←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
علاوه بر مردان [[بنی جعفی]] و انس الله و [[زبید]]، [[مردمان]] دیگری هم از دیگر [[طوایف]] [[سعد العشیره]] در [[فتوحات]] مختلف [[اسلامی]] حضور داشتند که از جمله آنان میتوان به نام [[قدامة بن مالک بن خارجه]] از [[طایفه]] بنی الحکم بن سعد العشیره از [[شاهدان]] [[فتح مصر]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و در دورههای متأخرتر فتوحات، [[جراح بن عبدالله حکمی]] [[فرماندار]] [[امویان]] در بلاد ارمنیه و [[بلنجر]] در حدود [[سال ۱۰۵ هجری]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۱؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۰۵.</ref> اشاره کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | علاوه بر مردان [[بنی جعفی]] و انس الله و [[زبید]]، [[مردمان]] دیگری هم از دیگر [[طوایف]] [[سعد العشیره]] در [[فتوحات]] مختلف [[اسلامی]] حضور داشتند که از جمله آنان میتوان به نام [[قدامة بن مالک بن خارجه]] از [[طایفه]] بنی الحکم بن سعد العشیره از [[شاهدان]] [[فتح مصر]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۲۲.</ref> و در دورههای متأخرتر فتوحات، [[جراح بن عبدالله حکمی]] [[فرماندار]] [[امویان]] در بلاد ارمنیه و [[بلنجر]] در حدود [[سال ۱۰۵ هجری]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۱؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۱۰۵.</ref> اشاره کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | ||
==[[قبیله]] [[سعد العشیره]] و [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}}== | |||
گزارشاتی در دست است که بیانگر [[همسویی]] [[مردمان]] [[طوایف]] بنی سعد العشیره با [[امام علی]]{{ع}} در صحنههای مختلف است. هر چند این گزارشها دلیلی بر گرایشهای [[شیعی]] آنها نیست. بر اساس این گزارشات، علی{{ع}} پس از [[انتصاب به خلافت]] و در پی ورود به [[کوفه]]، به [[زحر بن قیس جعفی]] [[مأموریت]] داد تا [[والی]] [[همدان]] و [[مردم]] آن را برای [[بیعت]] با آن حضرت [[ترغیب]] کند.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۵.</ref> [[زحر]] در این مأموریت، طی سخنانی از [[فضایل علی]]{{ع}} گفت و [[بیعت مردم]] با ایشان را سبب تقویت پایههای [[قدرت]] [[خلافت]] و [[اقتدار]] بیشتر آن حضرت عنوان کرد.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۲.</ref> وی همراه با دیگر مذحجیها در [[نبرد جمل]] نیز حضور یافت و از جمله افرادی بود که [[باور]] داشتند، علی{{ع}} [[وصی رسول خدا]]{{صل}} است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۳-۱۵۰.</ref> [[حارث]] بن [[حیان]] بن [[ربیعه]] را هم از دیگر همراهان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[جنگ جمل]] گفتهاند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۷.</ref>-<ref>لازم به ذکر است که با توجه به قانون قبیلگی در آن عصر، حضور مذحج در هر سه نبرد أمیر المؤمنین{{ع}} به منزله مشارکت قبیله مذحج با تمام طوایف خود از جمله جعفی در این جنگها است هر چند نامی از این قبیله یا دیگر قبایل همسو و هم ریشه در این حوادث ذکری به میان نیآمده باشد. در واقع نام شاخههای فروتر در بسیاری از وقایع و رخدادهای تاریخی در سایه بزرگ شاخههای بالاتر قبیله گم شده و جز در مواقعی نادر نامی از آنان در صفحه تاریخ ذکر نشده است. گفته شده که در جمل دوازده هزار تن از کوفیان به یاری امام علی{{ع}} برخاستند که قوم مذحج از جمله آنان بود. (طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۰۰؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۳۵.)</ref> در [[صفین]] هم، مردم قبیله سعد العشیره در [[معیت]] مذحجیها به [[ریاست]] [[زیاد بن نضر حارثی]] حضور یافتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۵۶۶.؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۲۱.</ref> [[زحر بن قیس]]، [[حارث بن حیان بن ربیعه]]،<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۷.</ref> [[عبدالله بن ذباب بن حارث انسی]]،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۳۶.</ref> [[حارث بن جمهان جعفی]]،<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۲-۲۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref> [[شریح بن یزید بن مره]]،<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> [[عمرو بن خلیفه]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> و [[سوید بن غفله بن عوسجه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۶۸.</ref> از جمله نام آورانی بودند که نامشان در [[نبرد صفین]]، در [[همراهی با امام]] علی{{ع}} به ثبت [[تاریخ]] رسیده است. ضمن این که از ذکر شجاعتهای کم نظیر [[جوانی]] از [[قبیله]] [[بنی جعفی]] به نام [[عبدالعزیز بن حارث جعفی]] در برههای از [[جنگ صفین]] که با دلاوریهای کم نظیر خود باعث شکسته شدن محاصره فوجی از [[لشکر امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[نجات]] آنها از دست [[شامیان]] گردید و بدین جهت مورد [[ستایش]] و [[تمجید]] علی{{ع}} قرار گرفت، نیز نباید [[غفلت]] کرد.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۰۸.</ref> از معدود چهرههای [[زبیدی]] که نام او در [[صفین]] مطرح شده، [[مرتفع بن وضاح]] زبیدی است. نقل است زمانی که [[کریب بن صباح]] از دلاوران [[سپاه شام]] در جنگ صفین به میدان آمد و مبارزطلبید، وی نخستین کسی بود که به میدان او رفت و در [[کارزار]] با وی به شهات رسید.<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۱۵.</ref> منقری نیز در کتاب خود، در بیان اسامی شهدای برجسته این [[جنگ]]، علاوه بر نام مرتفع بن وضّاح زبیدی،<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.</ref>از [[حارث بن جلاح حکمی]]، [[سلمان بن حارث جعفی]]، [[ابوایوب بن باکر حکمی]]، [[شرحبیل بن منصور حکمی]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۶.</ref> و [[هند]] جملی<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۵۵۷.</ref> یاد کرده است. در مقابل این دسته از سعد العشیرهایها، در آن سوی میدان [[صفین]] و در [[سپاه شام]] هم برخی از [[مردم]] این [[قبیله]] حضور داشتند که بیشک چهره ممتاز و برجسته آنان در این رزم، [[عبیداللّه بن حر جعفی]]<ref>ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۰.</ref> و [[مخارق بن حارث زبیدی]] است. مخارق در این [[جنگ]]، [[فرمانده]] [[مذحجیان]] [[اردن]] در [[سپاه معاویه]] بود<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۷؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۸.</ref> و در ادامه این جنگ، از سوی وی به عنوان یکی از [[شهود]] سپاه شام در امر [[حکمیت]] [[انتخاب]] گردید.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴.</ref>علاوه بر این دو گروه، جمع دیگری از مردم این قبیله بسان بسیاری دیگر از [[مردم کوفه]]، اعتزال پیشه کردند و از [[یاری]] حضرت در [[جنگها]] خودداری ورزیدند که از جمله آنها میتوان از [[سلامة بن ثمامة بن شراحیل]]، [[مختل بن سماعة بن حصین]] و [[شمر بن حارث بن براء]] یاد کرد.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۵ و ۳۱۲.</ref> بنی سعد العشیره در [[جنگ نهروان]] نیز مشارکت داشتند و [[شاهد]] آن ذکر نام عافیة بن شدّاد بن ثمامة بن سلمه، در شمار شهدای این جنگ است.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۴؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۶۵-۳۶۶</ref> | |||
با آغاز غارات [[معاویه]] علیه سرزمینهایی حاکمیتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، برخی از مردان قبیله سعد العشیره به [[یاری امام]]{{ع}} شتافتند و ایشان را در دفع غارات معاویه یاری دادند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۸۹-۴۹۰.</ref> نقل است که [[زحر بن قیس جعفی]] در اواخر [[حیات]] امیرالمؤمنین{{ع}} از سوی ایشان همراه با گروهی، [[مأمور]] [[تأمین امنیت]] منطقه [[مدائن]] در مقابل حملات [[شامیان]] فرستاده شد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۸۸.</ref> از این رو هنگام [[شهادت امام علی]]{{ع}}، [[زحر]] در مدائن بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۲-۵۰۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
==سعد العشیره و تعامل با [[خلفای اموی]]== | |||
در دوره [[امویان]]، برخی از [[طوایف]] سعد العشیره بخصوص [[جعفیها]] بیش از پیش درگیر مسائل [[سیاسی]] و نظامی شدند. عربگرایی [[بنی امیه]] و برپاداشتن [[جنگ]] قبیلهای میان [[عرب]] و [[غیر عرب]]، تفاخرات قومی و [[جاهطلبی]]، موجب میشد که رؤسای [[قبایل]] و نام آوران و جنگاوران عرب برای کسب [[منافع مادی]] و [[اجتماعی]] بیشتر، جذب آنها شوند. برخی از برجستهترین زمینههای [[همکاری]] اشراف و رؤسای [[سعد العشیره]] و در رأس آنان [[جعفی]] با بنی امیه به قرار زیر است: | |||
===تثبیت و [[تحکیم]] [[خلافت اموی]]=== | |||
بنی امیه همواره از جایگاه و نام [[عثمان]] برای دست یابی به [[قدرت]] و از میان برداشتن مخالفان استفاده میکردند. [[عبیدالله بن حر جعفی]] یکی از اشراف [[عراق]] بود که ادعای [[خونخواهی عثمان]] داشت و به این سبب از [[نمایندگان]] و [[هواداران بنی امیه]] در عراق به شمار میرفت. وی در [[روزگار]] [[خلافت امام علی]]{{ع}} با همین دستاویز به [[معاویه]] پیوست.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۰.</ref> [[خوی]] تجاوزطلبی عبیدالله با جاهطلبی، [[عصبیت]] [[عربی]] و [[گرایش]] ضد [[شیعی]] او پیوند عمیقی داشت. به همین جهت زمانی که [[امویان]]، امیدی به بازگرداندن عراق و [[فرمانروایی]] آن نداشتند، عبیدالله زمینه را فراهم و خود را پیش [[مرگ]] آنها کرد. به نوشته [[طبری]] هنگامی که [[عبدالملک بن مروان]] بر زبیریان چیره شد؛ نخستین گروههای عربی که با وی [[همراهی]] کردند؛ اشراف جعفی در [[کوفه]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۱-۱۲.</ref> بزرگان جعفی در تحکیم پایههای قدرت بنی امیه در ولایات نیز نقش فعالی ایفا کردند. به نوشته کندی، [[مروان بن حکم]] برای دستیابی به [[مصر]] و اداره آن، طرح نزدیکی به اشراف و رؤسای قبیلهای را ریخت که [[زفر بن حارث جعفی]] از آن دسته بود.<ref>کندی، الولاۀ و القضاۀ، ص۴۱-۴۷.</ref> [[زفر]]، پس از این، نزد [[مروانیان]] اعتباری بلند یافت<ref>ابن یونس، تاریخ، ج۱، ص۳۲۷.</ref> و با [[کارگزاران]] آنها همکاری کرد.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۱، ص۲۱۴-۲۱۵؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۴، ص۵۸۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
===اداره ولایات و امور دیوانی=== | |||
[[جهم بن زحر]]، سرشناترین دست پرورده امویان از میان [[بنی جعفی]] بود. جهم از کارگزاران [[آل]] مُهلَّب بود که هم [[زمان]] با [[امارت]] این [[خاندان]] در [[عراق]] و [[ایران]] وارد عرصه [[اداری]] و نظامی شد و مسئولیتهای مهمی از جانب [[آل]] مهلب به وی واگذار شد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref> که آخرین آن [[فرمانروایی]] [[گرگان]] بود. جهم چنان روش جبارانه و [[سختی]] را بر [[مردم]] [[تحمیل]] کرد که اهالی گرگان او را از [[ولایت]] خود بیرون راندند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۵۱-۲۵۴.</ref> جهم پس از این، به [[خراسان]] رفت و در کنار قتیبه بود. ولی هنگامی که قتیبه مغضوب [[خلیفه]] و [[اعراب]] شد، در کشتن وی و ربودن [[دارایی]] هایش [[همکاری]] کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۰۹-۴۱۰؛ نرشخی، تاریخ بخارا، ص۱۶۶.</ref> سرانجام در حالی که جهم دوباره بر مصدر فرمانروایی گرگان تکیه زده بود؛ به خاطر خودسری و [[سختگیری]] بر مردم دستگیر و [[زندانی]] شد<ref>ابن خلدون، العبر، ترجمه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> و بر اثر [[شکنجه]] در سال ۹۸ درگذشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۸۱.</ref> جهم بن بکر، [[زائدة]] بن [[خارجه]] و [[ولید بن عبدالله جعفی]]، هر سه [[والی]] گرگان<ref>سهمی، تاریخ جرجان، ص۵۴-۵۶.</ref> [[عکرمة بن حمیر بن عبدالحارث]] [[حاکم]] نهر الملک و [[باروسما]] و نهر [[سیر]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۳</ref> و [[عبدالرحمن]] بن سبره جعفی، والی [[اصفهان]] در زمان حجاج<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> از دیگر [[کارگزاران]] جعفی در دوره [[امویان]] بودند. افزون بر آن، بخشی از [[اخبار]] باارزش درباره اقسام منابع [[درآمد مالی]] امویان در ایالات شرقی، به واسطه بزرگان جعفی [[روایت]] شده است.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۲۱.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۳-۱۴.</ref> از میان [[رجال]] دیگر بنی [[سعد العشیره]] که در دستگاه [[حکومت بنی امیه]] شهرتی به هم رسانده بودند، میتوان از [[جراح بن عبدالله بن جعاده حکمی]] یاد کرد. وی نیز بمانند جهم بن [[زحر]] جعفی، از کارگزاران آل مُهلَّب بود و از سوی یزید بن مهلب، عهده دار [[حکمرانی]] [[خراسان]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ نیز بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۶؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۳۹</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳</ref> گردید. [[عمرو بن عبیدالله بن عمرو بن جابر عائذی]] هم، از دیگر [[کارگزاران اموی]] بود که [[والی]] گری ربع [[کوفه]] را از سوی عبدالله بن [[عمر بن عبدالعزیز]] عهده دار گردید.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |