اثبات ضرورت امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
[[متکلمین]] [[شیعه]] علاوه بر ادلۀ عقلی بر [[ضرورت امامت]]، به ادله نقلی مانند: [[آیه اولی الامر]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>شعبان پور، محمد، ضرورت امامت در آراء خواجه نصیرالدین طوسی، ص۲۱۷؛ تفتازاینی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ طوسی، نصیر الدین، تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>، [[آیه صادقین]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالکریم رضایی|رضایی، عبدالکریم]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۲۵۵.</ref> و روایاتی همچون [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|إنی‏ تارک‏ فیکم‏ الثقلین‏ کتاب‏ الله‏ و عترتی‏ أهل بیتی فتمسکوا بهما لئلا تضلوا}}؛ من دو شی‏ء گران‌بها در میان شما باقی می‏گذارم: کتاب خدای تعالی و عترتم ـ اهل بیتم ـ پس به آن دو تمسک کنید تا گمراه نشوید. شیخ صدوق‏، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۹؛ خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۱۳۷. با کمی اختلاف در الفاظ، در منابع اهل سنت هم آمده است: الموصلی التمیمی، أبو یعلی، مسند أبی یعلی، ج ۲، ص۳۷۶؛ الطبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۵؛ محب الدین أحمد بن عبد الله الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۶؛ الصالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۱۱، ص۶.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، علی، سلسله پژوهش‌های اعتقادی، دستبردی ‏در حدیث ‏ثقلین، ص۴۵ ـ ۵۲.</ref>، [[حدیث من مات]]<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}، خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۲]]، ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>، [[حدیث]] {{متن حدیث|لابد للناس من امیر}}<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر}}؛ برای مردم حاکمی لازم است چه نیکوکار و چه بدکار؛ شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]] ص۲۶ و ۲۷.</ref> و [[حدیث اوصیای دوازده گانه]]<ref>پیامبر اکرم {{صل}} فرمودند: تمامی سنت‌های ادیان دیگر در اسلام موجود است و از جمله آنها دوازده وصی است؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۴؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.</ref> استناد کرده‌اند.
[[متکلمین]] [[شیعه]] علاوه بر ادلۀ عقلی بر [[ضرورت امامت]]، به ادله نقلی مانند: [[آیه اولی الامر]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>شعبان پور، محمد، ضرورت امامت در آراء خواجه نصیرالدین طوسی، ص۲۱۷؛ تفتازاینی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ طوسی، نصیر الدین، تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>، [[آیه صادقین]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالکریم رضایی|رضایی، عبدالکریم]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۲۵۵.</ref> و روایاتی همچون [[حدیث ثقلین]]<ref>{{متن حدیث|إنی‏ تارک‏ فیکم‏ الثقلین‏ کتاب‏ الله‏ و عترتی‏ أهل بیتی فتمسکوا بهما لئلا تضلوا}}؛ من دو شی‏ء گران‌بها در میان شما باقی می‏گذارم: کتاب خدای تعالی و عترتم ـ اهل بیتم ـ پس به آن دو تمسک کنید تا گمراه نشوید. شیخ صدوق‏، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۹؛ خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۱۳۷. با کمی اختلاف در الفاظ، در منابع اهل سنت هم آمده است: الموصلی التمیمی، أبو یعلی، مسند أبی یعلی، ج ۲، ص۳۷۶؛ الطبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۶۵؛ محب الدین أحمد بن عبد الله الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۶؛ الصالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج ۱۱، ص۶.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی میلانی، علی، سلسله پژوهش‌های اعتقادی، دستبردی ‏در حدیث ‏ثقلین، ص۴۵ ـ ۵۲.</ref>، [[حدیث من مات]]<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}، خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام ج۲]]، ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>، [[حدیث]] {{متن حدیث|لابد للناس من امیر}}<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر}}؛ برای مردم حاکمی لازم است چه نیکوکار و چه بدکار؛ شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]] ص۲۶ و ۲۷.</ref> و [[حدیث اوصیای دوازده گانه]]<ref>پیامبر اکرم {{صل}} فرمودند: تمامی سنت‌های ادیان دیگر در اسلام موجود است و از جمله آنها دوازده وصی است؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۴؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.</ref> استناد کرده‌اند.


'''[[برهان حکمت]]'''
'''۸. [[برهان حکمت]]:'''


مقدّمات این [[برهان]] به اختصار عبارت است از:
مقدّمات این [[برهان]] به اختصار عبارت است از:
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
# [[ابلاغ]] بسیاری از [[تعالیم]] و [[احکام الهی]] مرهون زمان‌های [[آینده]] بود، چنان‌که [[درک]] برخی حقایق [[رشد عقلانی]] بیشتری می‌طلبید که در زمان [[پیامبر]] هنوز حاصل نشده بود و بعدها در زمان لازم و استعداد کافی حاصل شد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۲-۳۴.</ref>.
# [[ابلاغ]] بسیاری از [[تعالیم]] و [[احکام الهی]] مرهون زمان‌های [[آینده]] بود، چنان‌که [[درک]] برخی حقایق [[رشد عقلانی]] بیشتری می‌طلبید که در زمان [[پیامبر]] هنوز حاصل نشده بود و بعدها در زمان لازم و استعداد کافی حاصل شد<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۲-۳۴.</ref>.


'''الگوی [[تربیت]]'''
'''۹. الگوی [[تربیت]]:'''


یکی از [[بهترین]] روش‌های [[تربیت]] و [[ارشاد]] [[مردم]]؛ وجود [[اسوه حسنه]] و الگوی راه یافته بین [[مردم]] است. این اسوه‌ها و نمونه‌های [[تربیتی]] باید پیوسته بین [[مردم]] باشند تا [[مردم]] حرکت تکاملی خود را با الگوگرفتن از آنها تنظیم کنند. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> آمده است: [[رسول الله]] {{صل}} همان [[منذر]] است و برای هر زمانی یک [[هدایت‌گر]] از ما وجود دارد که [[مردم]] را به آن‌چه [[پیامبر]] آورده است [[هدایت]] کنند. هادیان بعد از [[پیامبر]]، [[علی]] {{ع}} و سپس [[جانشینان]] و اوصیای او یکی بعد از دیگری هستند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۷۲، باب الائمة هم الهداة.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۴-۳۵.</ref>.
یکی از [[بهترین]] روش‌های [[تربیت]] و [[ارشاد]] [[مردم]]؛ وجود [[اسوه حسنه]] و الگوی راه یافته بین [[مردم]] است. این اسوه‌ها و نمونه‌های [[تربیتی]] باید پیوسته بین [[مردم]] باشند تا [[مردم]] حرکت تکاملی خود را با الگوگرفتن از آنها تنظیم کنند. در [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«تو، تنها بیم‌دهنده‌ای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> آمده است: [[رسول الله]] {{صل}} همان [[منذر]] است و برای هر زمانی یک [[هدایت‌گر]] از ما وجود دارد که [[مردم]] را به آن‌چه [[پیامبر]] آورده است [[هدایت]] کنند. هادیان بعد از [[پیامبر]]، [[علی]] {{ع}} و سپس [[جانشینان]] و اوصیای او یکی بعد از دیگری هستند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۷۲، باب الائمة هم الهداة.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۴-۳۵.</ref>.


'''[[لزوم]] [[اتمام حجّت]]'''
'''۱۰. [[لزوم]] [[اتمام حجّت]]:'''


به [[حکم عقل]] و [[تأیید]] [[شرع]] باید در هر زمانی حجّتی بین [[مردم]] باشد؛ در غیر این صورت [[مردم]] [[حق]] دارند بگویند: اگر برای ما حجّتی می‌فرستادی هرگز [[گمراه]] نمی‌شدیم. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است: "به [[خدا]] قسم! از هنگامی که [[خداوند]] [[آدم]] را [[قبض روح]] کرد، هرگز [[زمین]] را بدون امامی که به وسیله او به سوی [[خداوند]] [[هدایت]] شوند رها نکرده و او [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش است و [[زمین]] بدون امامی که [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش باشد باقی نخواهد ماند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۵۲، باب الارض لا تخلوا من حجة، حدیث ۸.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>.
به [[حکم عقل]] و [[تأیید]] [[شرع]] باید در هر زمانی حجّتی بین [[مردم]] باشد؛ در غیر این صورت [[مردم]] [[حق]] دارند بگویند: اگر برای ما حجّتی می‌فرستادی هرگز [[گمراه]] نمی‌شدیم. [[امام باقر]] {{ع}} فرموده است: "به [[خدا]] قسم! از هنگامی که [[خداوند]] [[آدم]] را [[قبض روح]] کرد، هرگز [[زمین]] را بدون امامی که به وسیله او به سوی [[خداوند]] [[هدایت]] شوند رها نکرده و او [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش است و [[زمین]] بدون امامی که [[حجّت]] [[خداوند]] بر بندگانش باشد باقی نخواهد ماند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۵۲، باب الارض لا تخلوا من حجة، حدیث ۸.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>.


'''ندای [[فطرت]]'''
'''۱۱. ندای [[فطرت]]:'''


[[انسان]] ذاتاً به سوی امامی که واجد همه [[کمالات انسانی]] باشد، [[تمایل]] دارد و این امر وجدانی است و از طرفی هیچ یک از [[تمایلات]] و کشش‌های [[فطری]] [[انسان]] بی‌پاسخ نمی‌ماند؛ چون در آن صورت وجود آن [[گرایش]] [[عبث]] و زاید خواهد بود و [[خدای حکیم]] کار [[عبث]] نمی‌کند، پس حتماً به این خواسته [[فطرت]] نیز توجّه شده و امامی که مطلوب [[فطرت]] است از سوی [[خداوند]] [[نصب]] گردیده است. لازم به [[یادآوری]] است که مقتضای [[فطرت انسان]]، امامی است که از هرگونه [[خطا]] و [[انحراف]] مصون و محفوظ باشد و در [[حقیقت]] مصداق چنین گرایشی در خارج تنها [[ائمه]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} ([[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] معصومش) هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>.
[[انسان]] ذاتاً به سوی امامی که واجد همه [[کمالات انسانی]] باشد، [[تمایل]] دارد و این امر وجدانی است و از طرفی هیچ یک از [[تمایلات]] و کشش‌های [[فطری]] [[انسان]] بی‌پاسخ نمی‌ماند؛ چون در آن صورت وجود آن [[گرایش]] [[عبث]] و زاید خواهد بود و [[خدای حکیم]] کار [[عبث]] نمی‌کند، پس حتماً به این خواسته [[فطرت]] نیز توجّه شده و امامی که مطلوب [[فطرت]] است از سوی [[خداوند]] [[نصب]] گردیده است. لازم به [[یادآوری]] است که مقتضای [[فطرت انسان]]، امامی است که از هرگونه [[خطا]] و [[انحراف]] مصون و محفوظ باشد و در [[حقیقت]] مصداق چنین گرایشی در خارج تنها [[ائمه]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} ([[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] معصومش) هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی ۵]]، ص۳۵.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش