←اثبات عصمت پیامبران
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==== برهان لزوم هدایت بشر ==== | ==== برهان لزوم هدایت بشر ==== | ||
[[پیامبران]] برای [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[مردم]] [[مبعوث]] میشوند، به همین دلیل باید مردم آنها را [[باور]] داشته و به عنوان [[هادی]] بپذیرند و برای این امر باید [[پیغمبر]] مورد [[وثوق]] و [[اطمینان]] مردم باشد، تا به حرف او گوش فرا دهند و به آن عمل کنند. حال اگر پیامبر [[مرتکب گناه]] یا [[اشتباه]] شود، اعتماد مردم از او سلب میشود و هر چه بگوید، احتمال میدهند اشتباه باشد و هر کاری انجام دهدد، [[گمان]] میکنند [[گناه]] و [[انحراف]] است، در این صورت، دیگر برای وجود پیامبر حکمتی باقی نمیماند و غرض از [[ارسال رسل]] منتفی میشود. خلاصه اگر در [[انبیا]] عصمت نباشد، [[نقض غرض]] پیش میآید. | [[پیامبران]] برای [[هدایت]] و [[ارشاد]] [[مردم]] [[مبعوث]] میشوند، به همین دلیل باید مردم آنها را [[باور]] داشته و به عنوان [[هادی]] بپذیرند و برای این امر باید [[پیغمبر]] مورد [[وثوق]] و [[اطمینان]] مردم باشد، تا به حرف او گوش فرا دهند و به آن عمل کنند. حال اگر پیامبر [[مرتکب گناه]] یا [[اشتباه]] شود، اعتماد مردم از او سلب میشود و هر چه بگوید، احتمال میدهند اشتباه باشد و هر کاری انجام دهدد، [[گمان]] میکنند [[گناه]] و [[انحراف]] است، در این صورت، دیگر برای وجود پیامبر حکمتی باقی نمیماند و غرض از [[ارسال رسل]] منتفی میشود. خلاصه اگر در [[انبیا]] عصمت نباشد، [[نقض غرض]] پیش میآید. | ||
==== [[برهان]] وجوب اطاعت از معصوم ==== | ==== [[برهان]] وجوب اطاعت از معصوم ==== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۱: | ||
برخی دیگر با بیانی دیگر با استناد به این قاعده گفتهاند: چنانکه وجود پیامبران [[لطف]] است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران غیر معصوم، از حیف و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر [[دین]] و [[دنیا]] شود مصون نیستند و این لامحاله منافی لطف است. ایضاً غرض از نصب پیامبران حصول [[اطاعت]] و [[انقیاد]] است و هرگاه [[معصوم]] نباشند و [[خطا]] و [[معصیت]] بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض [[نبوت]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۱۹۲-۲۰۳.</ref> | برخی دیگر با بیانی دیگر با استناد به این قاعده گفتهاند: چنانکه وجود پیامبران [[لطف]] است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران غیر معصوم، از حیف و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر [[دین]] و [[دنیا]] شود مصون نیستند و این لامحاله منافی لطف است. ایضاً غرض از نصب پیامبران حصول [[اطاعت]] و [[انقیاد]] است و هرگاه [[معصوم]] نباشند و [[خطا]] و [[معصیت]] بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض [[نبوت]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۱۹۲-۲۰۳.</ref> | ||
==== برهان نقض غرض ==== | |||
برخی این برهان را همان برهان لطف دانسته و آن را به صورت یک برهان مستقل بیان نکردهاند. توضیح اینکه [[نصب پیامبر]] و [[جانشین]] او [[عبث]] نیست؛ بلکه [[خداوند متعال]] از این کار [[هدف]] و غرض مهمی دارد. این غرض تنها با [[عصمت]] [[حجتهای خدا]] تأمین میشود و اگر [[نبی]] و [[امام]] [[معصوم]] نباشند، هدف حاصل نمیشود و این از [[باری تعالی]] محال است. پس نبی یا امام باید معصوم باشد. | |||
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] در تجرید، در این باره مینویسد: عصمت در نبی [[واجب]] است تا اینکه [[اطمینان]] [[مردم]] به او حاصل شود و در نتیجه، غرض از [فرستاده شدن] او حاصل گردد<ref>{{عربی|و يجب في النبي العصمة، ليحصل الوثوق فيحصل الغرض}}، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۱.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۶۳.</ref> | |||
==== تلازم [[عصمت وحی]] با [[عصمت پیامبر]] ==== | ==== تلازم [[عصمت وحی]] با [[عصمت پیامبر]] ==== |