یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵٬۸۰۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ اوت ۲۰۲۳
تغییرمسیر به یزید بن معاویه
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
(تغییرمسیر به یزید بن معاویه)
برچسب‌ها: تغییر مسیر جدید واگردانی دستی
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[یزید بن معاویه در تاریخ اسلامی]] - [[یزید بن معاویه در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
#تغییر_مسیر [[یزید بن معاویه]]
 
'''یزید بن معاویه''' خلیفۀ [[جنایتکار]] [[اموی]] که فاجعۀ [[کربلا]] به [[دستور]] او پدید آمد. وی در سال ۲۵ [[هجری]] [[تولد]] یافت. [[جوانی]] میگسار، سگباز و [[اهل]] بوزینه [[بازی]] و عیّاشی بود<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۵۲۸.</ref>. چون [[معاویه]] مرد، با او به عنوان [[خلافت]] [[بیعت]] کردند. [[معاویه]] پیش از مرگش از بسیاری [[بیعت]] بر ولی‌عهدی او گرفته بود. [[یزید]] اندیشه‌های [[الحادی]] داشت و به [[مبدأ و معاد]] بی‌عقیده بود. بی‌بندوبار و [[اهل]] عیش و طرب بود. در زمان او [[فسق]] و [[فجور]] به [[والیان]] هم گسترش یافت و آوازه‌خوانی در [[مکه]] و [[مدینه]] آشکار شد و [[مردم]] به شراب‌خواری علنی پرداختند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۷.</ref>.
 
== مقدمه ==
[[سیدالشهدا]] {{ع}} وقتی با [[اصرار]] [[ولید]] و [[مروان]] برای [[بیعت]] با [[یزید]] مواجه شد به [[فسق]] او [[شهادت]] داد و فرمود: {{متن حدیث|يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي لاَ يُبَايِعُ مِثْلَهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۵.</ref>. [[یزید]]، مردی [[فاسق]]، شراب‌خوار، آدم‌کش است که آشکارا [[گناه]] می‌کند و کسی همچون من با کسی مثل او [[بیعت]] نخواهد کرد.
این [[شناخت]] [[سید الشهدا]] {{ع}} از [[یزید]]، سابقه داشت. حتی روزی در یک جلسه، آن [[حضرت]] در پاسخ [[معاویه]] که از [[یزید]] [[ستایش]] کرد، برخاسته، [[زشتی‌ها]] و [[مفاسد]] [[یزید]] را بر شمرد و به [[معاویه]] به خاطر [[بیعت گرفتن]] از این و آن برای پسرش [[یزید]]، [[اعتراض]] کرد<ref>الغدیر، ج۱، ص۲۴۸.</ref>.
 
[[یزید]] نیز همچون پدرش، به [[حیف و میل بیت المال]] و کشتن انسان‌های با [[ایمان]] و ایجاد [[فساد]] و [[مفاسد]] در [[دستگاه حکومت]] پرداخت. به [[والی مدینه]] نوشت که به [[زور]] از [[سیدالشهدا]] {{ع}} [[بیعت]] بگیرد و اگر نپذیرفت، گردن او را بزند. برای سرکوبی هواداران [[امام حسین]] {{ع}} که با [[مسلم بن عقیل]] در [[کوفه]] [[بیعت]] کرده بودند، “ابن زیاد” را به [[ولایت]] [[کوفه]] گماشت و به کشتن [[امام]] [[فرمان]] داد. [[ابن جوزی]] دربارۀ او گفته است: “چگونه [[قضاوت]] می‌کنید دربارۀ مردی که سه سال [[حکومت]] کرد، در سال اول [[حسین]] {{ع}} را به [[شهادت]] رساند و در سال دوم [[مردم مدینه]] را دچار [[وحشت]] ساخت و [[مدینه]] را برای [[لشکریان]] خود [[مباح]] گرداند و در سال سوم، [[خانۀ خدا]] را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت”<ref>تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص۱۶۴.</ref>. که اشاره به حادثۀ کربلاست و ”واقعۀ حرّه” که [[مردم مدینه]] در سال ۶۳ [[هجری]] بر ضدّ [[والی]] [[قیام]] کردند و او و دیگر [[امویان]] را از [[شهر]] بیرون نمودند و این پس از آن بود که [[فساد]] و [[آلودگی]] و جنایات [[یزید]] بر آنان آشکار شد. [[یزید]] هم [[مسلم بن عقبه]] را با لشکری برای [[قتل عام]] [[مردم]] فرستاد. در سال ۶۴ [[هجری]] نیز همان [[سپاه]] برای [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] به [[مکه]] [[هجوم]] بردند و به [[مسجد الحرام]] و [[حرم]] [[خدا]] با منجنیق حمله کردند. [[کعبه]] و [[مسجد الحرام]] سوخت و ویران شد و عدّه‌ای کشته شدند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۹ تا ۷۲؛ العقد الفرید، ج۵، ص۱۳۹.</ref>. ننگ‌ها و آلودگی‌های [[یزید]]، بیش از آن است که در این مختصر بگنجد<ref>از جمله در این باره ر. ک: حیاة الامام الحسین ج۲، ص۱۸۰؛ الغدیر، ج۱۰، ص۲۴۸ تا ۲۵۶؛ تاریخ مفصل اسلام، عمادزاده، ص۲۶۷.</ref>. مدت [[حکومت]] [[یزید]]، سه سال و هشت ماه بود و در سال ۶۴ در “حوارین” از اطراف [[دمشق]] مرد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۵۳.</ref> و در “باب الصغیر” [[دمشق]] [[دفن]] شد<ref>سفینة البحار، ج۱، ص۵۸۲.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۵۱۵.</ref>.
 
[[رده:قاتلان امام حسین]]
 
==[[حکومت]] جنایت‌بار یزید==
آخرین حلقه حوادثی که به ماجرای خونین [[کربلا]] ختم شد، به دست گرفتن [[خلافت]] توسط [[یزید بن معاویه]] بود.
حوادثی که از [[سقیفه]] شروع شد و هر دوره‌ای بیش از گذشته سبب تقویت «[[جبهه]] [[اموی]]» و [[منافقان]] گردید، در نهایت کار را به آنجا رساند که با نهایت [[تأسف]] [[خلافت مسلمین]] به دست یزید [[فاسد]]، شراب‌خوار و [[هوس‌باز]] افتاد.
او با [[غرور]] و [[خودخواهی]] در پی [[بیعت گرفتن]] و به رسمیت بخشیدن [[حکومت فاسد]] خویش برآمد و در مسیر اجرای اهداف خود، دست به هر جنایتی می‌زد. به گفته «[[مسعودی]]» [[مورخ]] معروف: «[[سیره]] یزید، همان روش [[فرعون]] بود؛ بلکه باید گفت فرعون در میان [[مردم]]، بیش از یزید به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد»<ref>{{عربی|وَ سِیَرُهُ سِیرَةٌ فِرْعَوْنَ، بَلْ کَانَ فِرْعَوْنُ أَعْدَلَ مِنْهُ فِي رَعِیَّتِهِ}}؛ (مروج الذهب، ج۳، ص۶۸).</ref>.
در این قسمت، برای آشنایی با [[افکار]] و [[عقاید]] و [[اعمال]] یزید، کارنامه سیاه او را کمی بررسی می‌کنیم.
 
===ولادت و [[تربیت]] یزید===
یزید در سال ۲۵ یا ۲۶ [[هجری]] زاده شد و مادر وی «میسون» نام داشت؛ [[معاویه]] «میسون» را در حالی که یزید را در شکم داشت، [[طلاق]] داد و «میسون» وی را در زمانی که [[همسر]] معاویه نبود، به [[دنیا]] آورد<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۱۹.</ref>.
برخی از نویسندگان معتقدند: یزید نزد دایی‌های خود در [[بادیه]] پرورش یافت و [[قبیله]] مادرش پیش از [[اسلام]] [[مسیحی]] بودند و هنوز حال و هوای دوران [[مسیحیت]] در سر آنان بود و از این رو، یزید بیش از آنکه تربیت او [[اسلامی]] باشد، تربیت مسیحی داشت؛ بنابراین، [[پرده‌دری]] وی نسبت به [[ارزش‌های اسلامی]] امر غریبی نبود<ref>حیاة الامام الحسین بن علی{{ع}}، ج۲، ص۱۸۰. این سخن از استاد عبدالله علائلی نقل شده است.</ref>.
 
شاید از این روست که یزید در اشعار خویش- به هنگامی که می‌خواهد شراب بنوشد- چنین می‌سراید:
{{عربی|وَ إِنْ حَرُمَتْ یَوْماً عَلَی دِینِ أَحْمَدَ فَخُذْهَا عَلَی دِینِ الْمَسِیحِ بْنِ مَرْیَمَ}}
«اگر [[نوشیدن شراب]] در [[دین اسلام]] [[حرام]] است؛ آن را مطابق [[دین]] [[مسیح]] بنوش!»<ref>تتمّة المنتهی در تاریخ خلفا، ص۶۶. البته ما معتقدیم شراب در همه ادیان الهی حرام بوده است و از جمله در دین حضرت مسیح{{ع}} هر چند به این دین نسبت داده شده که آن را جایز می‌شمارند.</ref>.
 
[[دولت]] [[روم]] در دربار [[بنی‌امیه]] [[نفوذ]] داشت و برخی از [[مسیحیان]] روم در دربار [[شام]] به عنوان [[مستشار]] حضور داشتند. [[مورخان]] تصریح می‌کنند که به هنگام [[حرکت امام حسین]]{{ع}} به سوی [[کوفه]]، یزید به توصیه «سَرْجون» [[رومی]] «عبیدالله زیاد» را که [[والی بصره]] بود (با [[حفظ]] سِمَت) به [[حکومت کوفه]] نیز [[منصوب]] کرد. [[سرجون]] این توصیه را به نقل از [[معاویه]] به یزید نمود<ref>کامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۲۵۸. سرجون هم پیاله یزید در باده‌نوشی نیز بود (انساب الاشراف، ج۵، ص۳۰۱).</ref>.
«[[ابوالفرج اصفهانی]]» درباره هم‌نشینان یزید می‌گوید: «در طلیعه ندیمان یزید، [[شاعری]] [[مسیحی]] به نام «اخطل» قرار داشت. این دو تن با هم شراب می‌نوشیدند و ساز و [[آواز]] می‌شنیدند و یزید وی را در سفرها به همراه خود می‌برد. پس از [[مرگ یزید]] و انتقال [[خلافت]] به [[مروانیان]]، اخطل در دوران خلافت [[عبدالملک مروان]]، از [[نزدیکان]] او قرار گرفت و هر [[زمان]] می‌خواست، نزد او می‌رفت، در حالی که گردنبند طلا در گردن داشت و قطرات خمر از موی صورتش می‌چکید»<ref>الاغانی، ج۷، ص۱۷۰ (مطابق نقل حیاة الامام الحسین{{ع}}، ج۲، ص۱۸۴).</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]] ص ۲۰۷.</ref>.
 
==[[افکار]]، [[اندیشه‌ها]] و رفتارهای ضد [[دینی]] یزید==
آنچه را که [[تاریخ]] از افکار و اندیشه‌های این عامل [[فساد]] و [[تباهی]] و رفتارهای او نقل می‌کند، همه حکایت از [[فسق]] و [[فجور]] و رفتارهای [[الحادی]] دارد.
[[قاضی]] نعمان [[مصری]] می‌نویسد:
روزی [[رسول خدا]]{{صل}} به معاویه نظر افکند و فرمود:
{{متن حدیث|أَیُّ یَوْمٍ لِأُمَّتِي مِنْکَ، وَ أَیُّ یَوْمِ سُوءٍ لِذُرِّیَّتِي مِنْکَ مِنْ جَرْوٍ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ، یَتَّخِذُ آیَاتِ اللهِ هُزُواً وَ یَسْتَحِلُّ مِنْ حُرْمَتِي مَا حَرَّمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ «[[امت]] من چه [[روز]] ([[سختی]]) از تو خواهند داشت؟ و [[خاندان]] من از [[فرزندی]] که از صلب تو خارج می‌شود، [[روز]] [[بدی]] را در پیش دارد! همان [[فرزندی]] که [[آیات خدا]] را به [[استهزا]] می‌گیرد و آن‌چه را که [[خداوند]] از [[حریم]] من [[حرام]] کرده، وی [[حلال]] می‌شمارد»<ref>المناقب و المثالب، ص۷۱ (مطابق نقل حیاة الامام الحسین{{ع}}، ج۲، ص۱۸۰).</ref>.
 
اشعار [[کفرآمیز]] یزید و [[سخن گفتن]] از [[انتقام]] از [[پیامبر]] و یادآوری کشتگان [[مشرک]] در [[جنگ بدر]] و [[کشتن امام حسین]]{{ع}} در برابر آنان، همگی از عدم [[اعتقاد]] او به [[دین اسلام]] حکایت دارد<ref>اشعار و سخنان وی را پیش از این در دومین ریشه از ریشه‌های قیام عاشورا آورده‌ایم.</ref>.
وی در [[زمان]] [[خلافت]] پدرش به می‌‌گساری و [[هوسرانی]] مشغول بود، [[معاویه]] تصمیم گرفت برای ساختن سابقه‌ای [[دینی]]، وی را به [[جهاد]] بر ضد «[[رومیان]]» بفرستد؛ از این رو، او را به [[فرماندهی]] لشکری برای [[جنگ]] با رومیان اعزام کرد و «[[سفیان بن عوف]] غامدی» را نیز در این مسیر با وی همراه ساخت. یزید در این [[سفر]] [[جهادی]]! معشوقه خود «[[امّ کلثوم]]» را نیز به همراه داشت. در این سفر [[لشکریان]] یزید که گروهی از لشکرش وارد [[روم]] شده بودند، به تب و آبله گرفتار شدند؛ ولی یزید در همان حال در منزلی به نام «دیر مُرّان» (محلی در نزدیک [[دمشق]]) در کنار «[[ام کلثوم]]» به [[استراحت]] و هوسرانی می‌پرداخت. وقتی از این حادثه باخبر شد (با [[بی‌اعتنایی]] به آنچه بر لشکریانش اتفاق افتاد)، چنین سرود:
{{عربی|مَا إِنْ أُبَالِي بِمَا لَاقَتْ جُمُوعُهُمْ بِالْغَذْقَذَوُنَةِ مِنْ حُمَّی وَ مِنْ مُومٍ
إِذَا اتَّکَأْتُ عَلَی الْأَنْمَاطِ فِي غُرَفٍ بِدِیر مُرَّانَ عِنْدِي أُمِّ کُلْثُومٍ!}}
«من باکی ندارم از این که آن [[جمعیت]] در منطقه غذقذونه (ناحیه‌ای در نزدیک [[سرزمین روم]]) دچار تب و آبله شدند؛ آنگاه که من در «دیر مرّان» در میان غرفه‌ها بر بالش‌ها تکیه زده‌ام و [[ام‌کلثوم]] را در کنار خود دارم!»<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۹؛ مختصر تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۳- ۲۴.</ref>.
 
در زمان خلافت کوتاهش دربار یزید، مرکز [[فساد]] و [[فحشا]] و [[گناه]] بود و آثار آن در [[جامعه]] نیز گسترش یافته بود؛ به گونه‌ای که به گفته «[[مسعودی]]» در دوران [[حکومت]] کوتاه وی، حتی در محیط مقدسی همچون [[مکه]] و [[مدینه]] جمعی به نوازندگی و استعمال آلات [[لهو و لعب]] می‌پرداختند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۷.</ref>.
هنگامی که گروهی از [[مردم مدینه]] به [[سرپرستی]] «[[عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه]]» برای [[آگاهی]] از [[افکار]] و [[عقاید]] و [[اعمال]] یزید به [[شام]] [[سفر]] کردند و برگشتند، عباراتی در معرفی یزید گفته‌اند که از عمق فاجعه‌ای که [[مسلمین]] گرفتار آن شده بودند، حکایت می‌کند.
«[[ابن اثیر]]» در کتاب خویش نقل می‌کند، آنان گفتند:
«ما از نزد مردی آمدیم که [[دین]] ندارد، شراب می‌نوشد، طنبور می‌نوازد، نوازندگان به نزد وی به لهو و لعب مشغولند، با سگ‌ها [[بازی]] می‌کند، با جمعی از دزدان شب‌نشینی دارد»<ref>{{عربی|قَدِمْنَا مِنْ عِنْدِ رَجُلٍ لَیْسَ لَهُ دِینٌ، یَشْرِبُ الْخَمْرَ وَ یَضْرِبُ بِالطَّنَابِیرِ وَ یُعْزَفُ عِنْدَهُ الْقِیَانُ وَ یَلْعَبُ بِالْکِلَابِ وَ یَسْمُرُ عِنْدَهُ الْحَرَّابُ وَ هُمُ اللُّصُوصُ}}؛ (کامل ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۳).</ref>.
دیگری گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]]! وی شراب می‌نوشد و به گونه‌ای مست می‌شود که [[نماز]] را نیز ترک می‌کند!»<ref>کامل ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۳.</ref>.
 
«[[ابن جوزی]]»، دانشمند معروف [[اهل سنت]] از قول «[[عبدالله بن حنظله]]» نقل می‌کند، که گفت:
{{متن حدیث|وَاللهِ مَا خَرَجْنَا عَلَی یَزِیدَ حَتَّی خِفْنَا أَنْ نُرْمَی بِالْحِجَارَةِ مِنَ السَّمَاءِ! إِنَّهُ رَجُلٌ یَنْکِحُ الْأُمُّهَاتِ، وَ الْبَنَاتِ وَ الْأَخَوَاتِ وَ یَشْرِبُ الْخَمْرَ وَ یَدَعُ الصَّلَاةَ}}؛ «ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که [[خوف]] آن داشتیم که (بر اثر [[گناهان]] فراوان وی) از [[آسمان]] سنگ بر سر ما ببارد، او مردی است با [[مادران]] و [[دختران]] و [[خواهران]] نیز [[زنا]] می‌کند؛ وی شراب می‌نوشد و نماز نمی‌خواند»<ref>المنتظم، ج۴، ص۱۷۹ (حوادث سال ۶۳). شبیه همین جملات را سیوطی در تاریخ الخلفاء، ص۲۳۳ آورده است.</ref>.
می‌گساری وی به طور علنی و سرودن اشعاری در حال مستی و دهن‌کجی به [[ارزش‌های اسلامی]] در آن حالت، از صفحات تاریک [[زندگی]] یزید است.
«[[سبط بن جوزی]]» در «تذکرةالخواص» می‌نویسد، وی در حال مستی چنین می‌سرود:
«[[یاران]] هم پیاله من! برخیزید و به نغمه‌های خوانندگان گوش فرا دهید. پیاله‌های شراب را پی در پی سر بکشید و بحث‌های [[علمی]] را کنار بگذارید. نغمه‌های ساز و [[آواز]] (به گونه‌ای مستم می‌کند که) مرا از شنیدن صدای [[اذان]] باز می‌دارد و من خمره‌های شراب را با [[حوران]] [[بهشتی]] معاوضه کردم. (و [[لذات]] مستی را بر [[وعده‌های الهی]] ترجیح می‌دهم!)»<ref>{{عربی|مَعْشَرَ النِّدْمَانِ قُومُوا وَاسْمَعُوا صَوْتَ الْأَغَانِي
وَاشْرَبُوا کَأْسَ مُدَامٍ وَاتْرُکُوا ذِکْرَ الْمَعَانِي
شَغَلَتْنِي نَغْمَةُ الْعِیدَانِ عَنْ صَوْتِ الْأَذَانِ
وَ تَعَوَّضْتُ عَنِ الْحُورِ خُمُوراً فِی الدِّنَانِ}} ([[تذکرة الخواص]]، ص۲۶۱).</ref>.
در [[تاریخ]] آمده است که پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} یزید برای تشکر از «[[ابن زیاد]]» وی را به [[شام]] [[دعوت]] کرد و بساط [[باده‌نوشی]] را پهن کرد و در حالی که «ابن زیاد» در کنار وی نشسته بود، خطاب به باده به دستان و ساقیان سرود:
{{عربی|إِسْقِنِي شَرْبَةً تُرَوِّي مُشَاشِي ثُمَّ مِلْ فَاسْقِ مِثْلَهَا اِبْنَ زِیَادِ
صَاحِبِ السِّرِّ وَالْأَمَانَةِ عِنْدِي وَ لِتَسْدِیدِ مَغْنَمِي وَ جِهَادِي}}
«ای ساقی! به من شرابی بنوشان که [[جان]] مرا [[سیراب]] کند؛ سپس جامی از شراب پر کن و به ابن زیاد بنوشان. همو که رازدار و [[امانت‌دار]] من است. آن کس که کار [[جهاد]] و [[غنیمت]] من به دست او [[استحکام]] یافت!».
 
آنگاه به نوازندگان دستور داد که بنوازند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۶۷.</ref>.
یزید به قدری دلبسته شراب بود که حتی در [[زمان]] پدرش در [[سفر حج]] هنگامی که وارد [[مدینه]] شد، در آنجا نیز بساط شراب را گستراند!<ref>رجوع کنید به: مختصر تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۲۴.</ref>.
[[امام حسین]]{{ع}} در [[نامه]] معروف خود به [[معاویه]]، به شراب‌خواری یزید اشاره می‌کند؛ آن حضرت در شمردن خلاف‌کاری‌های وی فرمود:
{{متن حدیث|وَ أَخْذَكَ النَّاسَ بِبَيْعَةِ ابْنِكَ غُلَامٍ مِنَ الْغِلْمَانِ يَشْرَبُ الشَّرَابَ وَ يَلْعَبُ بِالْكِعَابِ}}؛ «(از خلاف‌کاری‌های دیگرت) [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] برای پسرک جوانت می‌باشد، همان که شراب می‌نوشد و [[قماربازی]] می‌کند»<ref>احتجاج طبرسی، ج۲، ص۹۲. این جملات با اندکی تفاوت در الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۰۴ نیز آمده است.</ref>.
مجموعه فسادهای [[اخلاقی]] و انجام کارهای سبک و جلف توسط- به اصطلاح- [[خلیفه مسلمین]]! ([[یزید بن معاویه]]) در عبارت کوتاهی از [[ابن کثیر]]- [[مورخ]] و دانشمند [[متعصب]] و معروف [[اهل سنت]]- چنین آمده است:
{{عربی|وَ قَدْ رُوِیَ أَنَّ یَزِیدَ کَانَ قَدِ اشْتَهَرَ بِالْمَعَازِفِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ الْغِنَا وَ الصَّیْدِ وَ اتِّخَاذِ الْغِلْمَانَ وَ الْقِیَانَ وَ الْکِلَابَ وَ النِّطَاحَ بَیْنَ الْکِبَاشِ وَ الدِّبَابِ وَ الْقُرُودِ؛ وَ مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا یُصْبِحُ فِیهِ مَخْمُوراً وَ کَانَ یَشُدُّ الْقِرْدَ عَلَی الْفَرَسِ مُسْرِجَةً بِحِبَالٍ وَ یَسُوقُ بِهِ وَ یَلْبِسُ الْقِرْدَ قَلَانِسَ الذَّهَبِ وَ کَذَلِکَ الْغِلْمَانَ وَ کَانَ إِذَا مَاتَ الْقِرْدُ حَزَنَ عَلَیْهِ}}؛ «یزید به نوازندگی، شراب‌نوشی، خوانندگی، شکار، به [[خدمت]] گرفتن [[غلامان]] و کنیزان خنیاگر، سگ‌بازی و به [[جان]] هم انداختن قوچ‌ها، چهارپایان و بوزینه‌ها [[شهرت]] داشت. هر بامدادان مست و می‌زده برمی‌خاست. او بوزینه‌ای را بر پشت اسب زین شده‌ای سوار می‌کرد و می‌گرداند و بر بوزینه و غلامان، کلاه‌های زرین می‌پوشانید و هنگامی که بوزینه‌اش مرد، بر او [[اندوهگین]] شد»<ref>البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۳۹.</ref>.
او را میمونی بود که «[[ابوقیس]]» نام داشت و همدم او بود! هنگامی که آن میمون بر اثر حادثه‌ای مرد، یزید در [[مرگ]] او بسیار اندوهگین شد و دستور [[کفن و دفن]] وی را صادر کرد! و به [[شامیان]] [[فرمان]] داد که به وی در این [[مصیبت]] بزرگ! تغریب بگویند و خود نیز اشعاری در سوگ «ابوقیس» سرود!<ref>حیاة الامام الحسین بن علی{{ع}}، ج۲، ص۱۸۲.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]] ص ۲۰۹.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[بنی امیه]] (خاندان)
* [[ابوسفیان صخر بن حرب]] (جد)
* [[معاویة بن ابی سفیان]] (پدر)
* [[عتبة بن ابی‌سفیان]] (عمو)
* [[ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان]] (عموزاده)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{بنی‌امیه}}
{{عاملان واقعه کربلا}}
 
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
[[رده:قاتلان امام حسین]]
۲۴٬۴۶۴

ویرایش