|
|
خط ۲۳: |
خط ۲۳: |
|
| |
|
| [[علامه طباطبایی]] میفرماید: [[امام]] باید در تمام عمر معصوم باشد، زیرا [[مردم]] به حسب [[عقلی]]، چهار قسماند: ۱. کسانی که در تمام عمر ظالماند؛ ۲. کسانی که در تمام عمر معصوماند و ظلمی نکردهاند؛ ۳. کسانی که اول عمر ظالماند، نه آخر عمر؛ ۴. عکس قسم سوم: [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} شأنش بالاتر از این است که [[امامت]] را برای قسم اول و چهارم از [[فرزندان]] خود بخواهد، لذا دو قسم میماند و [[خداوند]] یک قسم را [[نفی]] کرده است، و آنان کسانی هستند که در اول عمر ظالماند، ولی آخر عمر پاکند، لذا میفرماید: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. پس فقط یک قسم میماند و آن کسانی هستند که در تمام عمر معصوماند و از آنها ظلمی سر نزده است، لذا [[واجب]] است امام در تمام عمر معصوم باشد تا [[خلق]] [[گمراه]] نگردند<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[آیه]] [[عهد]] بنا بر فرمایش [[علامه]]، سه گروه از [[ظالمین]] را خارج میکند ولو در پارهای از عمرشان [[ظالم]] باشند و فقط یک گروه استثنا میشود»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۷۹.</ref>. | | [[علامه طباطبایی]] میفرماید: [[امام]] باید در تمام عمر معصوم باشد، زیرا [[مردم]] به حسب [[عقلی]]، چهار قسماند: ۱. کسانی که در تمام عمر ظالماند؛ ۲. کسانی که در تمام عمر معصوماند و ظلمی نکردهاند؛ ۳. کسانی که اول عمر ظالماند، نه آخر عمر؛ ۴. عکس قسم سوم: [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} شأنش بالاتر از این است که [[امامت]] را برای قسم اول و چهارم از [[فرزندان]] خود بخواهد، لذا دو قسم میماند و [[خداوند]] یک قسم را [[نفی]] کرده است، و آنان کسانی هستند که در اول عمر ظالماند، ولی آخر عمر پاکند، لذا میفرماید: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. پس فقط یک قسم میماند و آن کسانی هستند که در تمام عمر معصوماند و از آنها ظلمی سر نزده است، لذا [[واجب]] است امام در تمام عمر معصوم باشد تا [[خلق]] [[گمراه]] نگردند<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[آیه]] [[عهد]] بنا بر فرمایش [[علامه]]، سه گروه از [[ظالمین]] را خارج میکند ولو در پارهای از عمرشان [[ظالم]] باشند و فقط یک گروه استثنا میشود»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۷۹.</ref>. |
|
| |
| با توجه به آنچه گفته شد، عصمت زمانی مشتمل بر دو بخش است
| |
|
| |
| ==== عصمت قبل از تصدی [[امامت]] (از ابتدای تولد) ====
| |
| بحث از [[قلمرو عصمت]] [[امام]] و نیز تفکیک این بحث به قبل از تصدی منصب امامت و پس از آن تا عصر [[امامان اهل بیت]]{{ع}} دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید [[ائمه]] در دوران حضور بیشتر بر تثبیت اصل مسأله [[عصمت]] بوده است. به نظر میرسد این مسأله تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ صدوق]] مطرح نبوده و در طول حیات [[فکری]] ایشان به تبع بحث از گناهان صغیره و کبیره، تفکیک [[عصمت پیامبران]] مطرح و به [[عصمت امام]] نیز کشیده شد. ایشان [[ضرورت عصمت پیامبران]] و به تبع آن، امامان را از برخی گناهان صغیره، پیش از تصدی منصب امامت [[نفی]] و پس از ایشان نیز [[شیخ مفید]] همین نظریه را [[اختیار]] کرد<ref>استادی، رضا، پاسخ به چالشهای فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶.</ref>
| |
|
| |
| ==== [[عصمت]] بعد از تصدی [[امامت]] ====
| |
| یکی از مسائل مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت [[امامان معصوم]] از [[گناه]] پس از تصدی منصب امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۴۱۲.</ref>. این بخش خود به سه قسم تقسیم میشود که عبارتاند از:
| |
| # عصمت در تفسیر و تبیین وحی؛
| |
| # [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]]؛
| |
| # [[عصمت]] از [[گناه]].
| |
|
| |
| با توجه به اینکه [[امامت]] امتداد [[نبوت]] بوده و [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[خلفا]] و [[جانشینان]] [[پیامبرخاتم]]{{صل}}، علاوه بر [[وظیفه]] [[پاسداری]] و [[حفظ دین]]، وظیفه [[هدایت امت]] به واسطه تبیین و [[تفسیر دین]] و بیان فروعات آن را نیز به عهده دارند؛ لازم است همانگونه که [[متکلمان]] به [[لزوم]] [[عصمت انبیا]]{{ع}} در مرحله تلقی وحی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]]، تصریح نمودهاند<ref>بیشتر [[متکلمان شیعه]] و [[سنی]]، [[عصمت انبیا]] در این مراحل ـ دست کم در [[دروغگو]] نبودن در [[مقام تبلیغ]] ـ را قبول دارند. شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸. به غیر از [[قاضی عبدالجبار]] که [[کذب]] [[سهوی]] را در [[تبلیغ رسالت]] تجویز کرده است. {{عربی|«وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»}}، ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹.</ref>، در کنار [[اعتقاد]] به لزوم بهرهمندی [[امامان]] از [[علوم پیامبر]]{{صل}}، آنها را به عنوان جانشینان آن حضرت، از هرگونه [[دروغ]] و یا [[خطا]] در تبیین و تفسیر دین نیز مصون و [[معصوم]] بدانند.
| |
|
| |
|
| === گستره متعلق ([[ابعاد عصمت]]) === | | === گستره متعلق ([[ابعاد عصمت]]) === |