فرق میان تفسیر و تأویل می‌گوید: تفسیر، بحث از سبب نزول آیه و تأمل در معنای لغوی کلمه است، اما تأویل، تفحّص از اسرار آیات و کلمات، و تعیین یکی از احتمالات -در آیات دارای وجوه و احتمالات مختلف- است[۱۸].[۱۹]

پانویس

  1. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  2. «و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  3. «آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گ» سوره اعراف، آیه ۵۳.
  4. «و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
  5. «اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
  6. «که این قرآنی ارجمند است، * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست * فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۰.
  7. الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۲، ص۷۸۱.
  8. لسان العرب، ج۵، ص۵۵.
  9. تاج العروس من جواهر القاموس (ط. دارالفکر، ۱۴۱۴ﻫ.ق)، ج۱۴، ص۳۲.
  10. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (ط. کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ﻫ.ق)، ج۱، ص۱۸۰.
  11. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۲۴۲.
  12. «و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  13. «این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.
  14. «و چون پیمانه می‌کنید تمام بپیمایید و با ترازوی درست وزن کنید؛ این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است» سوره اسراء، آیه ۳۵.
  15. «آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است» سوره اعراف، آیه ۵۳.
  16. «بلکه آنچه را که به دانش آن چیرگی نداشتند و هنوز تأویل آن به آنان نرسیده است دروغ شمردند؛ پیشینیان اینان نیز همین‌گونه (کتاب آسمانی را) دروغ شمردند و بنگر که سرانجام ستمگران چگونه بود» سوره یونس، آیه ۳۹.
  17. «تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند» سوره آل عمران، آیه ۷.
  18. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، جلد۱،صفحه ۱۵۹؛ طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، جلد۱،صفحه ۹۷؛ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۵۴؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴،صفحه ۱۹۳؛ زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲، صفحه ۶؛ معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، جلد۳،صفحه (۲۵-۴۲)؛ عمیدزنجانی، عباسعلی، مبانی وروشهای تفسیرقرآن، صفحه (۱۰۰-۱۲۶)؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۳،صفحه ۱۸۷؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲،صفحه (۱۴۸-۱۴۹)؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱،صفحه (۷۹-۸۰)
  19. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۳۳۱.