|
|
خط ۶۹: |
خط ۶۹: |
|
| |
|
| همین معنا در [[کلام]] [[امام رضا]]{{ع}} نیز وارد شده است. [[مأمون]] در مورد همین معنا از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید و ایشان اینگونه پاسخ داد: [[موسی]]{{ع}} فرمود: به [[درستی]] که من خود را در جایی قرار دادم که نباید قرار میدادم؛ یعنی نباید به این [[شهر]] وارد میشدم، پس مرا ببخش؛ یعنی مرا از [[دشمنان]] خودت مخفی گردان؛ چراکه مرا پیدا کرده و میکشند. پس [[خداوند]] نیز او را بخشید، یعنی او را از [[دشمنان]] پنهان کرد<ref>. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹ و ۲۰۰.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص۳۲۰.</ref> | | همین معنا در [[کلام]] [[امام رضا]]{{ع}} نیز وارد شده است. [[مأمون]] در مورد همین معنا از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید و ایشان اینگونه پاسخ داد: [[موسی]]{{ع}} فرمود: به [[درستی]] که من خود را در جایی قرار دادم که نباید قرار میدادم؛ یعنی نباید به این [[شهر]] وارد میشدم، پس مرا ببخش؛ یعنی مرا از [[دشمنان]] خودت مخفی گردان؛ چراکه مرا پیدا کرده و میکشند. پس [[خداوند]] نیز او را بخشید، یعنی او را از [[دشمنان]] پنهان کرد<ref>. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۹ و ۲۰۰.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص۳۲۰.</ref> |
|
| |
| === آیه 16 سوره قصص ===
| |
| '''تبیین [[شبهه]]'''
| |
|
| |
| یکی از آیاتی که توهم عدم [[عصمت حضرت موسی]]{{عم}} را در اذهان برخی به وجود آورده، [[آیه]] ۱۶ [[سوره قصص]] است که میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}} <ref>«گفت: «پروردگارا، من بر خويشتن ستم كردم، مرا ببخش». پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است»، سوره قصص، آیه ۱۶</ref>. ممکن است گفته شود که [[حضرت موسی]] در این [[آیه]] به [[صراحت]] به [[ستم]] در [[حق]] خویش اعتراف کرده و از [[خدای متعال]] [[طلب]] [[بخشش]] مینماید. [[تعارض]] این [[گفتار]] با [[عصمت حضرت موسی]]{{ع}} روشن است.
| |
|
| |
| '''پاسخ نخست: درخواست از بین بردن اثر [[سوء]] کار خود''': از این گفتار [[حضرت موسی]] {{ع}} چنین بر میآید که وی ستمی بر خود روا داشته و [[جان]] خویش را در معرض خطر قرار داده و اکنون خواستار [[رهایی]] از این [[غم]] و [[اندوه]] است. [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|...وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ...}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خواهرت (نزد آنان) میرفت و میگفت: میخواهید شما را به کسی رهنمون شوم که او را سرپرستی کند؟ پس تو را به مادرت بازگرداندیم تا چشمش روشن گردد و اندوهگین نشود؛ و کسی را (ناخواسته) کشتی، ما تو را از (آن) اندوه رهاندیم و تو را بارها آزمو» سوره طه، آیه ۴۰.</ref>، [[شاهد]] این برداشت است. تعبیر [[ظلم]] و [[غفران]] در اینجا بسان ظلم و غفرانی است که در داستان [[حضرت آدم]] {{ع}} نیز دیده میشود<ref>ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانباء، ص۱۰۲؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۹؛ محمد حسینی همدانی، انوار درخشان، ج۱۲، ص۲۰۲؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۲۴.</ref>. در این [[آیات]]، حضرت موسی {{ع}} خود را از دیدگاه قبطیان [[گناهکار]] میشمارد: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref>. [[ستم]] و [[گناه]] در این گفتار آن [[حضرت]]، به همین معناست. پس باید گفت مقصود از ظلم در اینجا همان ظلم قیاسی، و منظور از [[ذنب]]، همان ذنب نسبی است<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج۷، ص۱۸۰.</ref>.
| |
| این پاسخ، اس[[تورات]]رین پاسخهاست.
| |
|
| |
| '''پاسخ دوم: درخواست از [[خداوند]] برای پوشاندن این کار از [[دشمن]]''': او از خداوند خواست کارش را بپوشاند تا [[فرعونیان]] از آن [[آگاه]] نگردند و این درخواست در پیشگاه خداوند پذیرفته شد<ref>ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۱۲، جزء ۲۴، ص۲۳۴.</ref>. این وجه چنین توجیه شده است که حضرت موسی {{ع}} پیش از آنکه به [[رسالت]] [[مبعوث]] گردد، کافری که خونش حرمتی نداشت، به [[قتل]] رساند و دلیلی نداریم که چنین قتلی مورد [[نهی الهی]] باشد. از سوی دیگر، [[قرآن]] از آن [[حضرت]] با عنوان [[مخلص]] یاد میکند: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا...}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref> که [[ابلیس]] هیچ نفوذی در آنان ندارد و [[آلوده]] به [[گناه]] نخواهند شد. بنابراین منظور از [[مغفرت]]، برداشته شدن [[کیفر]] نیست، بلکه آن حضرت نگران این بود که سرّ این کارش فاش شود. از این رو از [[خداوند]] پوشیده ماندن آن را خواست و مغفرت در عرف قرآن، هر دو مورد محو [[عقاب]] و محو آثار [[سوء]] هر کاری را شامل میشود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۷۸.</ref>. در گفتار لغتشناسان نیز مغفرت به معنای پوشاندن آمده است که اعم از [[آمرزش]] و [[پوشش]] است: {{عربی|اصل الغفر: الستر و التغطیه، و غفر الله ذنوبه ای سترها...}}<ref>ابومنصور محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۸، ص۱۱۲.</ref>.
| |
| این پاسخ نیز پذیرفتنی است.
| |
|
| |
| '''پاسخ سوم: ورود حضرت به [[شهر]] بدون حساب و [[اندیشه]]''': [[ظلم]] در اینجا به همان معنای [[ستم]] است و چنین بر این مورد انطباق مییابد که [[موسی]] {{ع}} میفرماید: ورود من به این شهر، از روی حساب و اندیشه نبوده است. پس خدایا، مرا از دیدگان [[دشمنان]] بپوشان تا آنان بر من چیره نشوند و هرگز به کشتن من [[اقدام]] نکنند<ref>ر.ک: عبدالله شبر، الجوهر الثمین، ج۵، ص۱۳؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۵؛ محمدامین شیخو، عصمة الانبیاء، ص۱۹۰.</ref>.
| |
| این توجیه نیز ناکارآمد است؛ زیرا در این [[آیات]]، کوچکترین ایرادی بر این کار گرفته نشده است. پس به چه دلیل از آن با عنوان کاری بیحساب یاد میشود.
| |
| پاسخ چهارم: اعتراف به کوتاهی خود در پیشگاه خداوند
| |
| [[حضرت موسی]] {{ع}} در [[مقام]] [[توکل]] بر [[خداوند متعال]]، خود را مقصر میداند و از اینکه نتوانسته [[حق]] او را ادا کند، به درگاهش [[عذر]] تقصیر میآورد. به بیان [[سید مرتضی]]: «او در مسیر [[انقطاع الی الله]] و اعتراف به تقصیر خود در ادای [[حق خداوند]]، چنین اظهار داشته است»<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۳۸۳؛ همو، جوامع الجامع، ج۳، ص۲۱۲.</ref>.
| |
| این پاسخ، بدون دلیل و [[شاهد]] است.
| |
|
| |
| '''پاسخ چهارم: کشتن قبطی؛ موجب [[محرومیت]] [[حضرت]]''': «اگر حضرت [[صبر]] پیشه میکرد و به کشتن آن فرد قبطی [[اقدام]] نمیکرد، بسیار [[پسندیده]] بود، ولی وی با کشتن آن فرد، خود را از آن خیر و [[ثواب]] [[محروم]] ساخت. از این رو دست نیاز به [[درگاه الهی]] دراز، و [[آمرزش]] خود را درخواست کرد»<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۸، ص۱۳۷.</ref>.
| |
| این پاسخ نیز بدون شاهد و دلیل است.
| |
|
| |
| '''پاسخ پنجم: عجولانه بودن کار حضرت''': [[ظلم]] از دیدگاه لغت شناسان بدین معناست که چیزی در جایگاه خود قرار نگیرد. کار [[حضرت موسی]] {{ع}} نیز از آن رو که با [[عجله]] انجام شده و والایی [[مقام]] آن حضرت با این گونه عجله در [[کارها]] ناهمخوان است، از آن به عنوان ظلم یاد، و آمرزش آن از [[خداوند]] درخواست شده است<ref>ر.ک: جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، به قلم جعفر الهادی، ج۵، ص۷۲.</ref>.
| |
| این [[تفسیر]] نادرست است؛ چه اینکه عجله آن حضرت، نوعی عجله در [[کار خیر]] بوده است و ایشان با کشتن فردی از قبطیان، شخصی از [[بنی اسرائیل]] را از چنگال وی [[نجات]] بخشید. گرچه آن حضرت در انجام دادن این کار با مشکلاتی روبهرو شد، اثر مثبت آن را نیز نباید از نظر دور داشت. شاهد این سخن آن است که داستان کشتن قبطی، در آیاتی از [[قرآن]] مطرح گردیده، ولی در هیچ موردی [[نکوهش]] نشده؛ بلکه از آن چنین تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ}}<ref>«و در چشم آنان به گردن من گناهی است که میهراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.</ref> و {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من یکی از آنان را کشتهام و میترسم مرا بکشند» سوره قصص، آیه ۳۳.</ref>. از این [[آیات]] چنین برداشت میشود که از دیدگاه [[قرآن]]، این کار [[حضرت موسی]] {{ع}} [[لغزش]] نبوده است<ref>ر.ک: علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج۸، ص۲۶.</ref>.
| |
|
| |
| '''پاسخ ششم: انجام دادن کار بدون [[اذن الهی]]''': از آنجا که این [[قتل]]، بدون [[اجازه]] [[الهی]] بود، حضرت موسی {{ع}} از آن با عنوان [[ستم]] یاد میکند. به [[تفسیری]] دیگر، [[حضرت]] بدون قصد و تنها از روی [[خطا]] به این کار [[اقدام]] کرده است و از این رو از [[خداوند]] درخواست [[آمرزش]] داشته است. این روش [[مقربان]] الهی است که در هر خطایی، دست نیاز به درگاه خداوند دراز میکنند و آمرزش خود را میطلبند<ref>ر.ک: محمد جنابذی، بیان السعادة، ج۳، ص۱۸۵؛ محمد بن محمد ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، ج۷، ص۶.</ref>.
| |
| [[ابن جریج]] بر این [[باور]] است که هیچ یک از [[پیامبران]] بدون [[امر الهی]] مجاز به کشتن کسی نیستند. [[میبدی]] این کار را نوعی [[گناه]] کوچک دانسته است<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۳۹۸؛ محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ج۸، ص۲۹۳؛ ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار، به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت، ج۷، ص۲۸۱؛ عبدالمنعم احمد تغلیب، فتح الرحمن، ج۵، ص۲۶۰۳؛ احمد مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۲۰، ص۴۴؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، تحقیق خالد عبدالرحمن العک و مروان سوار، ج۴، ص۱۹۵.</ref>.
| |
| این توجیه، در [[حقیقت]] توجیه نیست، بلکه به گونهای ایراد را تثبیت میکند و لغزش را به [[اثبات]] میرساند. البته از آن جهت که به باور [[اهل سنت]]، [[ارتکاب گناه پیش از نبوت]] آسیبی بر [[عصمت]] وارد نمیسازد، میتوان از این پاسخ بهره جست<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۲۷۹-۲۸۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| === آیه 143 سوره اعراف === | | === آیه 143 سوره اعراف === |