توسعه اقتصادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:


یعنی: همانا من تو را در [[امانت]] خود شرکت دادم، و هم‎راز خود گرفتم، و هیچ یک از افراد خاندانم برای [[یاری]] و مددکاری، و امانت‎داری، چون تو مورد اعتمادم نبود. آن هنگام که دیدی [[روزگار]] بر پسرعمویت سخت گرفته، و [[دشمن]] به او [[هجوم]] آورده، و امانت [[مسلمانان]] تباه گردیده... با دیگر [[خیانت]] کنندگان خیانت کردی. نه پسرعمویت را یاری کردی، و نه امانت‎ها را رساندی... پس از [[خدا]] بترس، و [[اموال]] آنان را بازگردان، و اگر چنین نکنی و خدا مرا [[فرصت]] دهد تا بر تو دست یابم، تو را [[کیفر]] خواهم کرد، که نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشیری تو را می‎زنم که به هر کس زدم وارد [[دوزخ]] گردید. [[سوگند]] به خدا! اگر حسن و حسین چنان می‌کردند که تو انجام دادی، از من [[روی خوش]] نمی‌دیدند و به [[آرزو]] نمی‌‎رسیدند تا آن‎که [[حق]] را از آنان باز پس ستانم، و باطلی را که به دستم پدید آمده نابود سازم. به [[پروردگار]] جهانیان سوگند، اگر آن‎چه که تو از [[اموال مسلمانان]] به ناحق بردی، بر من [[حلال]] بود، [[خشنود]] نبودم که آن را [[میراث]] بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و [[اندیشه]] نما، [[فکر]] کن که به پایان [[زندگی]] رسیده‌ای، و در زیر خاک‎ها پنهان شده، و [[اعمال]] تو را بر تو عرضه داشتند، آن‎جا که [[ستمکار]] با [[حسرت]] فریاد می‎زند، و تباه‎کننده [[عمر]] و [[فرصت‌ها]]، آرزوی بازگشت دارد اما «راه [[فرار]] و چاره مسدود است».<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>
یعنی: همانا من تو را در [[امانت]] خود شرکت دادم، و هم‎راز خود گرفتم، و هیچ یک از افراد خاندانم برای [[یاری]] و مددکاری، و امانت‎داری، چون تو مورد اعتمادم نبود. آن هنگام که دیدی [[روزگار]] بر پسرعمویت سخت گرفته، و [[دشمن]] به او [[هجوم]] آورده، و امانت [[مسلمانان]] تباه گردیده... با دیگر [[خیانت]] کنندگان خیانت کردی. نه پسرعمویت را یاری کردی، و نه امانت‎ها را رساندی... پس از [[خدا]] بترس، و [[اموال]] آنان را بازگردان، و اگر چنین نکنی و خدا مرا [[فرصت]] دهد تا بر تو دست یابم، تو را [[کیفر]] خواهم کرد، که نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشیری تو را می‎زنم که به هر کس زدم وارد [[دوزخ]] گردید. [[سوگند]] به خدا! اگر حسن و حسین چنان می‌کردند که تو انجام دادی، از من [[روی خوش]] نمی‌دیدند و به [[آرزو]] نمی‌‎رسیدند تا آن‎که [[حق]] را از آنان باز پس ستانم، و باطلی را که به دستم پدید آمده نابود سازم. به [[پروردگار]] جهانیان سوگند، اگر آن‎چه که تو از [[اموال مسلمانان]] به ناحق بردی، بر من [[حلال]] بود، [[خشنود]] نبودم که آن را [[میراث]] بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و [[اندیشه]] نما، [[فکر]] کن که به پایان [[زندگی]] رسیده‌ای، و در زیر خاک‎ها پنهان شده، و [[اعمال]] تو را بر تو عرضه داشتند، آن‎جا که [[ستمکار]] با [[حسرت]] فریاد می‎زند، و تباه‎کننده [[عمر]] و [[فرصت‌ها]]، آرزوی بازگشت دارد اما «راه [[فرار]] و چاره مسدود است».<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>
=== سخت‎گیری نسبت به [[والیان]] و [[کارگزاران دولتی]]===
[[نامه‌ها]] و نقل‎های رسیده از شیوه جزایی [[امام علی]]{{ع}} حاکی از این است که مجازات‌‎های شدیدی را که [[امام]]، در مورد [[کارگزاران]] و [[کارکنان دولتی]] اتخاذ می‌کردند، برای اشخاص غیردولتی در نظر نمی‌گرفتند.
آن‎گاه که گزارشی از [[تخلف]] [[کارگزاری]]، به امام{{ع}} می‌رسید، حضرت{{ع}} در ابتدا نامه‌ای به فرد می‌‎نوشت و از او توضیح می‌‎خواست و چون جرمش به [[اثبات]] می‌رسید، در نامه‌ای جرمش را شرح می‌داد و او را احضار می‌نمود یا فرد امینی را برای [[مجازات]] او می‌فرستاد.
امام علی{{ع}} فرستاده‌ای را نزد زیاد فرستاد تا مالیات‎‌هایی را که جمع کرده بود، از او بستاند. زیاد به فرستاده گفت: کُردها مالیات‎ها را نابود کرده‌اند، اما تو این سخن را به امام{{ع}} نگو. امام چون از این ماجرا با خبر شد و دانست که زیاد [[دروغ]] گفته، نامه‌ای به او نوشت و فرمود: «فرستاده‎ام خبری شگفت به من داد، گفت که تو میان خود و او گفته‌ای که کُردها تو را برانگیخته‌اند تا بسیاری از [[خراج]] را بر خود شکسته‌ای و به او گفته‌ای که [[امیرمؤمنان]] را بدان خبر مده، ای زیاد به [[خدا]] [[سوگند]] همانا تو دروغ‎گویی و هر آینه اگر خراجت را نفرستادی چنان بر تو فشار آورم که تو را تهی‎دست و سنگین بار سازد جز آن‎که آن‎چه را از خراج نقض کرده‌ای، در عهده‌گیری»<ref>ن.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۶۲؛ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۴.</ref>.
شیوه‌های مجازات والیان [[مجرم]]، از سوی امیرمؤمنان، بسیار سرسختانه و در عین حال، اثربخش بود. امام{{ع}} در مواردی به شلاق زدن مجرم اقدام می‌کرد و همه اموالی را که در [[اختیار]] گرفته بود، به [[بیت المال]] باز می‎گرداند و گاه با شهره کردن فرد، درس عبرتی برای دیگر [[کارگزاران]] به شمار می‌آمد.
این [[مجازات]] در مورد «[[ابن هرمه]]» که خود، [[مأمور]] [[مراقبت]] و [[نظارت]] [[بازار]] [[اهواز]] بود، به [[جرم]] رشوه‎خواری‎اش، [[اجرا]] شد: {{متن حدیث|إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِّ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ}}<ref>تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵۳۲؛ نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستبط المسائل، ج۱۷، ص۳۷۹.</ref>؛
یعنی: هنگامی که [[نامه]] مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار، و او را به [[مردم]] معرفی کن، و به زندانش افکن، و رسوایش ساز، و به همه بخش‌‎های تابع «اهواز» بنویس که من این‎گونه عقوبتی (شدید) برای او معین کرده‎‌ام.
[[امام علی]]{{ع}} این شیوه جزایی را به [[فرماندهان]] خود نیز سفارش می‎‌نمود تا در برابر [[مجرمان]]، آن را به کار برند و از به وجود آمدن ناهنجاری‌‎های ناشی از جرایم کارگزاران جلوگیری نمایند.<ref>[[فاطمه ترابی|ترابی، فاطمه]]، [[ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی (مقاله)|مقاله «ارتقاء و توسعه اقتصادی به کمک مبارزه با نابسامانی‌های اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی»]].</ref>
=== [[مسامحه]] در مجازات اشخاص غیردولتی===
=== [[مسامحه]] در مجازات اشخاص غیردولتی===
امام علی{{ع}} در بخش‌‎هایی از نامه مشهور خود به [[مالک اشتر]]، پس از آنکه به خطر وجود [[احتکار]] در [[جامعه]]، از سوی برخی [[بازرگانان]]، اشاره می‌کند، از او می‌خواهد با جرم آنان برخورد نماید: {{متن حدیث|وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛
امام علی{{ع}} در بخش‌‎هایی از نامه مشهور خود به [[مالک اشتر]]، پس از آنکه به خطر وجود [[احتکار]] در [[جامعه]]، از سوی برخی [[بازرگانان]]، اشاره می‌کند، از او می‌خواهد با جرم آنان برخورد نماید: {{متن حدیث|وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ}}<ref>سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش