بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == [[ویژگیهای امام]] در اصطلاح [[قرآن]] == | ||
برخی از ویژگیهای امام عبارت است از: | |||
=== عصمت === | |||
[[خدای سبحان]] در پاسخ [[ابراهیم]] {{ع}} که از [[خدا]] خواست تا [[امامت]] را در ذرّیه او قرار دهد فرمود:[[عهد]] من به [[ظالمان]] نمیرسد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[مفسران]] با استناد به این [[آیه]] [[عصمت]] را برای [[امام]] لازم میدانند و [[لزوم عصمت]] را اینگونه [[تبیین]] میکنند که [[امام]] [[مقتدا]] و [[رهبری]] است که اقتدای به او [[واجب]] است و اگر [[امام]] [[معصیت]] کند بر [[آدمیان]] نیز از باب [[لزوم]] [[اطاعت از امام]]، [[معصیت]] [[واجب]] خواهد بود و این امر محال است، زیرا [[معصیت]] [[ممنوع]] است و جمع فعل و ترک غیر ممکن است، ازاینرو [[عصمت]] در [[امامان]] لازم است تا این محذور پیش نیاید<ref>التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۶-۳۷، ج۱۰، ص۱۴۴.</ref>. ناگفته نماند که [[آیه]] بر [[عصمت امام]] در طول [[حیات]] و تمام [[عمر]] دلالت میکند بنابراین کسی که در قسمتی از [[عمر]] خود گرفتار [[فسق]] یا [[شرک]] باشد [[شایستگی]] [[مقام امامت]] را نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. نیز [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> از [[مؤمنان]] میخواهد، [[تقوای الهی]] را پیشه ساخته و به طور مطلق با [[صادقان]] باشند<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۲.</ref>. بیتردید لازمه [[همراهی]] مطلق با آنان، [[عصمت]] آنهاست<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۲۲۱؛ پیام قرآن، ج۹، ص۵۰؛ حق الیقین، ص۵۴-۵۵.</ref>. همچنین در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[اطاعت]] از اولوا الامر در ردیف [[اطاعت پیامبر]] و [[اطاعت پیامبر]] در ردیف [[اطاعت]] [[خدای سبحان]] قرار گرفته است و چون [[اطاعت خدا]] به صورت مطلق [[واجب]] است بنابراین، [[اطاعت پیامبر]] و اولوا الامر نیز به طور مطلق [[واجب]] است و لازمه [[وجوب]] اطاعتِ مطلق، [[عصمت]] است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۹-۳۹۱؛ حقالیقین، ص۴۰.</ref>. | |||
دلالت [[آیه]] بر [[عصمت]] چنان واضح و روشن است که برخی از [[اهل سنت]] نیز نتوانستهاند آن را [[انکار]] کنند، گرچه مصداق اولوا الامر در نظر آنان، [[اهل حلّ و عقد]] از امتاند که مجموع آنان -به شرط اجتماع- [[خطا]] نمیکنند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ التفسیر المنار، ج۵، ص۲۰۳.</ref>؛ ولی چون [[اهل حل و عقد]] کسانیاند که ممکن است مرتکب [[خطا]] بشوند از [[عصمت]] بهرهای ندارند و نمیتواند مراد [[آیه]] [[اهل حل و عقد]] باشد<ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۳.</ref>. | |||
=== علم === | |||
ویژگی دیگر [[امام]] [[علم]] اوست. [[امامان حق]] که [[مسئولیت]] خطیر [[هدایت مردم]] به [[سعادت]] و کمال و [[مدیریت]] [[جوامع انسانی]] را بر عهده دارند، باید از [[دانش]] گسترده برخوردار باشند، تا بتوانند این [[مسئولیت]] را به انجام رسانند، افزون بر این لازم است [[علم]] آنان از [[خطا]] و [[شک]] مصون باشد، تا [[مردم]] بتوانند به آنان [[اعتماد]] کنند و [[هدایت]] ایشان را پذیرفته و تحت [[حاکمیت]] آنان به اهداف مادی و [[معنوی]] خود برسند، ازاینرو [[خداوند]] [[طالوت]] را با [[برتری]] در [[دانش]] و نیروی جسمانی برای [[حاکمیت]] بر [[بنیاسرائیل]] برگزید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref> «خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> و نیز [[اولوالامر]] را [[مرجع]] [[علمی]] [[مسلمانان]] در تشخیص [[حق و باطل]] و [[صدق]] و [[کذب]] معرفی کرد و به آنان [[فرمان]] داد تا در هنگام دریافت گزارشها به اولوا الامر به عنوان صاحبان [[آگاهی]] و [[قدرت]] تشخیص مراجعه کنند تا با [[استنباط]] [[حق]] و [[صدق]]، آنان را [[آگاه]] سازند: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. مقصود از [[اولوالامر]] در این [[آیه]] همان کسانی هستند که در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به آنان اشاره شده و [[حکم]] ایشان در [[عصمت]] و وجوبِ [[اطاعت]] مانند [[رسول]] خداست<ref>المیزان، ج۵، ص۲۲؛ ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱.</ref>. و مصادیق آن براساس [[روایات]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}اند<ref>روضالجنان، ج۶، ص۳۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۷-۳۹۱؛ ج۵، ص۲۳-۲۴.</ref>. | |||
با توجه به اینکه [[آیه]]، [[اولوالامر]] را [[آگاه]] به ریشه مسائل معرفی کرده بهگونهای که اگر دیگران به آنان مراجعه کنند راهنماییشان میکنند، استفاده میشود که [[علم]] آنان آمیخته به [[جهل]] و [[شک]] و [[خطا]] نیست و این در مورد غیر [[معصومان]] [[صدق]] نمیکند، افزون بر این از ذیل [[آیه]] فهمیده میشود که وجود [[اولوالامر]] نوعی [[فضل]] و [[رحمت الهی]] است که اطاعتشان [[مردم]] را از [[پیروی]] [[شیطان]] باز میدارد: {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> و تنها [[پیروی]] از [[معصومان]] میتواند [[انسان]] را از [[گمراهی]] و [[پیروی]] [[شیطان]] به طور [[قطع]] باز دارد، زیرا غیر [[معصوم]] ممکن است خود گرفتار [[لغزش]] و [[خطا]] شود<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹، ۲۸۵.</ref>. | |||
از دیگر آیاتی که [[علم امام]] از آن استفاده میشود [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، اگر نمیدانید از اهل کتاب بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> است که بر اساس آن باید [[انسانها]] اموری را که نمیدانند از [[اهل ذکر]] بپرسند. گرچه مضمون [[آیه]] عام و [[ارشاد]] به اصلی عقلایی یعنی [[وجوب]] [[رجوع]] [[جاهل]] به [[اهل خبره]] است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۵۹، ۲۸۵.</ref>، ولی [[کاملترین]] مصداق "[[اهل ذکر]]" [[امامان معصوم]] {{عم}} هستند<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۴.</ref>؛ چنانکه در [[روایات]] فراوانی نیز آمده است که مقصود از [[اهل ذکر]] ائمهاند<ref>روضالجنان، ج۱۳، ص۲۰۹.</ref>. | |||
در [[آیات]] دیگری نیز با تعبیراتی نظیر [[راسخان در علم]]: {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ...}}<ref>«و استواران در دانش»... سوره آل عمران، آیه ۷.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۸.</ref>، کسی که [[علم کتاب]] نزد اوست: {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref><ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۴۶۲؛ نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۱-۵۲۴؛ المیزان، ج۱۱، ص۳۸۷-۳۸۹.</ref> و کسانی که به آنان [[علم]] داده شده: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}}<ref>«اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴؛ مجمعالبیان، ۸، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۴۲.</ref> به عالمانی اشاره شده که مصادیق کامل آنها [[امامان معصوم]] {{عم}} هستند. | |||
شایان ذکر است که بر پایه [[روایات]] فراوانی از [[امامان معصوم]] {{عم}} آنان به [[غیب]] و همه علومیکه در [[اختیار]] [[فرشتگان]]، [[پیامبران]] و [[رسولان]] قرار گرفته عالماند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۶؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۲.</ref> و [[علم]] آنان دارای منابع فراوانی است؛ مانند [[تحدیث]] و [[الهام]]، [[وراثت از پیامبر]] اکرم و [[امام]] پیش از خود، [[جفر]] و [[جامعه]]، [[مصحف فاطمه]] {{س}} و [[صحیفه]] [[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]] {{ع}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷۶، ۲۷۰، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۸-۲۴۲.</ref>.<ref>[[محمد رضا مصطفیپور|مصطفیپور، محمد رضا]]، [[امامت (مقاله)|امامت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴]].</ref> | |||
# [[جعل]] باید از سوی [[خدا]] باشد. [[خداوند]] برای [[امام]] اوصاف و شرایطی قائل است؛ زیرا در [[تداوم امامت]] [[ابراهیم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | # [[جعل]] باید از سوی [[خدا]] باشد. [[خداوند]] برای [[امام]] اوصاف و شرایطی قائل است؛ زیرا در [[تداوم امامت]] [[ابراهیم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
# [[امام]] نباید [[ظالم]] و [[ستمگر]] باشد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این نکته تعبیر دیگری از [[عصمت]] است؛ زیرا از [[شرایط امام]] داشتن [[بردباری]] [[صبر]] و [[یقین]] است. {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به [[فرمان]] ما [[هدایت]] کنند، قرار دادیم، آن گاه که [[شکیبایی]] ورزیدند و به [[آیات]] ما [[یقین]] داشتند. در این [[آیه]] علت رسیدن به مقامت [[صبر]] و [[یقین]] بیان شده است. و چون [[صبر]] به صورت مطلق آمده، تمام مواردی که مربوط به [[آزمایش]] [[بندگان]] خاص است، شامل میشود. نکته دیگر، معنای: لَمٰا صَبَرُوا، [[صبر]] براطاعت، و [[خویشتن داری]] در برابر [[گناهان]] است.<ref>ر. ک: المیزان ذیل آیات یادشده و ترجمه قرآن بر اساس تفسیر المیزان، ص ۱۹. مرکز فرهنگ قرآن، ۱۳۸۷ ش.</ref>. | # [[امام]] نباید [[ظالم]] و [[ستمگر]] باشد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. این نکته تعبیر دیگری از [[عصمت]] است؛ زیرا از [[شرایط امام]] داشتن [[بردباری]] [[صبر]] و [[یقین]] است. {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به [[فرمان]] ما [[هدایت]] کنند، قرار دادیم، آن گاه که [[شکیبایی]] ورزیدند و به [[آیات]] ما [[یقین]] داشتند. در این [[آیه]] علت رسیدن به مقامت [[صبر]] و [[یقین]] بیان شده است. و چون [[صبر]] به صورت مطلق آمده، تمام مواردی که مربوط به [[آزمایش]] [[بندگان]] خاص است، شامل میشود. نکته دیگر، معنای: لَمٰا صَبَرُوا، [[صبر]] براطاعت، و [[خویشتن داری]] در برابر [[گناهان]] است.<ref>ر. ک: المیزان ذیل آیات یادشده و ترجمه قرآن بر اساس تفسیر المیزان، ص ۱۹. مرکز فرهنگ قرآن، ۱۳۸۷ ش.</ref>. | ||
# در جایی دیگر متابعت و [[پیروی]] را در صورتی میداند که شخص [[هدایت یافته]] باشد: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> بنابراین [[امام]]، باید [[هدایت یافته]] باشد، نباید [[آلوده]] به ناپاکیها و [[رجس]] باشد. باید [[امامت]]، [[امام]] [[روشنایی]] باشد. به همین [[دلیل]] [[حضرت سلیمان]] درخواست کرد که مانند [[امامت]] او کسی نداشته باشد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ}}<ref>«گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای» سوره ص، آیه ۳۵.</ref> تا وصف ممتاز او از دیگران باز شناخته شود. | # در جایی دیگر متابعت و [[پیروی]] را در صورتی میداند که شخص [[هدایت یافته]] باشد: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref> بنابراین [[امام]]، باید [[هدایت یافته]] باشد، نباید [[آلوده]] به ناپاکیها و [[رجس]] باشد. باید [[امامت]]، [[امام]] [[روشنایی]] باشد. به همین [[دلیل]] [[حضرت سلیمان]] درخواست کرد که مانند [[امامت]] او کسی نداشته باشد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ}}<ref>«گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای» سوره ص، آیه ۳۵.</ref> تا وصف ممتاز او از دیگران باز شناخته شود. | ||
# از نظر [[شیعه]] باید [[امام]] [[معصوم]] باشد و این [[آیه]] در [[حق]] [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} برای نفی قذارتها آمده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از این رو [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | # از نظر [[شیعه]] باید [[امام]] [[معصوم]] باشد و این [[آیه]] در [[حق]] [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} برای نفی قذارتها آمده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از این رو [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود:» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | ||
# البته شرایط دیگری هم مطرح است، مانند: [[علم]]، [[دعوت]] به [[خیرات]]، [[عبادت]] مستمر و برپاداشتن [[تعالیم]] [[الهی]] و در یاد و عمل برای محرومان بودن، که به برخی از آنها در [[قرآن]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، | # البته شرایط دیگری هم مطرح است، مانند: [[علم]]، [[دعوت]] به [[خیرات]]، [[عبادت]] مستمر و برپاداشتن [[تعالیم]] [[الهی]] و در یاد و عمل برای محرومان بودن، که به برخی از آنها در [[قرآن]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۱۶۳-۱۷۰.</ref> | ||
=== [[ریاست]] فراگیر === | |||
[[گذشت]] از [[ریاست]] [[پیامبران]] در حوزه [[تبلیغ دین]] و [[شریعت]] است؛ ولی [[امام]] ریاستی عام، در حوزههای [[تبلیغی]] و [[حکومتی]] دارد که همچون [[ابراهیم خلیل]] [[الله]] {{ع}} افزون بر بُعد [[هدایتگری]]، [[شأن]] [[اجرای احکام]] را نیز داراست؛ از اینرو، [[امام]] در این رتبه صرفاً به [[زعیم]] [[سیاسی]] گفته نمیشود. به دیگر سخن، [[مقام امامت]] هنگامی به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} اعطا شد که وی [[شأن]] [[هدایتگری]] را داشت؛ آنگاه با [[حفظ]] این [[مسئولیت]]، [[شأن]] و [[وظیفه]] [[اجرای احکام]] و تشکیل حکومت نیز به حضرت داده شد. از اینرو، [[امام]] کسی است که پیشوای [[مردم]]، هم در امر [[تبلیغ دین]] و هم در [[اجرای دین]] و تشکیل حکومت است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
=== [[منصوب]] شدن به جعل الهی === | |||
[[مقام امامت]]، یعنی همان [[پیشوایی]] بر [[مردم]]، تنها با جعل الهی به کسی داده میشود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ چنانکه وقتی [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} خواستار اعطای این مقام به [[فرزندان]] خود شدند، [[خداوند متعال]] درخواست ایشان را به طور مشروط پذیرفت<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
=== برخورداری از [[علم خطاناپذیر]] === | |||
[[امام]] دارای [[علمی]] [[الهی]] و [[خطاناپذیر]] نسبت به اصل [[احکام]] و [[معارف دینی]] و [[دنیوی]] و نیز آشنا به چگونگی اجرای آن معارف است. این برخورداری بدین [[دلیل]] است که اگر [[خداوند متعال]] کسانی را به [[منصب امامت]] برگزید و [[مأمور]] [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] و اجرای معارف و [[قوانین]] [[دینی]] کند، اما [[علوم]] لازم برای انجام دادن این مأموریت را به آنها نداده باشد، نقض غرض لازم میآید<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
=== [[عصمت از گناه]] === | |||
[[تدبر]] بیشتر در [[آیه ابتلا]]، ما را به این نکته ارزشمند رهنمون میسا زد که [[مقام امامت]] تنها به انسانهای [[معصوم]] از [[گناه]] اعطا میشود و کسی که ظلمی از او سرزده باشد، شایستگی دریافت این مقام را از [[دست]] میدهد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. البته این سخن، بدین معنا نیست که هر کس [[معصوم]] باشد، حتماً به این مقام [[دست]] مییابد، بلکه [[عصمت]] یکی از شرایط رسیدن به این مقام است. با توجه به این مطلب، [[سخن]] کسانی که از سویی، با تفکیک [[مقام نبوت]] و [[امامت]]، بر [[نظریه]] [[هدایت باطنی]] [[امام]] [[اصرار]] دارند و از سوی دیگر، بر این باورند که [[مقام امامت]]، هر چند به گونهای ضعیفتر، به تمام [[فرزندان حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[معصوم]] بودهاند، میرسد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۴۵۴.</ref>، [[نادرست]] و خودمتناقض است؛ زیرا اگر کسی به صرف [[معصوم]] بودن، [[شایستگی]] رسیدن به این مقام را داشته باشد، پس تمام [[پیامبران]]، که همه نیز [[معصوم]] هستند، باید [[امام]] هم باشند و در این صورت تفکیک میان [[نبوت]] و [[امامت]]، امری لغوی خواهد بود؛ مگر آنکه ایشان نیز بر این [[باور]] باشند که [[عصمت]] تنها یکی از شرایط رسیدن به [[مقام امامت]] است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
=== [[افضلیت]] === | |||
[[امام]] [[برترین]] [[انسانها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور، طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر میبایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتنابناپذیر است. چنانکه بیان شد، چنین کسی را [[خداوند]] [[منصوب]] میکند؛ حال اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، روشن است که [[خداوند حکیم]] [[شایستهترین]] آنها را برای [[اجرای احکام]] برمیگزیند. با توجه به مباحثی که از ابتدا تا کنون بیان شد، میتوان گفت: [[امام]] در [[ادبیات]] [[قرآنی]]، آنگاه که مقصود از آن [[امامت]] [[حق]] باشد، بر افراد گوناگونی در رتبههای تشکیکی متفاوتی اطلاق میشود. بالاترین مرتبه [[امامت]]، از آن کسی است که [[منصوب]] از طرف [[خداوند]]، [[برترین]] [[انسانها]] و دارای [[مقام عصمت]] است و با [[علمی]] که [[خدا]] بدو داده، افزون بر [[وظیفه]] [[هدایت مردم]]، مأموریت [[اجرای احکام]] و [[احکام دین]] را نیز دارد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
== رابطه میان امامت قرآنی و امامت شیعی == | |||
پیش از [[تبیین]] رابطه میان امامت قرآنی و امامت شیعی، یادکرد این نکته ضروری است که اگرچه [[امام در قرآن کریم]]، در تمام موارد، به معنای [[پیشوا]] و [[مقتدا]] به کار رفته است، اما این کاربردها، در هر یک از لفظ دارای ملاکها، ویژگیهای خاصی است که بدون در نظر گرفتن آنها، اطلاق این مفهوم بر نمونههای متعدد، عملی ناصواب است. حال آنچه در این مقام، درباره آن بحث میشود، بالاترین مرتبه [[امامت]] است؛ یعنی امامت با همان ملاکهایی که بر [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} [[صدق]] میکرد. اکنون [[پرسش]] محوری این است که چه رابطهای میان امامت قرآنی - در بالاترین مرتبه آن، که مساوق با در [[اختیار]] داشتن دو [[شأن]] [[هدایتگری]] و [[زعامت سیاسی]] است - و امامت شیعی وجود دارد؟ آیا میتوان امامت قرآنی را برای [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} نیز قائل شد؟ | |||
پیش از [[تبیین]] رابطه میان | |||
به دو گونه میتوان به این [[پرسش]]، پاسخ گفت: | به دو گونه میتوان به این [[پرسش]]، پاسخ گفت: | ||
# اگرچه | # اگرچه تعیین حدود امامت شیعی، خود یکی از [[وظایف]] این نوشتار است و این مهم جز با مراجعه تفصیلی به متون [[روایی]] و [[کلامی]] به [[دست]] نمیآید، با مراجعهای گذرا به متون [[کلامی]] [[شیعه]]، میتوان چنین نتیجه گرفت که بارزترین ویژگیهای امامت شیعی، [[علم خدادادی]]، [[عصمت]]، [[منصوص بودن]] و [[افضلیت]] است و [[امام]] [[دست]] کم دارای شئونی همچون [[مرجعیت دینی]]، [[رهبری اجتماعی]] و [[ولایت تکوینی]] است. از اینرو، [[امام]] به معنای [[شیعی]]، افزون بر آنکه [[وظیفه]] [[هدایت مردم]] را بر عهده دارد، [[مسئولیت]] اجرای [[دستورات الهی]] نیز به [[اذن خداوند]]، بدو سپرده شده است. بنابراین تمام ویژگیهایی که برای [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} بیان شد، منطبق با [[ائمه اطهار]] {{عم}} است؛ پس [[امامت ائمه اطهار]] {{عم}} نیز همان [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} است. در بررسی این سخن باید گفت، این پاسخ به [[پرسش]] یادشده، بار معنایی فزونتری از [[مقام امامت]]، نسبت به آنچه که [[متکلمان]] میگویند، در [[اختیار]] [[حق]] جویان قرار نمیدهد؛ به دیگر بیان، در این پاسخ، ویژگیهایی برای [[امام]] در نظر گرفتهایم و سپس آنها را بر امامت قرآنی منطبق کردهایم. در این شیوه پاسخ گویی، [[امامت]] در اصطلاح [[قرآنی]]، گویای ویژگی و صفت خاصی برای [[امام]] نیست؛ | ||
# [[مفسران]] | # [[مفسران]] راستین [[قرآن]]، یعنی همان [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} در روایاتی که به حد [[استفاضه]] میرسد، با استناد به [[آیه ابتلا]]، [[امامت]] در آن را، به نوعی بر [[امامت]] مصطلح [[شیعی]] [[تطبیق]] کرده و خود را مصداق [[امام]]، به چنین معنایی معرفی کردهاند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹؛ حسن بن شیعه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۷۵؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۱۰؛ معانی الاخبار، ص۹۷؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}} ج۱، ص۲۱۶-۲۱۸ و ج۲، ص۱۹۵؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص۶۷۵-۶۷۶؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۲۱۶-۲۱۸.</ref>؛ از اینرو، حتی اگر در آن [[روایات]]، صفاتی برای [[امام]] بیان نشده بود، از تطابق [[امامت]] [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} با [[امامت]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} میتوانستیم صفاتی همچون [[علم الهی]]، [[عصمت]]، [[افضلیت]]، [[منصوص بودن]] و [[مبیّن]] و مجری [[دین]] بودن را به او نسبت دهیم. | ||
افزون بر آنچه که گفته شد، برخی [[متکلمان]] برجسته [[شیعه]]، همچون [[هشام بن حکم]] نیز برای [[اثبات عصمت امام]]، به همین [[آیه]] استناد کردهاند<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴.</ref>. با توجه به آنکه [[هشام بن حکم]]، خود دارای | افزون بر آنچه که گفته شد، برخی [[متکلمان]] برجسته [[شیعه]]، همچون [[هشام بن حکم]] نیز برای [[اثبات عصمت امام]]، به همین [[آیه]] استناد کردهاند<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴.</ref>. با توجه به آنکه [[هشام بن حکم]]، خود دارای شاگردان فراوانی بوده، به گونهای که مدرسه هشامیه، به وی منسوب بوده است<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۱۶.</ref>، میتوان از شیوع تطابق مفهوم [[امامت]] در [[آیه ابتلا]] بر [[ائمه اطهار]] {{عم}} در دوران حضور [[ائمه]] {{عم}} خبر داد. | ||
با توجه به آنچه | |||
با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت در [[ادبیات شیعی]]، آنگاه که [[امام]] برای [[امامان]] [[پاک]] {{عم}} به کار میرود، منظور کسی است که صفاتی همچون [[علم الهدی]]، [[عصمت]]، [[افضلیت]] و [[منصوص بودن]] را دارد و افزون بر منصب [[هدایتگری]] و [[تبیین معارف الهی]]، [[شأن]] [[رهبری اجتماعی]] و [[اجرای احکام]] را نیز داراست و [[پیشوا]] در امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | |||
=== نتیجهگیری === | === نتیجهگیری === | ||
نتایج به [[دست]] آمده | نتایج به [[دست]] آمده عبارتاند از: | ||
# [[امام]] در | # [[امام]] در ادبیات [[قرآنی]]، ریاستی عام در حوزههای [[تبلیغی]] و [[حکومتی]] دارد؛ بدین معنا که افزون بر بُعد [[هدایتگری]]، [[شأن]] [[اجرای احکام]] را نیز داراست و صفاتی همچون [[علم الهدی]]، [[عصمت]]، [[افضلیت]] و [[منصوص بودن]] را نیز دارد؛ | ||
# [[امامان]] [[شیعی]] نیز مشمول این مفهوماند و از اینرو، همان [[شئون]] و صفات را دارایند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | # [[امامان]] [[شیعی]] نیز مشمول این مفهوماند و از اینرو، همان [[شئون]] و صفات را دارایند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۰-۱۲۳.</ref>. | ||