عدل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۳۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳
خط ۳۹۹: خط ۳۹۹:


==عدالت در ساحت [[فرهنگی]]==
==عدالت در ساحت [[فرهنگی]]==
ساحت [[فرهنگ]] بیش از هر چیز با [[روح]] و [[روان آدمی]]، [[ارزش‌ها]]، دغدغه‌ها و هنجارهای او سر و کار دارد و از این رو گویی برای [[شناخت]] برخی از شاخصه‌های [[جامعه‌]] عدل محور و عدالت جو، باید نظری به [[معرفت]] [[آدمی]] انداخت و برای شناخت آن کوشید. از آن جایی که فرهنگ مجموعه ای [[باورها]] و [[رفتارها]] را شامل می‌‌شود که [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] [[انسان]] را می‌‌سازد و معنا می‌‌بخشد و [[امت]] را شکل و [[شمایل]] می‌‌دهد؛ اساس هر [[اجتماع]] و مایه [[قیام]] و قوام آن است.<ref>مائده، آیه ۹۷</ref>
ساحت [[فرهنگ]] بیش از هر چیز با [[روح]] و [[روان آدمی]]، [[ارزش‌ها]]، دغدغه‌ها و هنجارهای او سر و کار دارد و از این رو گویی برای [[شناخت]] برخی از شاخصه‌های [[جامعه‌]] عدل محور و عدالت جو، باید نظری به [[معرفت]] [[آدمی]] انداخت و برای شناخت آن کوشید. از آن جایی که فرهنگ مجموعه ای [[باورها]] و [[رفتارها]] را شامل می‌‌شود که [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] [[انسان]] را می‌‌سازد و معنا می‌‌بخشد و [[امت]] را شکل و [[شمایل]] می‌‌دهد؛ اساس هر [[اجتماع]] و مایه [[قیام]] و قوام آن است.<ref>{{متن قرآن|جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷. </ref>


بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، [[توحید]] و [[باور]] به [[امور غیبی]] از جمله [[رسالت]] و آخرت، به فلسفه و سبک زندگی [[مسلمانان]] و [[مؤمنان]] معنایی دیگر می‌‌بخشد و [[فرهنگ اسلامی]] امت را [[تولید]] و شکل می‌‌دهد. بنابراین، عناصر فرهنگی [[امت اسلام]]، همان فلسفه و آموزه‌هایی است که سبک زندگی او را می‌‌سازد و [[تمدن اسلامی]] را در خارج تحقق می‌‌بخشد. همین فرهنگ است که گفتمانی نوین با [[هویت]] مجزا و قابل تفکیک با گفتمان‌های دیگر رقیب یا مخالف را تولید می‌‌کند و هویتی نو و مشخص به [[امت اسلام]] می‌‌بخشد.
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، [[توحید]] و [[باور]] به [[امور غیبی]] از جمله [[رسالت]] و آخرت، به فلسفه و سبک زندگی [[مسلمانان]] و [[مؤمنان]] معنایی دیگر می‌‌بخشد و [[فرهنگ اسلامی]] امت را [[تولید]] و شکل می‌‌دهد.  
 
بنابراین، عناصر فرهنگی [[امت اسلام]]، همان فلسفه و آموزه‌هایی است که سبک زندگی او را می‌‌سازد و [[تمدن اسلامی]] را در خارج تحقق می‌‌بخشد. همین فرهنگ است که گفتمانی نوین با [[هویت]] مجزا و قابل تفکیک با گفتمان‌های دیگر رقیب یا مخالف را تولید می‌‌کند و هویتی نو و مشخص به [[امت اسلام]] می‌‌بخشد.


از آن جایی که ساحت [[فرهنگی]] همان نرم افزار [[تمدن اسلامی]] با همه عناصر دیگر [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و نظامی و [[نهادهای اجتماعی]] و سیاسی و غیر آن را در خارج تحقق می‌‌بخشد، توجه به حوزه و ساحت نرم تمدن اسلامی ضرورتی انکارناپذیر است.
از آن جایی که ساحت [[فرهنگی]] همان نرم افزار [[تمدن اسلامی]] با همه عناصر دیگر [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و نظامی و [[نهادهای اجتماعی]] و سیاسی و غیر آن را در خارج تحقق می‌‌بخشد، توجه به حوزه و ساحت نرم تمدن اسلامی ضرورتی انکارناپذیر است.
خط ۴۰۷: خط ۴۰۹:
همچنین از نظر [[قرآن]]، همان طوری که [[عدالت]] در همه هستی جاری و ساری است، در ساحت فرهنگی به عنوان نرم افزار [[تمدن]] سخت افزاری [[اسلامی]] جاری و ساری است. بر این اساس، [[گستره عدالت]] در ساحت فرهنگی از هر حوزه و ساحتی دیگر گسترده‌تر و فراگیر‌تر است.
همچنین از نظر [[قرآن]]، همان طوری که [[عدالت]] در همه هستی جاری و ساری است، در ساحت فرهنگی به عنوان نرم افزار [[تمدن]] سخت افزاری [[اسلامی]] جاری و ساری است. بر این اساس، [[گستره عدالت]] در ساحت فرهنگی از هر حوزه و ساحتی دیگر گسترده‌تر و فراگیر‌تر است.


به هر حال، از نظر قرآن، از جمله ساحاتی که می‌‌بایست به عدالت در آن توجه داشت و به اقامه آن پرداخت، عدالت در ساحت فرهنگی است. از همین رو [[خدا]] در قرآن بر رعایت عدالت، در برآورد [[شخصیّت]] [[انسان‌ها]] و گروهها و [[احترام]] به ارزشهای متعالی آنان تاکید داشته و آن را روشی [[الهی]] دانسته است.<ref>آل عمران، آیات ۱۶۲ و ۱۶۳؛ نساء، آیه ۹۵؛ مائده، آیه ۱۰۰</ref>
به هر حال، از نظر قرآن، از جمله ساحاتی که می‌‌بایست به عدالت در آن توجه داشت و به اقامه آن پرداخت، عدالت در ساحت فرهنگی است. از همین رو [[خدا]] در قرآن بر رعایت عدالت، در برآورد [[شخصیّت]] [[انسان‌ها]] و گروهها و [[احترام]] به ارزشهای متعالی آنان تاکید داشته و آن را روشی [[الهی]] دانسته است.<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «بگو ناپاک و پاک برابر نیستند حتی اگر بسیاری ناپاک، تو را به شگفتی آورد پس ای خردمندان! از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۱۰۰. {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}} «مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵. {{متن قرآن|أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}} «آیا آن کس که در پی خشنودی خداوند است با آن کس که دچار خشم خداوند است و جایگاهش دوزخ، برابر است؟ و (این) پایانه بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۶۲. {{متن قرآن|هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}} «آنان نزد خداوند (در) پایه‌هایی (گوناگون) اند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند بیناست» سوره آل عمران، آیه ۱۶۳. </ref>


خدا در قرآن، تفاوت‌های فرهنگی از جمله تفاوت‌های [[قوم]] و [[نژادی]] و زبانی را عامل [[بی‌عدالتی]] نمی‌داند، بلکه آن را تنها عاملی برای [[تعارف]] و [[شناخت]] یک دیگر و بهره‌مندی بیش‌تر از مواهب [[زندگی]] دانسته است؛ چراکه ملاک و معیار در حوزه فرهنگی و نیز ساحت امور شخصی، کرامتی است که [[انسان]] با [[تقوای الهی]] و بهره‌مندی از [[اسلام]] و آموزه‌های آن می‌‌داند.<ref>حجرات، آیه ۱۳</ref>
خدا در قرآن، تفاوت‌های فرهنگی از جمله تفاوت‌های [[قوم]] و [[نژادی]] و زبانی را عامل [[بی‌عدالتی]] نمی‌داند، بلکه آن را تنها عاملی برای [[تعارف]] و [[شناخت]] یک دیگر و بهره‌مندی بیش‌تر از مواهب [[زندگی]] دانسته است؛ چراکه ملاک و معیار در حوزه فرهنگی و نیز ساحت امور شخصی، کرامتی است که [[انسان]] با [[تقوای الهی]] و بهره‌مندی از [[اسلام]] و آموزه‌های آن می‌‌داند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳. </ref>


از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، شالوده [[فرهنگ]] می‌‌بایست بر [[توحید]] باشد که [[حق]] مطلق است و عدالت آن را [[نمایندگی]] می‌‌کند؛ خدا می‌‌فرماید: وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ و سخن پروردگارت به [[صداقت]] و عدالت سرانجام گرفته است و هیچ تغییردهنده‏ ای برای کلمات او نیست و او شنوای داناست. <ref>نساء، آیه ۱۱۵</ref>
از نظر [[آموزه‌های وحیانی قرآن]]، شالوده [[فرهنگ]] می‌‌بایست بر [[توحید]] باشد که [[حق]] مطلق است و عدالت آن را [[نمایندگی]] می‌‌کند؛ خدا می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}} <ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه 115. </ref>


بر اساس این [[آیه]] تمامیت توحید به عدالت خواهد بود و این آیه ناظر به ساحت فرهنگی و گفتمانی است<ref>المیزان، ذیل آیه</ref>؛ زیرا در این [[آیه]] تمامیت [[توحید]] به [[صداقت]] و [[عدالت]] دانسته شده است تا جایی که [[کلمه الله]] بدان به نهایت درجه کمالی خویش می‌‌رسد؛ پس جایی که صداقت و عدالت نباشد، [[توحید]] به معنای [[حقیقی]] آن بروز و ظهور نکرده است. شکی نیست که کلمه الله در این جا همان [[نظام تشریعی]] است که در [[اختیار]] [[بشر]] قرار گرفته است. این بدان معناست که [[نظام فرهنگی]] که بر شالوده توحید بنیاد نهاد شده، زمانی به تمامیت خویش می‌‌رسد که صداقت و عدالت در همه ابعاد آن ظهور یابد و اقامه شود.<ref>همان</ref>
بر اساس این [[آیه]] تمامیت توحید به عدالت خواهد بود و این آیه ناظر به ساحت فرهنگی و گفتمانی است<ref> المیزان، ذیل آیه</ref>؛ زیرا در این [[آیه]] تمامیت [[توحید]] به [[صداقت]] و [[عدالت]] دانسته شده است تا جایی که [[کلمه الله]] بدان به نهایت درجه کمالی خویش می‌‌رسد؛ پس جایی که صداقت و عدالت نباشد، [[توحید]] به معنای [[حقیقی]] آن بروز و ظهور نکرده است. شکی نیست که کلمه الله در این جا همان [[نظام تشریعی]] است که در [[اختیار]] [[بشر]] قرار گرفته است. این بدان معناست که [[نظام فرهنگی]] که بر شالوده توحید بنیاد نهاد شده، زمانی به تمامیت خویش می‌‌رسد که صداقت و عدالت در همه ابعاد آن ظهور یابد و اقامه شود.


از آن جایی که [[فرهنگ]] مجموعه ای از [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] است که [[باورها]] و [[رفتارها]] را به شکل کامل در بر می‌‌گیرد، نظام فرهنگی [[قرآن]] در ساختار عادلانه شکل می‌‌گیرد و می‌‌بایست این [[توازن]] بر اساس [[موازین]] [[الهی]] را در همه جا از جمله خرده فرهنگ به ظهور برساند.
از آن جایی که [[فرهنگ]] مجموعه ای از [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] است که [[باورها]] و [[رفتارها]] را به شکل کامل در بر می‌‌گیرد، نظام فرهنگی [[قرآن]] در ساختار عادلانه شکل می‌‌گیرد و می‌‌بایست این [[توازن]] بر اساس [[موازین]] [[الهی]] را در همه جا از جمله خرده فرهنگ به ظهور برساند.


[[امام خمینی]] <ref>ره</ref> درباره [[عدالت فرهنگی]] و توجه ویژه به حوزه و ساحت [[فرهنگی]] می‌‌فرمایند: بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر [[جامعه]] ای دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است، اساسا فرهنگ هر جامعه [[هویت]] و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌‌دهد و با [[انحراف]] فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، صنعتی و نظامی [[قدرتمند]] و [[قوی]] می‌‌باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است… راه [[اصلاح]] یک مملکتی، فرهنگ آن مملکت است، اصلاح باید از فرهنگ شروع شود…
[[امام خمینی]] درباره [[عدالت فرهنگی]] و توجه ویژه به حوزه و ساحت [[فرهنگی]] می‌‌فرمایند: بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر [[جامعه]] ای دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است، اساسا فرهنگ هر جامعه [[هویت]] و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌‌دهد و با [[انحراف]] فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، صنعتی و نظامی [[قدرتمند]] و [[قوی]] می‌‌باشد، ولی پوچ و پوک و میان تهی است… راه [[اصلاح]] یک مملکتی، فرهنگ آن مملکت است، اصلاح باید از فرهنگ شروع شود…
 
از مجموع [[سخنان امام]] می‌‌توان نتیجه گرفت که عدالت فرهنگی مقدم بر [[عدالت سیاسی]] و اقتصادی است فرهنگ با [[اندیشه]] و با ذهنیت افراد سر و کار دارد و [[باور]] اساسی هر تحولی است، بدین جهت عدالت فرهنگی نیز مقدم بر [[عدالت اجتماعی]] قرار می‌‌گیرد و [[تزکیه]] و [[تهذیب نفس]] و [[پرهیز]] از [[تندروی]] و [[تفریط]] و نه [[ظالم]] و [[مظلوم]] شدن، توصیه دائم [[امام]] به [[مردم]] است.
از مجموع [[سخنان امام]] می‌‌توان نتیجه گرفت که عدالت فرهنگی مقدم بر [[عدالت سیاسی]] و اقتصادی است فرهنگ با [[اندیشه]] و با ذهنیت افراد سر و کار دارد و [[باور]] اساسی هر تحولی است، بدین جهت عدالت فرهنگی نیز مقدم بر [[عدالت اجتماعی]] قرار می‌‌گیرد و [[تزکیه]] و [[تهذیب نفس]] و [[پرهیز]] از [[تندروی]] و [[تفریط]] و نه [[ظالم]] و [[مظلوم]] شدن، توصیه دائم [[امام]] به [[مردم]] است.


در تحقق و اقامه [[عدالت فرهنگی]] می‌‌بایست به این نکته مهم و اساسی توجه یافت که عدالت فرهنگی یک نگاه نرم افزاری و سخت افزاری توامان است؛ ولی باید به مهم نیز توجه یافت که بخش سخت افزاری و ساخت وساز شاید به اندازه تأمین محتوا و بخش نرم افزاری قابل اهمیت نباشد. نگاه [[عدالت محور]] [[امام]]<ref>ره</ref> در حوزه [[فرهنگ]] مؤید توجه به بخش نرم افزاری در عدالت فرهنگی است. اگر ما بخواهیم بر اساس نگاه [[تفکر]] محور، امام و [[مقام معظم رهبری]] در حوزه [[فرهنگی]] و بالاخص عدالت فرهنگی عملکرد [[نظام فرهنگی]] [[دولت‌ها]] را بسنجیم، [[انحراف]] از معیار اصلی به شدت چشمگیر است. داشتن نگاه غلط به اصل جریان و تقدم نگاه سخت افزار محور بر نگاه نرم افزار محور از جمله علل این انحراف از معیار اصلی در حوزه عدالت فرهنگی است.
در تحقق و اقامه [[عدالت فرهنگی]] می‌‌بایست به این نکته مهم و اساسی توجه یافت که عدالت فرهنگی یک نگاه نرم افزاری و سخت افزاری توامان است؛ ولی باید به مهم نیز توجه یافت که بخش سخت افزاری و ساخت وساز شاید به اندازه تأمین محتوا و بخش نرم افزاری قابل اهمیت نباشد. نگاه [[عدالت محور]] [[امام]] در حوزه [[فرهنگ]] مؤید توجه به بخش نرم افزاری در عدالت فرهنگی است. اگر ما بخواهیم بر اساس نگاه [[تفکر]] محور، امام و [[مقام معظم رهبری]] در حوزه [[فرهنگی]] و بالاخص عدالت فرهنگی عملکرد [[نظام فرهنگی]] [[دولت‌ها]] را بسنجیم، [[انحراف]] از معیار اصلی به شدت چشمگیر است. داشتن نگاه غلط به اصل جریان و تقدم نگاه سخت افزار محور بر نگاه نرم افزار محور از جمله علل این انحراف از معیار اصلی در حوزه عدالت فرهنگی است.


بُعد مادی و ساختاری فرهنگ به [[توزیع عادلانه]] فضا، زیرساخت‌ها، کالا و خدمات فرهنگی مربوط می‌شود. از این منظر؛ دسترسی به تولیدات فرهنگی به معنای تحقق عدالت فرهنگی است. اگر از منظر [[عدالت توزیعی]] نگاه کنیم این رویکرد به معنای آن است که تمام افراد [[جامعه]] در هر مکانی که هستند به امکانات و زیرساخت‌های فرهنگی دسترسی مشابه داشته باشند؛ اما بعد محتوایی و ارزشی فرهنگ پیچیدگی و وسعت بیشتری دارد و به حضور و مشارکت همگانی، در ساختن و بازتولید [[فرهنگ جامعه]] مربوط است.
بُعد مادی و ساختاری فرهنگ به [[توزیع عادلانه]] فضا، زیرساخت‌ها، کالا و خدمات فرهنگی مربوط می‌شود. از این منظر؛ دسترسی به تولیدات فرهنگی به معنای تحقق عدالت فرهنگی است. اگر از منظر [[عدالت توزیعی]] نگاه کنیم این رویکرد به معنای آن است که تمام افراد [[جامعه]] در هر مکانی که هستند به امکانات و زیرساخت‌های فرهنگی دسترسی مشابه داشته باشند؛ اما بعد محتوایی و ارزشی فرهنگ پیچیدگی و وسعت بیشتری دارد و به حضور و مشارکت همگانی، در ساختن و بازتولید [[فرهنگ جامعه]] مربوط است.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش