بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == مقدمه == | ||
رهبری عبارت است از [[پیشوایی]]، راهبری و سازماندهنده. انسانهایی که به صورت گروه و مجموعۀ به هم پیوسته [[زندگی]] میکنند، دارای امکانات و نیروهای بالقوه و بالفعل و [[مشکلات]] و موانع و [[ناهنجاریها]] و نیز [[هدفها]] و آرمانهای مشخص بوده و آمادۀ کسب امکانات جدید و آرمانهای پیچیدهتری هم هستند. در چنین شرایطی نیروی سازماندهندهای لازم دارند که با بهرهگیری از امکانات و نیروهای موجود واستخراج آنچه بالقوه وجود دارد از میان انبوه مشکلات و موانع، آن گروه و جمع را به سوی هدفها و آرمانهایشان پیش ببرد، این نیرو رهبری است. | |||
از رهبری به دلیل شکلهای مختلف و شیوههای متفاوت و پیچیدگیهایی که دارد مشکل بتوان تعریف جامع و مانعی ارائه داد؛ ولی آن معنی ارتکازی که همه از این مفهوم در ذهن دارند، تعریف شرحالاسمی آن را آسان میکند. از این رو میتوان به تعاریف زیر اکتفا کرد. | |||
در | |||
بنابراین تعریف، رهبری یک جریان عملی است و در عمل ظاهر میشود، ولی از [[عقیده]] و آرمان و نوعی [[بینش]] و [[تفکر]] نیز جدا نیست. بدیهی است عمل بر طبق عقیده همواره با [[دشواریها]] و مشکلات و موانعی مواجه است که رهبری را به صورت یک امر پیچیده درمیآورد و نیز در رسیدن به اهداف خاص همواره رویدادهای طبیعی و جریانهای مخالف سد راهند، که باید با طرحی متکی بر پایههای [[فکری]] و [[اعتقادی]] مشخص شده، از سر برداشته شوند<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۰۸.</ref>. | |||
== ضرورت رهبری == | |||
{{اصلی|تبیین ضرورت رهبری}} | |||
[[پیشوایان معصوم]] {{عم}} در راستای تربیت امت مبارز و ترسیم خطوط [[سیاسی]] مشخص برای ایشان، ابتدا باید بر اصل تبیین ضرورت رهبری و [[مشروعیت]] و صفات آن تأکید میکردند. آنان پس از ضروری دانستن اصل [[رهبری]] برای [[جامعه انسانی]] و تأکید بر این نکته که [[مردم]] ناگزیرند [[رهبر]] و [[زمامداری]] برای خود برگزینند<ref>امام علی {{ع}} در نهجالبلاغه فرمودهاند: {{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ}}؛ مردم ناگزیرند که رهبر و زمامداری برای خود داشته و آن را برگزینند خواه نیکوکار یا فاجر. امام {{ع}} با این جمله اصل زمامداری و ضرورت وجود رهبر در جامعه را متذکر شدهاند، زیرا به هر حال، وجود رهبر فاجر از بیرهبری بهتر است.</ref>، به تبیین [[اندیشه]] [[اسلامی]] درباره رهبران و [[زمامداران]] [[جامعه اسلامی]] میپرداختند. آنان به مردم تفهیم میکردند که چون [[انسانها]] از رهبران خویش متأثر هستند، پس باید در [[انتخاب]] رهبر و حمایت از رهبران [[صالح]] [[همت]] گماشت<ref>در روایاتی از امام باقر {{ع}} ایشان تأکید فرمودهاند: اگر در جامعه امر رهبری درست باشد، مردم به سوی سعادت سوق مییابند و اگر رهبر آلوده باشد، به سوی گناه و انحطاط سوق پیدا خواهند کرد؛ زیرا به اعتقاد ایشان، نوع حکومت و شخصیت و عملکرد مردم از رهبرانشان متأثر است. از اینرو میفرمودند: در جامعهای که حکومت در دست جاهلان، ظالمان و یا عناصر ناشایست باشد، هر گونه تلاش اصلاحگرانه بینتیجه و بدون ثمر خواهد بود و به همین دلیل، در اسلام و مکتب تشیع اصل امامت به عنوان اصلی مهم تلقی شده و مبنای هر ارزش و اصل به خیر شمرده میشود و سعادت جامعه نیز در سایه رهبری حکومت حق متصور است. و باز آن حضرت در روایتی فرمودهاند: اسلام بر پنج اصل استوار است: صلاة، زکوة، حج، صوم و ولایت. زراره از امام باقر {{ع}} پرسید: از این پنج اصل کدام بهتر است؟ امام فرمود: ولایت؛ زیرا ولایت کلید بروز و حضور آنها و والی دلیل و راهنمای آن است (ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸ و ج۲۷، ص۱۹۳).</ref> و از این [[رهبران]] [[جائر]] و ناشایست پرهیز کرد و به این ترتیب آن بزرگواران با کشیدن خط بطلان بر هیئتهای حاکمه در عصر خود، خطابودن [[راه]] آنان را مورد تأکید قرار میدادند و همواره متذکر میشدند که باید در [[جامعه]] امامتی راستین وجود و حضور داشته باشد و اینچنین [[امت اسلامی]] را در راستای تحقق اهداف عالیه [[اسلام]] [[تربیت]] میکردند<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۹۶.</ref>. | |||
== | == [[رهبری]] و شیوههای آن == | ||
[[ | تکنیک و روشی که در ادارۀ [[کشور]] و عرصۀ سیاست و هدایت جامعه به عمل و اجرا گذاشته میشود، شاخص شیوۀ رهبری است. شاید مشکل بتوان شیوههای رهبری را به شکل جامع و مانعی تعریف و یا تقسیمبندی منطقی کرد، ولی از مطالعۀ نمونههای تجربهشدۀ آن میتوان اشکال و اقسام متفاوتی را به دست آورد، که موارد زیر از جمله آنهاست: | ||
# رهبری مستبدانه: وقتی [[قدرت]] به صورت شخصی و در [[اختیار]] [[خواستهها]] و [[اراده]] شخص قرار میگیرد، رهبری متکی به چنین قدرتی مستبدانه میشود و [[رهبر]] راه خود را میرود و اراده [[تمایلات]] او محور حرکتها و تحولات میشود. رهبری مستبدانه چون فاقد رابطۀ منطقی و اصولی با [[مردم]] است، ناگزیر ایجاد رفاه و بهرهگیری از شیوههای [[تهدید]] و تطمیع، اساس [[سیاست]] چنین [[رهبری]] است. | |||
# رهبری دموکراتیک: هرگاه [[قدرت]] ناشیشده از تشکل سیاسی [[جامعه]]، به اتکای [[آرای عمومی]]، در [[اختیار]] [[رهبر]] یا رهبرانی قرار گیرد و رهبری به صورت تجلی قدرت و [[حاکمیت]] [[مردم]] [[ظهور]] کند، رهبری به شیوۀ [[آزاد]] و دموکراتیک عمل میکند. که در آن حداکثر آزادیها برای نیل به [[اهداف]] [[اجتماعی]] و فردی منظور میشود. | |||
# رهبری حزبی: یک [[تشکیلات سیاسی]] با [[افکار]] و ایدهها و [[عقائد]] خاص، به طور معمول سعی بر آن دارد [[رهبری سیاسی]] جامعه را به دست گیرد و با قبولاندن [[فکر]] و ایده خود در عمل قدرت را کسب کند و در نهایت در [[دولت]] شرکت فعال داشته باشد و یا بتواند دولت و [[حکومت]] را به دست گیرد. [[احزاب]] باید به دستگاه رهبری خویش حالت دموکراتیک بدهند و نیز باید رهبری حزبی به شکل منطقی و با استفاده از شیوههای درست و با [[صداقت]] و [[دلسوزی]] و [[احترام]] به [[افکار عمومی]] و برخورد سالم با [[مخالفان]] [[اعمال]] شود. ولی گاه تکنیکهای غلط و [[گمراهکننده]] مانند [[تحریف]] واقعیتها و جوسازیها و ایجاد بحرانهای مصنوعی و قهرمانسازی و عوامل فشار، استفاده میشود رهبری [[حزب]] خواهد شد. | |||
# رهبری گروهی: در رهبری گروهی، قدرت به جای یک فرد در دست تعداد معدودی متمرکز میشود و تصمیمگیریها و تعیین خطمشیها به صورت جمعی صورت میگیرد. رهبری گروهی اختصاص به مدیریتهای حزبی ندارد ولی اغلب با نوعی [[همبستگی]] و [[تشکیلات]] و اشتراک در یک [[سلسله]] نقطهنظرها همراه است. رهبری گروهی در نهایت به نوعی رهبری متکی به ارادۀ فرد منتهی میشود و به تدریج قدرت اعضای گروه به یکی از آنها منتقل میشود. رهبری گروهی معمولاً از حکومت اولیگارشی هواداری میکند. | |||
# [[رهبری]] فاشیستی: [[هدف]] نهایی در این شیوۀ رهبری استقرار یک [[رژیم]] [[دیکتاتوری]] و ضدپارلمانی است که اساس آن بر [[بزرگداشت]] [[دولت]] و [[دشمنی]] آشکار با [[دموکراسی]] و لیبرالیزم و سوسیالیزم قرار دارد. | |||
# رهبری جامعهگرا (توتالیتر): این شیوۀ رهبری که مبتنی بر فلسفۀ [[اجتماعی]] اصالةالاجتماع است، [[نظارت]] قدرت عالیه (رهبری دولت) را بر تمامی [[فعالیتهای اقتصادی]]، اجتماعی، نظامی، و سیاسی [[حاکم]] میداند و با حذف تمامی نظارتهای دموکراتیک و [[آزاد]] در [[جامعه]]، فقط [[حاکمیت]] یک [[حزب]] را [[مشروع]] میشمارد و [[توسل]] به قدرت برای [[سرکوب]] [[مخالفان]] را تنها وسیلۀ [[حفظ قدرت]] میشمارد. | |||
# رهبری طبقه: [[سیاست]] مبتنی بر [[بینش]] و فلسفۀ [[مارکسیسم]]، [[مبارزات]] طبقاتی را ضرورتی اجتنابناپذیر میداند و [[معتقد]] است که این [[مبارزه]] در نهایت به دیکتاتوری و [[رهبری]] طبقه پرولتر منتهی میشود. | |||
# رهبری ماکیاولی: بنیاد ماکیاولیزم بر جدایی [[سیاست]] از [[ارزشهای اخلاقی]] و تجویز هر نوع عمل برای رسیدن به اهداف [[سیاسی]] است. وی [[معتقد]] بود بدون [[شرارت]] هرگز [[قدرت]] نه به دست میآید و نه [[حفظ]] میشود؛ و گاه رسیدن به قدرت و یا [[حفظ قدرت]]، [[اعمال]] [[زور]]، [[حیله]]، [[تزویر]]، [[خیانت]]، [[تقلب]]، [[دروغ]]، [[پیمانشکنی]] و بیرحمی را ایجاب میکند و رهبری هنگامی موفق است که از تمامی این ابزار استفاده کند؛ زیرا همواره [[هدف]] وسیله را توجیه میکند. | |||
# رهبری ملی و ناسیونالیستی: بنیاد رهبری ملی بر ایجاد [[وفاداری]] و علاقه و [[عشق]] به پیوندها و عناصری است که [[ملت]] را همبسته و [[متحد]] میکند. [[رهبری]] ملی سعی بر آن دارد که به عناصری مانند نژاد، زبان، [[سنتها]]، فرهنگهای ملی و [[تاریخ]] مشترک اهمیت بیشتری داده و آن را بر دیگر [[ارزشها]] ترجیح دهد. | |||
# رهبری بر اساس [[دموکراسی]] [[ارشاد]] شده: دموکراسی ارشاد شده، سیاستی بود که برخی از رهبران سیاسی برای ادارۀ کشورهای از بند رسته و [[آزاد]] شده خود [[انتخاب]] کردند، تا برای مقابله با توطئههای خارجی و ناآگاهیهایی که در میان ملتهای تازه [[رهایی]] یافته وجود دارد، راه میانهای را بینابین [[دیکتاتوری]]، و دموکراسی مطلق و بیدر و پیکر اتخاذ کنند. | |||
# رهبری جهانی با خصیصۀ امپریالیستی و استکباری: میتوان هرگونه خطمشی و سیاستی را که مبتنی بر سلطهطلبی و [[برتریجویی]] و بهرهکشی از ملتهای دیگر باشد، امپریالیسم نامید. کشورهای [[قدرتمندی]] که در [[جهان]] این خطمشی و [[سیاست]] را دنبال میکنند در حقیقت داعیۀ رهبری جهانی با خصلتهای امپریالیستی دارند. | |||
# [[رهبری]] مکتبی بر اساس [[حاکمیت]] اصول: در این نوع رهبری پایۀ اصلی، [[مکتب]] و اصول مکتبی است و رهبری سعی بر آن دارد که با اتخاذ شیوهها و راههایی که متناسب با اصول مکتبی است، [[ایدئولوژی]] خود را [[حاکم]] گرداند. در رهبری مکتبی فرد و شخص [[رهبر]] مطرح نیست؛ اصالت با خود مکتب و اصول آن است. و به همین دلیل [[راهبردها]] و تاکتیکهای آن نیز متناسب با اصول مکتب است. رهبری [[انبیا]] در [[دعوت]] به [[قسط]] و [[عدالت]] و هدایت به سوی خدا بر پایه همین اصل بنا نهاده شده و رهبری در [[اسلام]] نیز در همین چارچوب قرار میگیرد و رهبری در [[نظام]] [[امت]] و [[ولایت فقیه]] که موضوع این بحث است، بر همین اصول کلی مبتنی است<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص۱۱۰ ـ ۱۱۴.</ref>. | |||
=== [[رهبری اخلاقی]] === | == ساحتهای رهبری == | ||
[[سعادت انسان]]، هدف نهایی [[دین]] است و [[امامان معصوم]] {{عم}}، با توجه به نیاز مخاطبان، آنان را به سوی سعادت، [[راهنمایی]] میکنند. انواع رهبری امام، با راهی که او برای [[بشر]] برمیگزیند، ارتباط مستقیم دارد. [[امام]]، از راههای [[اخلاقی]]، [[علمی]] و [[باطنی]]، بشر را [[هدایت]] میکند و تمام موارد پیشگفته، مقدمهای برای [[رهبری سیاسی]] اوست. بنابر این، انواع رهبری امام، عبارت است از: رهبری اخلاقی، رهبری علمی، رهبری باطنی، و رهبری سیاسی<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۰۷.</ref>. | |||
=== رهبری اخلاقی === | |||
{{اصلی|رهبری اخلاقی}} | |||
پیشی گرفتن در به انجام رساندن کارهای پسندیده و سرآمد [[کارهای نیک]] بودن، نشانه رهبری اخلاقی است. بر پایه روایتی [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: «ای [[مردم]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، من شما را به طاعتی بر نمیانگیزانم، جز آنکه خود پیش از شما، به گزاردن آن بر میخیزم، و از گناهی باز نمیدارم، جز آنکه خود پیش از شما، از آن اجتناب میکنم»<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.</ref>. | |||
[[قرآن مجید]]، [[مؤمنان]] را از گفتن آنچه به کار نمیبندند، باز داشته و میفرماید: | [[قرآن مجید]]، [[مؤمنان]] را از گفتن آنچه به کار نمیبندند، باز داشته و میفرماید: | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟» سوره صف، آیه ۲.</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟» سوره صف، آیه ۲.</ref>. آنان که رهبر اخلاقی [[جامعه]] هستند، باید پیش از آنکه راهنمای مردم باشند، [[معلم]] خود باشند: «هر که خود را [[پیشوای مردم]] گردانَد، باید پیش از [[آموزش]] دیگران به آموزش خویش بپردازد و پیش از آنکه [دیگران را] با گفتار، [[ادب]] کند، باید با [[کردار]] خود، [[تربیت]] نماید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۷۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۰۷.</ref> | ||
آنان که رهبر اخلاقی [[جامعه]] هستند، باید پیش از آنکه | |||
=== | === رهبری علمی === | ||
مقصود از رهبری علمی، [[توانایی]] در | {{اصلی|رهبری علمی}} | ||
مقصود از رهبری علمی، [[توانایی]] در پاسخ گفتن به پرسشهای علمی جامعه است. پیمودن راه [[سعادت]]، همیشه آسان و هموار نیست؛ زیرا اگر چنین بود، همه [[انسانها]] [[خوشبخت]] بودند؛ بلکه شکها و [[تردیدها]]، پیمودن راه را دشوار مینماید و کسانی که بر تردیدها چیره نشوند، با شبهاتی روبهرو میشوند که [[رهایی]] از آنها، آسان نیست. [[امام]]، یعنی [[رهبر]] علمیِ جامعه، باید توانایی پاسخ گفتن به تمامی این [[شبهات]] را دارا باشد و از هیچ مشکل علمیای نهراسد. امام، [[پناهگاه]] همه کسانی است که در راه کمال خویش، با پرسشهای پیچیدهای روبهرو هستند و در پاسخ یافتن، درمانده شدهاند. | |||
[[برتری]] علمی امام، چنان است که زوایای پنهان [[دین]] را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و [[آیین]] [[حقیقی]] [[اسلام]] را، بدون فزونی و | [[برتری]] علمی امام، چنان است که زوایای پنهان [[دین]] را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و [[آیین]] [[حقیقی]] [[اسلام]] را، بدون فزونی و کاستی، عرضه مینماید. [[امام صادق]] {{ع}}، در روایتی، [[فلسفه]] حضور امام در جامعه را [[پاسداری از گوهر دین]] میداند و میفرماید: «[[زمین]]، هیچگاه از امام، خالی نیست، تا اگر [[مؤمنان]] چیزی را [به دین] افزودند، آنها را [از این کژروی] برگردانَد و اگر چیزی را کاستند، آن را کامل کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ؛ كَيْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَيْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۷۸، ح۲.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۰۸.</ref> | ||
=== [[رهبری باطنی]] === | === [[رهبری باطنی]] === | ||
تابش [[انوار]] باطنی امام بر دلِ انسانهای | {{اصلی|رهبری باطنی}} | ||
[[انسان]] | تابش [[انوار]] باطنی امام بر دلِ انسانهای شایسته و حرکت به سوی کمال را رهبری باطنی گویند. این گونه رهبری، کاملترین نوع رهبری است و در [[حقیقت]]، امام، راه را به او نشان نمیدهد؛ بلکه او را به سرمنزل مقصود میرساند. [[انسان]] شایسته، پس از آنکه شرایط بهرهمند شدن از [[نور امام]] را در خود ایجاد کرد، ارتباطی [[قوی]] و [[پایدار]] با [[امام]] خویش، برقرار میکند و برای چنین انسانهایی، [[امام غایب]] با امام ظاهر، تفاوتی ندارد. | ||
[[امام باقر]] {{ع}}، در روایتی، [[سوگند]] یاد کرده که نور امام در [[دل]] [[مؤمنان]]، از درخشش [[خورشید]] درخشان، افزونتر است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۴، ح۱: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ}}.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۰۹.</ref> | [[امام باقر]] {{ع}}، در روایتی، [[سوگند]] یاد کرده که نور امام در [[دل]] [[مؤمنان]]، از درخشش [[خورشید]] درخشان، افزونتر است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۴، ح۱: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ}}.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۰۹.</ref> | ||
=== | === رهبری سیاسی === | ||
در دیدگاه [[شیعه]]، | {{اصلی|رهبری سیاسی}} | ||
در دیدگاه [[شیعه]]، ویژگیهای اخلاقی، [[علمی]] و نفوذ [[باطنی]]، مقدمه رهبری سیاسی است و امام [[مسلمانان]]، پیش از آنکه [[جامعه]] را از نظر [[سیاسی]] اداره کند، باید در [[دانش]] و [[اخلاق]]، سرآمد بوده، در تصرف [[دلها]] توانا باشد و شیعه، با همین معیار، [[امام علی]] {{ع}} را [[جانشین]] بدون واسطه [[پیامبر]] {{صل}} میداند و پس از او، یازده امام [[معصوم]] را به عنوان [[رهبران]] سیاسی خود، پذیرفته است و [[فرمان]] آنها را [[فرمان خدا]] و پیامبر او میداند، چنانچه از [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[روایت]] شده: «از کسی که [[خداوند]]، او را بر شما [[ولایت]] داده است، [[شنوایی]] و [[اطاعت]] داشته باشید، که او [مایه] [[نظام]] یافتن [[اسلام]] است»<ref>{{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}؛ الأمالی، مفید، ص۱۴، ح۲.</ref>. | |||
[[شیعیان]]، پیروِ امامی هستند که خداوند، او را «[[حاکم]]» قرار داده است و چنین امامی، «نظام اسلام» است و اگر از دیگری [[پیروی]] شود، انسجام [[دین اسلام]]، گسسته میشود و در برابر [[بیگانگان]]، کارساز نخواهد بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[شرح زیارت جامعه کبیره - محمدی ریشهری (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۱۱۰.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |