عدل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←عدالت قرارگیری هر چیزی در موضع خود
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۳۷۶: | خط ۳۷۶: | ||
==عدالت قرارگیری هر چیزی در موضع خود== | ==عدالت قرارگیری هر چیزی در موضع خود== | ||
واژه عدل در [[فرهنگ قرآنی]] – [[اسلامی]] از چنان ارزشی برخوردار است که [[عدلیه]] از [[امامیه]] و [[معتزله]] در راستای [[مخالفت]] با [[اشاعره]]، از میان همه [[صفات الهی]]، عدل را مورد تاکید قرار میدهند تا به این امر [[عقلی]] – [[نقلی]] توجه دهند که بدون عدالت هستی کنونی هرگز شکل نمیگرفت یا باقی و برقرار نمیماند؛ زیرا این عدل و عدالت است که اساس هستی قرار گرفته و عالم بر مدار و محور آن سامان یافته و میگردد. از همین روست که [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ | واژه عدل در [[فرهنگ قرآنی]] – [[اسلامی]] از چنان ارزشی برخوردار است که [[عدلیه]] از [[امامیه]] و [[معتزله]] در راستای [[مخالفت]] با [[اشاعره]]، از میان همه [[صفات الهی]]، عدل را مورد تاکید قرار میدهند تا به این امر [[عقلی]] – [[نقلی]] توجه دهند که بدون عدالت هستی کنونی هرگز شکل نمیگرفت یا باقی و برقرار نمیماند؛ زیرا این عدل و عدالت است که اساس هستی قرار گرفته و عالم بر مدار و محور آن سامان یافته و میگردد. از همین روست که [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ}}؛ «[[آسمانها]] و [[زمین]]، به عدالت، بر پا است».<ref>عوالی اللالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج۴، ص۱۰۳؛ مفردات الفاظ قرآن کریم،راغب اصفهانی، ص۳۲۵؛ ریاض السالکین، سیدعلی خان مدنی شیرازی، ص۵۸۸</ref> | ||
[[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} نیز میفرماید: العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ | [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ}}؛ «[[عدل]] اساس است و قوام [[عالم هستی]] بدان است».<ref>مطالب السؤول، ص۶۱</ref> همچنین آن حضرت میفرماید: {{متن حدیث|العَدلُ أقوى أساسٍ}}؛ «عدل قویترین اساس و شالوده است».<ref>غرر الحکم، الآمدی، شماره ۸۶۳.</ref> این بدان معناست که عدل اساس و شالوده هر چیزی است که میخواهد [[قوی]] باشد؛ زیرا قویترین شالوده ای است که هر چیزی میتوان بر آن [[استوار]] باشد و قوام یابد و پا برجا بماند. | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، همه هستی با چیزی به نام «[[حق]]» ساخته شده است<ref>حجر، آیه ۸۵</ref>؛ یعنی اگر ساختمانها با سنگ و چوب و گل یا آهن و سیمان و مانند آنها ساخته میشود، همه ساختمان هستی و ذرات آن با «حق» ساخته شده است؛ از همین رو، هیچ باطلی در آن راه نمییابد<ref>ص، آیه ۲۷</ref> که [[ظلم]] نیز از مصادیق همین [[باطل]] است. | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، همه هستی با چیزی به نام «[[حق]]» ساخته شده است<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ}}«و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵.</ref>؛ یعنی اگر ساختمانها با سنگ و چوب و گل یا آهن و سیمان و مانند آنها ساخته میشود، همه ساختمان هستی و ذرات آن با «حق» ساخته شده است؛ از همین رو، هیچ باطلی در آن راه نمییابد<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ}}«و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷.</ref> که [[ظلم]] نیز از مصادیق همین [[باطل]] است. | ||
باید توجه داشت که منشاء و خاستگاه این حق که اساس هستی است، همان [[حق تعالی]] است؛ زیرا اگر در [[ملکوت آفاقی]] و انفسی هستی توجه شود، حق تعالی در آن روشن است.<ref>فصلت، آیه ۵۳</ref> پس میبایست گفت که عدل به عنوان | باید توجه داشت که منشاء و خاستگاه این حق که اساس هستی است، همان [[حق تعالی]] است؛ زیرا اگر در [[ملکوت آفاقی]] و انفسی هستی توجه شود، حق تعالی در آن روشن است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> پس میبایست گفت که عدل به عنوان جلوهای از همان حق مطلق که شالوده و اساس هستی است، اقوی اساس است که هستی بدان سامان یافته است. به سخن دیگر، عدالتی که اساس هستی قرار گرفته تجلی همان حق مطلق و حق تعالی است. از این روست که [[خدا]] [[حق]] را به عنوان معیار [[عدالت]] معرفی میکند و میفرماید: {{متن قرآن|أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از قوم موسی گروهی هستند که به حق راهنمایی میکنند و به حق دادگری میورزند» سوره اعراف، آیه ۱۵۹.</ref> | ||
اما [[پرسش]] این است که این عدالتی که اساس هستی است، به چه معنا است؟ امیرمؤمنان امام علی{{ع}} میفرماید: الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ | اما [[پرسش]] این است که این عدالتی که اساس هستی است، به چه معنا است؟ امیرمؤمنان امام علی{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا}}؛ «عدالت، هر چیز را به جای خود مینهد».<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۷</ref> | ||
اما پرسشی دیگری که مطرح میشود آنکه است که موضع و جایگاه هر چیزی کجاست؟ چگونه میتوان جایگاه هر چیزی را تشخیص داد و هر چیزی را در جایگاه خودش قرار داد؟ شکی نیست که [[انسان]] [[شناخت]] جامع و کامل و تمامی نسبت به همه امور ندارد، به ویژه که هر چیزی دارای [[ملک]] و [[ملکوت]] و ظاهر و [[باطنی]] و [[شاهد]] و [[غیبی]] است؛ چنان که [[خدا]] برای هر چیزی [[ملکوتی]] قایل شده و فرموده است: | اما پرسشی دیگری که مطرح میشود آنکه است که موضع و جایگاه هر چیزی کجاست؟ چگونه میتوان جایگاه هر چیزی را تشخیص داد و هر چیزی را در جایگاه خودش قرار داد؟ شکی نیست که [[انسان]] [[شناخت]] جامع و کامل و تمامی نسبت به همه امور ندارد، به ویژه که هر چیزی دارای [[ملک]] و [[ملکوت]] و ظاهر و [[باطنی]] و [[شاهد]] و [[غیبی]] است؛ چنان که [[خدا]] برای هر چیزی [[ملکوتی]] قایل شده و فرموده است: {{متن قرآن|ْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«بگو: اگر میدانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه میدهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمیشود؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۸.</ref> پس انسان حتی اگر بتواند از طریق ابزارهای [[معرفتی]] و [[شناختی]] به همه ابعاد ظاهر، ملک و [[شهود]] هر چیزی دست یابد، نسبت به ملکوت و [[باطن]] و [[غیب]] آن هیچ شناختی ندارد؛ در این صورت نمیتواند موضع هر چیزی را تشخیص دهد و در [[مقام]] [[احقاق حق]] و [[اقامه عدل]]، آن چیز را در موضع خودش قرار دهد. بنابراین، لازم است تا از ابزارها و روشهای دیگری بهره گیرد که او را به این [[هدف]] برساند. شکی نیست که [[کاملترین]] و [[برترین]] روش و ابزاری دانشی که برای انسان دراین موارد است، همان [[وحی الهی]] است؛ زیرا [[وحی]] [[دانش]] و [[علمی]] را در [[اختیار انسان]] قرار میدهد که انسان از هیچ روش و ابزار دیگری نمیتوانست بدان دست یابد؛ از همین روست که خدا در تبیین بخشی از [[علوم]] [[وحیانی]] به این نکته توجه میدهد که خدا علوم را به انسان از [[طریق وحی]] [[تعلیم]] داد که به هیچ وجه نمیتوانست بدان دست یابد.<ref> {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}«و اگر در بیم بودید، (نماز خوف را) پیاده یا سواره بجای آورید و چون ایمنی یافتید خداوند را یاد کنید همانگونه که آنچه را نمیدانستید به شما آموخت» سوره بقره، آیه ۲۳۹. {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱. {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳. </ref> | ||
از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، برای هر چیزی در ساختار [[حق]]، مقدر و اندازه ای که تبیین کننده حق هر چیزی است؛ زیرا خدا میفرماید: وَخَلَقَ | از نظر [[آموزههای وحیانی قرآن]]، برای هر چیزی در ساختار [[حق]]، مقدر و اندازه ای که تبیین کننده حق هر چیزی است؛ زیرا خدا میفرماید: {{متن قرآن|وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه ۲.</ref> پس برای هر چیزی [[میزان]] مقدری است که قرارگیری آن در آن موضع همان عدلی است که [[حق تعالی]] به عنوان [[حق]] برای آن مشخص کرده است. از این رو، لازم است تا مقدر هر چیزی را [[شناخت]] و آن را در همان محدوده قرار داد. [[امیرمؤمنان]] [[امام علی]]{{ع}} به این نکته توجه میدهد که [[احقاق حق]] تنها به [[عدالت]] است: {{متن حدیث|إِنَّ اَلْعَدْلَ مِيزَانُ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ اَلَّذِي وَضَعَهُ فِي اَلْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَةِ اَلْحَقِّ فَلاَ تُخَالِفْهُ فِي مِيزَانِهِ وَ لاَ تُعَارِضْهُ فِي سُلْطَانِهِ}}؛ «عدالت، ترازوی [[خدای سبحان]] است که آن را در میان [[خلق]] خود نهاده و برای بر پا داشتن [[حقّ]]، [[نصب]] کرده است. پس، برخلاف ترازوی او عمل مکن و با قدرتش [[مخالفت]] مورز».<ref>غرر الحکم، شماره ۳۴۶۴</ref> | ||
بر اساس [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسان]] دو ابزار [[شناختی]] دارد که میتواند با آن [[حقایق]] و [[مقدرات]] هر چیزی را [[کشف]] کند. این دو ابزار شامل [[قلب سلیم]] است که بدان [[تعقل]] میکند، و دیگری [[وحی]] است که از طریق [[پیامبران]] به دست [[انسان]] میرسد که از آن به نقل معتبر [[وحیانی]] یاد میشود. پس اگر با تعقل نمیتوان همه ابعاد چیزی را شناخت و کشف کرد، میتوان از نقل وحیانی دراین زمینه بهره گرفت. | بر اساس [[آموزههای وحیانی قرآن]]، [[انسان]] دو ابزار [[شناختی]] دارد که میتواند با آن [[حقایق]] و [[مقدرات]] هر چیزی را [[کشف]] کند. این دو ابزار شامل [[قلب سلیم]] است که بدان [[تعقل]] میکند، و دیگری [[وحی]] است که از طریق [[پیامبران]] به دست [[انسان]] میرسد که از آن به نقل معتبر [[وحیانی]] یاد میشود. پس اگر با تعقل نمیتوان همه ابعاد چیزی را شناخت و کشف کرد، میتوان از نقل وحیانی دراین زمینه بهره گرفت. | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۹۶: | ||
از نظر [[قرآن]]، عدالت همان طوری که در [[نظام تکوین]] جاری و ساری است، میبایست در [[نظام]] [[تشریع]] نیز جاری و ساری شود؛ و از آن جایی که انسان و [[جن]] دو مخلوق دارای [[اراده]] و [[حق انتخاب]] [[آزاد]] میان [[حق و باطل]] و جلوههای آن یعنی [[عدل]] و [[ظلم]] هستند، میبایست خود به [[اراده]] و [[انتخاب]] [[آزاد]] خویش [[عدالت]] را برگزیده و آن را اقامه کنند و از [[ظلم]] اجتناب کنند؛ زیرا در صورت عدم [[اقامه عدل]] یا اقامه ظلم میبایست پاسخگو [[رفتار]] خویش باشند که در [[دنیا]] و [[آخرت]] شامل کیفرهای گوناگونی است که در [[آیات قرآنی]] بیان شده است. | از نظر [[قرآن]]، عدالت همان طوری که در [[نظام تکوین]] جاری و ساری است، میبایست در [[نظام]] [[تشریع]] نیز جاری و ساری شود؛ و از آن جایی که انسان و [[جن]] دو مخلوق دارای [[اراده]] و [[حق انتخاب]] [[آزاد]] میان [[حق و باطل]] و جلوههای آن یعنی [[عدل]] و [[ظلم]] هستند، میبایست خود به [[اراده]] و [[انتخاب]] [[آزاد]] خویش [[عدالت]] را برگزیده و آن را اقامه کنند و از [[ظلم]] اجتناب کنند؛ زیرا در صورت عدم [[اقامه عدل]] یا اقامه ظلم میبایست پاسخگو [[رفتار]] خویش باشند که در [[دنیا]] و [[آخرت]] شامل کیفرهای گوناگونی است که در [[آیات قرآنی]] بیان شده است. | ||
بنابراین، [[خدا]] در آیات قرآنی از [[مردم]] میخواهد تا در همه ساحات [[زندگی]] خویش به اساس عدالت و اقامه آن اهتمام ورزند تا این گونه دنیا و آخرت خویش را بر اساس [[حق]] ساماندهی کنند و از آثار و [[برکات]] بهره مند شوند. از نظر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نگاه به عدالت میبایست به عنوان یک امر همگانی باشد که [[سیاست]] را ساماندهی میکند؛ ایشان میفرماید: الْعَدْلُ سَائِسٌ | بنابراین، [[خدا]] در آیات قرآنی از [[مردم]] میخواهد تا در همه ساحات [[زندگی]] خویش به اساس عدالت و اقامه آن اهتمام ورزند تا این گونه دنیا و آخرت خویش را بر اساس [[حق]] ساماندهی کنند و از آثار و [[برکات]] بهره مند شوند. از نظر [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نگاه به عدالت میبایست به عنوان یک امر همگانی باشد که [[سیاست]] را ساماندهی میکند؛ ایشان میفرماید: {{متن حدیث|الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ}}؛ «[[عدل]]، [[حافظ]] و نگاهدارنده همگان است»<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۷</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عدالت اساس نظام هستی از نظر قرآن (مقاله)|عدالت اساس نظام هستی از نظر قرآن]].</ref> | ||
==عدالت در ساحت [[فرهنگی]]== | ==عدالت در ساحت [[فرهنگی]]== |