سقیفه بنی ساعده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بدر' به 'اهل بدر'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بدر' به 'اهل بدر')
خط ۲۴۸: خط ۲۴۸:


== یاری‌خواهی [[امام]] {{ع}} از [[مهاجران]] و [[انصار]] ==
== یاری‌خواهی [[امام]] {{ع}} از [[مهاجران]] و [[انصار]] ==
در [[کتاب]] [[سلیم بن قیس]] آمده است: [[سلمان]] گفت: چون [[شب]] شد، [[علی]] {{ع}} [[فاطمه]] {{س}} را بر درازگوشی سوار کرد و دست دو پسرش، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را گرفت و هیچ یک از [[اهل]] [[بدر]]، چه [[مهاجر]] و چه [[انصار]] را وا ننهاد، جز آنکه به منزلش رفت و حقش را به آنان [[یادآوری]] کرد و آنان را به [[یاری]] خود فرا خواند؛ اما جز ۴۴ نفر، هیچ کدام پاسخ مثبت ندادند. پس به آنان [[فرمان]] داد که صبح زود، سر تراشیده و با سلاح‌هایشان بیایند و تا به پای [[مرگ]]، [[پیمان]] ببندند. چون صبح شد، جز چهار تن [به [[وعده]] خود] [[وفا]] نکردند. به [[سلمان]] گفتم: آن چهار تن که بودند؟ گفت: من، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[زبیر بن عوام]]. سپس [[علی]] {{ع}} [[شب]] بعد به نزد آنان آمد و سوگندشان داد. گفتند: صبح با تو می‌آییم؛ اما هیچ یک از آنان، جز ما [چهار تن‌] نیآمدند. و [[شب]] سوم هم به نزد آنان آمد و باز، جز ما کسی نیامد. چون [[خیانت]] و [[بی‌وفایی]] آنان را دید، [[خانه‌نشین]] شد و به گردآوری و کنار هم نهادن [[قرآن]] رو آورد و از خانه‌اش بیرون نیامد تا آنکه [[قرآن]] را گرد آورْد<ref>کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۵۸۰، ح ۴.</ref>.
در [[کتاب]] [[سلیم بن قیس]] آمده است: [[سلمان]] گفت: چون [[شب]] شد، [[علی]] {{ع}} [[فاطمه]] {{س}} را بر درازگوشی سوار کرد و دست دو پسرش، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را گرفت و هیچ یک از [[اهل بدر]]، چه [[مهاجر]] و چه [[انصار]] را وا ننهاد، جز آنکه به منزلش رفت و حقش را به آنان [[یادآوری]] کرد و آنان را به [[یاری]] خود فرا خواند؛ اما جز ۴۴ نفر، هیچ کدام پاسخ مثبت ندادند. پس به آنان [[فرمان]] داد که صبح زود، سر تراشیده و با سلاح‌هایشان بیایند و تا به پای [[مرگ]]، [[پیمان]] ببندند. چون صبح شد، جز چهار تن [به [[وعده]] خود] [[وفا]] نکردند. به [[سلمان]] گفتم: آن چهار تن که بودند؟ گفت: من، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[زبیر بن عوام]]. سپس [[علی]] {{ع}} [[شب]] بعد به نزد آنان آمد و سوگندشان داد. گفتند: صبح با تو می‌آییم؛ اما هیچ یک از آنان، جز ما [چهار تن‌] نیآمدند. و [[شب]] سوم هم به نزد آنان آمد و باز، جز ما کسی نیامد. چون [[خیانت]] و [[بی‌وفایی]] آنان را دید، [[خانه‌نشین]] شد و به گردآوری و کنار هم نهادن [[قرآن]] رو آورد و از خانه‌اش بیرون نیامد تا آنکه [[قرآن]] را گرد آورْد<ref>کتاب سلیم بن قیس، ج ۲، ص ۵۸۰، ح ۴.</ref>.


و در کتاب [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]] در این باره آمده است: گروهی به گرد [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} جمع شدند و به او پیشنهاد دادند تا از آنان برای خود، [[بیعت]] بگیرد. پس به آنان فرمود: "برای این کار، صبح، سر تراشیده نزد من آیید". صبح هنگام، جز سه نفر، هیچ کس نیامد<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۲۶.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۷۲-۱۸۵.</ref>
و در کتاب [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]] در این باره آمده است: گروهی به گرد [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} جمع شدند و به او پیشنهاد دادند تا از آنان برای خود، [[بیعت]] بگیرد. پس به آنان فرمود: "برای این کار، صبح، سر تراشیده نزد من آیید". صبح هنگام، جز سه نفر، هیچ کس نیامد<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۲۶.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۷۲-۱۸۵.</ref>
۲۱۸٬۱۶۸

ویرایش