شایسته‌سالاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = شایسته‌سالاری
| موضوع مرتبط = شایسته‌سالاری
| عنوان مدخل  = شایسته‌سالاری
| عنوان مدخل  = شایسته‌سالاری
| مداخل مرتبط = [[شایسته‌سالاری در قرآن]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی]] - [[شایسته‌سالاری در فقه مدیریت]]
| مداخل مرتبط = [[شایسته‌سالاری در قرآن]] - [[شایسته‌سالاری در فقه سیاسی]] - [[شایسته‌سالاری در فقه مدیریت]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره نبوی]] - [[شایسته‌سالاری در معارف و سیره علوی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
اصطلاح «صلاحیت» از دیرباز در [[فرهنگ عمومی]] شرط تصاحب [[مسئولیت]] بوده است. از همین‌رو وقتی کسی برای منصب یا کاری معرفی می‌شد، اولین [[پرسش]] این بود که آیا شخص صلاحیت‌های لازم برای این مسئولیت یا کار را دارد یا نه؟ احراز صلاحیت یا به زبان امروزی شایستگی دغدغه همه کسانی است که بخواهند مسئولیت را به کسی بدهند. پدر و مادر برای همسری [[فرزندان]] یا دیگر مسئولیت‌های اجتماعی تلاش می‌کنند تا چنین صلاحیت‌ها و شایستگی‌هایی را برای آنان ایجاد و بستر مناسب تحقق آن را فراهم آورند. [[اجتماع]] بزرگ یعنی [[نظام اجتماعی]] [[سیاسی]] [[دولت]] نیز تلاش می‌کند تا با [[آموزش و پرورش]] چنین صلاحیت‌هایی را ایجاد کند؛ زیرا عقل سلیم به این نتیجه رسیده که [[اجتماعی]] می‌تواند تمدن‌ساز باشد و پیشرفت‌هایی داشته باشد که افراد اجتماع از صلاحیت‌های لازم برای مناصب و مسئولیت‌های گوناگون برخوردار باشند.
البته [[آموزش]] و [[تربیت]] افراد شایسته تنها یک بخش از فرآیند تمدن‌سازی و اجتماع سالم را تشکیل می‌دهد؛ زیرا بخش دیگر که بسیار مهم‌تر و اساسی‌تر است، احراز شایستگی برای هر مسئولیتی و [[نصب]] شایستگان در جایگاه خاص خودشان است؛ زیرا حتی اگر شایستگان و افراد دارای صلاحیت با [[تعلیم و تربیت]]، پرورش یافته باشند، اما در جایگاه خودشان قرار نگیرند، بلکه افرادی دیگر در جایگاه ایشان قرار گیرند که شایستگی آن منصب و مسئولیت را ندارند، در عمل این [[جامعه]] نه تنها به [[پیشرفت]] نمی‌رسد، بلکه یکی از علل و عوامل [[سقوط]] را فراهم می‌آورد؛ زیرا [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|يُسْتَدَلُّ عَلَى إِدْبَارِ الدُّوَلِ بِأَرْبَعٍ: تَضْيِيعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْفُرُوعِ وَ تَقْدِيمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِيرُ الْأَفَاضِلِ}}<ref>غررالحکم، ص۳۴۲، ح۷۸۳۵.</ref>؛ چهار عامل باعث [[شکست]] [[دولت‌ها]] می‌شود: ضایع کردن اصول و مسائل راهبردی، سرگرم شدن به فروع و مسائل غیراولویت‌دار و بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت، بکار گماردن آدم‌های [[پست]] و ناشایسته‌سالاری، کنار گذاردن انسان‌های [[فاضل]] و ترک [[شایسته‌سالاری]].
از نظر [[آموزه‌های قرآن]]، شایستگان و [[صالحان]] کسانی هستند که از ویژگی‌های خاصی برخوردار باشند؛ زیرا در یک [[نظام اسلامی]] بدون وجود این صلاحیت‌ها که [[صالحان]] از آن برخوردار هستند نمی‌توان [[امید]] داشت که [[نظام سیاسی]] موفق و [[کارآمدی]] وجود داشته باشد. [[خدا]] در [[قرآن]] به‌صراحت [[حکومت]] مصلح جهانی و آخر زمانی را متصف به [[حکومت صالحان]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. باید یادآور شد که مراد از ذکر در [[آیه]] همان کتاب [[تورات]] است؛ پس خدا اول در کتاب تورات و سپس در کتاب [[زبور]] و در نهایت در قرآن به این نکته توجه می‌دهد که وراثت زمین و حکومت و [[حاکمیت]] آن متعلق به صالحان است که چنین شاخص‌هایی را دارند که در بخش بعدی بدان‌ها اشاره می‌شود<ref>مجمع البیان، ج۷ – ۸، ص۱۰۶؛ الکشّاف، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.
[[صالح]] از ریشه [[صلح]] و [[صلاح]]، ضد [[فساد]] و [[جنگ]]، به کسی گفته می‌شود که همواره در [[کار نیک]] و [[نیکی]] است و از فساد و جنگ پرهیز می‌کند.
از نظر قرآن، صالحان کسانی‌اند که در [[علم]] و ایمانشان به خدا و آنچه از نزد خدا آمده و نیز در [[صداقت]]، [[شهادت]] و [[توبه]] آنان خللی وارد نشده باشد و تمام [[عمر]] خود را در [[طاعت خدا]] بگذرانند و اموالشان را در راه رضای او صرف کنند<ref>روح‌المعانی، ج۴، جزء ۵، ص۱۱۴.</ref>. صالحان در بالاترین مرتبه [[ایمان]] قرار دارند؛ زیرا اینان با آزمون‌های بسیار ایمان خویش را در عمل به [[اثبات]] رسانده‌اند و جزو [[صالحین]] قرار گرفته‌اند که مقامی [[برتر]] در میان [[اهل]] ایمان است{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}} «و آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بی‌گمان در زمره شایستگان درمی‌آوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ}}<ref> «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲؛ {{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}} «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود» سوره انبیاء، آیه ۷۵.</ref>.
به هر حال، کسانی شایستگی [[مسئولیت]] را در یک [[نظام اسلامی]] دارا هستند که به مقام صالحان رسیده باشند{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> و کسی که در این سطح از [[ایمان]] قرار نگرفته است، شایستگی ندارد تا در یک نظام اسلامی مسئولیت‌های خطیر آن را به عهده گیرد؛ زیرا هر گونه فقدان ویژگی‌های [[صالحان]] در این افراد [[مسئول]] به معنای ناشایسته‌سالاری به جای [[شایسته‌سالاری]] است؛ یعنی اگر در [[نظام‌های سیاسی]] غیر‌اسلامی، شاخص‌های شایسته‌سالاری اموری است که [[فلسفه]] و [[سبک زندگی]] آن [[نظام سیاسی]] [[تحمیل]] می‌کند، در نظام اسلامی شاخص‌های شایسته‌سالاری تحقق عنوان [[صالح]] است که صلاحیت مسئولیت را برای او فراهم می‌آورد<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن]].</ref>.
== مهم‌ترین شاخص‌های صالحان ==
در [[آیات قرآن]]، شاخص‌هایی برای صالحان بیان شده است که اگر در کسی تحقق یابد، شایستگی پذیرش [[مسئولیت‌ها]] را در یک نظام اسلامی دارا خواهد بود؛ زیرا نظام اسلامی، [[نظام]] شایسته‌سالاری در قالب عنوان «صالحان» به معنا و مفهوم [[قرآنی]] آن است و اگر کسی این شاخص‌های صالحان را نداشته باشد، در [[حقیقت]] فاقد شاخص‌های مسئولیت در یک نظام اسلامی است و نمی‌تواند در این مسئولیت‌ها و مناصب قرار گیرد. بر این اساس احراز شایستگی برای تحقق شایسته‌سالاری در یک نظام اسلامی به معنای احراز شاخص‌های مشخص شده برای صالحان از نظر [[قرآن]] است{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} <ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. از مهم‌ترین شاخص‌ها، ویژگی‌ها و [[فضایل]] [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
# '''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] [[برتر]] یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های صالحان است. این [[ایمان به خدا]] و [[روز قیامت]] موجب می‌شود تا عملی را به گونه‌ای شایسته و [[صالح]] انجام دهند{{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بی‌گمان در زمره شایستگان درمی‌آوریم» سوره عنکبوت، آیه ۹.</ref>. کسی که در سطح عالی ایمان قرار ندارد، شایستگی ندارد تا در یک [[نظام اسلامی]] [[مسئولیت]] و منصبی را به عهده گیرد؛ زیرا نمی‌تواند در شرایط سخت و [[بحرانی]] مسئولیت خطیر خویش را به خوبی انجام دهد یا در برابر وسوسه‌ها و [[فتنه‌ها]] به سبب فقدان بصیرت ممکن است، تاب تحمل خویش را از دست بدهد و مثلا دست به [[اختلاس]] بزند و در [[بیت‌المال]] و مسئولیت [[حقوقی]] [[خیانت]] ورزد. در حالی که صالحان با ایمان قوی هرگز گرفتار «غل» و خیانت نمی‌شوند و [[قدرت]] و [[ثروت]] هنگفت، ایشان را [[فریب]] نمی‌دهد.
# '''بندگان خاص [[خدا]]:''' همه هستی برای [[بندگی]] و [[عبودیت]] خدا [[آفریده]] شده و [[انسان]] می‌بایست این بندگی را به [[اراده]] و [[اختیار]] [[آزاد]] داشته باشد و در چارچوب [[قوانین اسلامی]] بندگی کند{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} <ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref>. از نظر [[قرآن]] صالحانی شایسته منصب در [[نظام اسلامی]] هستند که در مقام [[بندگی]] به بندگی خاص برسند و مشرف به عنوان {{متن قرآن|عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}} شوند {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. دستیابی به این شاخص تنها با [[ایمان]] و [[اعمال صالح]] مبتنی بر [[قوانین اسلامی]] خواهد بود {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>.
# '''[[شکرگزاری]]:''' [[صالحان]] شایسته مناصب در نظام اسلامی، کسانی هستند که نسبت به [[قدرت]] و [[اقتدار]] و تمکنی که [[خدا]] به ایشان داده است، همه‌گونه شاکر خدا هستند. این شکرگزاری افزون بر زبانی و [[قلبی]]، به شکل عملی خودنمایی می‌کند؛ زیرا شکر عملی به معنای استفاده درست و مناسب از هر [[نعمت]] از جمله [[قدرت سیاسی]] و مناصب [[اجتماعی]] است که اهداف و [[فلسفه سیاسی]] را تأمین می‌کند. در [[حقیقت]] به‌کارگیری قدرت و [[ثروت]] اجتماعی برای تحقق فلسفه وجودی [[نظام سیاسی]] مانند تأمین امنیت و [[آرامش]] و [[آسایش]] و [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[مردم]] از مصادیق شکر عملی است. به عبارت دیگر هر کسی در هر منصب و مسئولیتی که قرار دارد اهداف و کارویژه آن را تحقق بخشد، شاکر به شکر عملی است. شاخص مهم در احراز صلاحیت در نظام اسلامی همین شکر عملی است که باید در صاحب منصبان تحقق داشته باشد: {{متن قرآن|يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«هر چه می‌خواست از محراب‌ها و تندیس‌ها و کاسه‌های بزرگ حوض‌مانند و دیگ‌های استوار (جابه‌جا ناشدنی) برای او می‌ساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref>.
# '''[[امر به معروف و نهی از منکر]]:''' از دیگر شاخص‌های [[شایسته‌سالاری]] در [[نظام اسلامی]]، این است که صاحب منصان می‌بایست [[اهل]] امر به معروف و نهی از منکر باشند. پس نه تنها خود عامل به معروف و تارک منکر هستند، بلکه در قبال [[اجتماع]] [[متعهد]] هستند تا هنجارها را [[تشویق]] بلکه به عنوان [[حق ولایت]] عمومی، [[امر]] کنند و از ناهنجاری‌ها و ضد ارزشی‌ها [[نهی]] کنند. باید توجه داشت که [[امر و نهی]] از مصادیق [[ولایت]] عمومی است که صاحب منصبان به سبب حضور در مناصب [[قدرت]] و [[حاکمیت]] نظام اسلامی می‌بایست بیش از دیگران به این [[مسئولیت]] بها داده و از ولایت برای مقاصد الهی بهره گیرند و به این [[فریضه]] اهتمام ورزند: {{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref>«(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref>.
# '''پرهیز از [[ترک اولی]]:''' چنانکه گفته شد، [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] در [[برترین]] درجه [[ایمانی]] قرار دارند. از همین‌رو در [[زندگی]] خویش هیچ گناهی نمی‌کنند و حتی ترک اولی ندارند و هرگز به خود [[اجازه]] نمی‌دهند تا بدون رضایت‌مندی [[خدا]] کاری را انجام دهند و پیش از موافقت [[الهی]] از اقدام به کاری یا ترک کاری خودداری می‌کند؛ آنان همواره [[گوش به فرمان]] هستند و از کوچک‌ترین احتمال [[خطا]] و [[اشتباه]] پرهیز می‌کنند و در هرکاری که [[گمان]] می‌کنند بر خلاف [[شریعت]] یا [[رضایت الهی]] است [[احتیاط]] می‌کنند{{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ * لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ * فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن و چون «همراه ماهی» (یونس) مباش آنگاه که بانگ برداشت در حالی که اندوهگین بود * اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمی‌یافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود * اما پروردگارش او را برگزید و او را از شایستگان کرد» سوره قلم، آیه ۴۸-۵۰.</ref>.
# '''[[توبه]] و [[انابه]]:''' صالحان شایسته در [[نظام اسلامی]] همان طوری که از هر خطا و گناهی پرهیز کردند، [[اهل]] انابه به سوی خدا هستند و از خدا می‌خواهند تا ایشان را در کارهایشان موفق داشته و شرایطی را فراهم آورد که خطا و گناهی را مرتکب نشوند و اگر به هر دلیلی خطا و گناهی مرتکب شدند به سرعت اعتذار می‌جویند و به درگاه خدا [[توبه]] و [[استغفار]] می‌کنند تا از آثار خطا و اشتباه در [[امان]] مانند و به [[اجتماع]] و [[مردم]] آسیبی نرسد{{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ * لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref> «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند امر (عذاب) خود را (در میان) آورد و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند * بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۴-۲۵.</ref>.
# '''سرعت در [[کار خیر]]:''' [[مسئولان]] در [[نظام اسلامی]] می‌بایست [[اهل]] عمل جهادی و مدیریت جهادی باشند و در هر کار خیری که وارد می‌شوند با سرعت و پیشتازی انجام دهند؛ زیرا [[صالحان]] از نظر [[قرآن]] این دسته افراد هستند{{متن قرآن|يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.</ref> و آنان می‌توانند [[مسئولیت‌ها]] را در نظام اسلامی در [[اختیار]] داشته باشند{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
# '''[[صبر]] و [[حلم]]:''' [[صالحان]] مردمانی [[صابر]] و [[حلیم]] هستند{{متن قرآن|جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ * سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref> «بهشت‌هایی جاودان که آنان و شایستگان از نیاکان و همسران و فرزندانشان در آن وارد می‌شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‌آیند * درود بر شما به شکیبی که ورزیده‌اید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۳-۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از شکیبایان بودند * و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بی‌گمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۵-۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ * فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref>«پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش! * پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. بنابراین، احراز چنین صلاحیت‌ها برای [[مسئولان]] [[نظام اسلامی]] لازم و ضروری است؛ اما همان طوری که صاحبان مناصب در همه چیز می‌بایست برترین‌ها باشند، همچنین مسئولان نظام اسلامی برای تحقق اهداف و ایجاد [[تمدن اسلامی]] جهانی می‌بایست فراتر از [[صبوری]] در مقام حلم و [[بردباری]] قرار گیرند و فشارهای سهمگین درونی و بیرونی را تحمل کنند. از همین‌رو [[قرآن]] در تبیین شاخص صالحان به حلم و بردباری افزون بر صبر توجه می‌دهد و [[مدیران]] و مسئولان نظام اسلامی را دارای این شاخص برمی‌شمارد. برهمین اساس [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} خواهان این است که [[جانشین]] وی که از [[فرزندان]] اوست، دارای چنین شاخصی باشد {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ * فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ}}<ref> «پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش! * پس او را به پسری بردبار مژده دادیم» سوره صافات، آیه ۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
# '''[[شجاعت]]:''' مدیریت جهادی نیازمند شجاعت است. صلاحیت [[مسئول]] در نظام اسلامی زمانی احراز می‌شود که شاخصه [[شجاعت]] را داشته باشد؛ زیرا بدون شجاعت نمی‌تواند تصمیمات سخت را در شرایط سخت و [[بحرانی]] عملیاتی کند و جزم اندیشه‌ای را به شکل [[عزم]] عملی به اجرا در آورد. از نظر [[قرآن]]، [[صالحان]] به سبب [[ولایت الهی]] و توجه به آن، از شجاعت لازم برای برخورد با هرگونه امر ضد [[الهی]] از [[شرک]] و غیرشرک بهره‌مند هستند و در برابر فشارها [[مقاومت]] می‌ورزند و از هیچ توطئه‌ای نمی‌هراسند {{متن قرآن|أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ * إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}}<ref> «آیا پاهایی دارند که با آن راه روند یا دست‌هایی که با آن (چیزی یا کسی را) به خشم برانند یا دیدگانی که بدان بنگرند یا گوش‌هایی که با آن بشنوند؛ بگو: شریکانتان را (که برای خداوند می‌تراشید) بخوانید؛ سپس درباره من چاره‌اندیشی کنید و مرا (هیچ) مهلت ندهید! * بی‌گمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی می‌کند» سوره اعراف، آیه ۱۹۵-۱۹۶.</ref>.
# '''[[قیام]]:''' یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های صالحان صلاحیت‌دار برای مناصب در [[نظام اسلامی]]، قیام به امرالله است که شامل قیام به [[عدالت]] و مانند آن است. اینان همان‌طوری که [[نماز]] را اقامه می‌کنند، {{متن قرآن|قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}} هستند و [[امر الهی]] را در [[اجتماع]] اقامه می‌کنند. {{متن قرآن|لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«آنان برابر نیستند؛ از اهل کتاب گروهی برخاستگانند که در طول شب آیات خداوند را تلاوت می‌کنند در حالی که سر به سجده دارند به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و به کارهای خیر می‌شتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref> باید یاد آور شد که در مورد {{متن قرآن|أُمَّةٌ قَائِمَةٌ}} در [[آیه]] یاد شده احتمالاتی وجود دارد؛ ازجمله اینکه مقصود از آن، [[قیام]] به [[طاعت خدا]] و [[امر الهی]] است<ref>مجمع البیان، ج۱-۲، ص۸۱۶.</ref>. پس بر اساس یک برداشت که شواهد بسیاری برای آن است، [[صالحان]] شایسته برای مناصب در [[نظام اسلامی]] می‌بایست [[اهل]] «قیام» باشند که [[فلسفه]] انزال کتب و [[ارسال رسولان]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. این قیام می‌بایست با اقامه نماز: {{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref>«(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref> و [[عدالت]] در سطح «مقوم» و «ملکه» باشد که در آیه به عنوان {{متن قرآن|قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}} بیان شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref> «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>.
# '''[[آسان‌گیری]]:''' از دیگر شاخص‌های صالحان، عدم سخت‌گیری نسبت به [[مردم]] در کارها و مسائل آنان است {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref> «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>. بنابراین، صاحبان مناصب در [[نظام اسلامی]] می‌بایست [[اهل]] سختگیری نسبت به همکاران به‌ویژه در [[بیت‌المال]] و [[آسان‌گیری]] نسبت به [[مردم]] باشند که در دعای امام زمان{{ع}} به عنوان {{متن حدیث|عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ}} بیان شده است.
# '''تخصص:''' از دیگر شاخص‌های صاحب منصبان شایسته در نظام اسلامی، داشتن تخصص در زمینه [[مسئولیت‌ها]] است، به‌طوری که اگر کسی صاحب تخصص نباشد، [[حق]] ندارد در جایگاه و منصب قرار گیرد. این همان [[علم]] [[مدیریت اقتصادی]] و مانند آن است که شخص می‌بایست دارای آن باشد{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref> «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>.
# '''[[امانتداری]]:''' هر مسئولیتی از جمله [[مسئولیت]] [[خلافت الهی]] در [[زمین]]، امانتی از سوی [[خدا]] است که باید آن را مراعات کند. [[ولایت الهی]] که در [[ولایت]] [[نظام سیاسی]] خودنمایی می‌کند، از جمله امانت‌های الهی است: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} <ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. بر همین اساس [[صالحان]] شایسته کسانی هستند که [[امین]] هستند و در امر مسئولیت‌های خویش [[خیانت]] نمی‌ورزند{{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref> «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن]].</ref>
==آثار [[شایسته‌سالاری]]==
از نظر [[آموزه‌های قرآن]]، عمل به شایسته‌سالاری و [[انتخاب]] [[مسئولان]] [[صالح]] برای مناصب آثار و برکاتی برای فرد و [[اجتماع]] دارد که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
# '''[[مشروعیت]] [[نظام اسلامی]]:''' نظام اسلامی زمانی مشروعیت می‌یابد که [[فلسفه]] و سبک زندگی اسلامی را تحقق بخشد و [[تمدن اسلامی]] را در چارچوب [[آموزه‌های اسلامی]] و [[قوانین]] آن ایجاد کند. وقتی [[صالحان]] شایسته در مناصب قرار گیرند، این [[هدف]] برآورده می‌شود. البته باید توجه داشت که از نظر [[قرآن]]، کسی که صلاحیت ندارد نمی‌تواند در مناصب نظام اسلامی قرار گیرد و انتخاب و یا جلوس شخصی ناشایسته به معنای فقدان مشروعیت اوست{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
# '''فقدان [[مقبولیت]] [[سیاسی]]:''' مقبولیت سیاسی در گرو [[کارآمدی]] [[نظام سیاسی]] است. وجود افراد ناصالح در مناصب به معنای ناکارآمدی آن [[نظام]] است و موجب می‌شود تا نظام اسلامی مقبولیت خود را به سبب ناکارآمدی و عدم تحقق فلسفه وجود نظام سیاسی از دست بدهد{{متن قرآن|الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ}}<ref> «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناپسند باز می‌دارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.</ref>.
# '''بهره‌مندی از [[امدادهای الهی]]:''' [[ولایت الهی]] که در [[ولایت]] صالحان خودنمایی می‌کند موجب می‌شود تا [[خدا]] فراتر از [[نصرت]] به نظام اسلامی و صاحب منصبان آن توجه کند و از جایی که [[گمان]] نمی‌رود به آنان [[یاری]] و [[امداد]] برساند؛ چنانکه این مسأله در واقعه طبس و بسیاری از جنگ‌های صدر اسلام اتفاق افتاد{{متن قرآن|إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ}}<ref>«بی‌گمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی می‌کند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.</ref>.
# '''بهره‌مندی از فضل خاص [[الهی]]:''' [[نظام اسلامی]] با حضور شایستگان از فضل الهی بهره‌مند می‌شود؛ زیرا [[حکومتی]] است که منعم علیهم بر آن [[حاکمیت]] دارد{{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا * ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا}}<ref> «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند * این بخشش از سوی خداوند است و خداوند به دانایی بسنده است» سوره نساء، آیه ۶۹-۷۰.</ref>.
# '''برخورداری از رحمت خاص الهی:''' همچنین نظام اسلامی با حضور [[صالحان]] شایسته مناصب الهی از رحمت خاص الهی در [[دنیا]] و [[آخرت]] سود می‌برد و به طور طبیعی کسانی که با آنان هستند نیز بهره‌مند از رحمت خاص الهی می‌شوند و [[سعادت]] را برای خویش رقم می‌زنند{{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ * وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ}}<ref> «و او را در (پناه) بخشایش خویش درآوردیم که او از شایستگان بود * و (نیز) نوح را (یاد کن) هنگامی که پیش از آن (ما را) خواند و ما به او پاسخ دادیم پس، او و خانواده‌اش را از بلای سترگ رهاندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۵-۷۶.</ref>؛ {{متن قرآن|رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و آنان و شایستگان از پدران و همسران و فرزندانشان را در آن بهشت‌های جاودان که به آنان وعده فرموده‌ای درآور که بی‌گمان این تویی که پیروزمند فرزانه‌ای * و آنان را از کیفرها (ی گناهان در روز رستخیز) نگاه دار و هر که را در آن روز از کیفرها نگاه داری بدو بخشایش آورده‌ای و این است که رستگاری سترگ است» سوره غافر، آیه ۸-۹.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن]].</ref>


== نگرش قرآنی ==
== نگرش قرآنی ==
[[شایسته‌سالاری]] از آموزه‌های مهم [[اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] شرط [[مقام امامت]] [[جامعه]] [[عدالت]] دانسته شده است. شرط اهلیت و عدالت تا حدی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را پس از [[امتحان]] و [[آزمایش]] به مقام امامت برگزید. بدین جهت است که [[قرآن]] ذریّه حضرت ابراهیم را صرفاً به دلیل انتساب به آن [[حضرت]] [[شایسته]] [[امامت]] ندانسته و بر [[ضرورت]] اهلیت و [[شایستگی]] لازم در افراد تأکید نموده است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. چنین شایستگی پیشتر در داستان [[حضرت آدم]] {{ع}} و [[فرشتگان]] نیز معیار ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. خداوند پس از [[تعلیم اسما]] به حضرت آدم {{ع}} از فرشتگان خواست تا بر [[آدم]] [[سجده]] کند. معیار [[برتری]] حضرت آدم نیز [[علم به اسما]] بوده است: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref>
[[شایسته‌سالاری]] از آموزه‌های مهم [[اسلامی]] است. در [[قرآن کریم]] شرط [[مقام امامت]] [[جامعه]] [[عدالت]] دانسته شده است. شرط اهلیت و عدالت تا حدی است که [[خداوند]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را پس از [[امتحان]] و [[آزمایش]] به مقام امامت برگزید. بدین جهت است که [[قرآن]] ذریّه حضرت ابراهیم را صرفاً به دلیل انتساب به آن حضرت شایسته [[امامت]] ندانسته و بر [[ضرورت]] اهلیت و شایستگی لازم در افراد تأکید نموده است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. چنین شایستگی پیشتر در داستان [[حضرت آدم]] {{ع}} و [[فرشتگان]] نیز معیار ارزیابی و سنجش قرار گرفته است. خداوند پس از تعلیم اسما به حضرت آدم {{ع}} از فرشتگان خواست تا بر [[آدم]] [[سجده]] کند. معیار [[برتری]] حضرت آدم نیز علم به اسما بوده است: {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۴.</ref>
 
==مفهوم شایستگی در [[مدیریت]]==
مدیریت که از آن به هنر هدایت، ایجاد هماهنگی و [[نظارت]] بر دیگران جهت رسیدن به [[هدف]] و مقصود معینی یاد می‌کنند،<ref>فرهنگ علوم اجتماعی،‌ باقر ساروخی، مؤسسه کیهان، ۷۶۶.</ref> [[علم]] و هنری است که به [[انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا فعالیت‌های دسته جمعی را به قصد رسیدن به اهداف مطلوب با حداکثر کارایی هماهنگ کند<ref>مدیریت اسلامی، محمد حسن نبوی، ص۳۲.</ref>.


==نگاه قرآن==
در یک [[خانواده]] متشکل از [[زن]] و مرد، که کوچکترین [[جامعه انسانی]] را تشکیل می‌دهد، یکی از دو نفر به عنوان [[مدیر]] می‌بایست فعالیت‌های دو نفره را چنان سامان دهد تا به اهداف مطلوب از [[تشکیل خانواده]] دست یابند.
با تفکر در [[اندیشه‌های سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] و جست‎وجو در آموزه‌های تعالی‎‌بخش آن می‌‌توان جایگاه شایسته‌سالاری را پیدا کرد. [[عدالت]] به مثابه اساسی‌ترین اصل [[دینی]]، همان شایسته‌سالاری است؛ زیرا با [[تحقق عدالت]] [[اسلامی]]، اصل استقرار هر چیزی در جای متعلق خودش برآورده می‌شود. [[خداوند]] در [[سوره انبیاء]] [[آیه]] ۱۰۵ [[حکومت]] و [[سروری]] بر [[زمین]] را برای [[بندگان]] [[صالح]] و شایسته می‌داند: {{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. رعایت اهلیت در [[انتخاب]] افراد و واگذاری [[کارها]]، از مهم‎ترین مسائل در [[مدیریت]] است؛ یعنی کسی که قرار است [[مسئولیت]] کاری را عهده‎دار شود، باید شایستگی‌‎های لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و به اصطلاح اهلیت آن کار را داشته باشد. [[سنت الهی]] چنین است که خداوند به هیچ کس جز بر اساس شایستگی و اهلیت‌های لازم مسئولیتی نمی‌‎دهد. خداوند در [[سوره بقره]] آیه ١٢۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. (تنها آن دسته از [[فرزندان]] تو که شایسته باشند به [[پیشوایی]] خواهد رسید)<ref>محسن عباس نژاد، قرآن - مدیریت و علوم سیاسی، ص۳۱۹.</ref>.
بسیاری [[میزان]] [[شایستگی]] برای [[تصدی]] مسئولیت‎های بزرگ را در «سن و [[ثروت]]» یا «[[نسب]] و حسب» می‌دانند. [[خداوند]] در [[آیه]] ٢۴٧ [[سوره بقره]] در داستان [[برگزیدن]] [[طالوت]] برای [[فرماندهی]] بنی‎اسرائیل که شخصی [[جوان]] بود، اهلیت‎‌های اصلی یعنی «[[علم]] و [[قدرت]]» را به منزله ویژگی‌هایی که فرد را شایسته [[مدیریت]] می‌سازد، معرفی می‎‌کند. خداوند کار [[رسالت]] را به او می‎سپارد که صلاحیت دارد؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> منصب‌ها و [[مسئولیت‌ها]]، امانت‎های [[الهی]] هستند که باید به اهلش سپرده شود تا آن را به مقصد برسانند. در واقع، اصل «[[لیاقت]] و شایستگی» از اصول اساسی در مدیریت [[قرآنی]] است.


همچنین هنگامی که [[حضرت یوسف]] با [[سرافرازی]] از [[زندان]] [[آزاد]] شد و [[عزیز مصر]] درصدد واگذاری مسئولیتی به او بود، گفت: {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref> حضرت یوسف [[مسئولیت]] [[اقتصادی]] [[کشور]] [[مصر]] را می‎پذیرد، به دلیل آنکه [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار است و هم «[[حفیظ]]» و «[[علیم]]» است و [[آگاهی]] و [[تخصص]] کافی در این زمینه دارد. همچنین زمانی که بنی‎اسرائیل از [[پیامبری]] به نام «[[اشموئیل]]» درخواست فرماندهی کردند تا به همراه او با [[ستمگران]] بستیزند، او به درگاه خداوند روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید؛ بنی‎اسرائیل که همچنان معیارهای مادی بر [[اندیشه]] آن‎ها [[حکومت]] می‌کرد، بر این [[انتصاب]] [[اعتراض]] کردند: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. آن [[پیامبر خدا]] در پاسخ بر [[شایستگی]] و [[لیاقت]] [[طالوت]] تکیه کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. یعنی برای [[فرماندهی نظامی]] دو ویژگی اساسی نیاز است:
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، قوام خانواده به مرد دانسته شده است. {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> [[خداوند]] در بیان علت این قوامیت مرد در [[اجتماع]] [[خانه]] و خانواده به [[انتخاب]] [[تکوینی]] ‌اشاره می‌کند و می‌فرماید که بر اساس [[قوانین]] و سنت‌های تکوینی [[حاکم]] بر [[جهان]] و انسان، برخی از موجودات بر برخی دیگر [[برتری]] داده شده است. در همین چارچوب و [[سنت‌ها]] و قوانین طبیعی حاکم بر جهان مرد بر زن نیز در برخی امور برتری داده شده است.
#[[علم]] و [[آگاهی]] به [[فنون]] نظامی و روش‌ها و تدبیرها در این زمینه؛
#[[توانایی جسمی]].
این دو ویژگی را طالوت دارد و این یعنی همان [[شایسته‌سالاری]].


در جایی دیگر هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[مصر]] گریخت و به [[مدین]] روی آورد و خدمتی شایسته به [[دختران شعیب]] کرد، یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. دختر فهمیده [[شعیب]] در این [[گزینش]] بر لیاقت حضرت موسی برای [[اجیر]] شدن در [[خانه]] [[حضرت شعیب]] تأکید می‌کند؛ زیرا دو ویژگی دارد:
خداوند در [[آیات]] بسیاری از [[فضیلت]] و برتری انسان بر دیگر موجودات هستی حتی [[فرشتگان]] سخن به میان آورده و آنان را مامور به پذیرش [[سلطه]] [[ربوبی]] انسان دانسته است.{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ  قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۰-۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>.
#توانایی جسمی؛ زیرا او به [[تنهایی]] دلو سنگین را یک تنه از [[چاه]] کشید؛
#امانت‎داری؛ چراکه در راه خانه شعیب [[راضی]] نشد دختر [[جوانی]] پیش روی او راه برود؛ زیرا ممکن بود باد [[لباس]] او را جابه‌جا کند. از این روی، به [[دختر شعیب]] گفت من جلو حرکت می‌کنم و تو پشت سر من حرکت کن. در [[سیره پیامبر اکرم]] صل نیز شایسته‌سالاری جایگاه ویژه‌ای در [[انتخاب]] افراد داشت. ایشان [[فضیلت]] و تنها برتری‌های شخصی را معیار قرار نمی‌دادند؛ بلکه در کنار [[ایمان]] و [[تعهد]]، لیاقت را نیز در نظر می‌گرفتند.<ref>[[مهدی نصراصفهانی]] و [[علی نصراصفهانی]]، [[شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشه‌های سیاسی امام علی»]]</ref>


==مفهوم [[شایستگی]] در [[مدیریت]]==
البته این تفاوت حتی در میان [[پیامبران]] نیز موجود است؛ ‌از این رو سخن از تفضیل یعنی برتری بخشی برخی از پیامبران بر برخی دیگر است {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های «۱» برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> که از سوی خداوند انجام گرفته است.
مدیریت که از آن به [[هنر]] [[هدایت]]، ایجاد [[هماهنگی]] و [[نظارت]] بر دیگران جهت رسیدن به [[هدف]] و مقصود معینی یاد می‌کنند،<ref>فرهنگ علوم اجتماعی،‌ باقر ساروخی، مؤسسه کیهان، ۷۶۶</ref> [[علم]] و [[هنری]] است که به [[انسان]] [[توانایی]] می‌دهد تا فعالیت‌های دسته جمعی را به قصد رسیدن به اهداف مطلوب با حداکثر [[کارایی]] هماهنگ کند.<ref>مدیریت اسلامی، محمد حسن نبوی، ص۳۲</ref>
در یک [[خانواده]] متشکل از [[زن]] و مرد، که کوچکترین [[جامعه انسانی]] را تشکیل می‌دهد، یکی از دو نفر به عنوان [[مدیر]] می‌بایست فعالیت‌های دو نفره را چنان سامان دهد تا به اهداف مطلوب از [[تشکیل خانواده]] دست یابند.
بر اساس [[آموزه‌های قرآنی]]، قوام خانواده به مرد دانسته شده است.<ref>نساء، آیه ۳۴</ref> [[خداوند]] در بیان علت این قوامیت مرد در [[اجتماع]] [[خانه]] و خانواده به [[انتخاب]] [[تکوینی]] ‌اشاره می‌کند و می‌فرماید که بر اساس [[قوانین]] و سنت‌های تکوینی [[حاکم]] بر [[جهان]] و انسان، برخی از موجودات بر برخی دیگر [[برتری]] داده شده است. در همین چارچوب و [[سنت‌ها]] و [[قوانین طبیعی]] حاکم بر جهان مرد بر زن نیز در برخی امور برتری داده شده است.
خداوند در [[آیات]] بسیاری از [[فضیلت]] و برتری انسان بر دیگر موجودات هستی حتی [[فرشتگان]] سخن به میان آورده و آنان را مامور به پذیرش [[سلطه]] [[ربوبی]] انسان دانسته است.<ref>بقره، آیات ۳۰ تا ۳۳؛ اسراء، آیه ۷۰</ref>
البته این تفاوت حتی در میان [[پیامبران]] نیز موجود است؛ ‌از این رو سخن از [[تفضیل]] یعنی برتری بخشی برخی از پیامبران بر برخی دیگر است<ref>بقره، آیه ۲۵۳</ref> که از سوی خداوند انجام گرفته است.


این تفضیل و برتری بخشی، به معنای [[حقوق]] بیشتر و مسئولیت‌های فزونتری است؛ زیرا از هر کسی به مقدار دارایی‌های او [[مسئولیت]] می‌خواهند و او می‌بایست پاسخگوی چیزی باشد که به سبب [[دارایی]] هایش به وی سپرده شده است. بنابراین، این فضیلت و برتری بخشی به معنای [[سوءاستفاده از قدرت]] و توانایی و دارایی و یا برخورداری از امتیاز خاص نیست، بلکه به معنای [[مسئولیت]] بیشتر در برابر [[خدا]] و [[خلق]] است.
این تفضیل و برتری بخشی، به معنای [[حقوق]] بیشتر و مسئولیت‌های فزونتری است؛ زیرا از هر کسی به مقدار دارایی‌های او [[مسئولیت]] می‌خواهند و او می‌بایست پاسخگوی چیزی باشد که به سبب [[دارایی]] هایش به وی سپرده شده است. بنابراین، این فضیلت و برتری بخشی به معنای [[سوءاستفاده از قدرت]] و توانایی و دارایی و یا برخورداری از امتیاز خاص نیست، بلکه به معنای [[مسئولیت]] بیشتر در برابر [[خدا]] و [[خلق]] است.
در همین [[آیه]] ۳۴ [[سوره نساء]] در تبیین و تعلیل [[فضیلت]] بخشی مرد بر [[زن]] به [[حکم]] مقوم بودن، از [[مسئولیت‌های اقتصادی]] مرد در قبال زن سخن به میان‌ آمده و مرد را موظف کرده است که تأمین‌کننده [[نیازهای مادی]] و [[اقتصادی]] زن یعنی [[همسر]] خود باشد. بر این اساس، هر [[تفضیل]] به معنای مسئولیت فزونتری است.
البته نباید تلقی نادرستی از [[مدیریت]] مرد در [[خانه]] و [[خانواده]] داشت؛ زیرا مدیریت و قوام بودن مرد در [[جامعه]] کوچک خانواده به معنای [[زورگویی]] و [[تسلط]] بی‌چون و چرا نیست؛ بلکه چنانکه گفته شده است به معنای هماهنگ‌سازی امکانات خانواده در راستای تحقق اهداف جامعه کوچک خانه یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] است. بر این اساس هر گاه مرد بر خلاف مسئولیت‌های سنگین مدیریت خانواده در راستای تحقق آسایش و آرامش عمل کند و یا از [[توانایی]] انجام این مسئولیت بر نیاید، مدیریت به ولی او سپرده می‌شود که در برخی از موارد می‌تواند زن به عنوان متصدی از سوی ولی معرفی شود تا مدیریت خانواده را به عهده گیرد؛ زیرا چنین مردی [[سفیه]] است و سفیه از مسئولیت مدیریت خانواده به‌ویژه در حوزه [[عمل اقتصادی]] منع می‌شود.
واگذاری مسئولیت مدیریت خانواده به ولی و اولیای [[مرد]] [[ناتوان]] از مدیریت مانند سفیه و [[مجنون]]، به معنای سوءاستفاده ولی از مسئولیت نیست. از این رو او نیز هر گاه بر خلاف [[اهداف]] خانواده حرکتی را انجام دهد به سبب [[نظارت]] [[حاکم شرع]] و یا دیگر ناظران، از مسئولیت [[ولایت]] و مدیریت کنار گذاشته می‌شود و شخصی دیگر عهده‌دار مسئولیت مدیریت خانواده می‌گردد که می‌تواند این عهده‌دار مدیریت [[سرپرستی]] زن خانواده باشد.


به سخن دیگر، در تمامی مواردی که سخن از مدیریت [[انتصابی]] و [[تکوینی]] است، اصل [[شایستگی]] در انجام [[مسئولیت‌ها]] و نقش هاست. از این رو در [[انتصاب]] [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[مدیران الهی]] [[جامعه اسلامی]] و [[انسانی]]، سخن از [[خویشاوندی]] نیست، بلکه فضیلت‌هایی است که آنان دارا می‌باشند. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به عنوان خویشاوندی [[مسئولیت امامت]] و [[خلافت الهی]] از سوی [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} را به عهده نگرفته است،‌ بلکه واگذاری این [[مسئولیت]] به سبب توانایی‌ها و موهبت‌های آن حضرت{{ع}} بوده است که وی را [[شایسته]] این [[مقام]] کرده است.
در همین [[آیه]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> در تبیین و تعلیل [[فضیلت]] بخشی مرد بر [[زن]] به [[حکم]] مقوم بودن، از مسئولیت‌های اقتصادی مرد در قبال زن سخن به میان‌ آمده و مرد را موظف کرده است که تأمین‌کننده نیازهای مادی و [[اقتصادی]] زن یعنی [[همسر]] خود باشد. بر این اساس، هر تفضیل به معنای مسئولیت فزونتری است.
بر این اساس، چه در [[جامعه]] کوچکی چون [[خانواده]] یا جامعه بزرگ جهانی از [[امت]]، آنچه به عنوان ملاک [[تکوینی]] و [[انتصابی]] [[مدیریت]] مطرح شده است، [[شایستگی]] فرد عهده‌دار این مسئولیت است که در صورت عدم تحقق آن، به طور طبیعی از آن مسئولیت منعزل یا [[عزل]] می‌شود و فرد شایسته دیگری [[جانشین]] مدیریت می‌گردد.
 
به عبارت دیگر، آنچه که شخص را شایسته مدیریت می‌کند،‌ فضیلت‌های تکوینی یا اکتسابی است. در مواردی که شخص مسئولیت مدیریت تکوینی از سوی [[خداوند]] را به عهده‌دارد مانند مرد نسبت به [[زن]]<ref>{{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یا مانند [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب کتاب بر [[پیامبران]] دیگر<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}} «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های «۱» برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> [[خداوند]] این [[فضیلت]] را در نهاد او سرشته و او به طور طبیعی دارای برتری‌ها و [[فضایل]] و شایستگی‌هایی جهت عهده‌دار شدن این مسئولیت‌های سنگین [[مدیریتی]] است.
البته نباید تلقی نادرستی از [[مدیریت]] مرد در [[خانه]] و [[خانواده]] داشت؛ زیرا مدیریت و قوام بودن مرد در [[جامعه]] کوچک خانواده به معنای [[زورگویی]] و [[تسلط]] بی‌چون و چرا نیست؛ بلکه چنانکه گفته شده است به معنای هماهنگ‌سازی امکانات خانواده در راستای تحقق اهداف جامعه کوچک خانه یعنی [[آسایش]] و [[آرامش]] است. بر این اساس هر گاه مرد بر خلاف مسئولیت‌های سنگین مدیریت خانواده در راستای تحقق آسایش و آرامش عمل کند و یا از [[توانایی]] انجام این مسئولیت بر نیاید، مدیریت به ولی او سپرده می‌شود که در برخی از موارد می‌تواند زن به عنوان متصدی از سوی ولی معرفی شود تا مدیریت خانواده را به عهده گیرد؛ زیرا چنین مردی [[سفیه]] است و سفیه از مسئولیت مدیریت خانواده به‌ویژه در حوزه عمل اقتصادی منع می‌شود.
اما اگر این [[مدیریت]] [[تکوینی]] بر عهده جنس یا طبقه یا گروهی نهاده نشده است و شخص می‌بایست آن را کسب نماید تا عهده‌دار [[مسئولیت]] مدیریتی خاص شود، در آن صورت [[انتخاب]] نیز باید بر مدار و محور [[شایستگی]] باشد. از این رو خداوند مسئولیت‌های مدیریت را در [[جامعه]] همواره بر اساس [[شایسته‌سالاری]] تعریف وتبیین کرده است و از کسانی که [[شایسته]] مسئولیتی نیستند خواسته تا آن را به دیگران شایسته واگذار کنند وگرنه به عنوان [[غاصب]] تلقی می‌شوند که می‌بایست در [[دنیا]] به [[مردم]] و در [[آخرت]] به خداوند پاسخ دهند.
 
خداوند بصراحت در [[آیه]] ۵۸ [[سوره نساء]] [[فرمان]] می‌دهد که نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] باید متناسب توانایی‌ها و موهبت‌های شخص باشد تا بتواند بدرستی و [[سلامت]] [[کارها]] را مدیریت کرده و اهداف مطلوب را بر آورده کند.
واگذاری مسئولیت مدیریت خانواده به ولی و اولیای [[مرد]] [[ناتوان]] از مدیریت مانند سفیه و مجنون، به معنای سوءاستفاده ولی از مسئولیت نیست. از این رو او نیز هر گاه بر خلاف [[اهداف]] خانواده حرکتی را انجام دهد به سبب [[نظارت]] [[حاکم شرع]] و یا دیگر ناظران، از مسئولیت [[ولایت]] و مدیریت کنار گذاشته می‌شود و شخصی دیگر عهده‌دار مسئولیت مدیریت خانواده می‌گردد که می‌تواند این عهده‌دار مدیریت [[سرپرستی]] زن خانواده باشد.
 
به سخن دیگر، در تمامی مواردی که سخن از مدیریت [[انتصابی]] و [[تکوینی]] است، اصل شایستگی در انجام [[مسئولیت‌ها]] و نقش هاست. از این رو در [[انتصاب]] [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان مدیران الهی [[جامعه اسلامی]] و [[انسانی]]، سخن از [[خویشاوندی]] نیست، بلکه فضیلت‌هایی است که آنان دارا می‌باشند. [[حضرت امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به عنوان خویشاوندی مسئولیت امامت و [[خلافت الهی]] از سوی [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} را به عهده نگرفته است،‌ بلکه واگذاری این [[مسئولیت]] به سبب توانایی‌ها و موهبت‌های آن حضرت{{ع}} بوده است که وی را شایسته این مقام کرده است.
 
بر این اساس، چه در [[جامعه]] کوچکی چون [[خانواده]] یا جامعه بزرگ جهانی از [[امت]]، آنچه به عنوان ملاک [[تکوینی]] و [[انتصابی]] [[مدیریت]] مطرح شده است، شایستگی فرد عهده‌دار این مسئولیت است که در صورت عدم تحقق آن، به طور طبیعی از آن مسئولیت منعزل یا عزل می‌شود و فرد شایسته دیگری [[جانشین]] مدیریت می‌گردد.
 
به عبارت دیگر، آنچه که شخص را شایسته مدیریت می‌کند،‌ فضیلت‌های تکوینی یا اکتسابی است. در مواردی که شخص مسئولیت مدیریت تکوینی از سوی [[خداوند]] را به عهده‌دارد مانند مرد نسبت به [[زن]] {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}} <ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> یا مانند [[پیامبران اولوالعزم]] و صاحب کتاب بر [[پیامبران]] دیگر{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}} <ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> [[خداوند]] این [[فضیلت]] را در نهاد او سرشته و او به طور طبیعی دارای برتری‌ها و [[فضایل]] و شایستگی‌هایی جهت عهده‌دار شدن این مسئولیت‌های سنگین [[مدیریتی]] است.
 
اما اگر این [[مدیریت]] [[تکوینی]] بر عهده جنس یا طبقه یا گروهی نهاده نشده است و شخص می‌بایست آن را کسب نماید تا عهده‌دار [[مسئولیت]] مدیریتی خاص شود، در آن صورت [[انتخاب]] نیز باید بر مدار و محور شایستگی باشد. از این رو خداوند مسئولیت‌های مدیریت را در [[جامعه]] همواره بر اساس [[شایسته‌سالاری]] تعریف وتبیین کرده است و از کسانی که شایسته مسئولیتی نیستند خواسته تا آن را به دیگران شایسته واگذار کنند وگرنه به عنوان [[غاصب]] تلقی می‌شوند که می‌بایست در [[دنیا]] به [[مردم]] و در [[آخرت]] به خداوند پاسخ دهند.
 
خداوند بصراحت در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> [[فرمان]] می‌دهد که نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] باید متناسب توانایی‌ها و موهبت‌های شخص باشد تا بتواند بدرستی و [[سلامت]] [[کارها]] را مدیریت کرده و اهداف مطلوب را بر آورده کند.
 
بنابراین، اگر کسی شایسته مسئولیتی نیست می‌بایست با واگذاری [[مسئولیت]] به دیگرانی که شایسته آن هستند خود را از عهده این مسئولیت بیرون کشد و در غیر این صورت به عنوان کسی که در [[امانت]] [[خیانت]] روا داشته شناخته و به [[جامعه]] معرفی و در [[آخرت]] [[مجازات]] می‌شود؛ لذا [[خداوند]] [[فرمان]] می‌دهد امانات را به [[اهل]] آن بسپارد به این معنا تصاحب [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها در صورتی که اهلیت آن را ندارد، [[غصب]] و خیانت در امانت تلقی می‌شود.
 
هر مسئولیت و [[مدیریتی]] که به شخص واگذار می‌شود، به عنوان امانتی در دست اوست که در صورت [[ناتوانی]] در نگهداری آن امانت و انجام مسئولیت‌ها می‌بایست از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و آن را به اهلش بسپارد که اهلیت و شایستگی آن را دارد.{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.


بنابراین، اگر کسی شایسته مسئولیتی نیست می‌بایست با واگذاری [[مسئولیت]] به دیگرانی که [[شایسته]] آن هستند خود را از عهده این مسئولیت بیرون کشد و در غیر این صورت به عنوان کسی که در [[امانت]] [[خیانت]] روا داشته شناخته و به [[جامعه]] معرفی و در [[آخرت]] [[مجازات]] می‌شود؛ لذا [[خداوند]] [[فرمان]] می‌دهد امانات را به [[اهل]] آن بسپارد به این معنا تصاحب [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها در صورتی که اهلیت آن را ندارد، [[غصب]] و خیانت در امانت تلقی می‌شود.
هر مسئولیت و [[مدیریتی]] که به شخص واگذار می‌شود، به عنوان امانتی در دست اوست که در صورت [[ناتوانی]] در نگهداری آن امانت و انجام مسئولیت‌ها می‌بایست از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و آن را به اهلش بسپارد که اهلیت و [[شایستگی]] آن را دارد.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>
به هر حال، ملاک شایستگی در به عهده گرفتن هر مسئولیت و مدیریتی، یک اصل عقلایی و [[شرعی]] است و عهده‌دار شدن افراد نالایق به عنوان خیانت در امانت و غصب تلقی می‌شود.
به هر حال، ملاک شایستگی در به عهده گرفتن هر مسئولیت و مدیریتی، یک اصل عقلایی و [[شرعی]] است و عهده‌دار شدن افراد نالایق به عنوان خیانت در امانت و غصب تلقی می‌شود.
مراد از شایستگی نیز با توجه به نقش‌ها و اهداف آن نقش تعریف می‌شود. بر این اساس، هر کسی باید با توجه به نقش خود شایستگی را تعریف کند. کسانی شایستگی کاری را دارند که بتوانند با پذیرش آن،‌اهداف مطلوب و مربوط و مرتبط با آن نقش را بر آورده سازند و در بهترین شکل ممکن و حداکثری، آن اهداف را تحقق بخشند. این همان مفهوم شایستگی است که در مسئله پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌ها از جمله مسئولیت [[مدیریت]] لازم است بدان توجه شود.
مراد از شایستگی نیز با توجه به نقش‌ها و اهداف آن نقش تعریف می‌شود. بر این اساس، هر کسی باید با توجه به نقش خود شایستگی را تعریف کند. کسانی شایستگی کاری را دارند که بتوانند با پذیرش آن،‌اهداف مطلوب و مربوط و مرتبط با آن نقش را بر آورده سازند و در بهترین شکل ممکن و حداکثری، آن اهداف را تحقق بخشند. این همان مفهوم شایستگی است که در مسئله پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌ها از جمله مسئولیت [[مدیریت]] لازم است بدان توجه شود.
براساس آنچه گفته شد پذیرش نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] از جمله [[مسئولیت]] [[مدیریت]] در [[جامعه]] کوچک و بزرگ، نیازمند احراز [[شایستگی]] است که از طرق مختلف از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] به دست می‌آید<ref>نساء، آیه ۶؛ بقره، آیه ۱۲۴</ref> و اگر کسی [[شایسته]] مسئولیتی نیست لازم است که خود را از مسئولیت کنار بکشد و به کسانی که شایسته آن مسئولیت و مدیریت هستند واگذار کنند.
 
از سوی دیگر، کسانی که در خود [[احساس]] [[توانایی]] برای قبول مسئولیتی می‌کنند،‌ باید درخواست مدیریت و مسئولیت را بکنند. این امر [[مستحب]] و [[پسندیده]] است و شخص بهتر است که در این کار [[اقدام]] کند و عدم اقدام در اعلام [[آمادگی]] به معنای [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] از [[نعمت]] و فضیلتی است که به او داده شده است.<ref>فرقان، آیه ۷۴؛ یوسف، آیه ۵۵</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>
براساس آنچه گفته شد پذیرش نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] از جمله [[مسئولیت]] [[مدیریت]] در [[جامعه]] کوچک و بزرگ، نیازمند احراز شایستگی است که از طرق مختلف از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] به دست می‌آید {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و اگر کسی شایسته مسئولیتی نیست لازم است که خود را از مسئولیت کنار بکشد و به کسانی که شایسته آن مسئولیت و مدیریت هستند واگذار کنند.
 
از سوی دیگر، کسانی که در خود [[احساس]] [[توانایی]] برای قبول مسئولیتی می‌کنند،‌ باید درخواست مدیریت و مسئولیت را بکنند. این امر [[مستحب]] و پسندیده است و شخص بهتر است که در این کار [[اقدام]] کند و عدم اقدام در اعلام آمادگی به معنای کفران نعمت و [[ناسپاسی]] از [[نعمت]] و فضیلتی است که به او داده شده است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا}}<ref>«و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>


==[[انتخاب]] [[اصلح]]==
==[[انتخاب]] [[اصلح]]==
از آنجا که هر کسی در جامعه نقشی را باید به عهده گیرد و مشارکت، اصل اساسی در جامعه است که مورد تاکید نیز قرار گرفته است و [[خداوند]] [[فرمان]] به [[تعاون]] و [[همکاری]] و مشارکت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> ولی عهده‌دار شدن نقش‌ها همواره با توجه به [[آموزه‌های قرآنی]]، بر اساس [[شایستگی]] و [[شایسته‌سالاری]] است.
از آنجا که هر کسی در جامعه نقشی را باید به عهده گیرد و مشارکت، اصل اساسی در جامعه است که مورد تاکید نیز قرار گرفته است و [[خداوند]] [[فرمان]] به [[تعاون]] و [[همکاری]] و مشارکت می‌دهد {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} <ref>«ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> ولی عهده‌دار شدن نقش‌ها همواره با توجه به [[آموزه‌های قرآنی]]، بر اساس شایستگی و [[شایسته‌سالاری]] است.
بنابراین، در [[انتخاب]] [[مسئولیت]] و نقشی برای خود یا انتخاب افرادی برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] می‌بایست به مسئله شایستگی خود و دیگران توجه کنیم. اگر خود را [[شایسته]] [[مدیریت]] و مسئولیت و نقشی می‌دانیم پیشنهاد [[همکاری]] داده و یا عهده‌دار مسئولیت و نقش شویم و اگر دیگری را شایسته دانسته یا شایسته‌تر می‌دانیم نقش و مسئولیت و مدیریت را به او واگذار یا پیشنهاد دهیم.


در انتخاب دیگری برای مسئولیت می‌بایست مسئله شایستگی را به گونه‌ای مورد توجه قرار دهیم که آن شایستگی احراز شود،‌ زیرا هر کسی از توانایی‌های خود [[آگاه]] است<ref>{{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}} «آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> اما نسبت به توانایی‌ها و شایستگی‌های دیگری جهت عهده‌دار شدن مسئولیت و یا نقشی، چنین [[آگاهی]] و [[علمی]] وجود ندارد. از این رو [[خداوند]] روش‌هایی از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] را مطرح می‌کند تا راه [[شناسایی]] برای توانایی‌های ‌اشخاص دیگر باشد.
بنابراین، در [[انتخاب]] [[مسئولیت]] و نقشی برای خود یا انتخاب افرادی برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] می‌بایست به مسئله شایستگی خود و دیگران توجه کنیم. اگر خود را شایسته [[مدیریت]] و مسئولیت و نقشی می‌دانیم پیشنهاد [[همکاری]] داده و یا عهده‌دار مسئولیت و نقش شویم و اگر دیگری را شایسته دانسته یا شایسته‌تر می‌دانیم نقش و مسئولیت و مدیریت را به او واگذار یا پیشنهاد دهیم.
از [[آیه]] ۶ [[سوره نساء]] و نیز ۱۲۴ [[سوره بقره]] بر می‌آید که آزمون‌ها و سنجش افراد باید به گونه‌ای باشد که با تکرار، برای شخص انتخابگر معلوم شود که ایشان شایسته چنین نقش و مسئولیتی می‌باشد. اینکه شخص مدعی [[توانایی]] و شایستگی و فضیلتی شود ما را موظف می‌کند تا درباره آن تحقیق کنیم ولی لازم است برای واگذاری مسئولیت و نقش، او را بدرستی بیازماییم. تاکید بر واژه آنستم<ref>{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> از آن روست که معلوم شود که این کاملا با [[مسئولیت]] و نقشی که به عهده می‌گیرد هماهنگ است و سازگاری دارد. در [[حقیقت]] او را با کار مانوس کنیم و ببینیم که چنین انسی با کار دارد یا ندارد و از عهده درست آن بر می‌آید یا نمی‌آید. در صورت مانوس یافتن، کار را به عهده او گذاشته و مسئولیت و نقش را به او واگذار کنیم.
 
در انتخاب دیگری برای مسئولیت می‌بایست مسئله شایستگی را به گونه‌ای مورد توجه قرار دهیم که آن شایستگی احراز شود،‌ زیرا هر کسی از توانایی‌های خود [[آگاه]] است{{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}} <ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> اما نسبت به توانایی‌ها و شایستگی‌های دیگری جهت عهده‌دار شدن مسئولیت و یا نقشی، چنین [[آگاهی]] و [[علمی]] وجود ندارد. از این رو [[خداوند]] روش‌هایی از جمله [[آزمون]] و [[ابتلاء]] را مطرح می‌کند تا راه [[شناسایی]] برای توانایی‌های ‌اشخاص دیگر باشد.
 
از [[آیه]] {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}} <ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> بر می‌آید که آزمون‌ها و سنجش افراد باید به گونه‌ای باشد که با تکرار، برای شخص انتخابگر معلوم شود که ایشان شایسته چنین نقش و مسئولیتی می‌باشد. اینکه شخص مدعی [[توانایی]] و شایستگی و فضیلتی شود ما را موظف می‌کند تا درباره آن تحقیق کنیم ولی لازم است برای واگذاری مسئولیت و نقش، او را بدرستی بیازماییم. تاکید بر واژه آنستم از آن روست که معلوم شود که این کاملا با [[مسئولیت]] و نقشی که به عهده می‌گیرد هماهنگ است و سازگاری دارد. در [[حقیقت]] او را با کار مانوس کنیم و ببینیم که چنین انسی با کار دارد یا ندارد و از عهده درست آن بر می‌آید یا نمی‌آید. در صورت مانوس یافتن، کار را به عهده او گذاشته و مسئولیت و نقش را به او واگذار کنیم.
 
[[مدیر]] و [[مسئول]] انتخابی می‌بایست [[توانایی]] ذاتی [[مدیریت]] را داشته باشد؛ زیرا بخشی از مدیریت هنر است و نمی‌توان اکتساب کرد. از این رو [[خداوند]] با واژه (مکنا) بر این نکته تاکید دارد که برخی از توانایی‌ها و [[فضیلت‌ها]]، اکتسابی، نیستند بلکه خدادادی است: {{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}} <ref>«ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref> بنابراین،‌ در [[انتخاب]] [[اصلح]] می‌بایست به این نکته توجه داشت که با آزمون‌های خاص توانایی‌ها و هنر شخص در مدیریت و مسئولیت [[کشف]] شود.
 
هر کسی که برای نقش و مسئولیتی انتخاب می‌شود باید از نظر بدنی توانایی انجام آن مسئولیت را داشته باشد، همچنین از نظر [[روحی]] و روانی و نیز [[علمی]] و دانشی [[دانایی]] و تخصص انجام مسئولیت را دارا باشد.{{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.
 
مدیر و مسئولی که برای کاری و نقشی انتخاب می‌شود می‌بایست از نظر روحی به گونه‌ای باشد که [[اهل]] [[مشورت]] باشد؛ زیرا مسئولیت، هر چه سخت‌تر و مهم‌تر باشد، [[نیازمندی]] به [[مشاوره]] و [[مشورت]] در آن بیشتر است؛ بنابراین احراز روحیه مشورت‌گیری و مشورت‌پذیری از شرایط [[انتخاب]] [[اصلح]] برای نقش‌های [[اجتماعی]] است تا با مشورت با اهل خبره و صاحب‌نظران در آن [[مسئولیت]] و نقش بتواند [[هدف]] مطلوب را در شکل حداکثری برآورده کند.{{متن قرآن|فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«پس آنچه به شما داده شده است کالای  زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.</ref>،  {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}<ref>«آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافته‌ای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بی‌گمانی آورده‌ام» سوره نمل، آیه ۲۲.</ref>،  {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبوده‌اید به پایان نبرده‌ام» سوره نمل، آیه ۳۲.</ref>.


[[مدیر]] و [[مسئول]] انتخابی می‌بایست [[توانایی]] ذاتی [[مدیریت]] را داشته باشد؛ زیرا بخشی از مدیریت [[هنر]] است و نمی‌توان اکتساب کرد. از این رو [[خداوند]] با واژه (مکنا) بر این نکته تاکید دارد که برخی از توانایی‌ها و [[فضیلت‌ها]]، اکتسابی، نیستند بلکه [[خدادادی]] است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا}} «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.</ref> بنابراین،‌ در [[انتخاب]] [[اصلح]] می‌بایست به این نکته توجه داشت که با آزمون‌های خاص توانایی‌ها و هنر شخص در مدیریت و مسئولیت [[کشف]] شود.
هر کسی که برای نقش و مسئولیتی انتخاب می‌شود باید از نظر بدنی توانایی انجام آن مسئولیت را داشته باشد، همچنین از نظر [[روحی]] و روانی و نیز [[علمی]] و دانشی [[دانایی]] و [[تخصص]] انجام مسئولیت را دارا باشد.<ref>یوسف، آیه ۵۵؛ قصص، آیه ۲۶؛ بقره، آیات ۲۴۷ تا ۲۵۲</ref>
مدیر و مسئولی که برای کاری و نقشی انتخاب می‌شود می‌بایست از نظر روحی به گونه‌ای باشد که [[اهل]] [[مشورت]] باشد؛ زیرا مسئولیت، هر چه سخت‌تر و مهم‌تر باشد، [[نیازمندی]] به [[مشاوره]] و [[مشورت]] در آن بیشتر است؛ بنابراین احراز [[روحیه]] مشورت‌گیری و مشورت‌پذیری از شرایط [[انتخاب]] [[اصلح]] برای نقش‌های [[اجتماعی]] است تا با [[مشورت با اهل خبره]] و صاحب‌نظران در آن [[مسئولیت]] و نقش بتواند [[هدف]] مطلوب را در شکل حداکثری برآورده کند.<ref>شوری، آیات ۳۶ و ۳۸؛ آل عمران، آیه ۱۵۹؛ نمل، آیات ۲۲ و ۳۲</ref>
مدیرانی که روحیه استبدادگری داشته باشند و به مشارکت دیگران در حد مشاوره نیز توجه نکنند قابلیت و صلاحیت مسئولیت‌های [[مدیریتی]] را ندارند؛ زیرا [[مدیریت]] به معنای هماهنگ‌سازی توانایی‌ها برای تحقق اهداف مطلوب است و کسی که از صاحب‌نظران مشورت نمی‌گیرد، [[ناتوان]] از [[درک]] درست فعالیت و هماهنگ‌سازی است.
مدیرانی که روحیه استبدادگری داشته باشند و به مشارکت دیگران در حد مشاوره نیز توجه نکنند قابلیت و صلاحیت مسئولیت‌های [[مدیریتی]] را ندارند؛ زیرا [[مدیریت]] به معنای هماهنگ‌سازی توانایی‌ها برای تحقق اهداف مطلوب است و کسی که از صاحب‌نظران مشورت نمی‌گیرد، [[ناتوان]] از [[درک]] درست فعالیت و هماهنگ‌سازی است.


[[مسئولیت‌ها]] نیازمند [[قاطعیت]] است؛ البته قاطعیت را نباید با [[دیکتاتوری]] و [[استبداد]] همانند دانست. قاطعیت به معنای آن است که پس از مشورت و بهره‌مندی از نظرات صاحب‌نظران، در انجام مصوبات درنگ نکند و کوتاه نیاید؛ زیرا اگر مصوبات با قاطعیت اجرایی نشود،‌ چیزی از مدیریت باقی نمی‌ماند. [[شجاعت]] در انجام [[کارها]] و قاطعیت در عمل به مصوبات و [[احکام]]، لازمه مدیریت است و این ربطی به دیکتاتوری و استبداد ندارد.<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
[[مسئولیت‌ها]] نیازمند [[قاطعیت]] است؛ البته قاطعیت را نباید با [[دیکتاتوری]] و [[استبداد]] همانند دانست. قاطعیت به معنای آن است که پس از مشورت و بهره‌مندی از نظرات صاحب‌نظران، در انجام مصوبات درنگ نکند و کوتاه نیاید؛ زیرا اگر مصوبات با قاطعیت اجرایی نشود،‌ چیزی از مدیریت باقی نمی‌ماند. [[شجاعت]] در انجام [[کارها]] و قاطعیت در عمل به مصوبات و [[احکام]]، لازمه مدیریت است و این ربطی به دیکتاتوری و استبداد ندارد.{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
اگر در انتخاب اصلح‌اشتباهی صورت گرفت و پس از احراز ابتدایی شخص در مهارت‌هایی ناتوان برای مسئولیت شناخته شد،‌ اگر از استعدادهای ذاتی و فضیلت‌های [[خدادادی]] و [[هنر]] مدیریت بهره‌مند است می‌بایست به او [[فرصت]] کوتاهی داد تا با [[مهارت]] افزایی یا کسب مهارت‌هایی کمبود و [[نقص]] خود را جبران کند. بنابراین تقویت مدیریت‌های [[شایسته]] و جبران نقاط [[ضعف]] آنان از جمله شروط ضروری است که می‌بایست بدان توجه داشت؛ زیرا هر کاری نیازمند مهارت‌هایی است که در طول کار کسب می‌شود. پس اگر فرد شایسته‌ای برای نقش و [[مسئولیت]] و [[مدیریتی]] [[انتخاب]] شد و از توانایی‌های ذاتی بر‌ای آن کار برخوردار است می‌بایست با [[آموزش]] مهارت به او امکان [[مدیریت]] درست و کامل را فراهم کرد تا [[کارها]] [[پیشرفت]] کند و نواقص حذف شود.<ref>طه، آیات ۲۴ تا ۳۲</ref>
 
از این رو [[نظارت]] دائمی از سوی [[جامعه]] و افرادی که تحت مدیریت کسی فعالیت می‌کنند، ‌لازم و ضروری است تا شخص را نسبت به نقاط ضعف او [[آگاه]] و او را برای [[دانش‌افزایی]] و [[کسب مهارت]] [[تشویق]] کنند و رؤسای بالاتر او را به این امر [[فرمان]] دهند.
اگر در انتخاب اصلح‌اشتباهی صورت گرفت و پس از احراز ابتدایی شخص در مهارت‌هایی ناتوان برای مسئولیت شناخته شد،‌ اگر از استعدادهای ذاتی و فضیلت‌های خدادادی و هنر مدیریت بهره‌مند است می‌بایست به او فرصت کوتاهی داد تا با [[مهارت]] افزایی یا کسب مهارت‌هایی کمبود و نقص خود را جبران کند. بنابراین تقویت مدیریت‌های شایسته و جبران نقاط ضعف آنان از جمله شروط ضروری است که می‌بایست بدان توجه داشت؛ زیرا هر کاری نیازمند مهارت‌هایی است که در طول کار کسب می‌شود. پس اگر فرد شایسته‌ای برای نقش و [[مسئولیت]] و [[مدیریتی]] [[انتخاب]] شد و از توانایی‌های ذاتی بر‌ای آن کار برخوردار است می‌بایست با [[آموزش]] مهارت به او امکان [[مدیریت]] درست و کامل را فراهم کرد تا [[کارها]] [[پیشرفت]] کند و نواقص حذف شود.{{متن قرآن| اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>« به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است. (موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن.و گرهی از زبانم بگشای.تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۴-۳۲.</ref>.
 
از این رو [[نظارت]] دائمی از سوی [[جامعه]] و افرادی که تحت مدیریت کسی فعالیت می‌کنند، ‌لازم و ضروری است تا شخص را نسبت به نقاط ضعف او [[آگاه]] و او را برای [[دانش‌افزایی]] و کسب مهارت [[تشویق]] کنند و رؤسای بالاتر او را به این امر [[فرمان]] دهند.
 
از [[آموزه‌های قرآنی]] بر می‌آید که افراد جامعه می‌بایست هم در انتخاب [[مدیران]] نقش داشته باشند و با احراز صلاحیت، آنان را به کارها و نقش‌ها و مسئولیت‌هایی بگمارند و هم می‌بایست پس از انتخاب، بر کار آنان نظارت دائمی داشته باشند و با انجام وظیفه [[امر به معروف و نهی از منکر]] به نقد و ارزیابی عملکرد [[مسئولان]] بپردازند.
 
مدیریت در [[جامعه اسلامی]] و [[قرآنی]] که زمینه‌ساز مدیریت [[نورانی]] [[انسان]] و جامعه است {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref> می‌بایست مدیریتی جامع باشد که هم [[نظام]] مادی و [[دنیوی]] [[مردمان]] و هم [[امور معنوی]] ایشان را تأمین کند.{{متن قرآن| فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ }}<ref>«آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز و چون فرمان ما در رسید و (آب از) تنور جوشید در آن از هر گونه‌ای دو تا (نر و ماده) درآور و نیز خانواده‌ات را؛ مگر کسی از ایشان را که درباره وی از پیش سخن رفته است و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد.  و چون خود و هر که با توست، بر کشتی برنشستید، بگو: سپاس ویژه خداوند است که ما را از ستمگران رهانید. و بگو: پروردگارا مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی» سوره مؤمنون، آیه ۲۷-۲۹.</ref> و از هر گونه اختلال در سازگاری و سازواری [[دین]] و دنیای [[مردمان]] بپرهیزد. از نظر [[قرآن]] [[مدیریت]] ناسالم در هر جامعه‌ای نتیجه عدم توجه مردمان به [[نظارت همگانی]] و کنترل و [[مراقبت]] از عملکرد [[مسئولان]] و [[مدیران]] و به سخنی دیگر به سبب ظلمی است که [[انسان‌ها]] به خود روا می‌دارند و عملکرد بد و [[ظالمانه]] آنان، مدیران جامعه را به [[فساد]] می‌کشاند.
 
بنابراین، اگر افراد [[جامعه]] خود عامل به خوبی‌ها باشند و مسئولان و مدیران خویش را تحت [[نظارت]] مستقیم [[امر به معروف و نهی از منکر]] قرار دهند و به مجازات متخلفان [[اقدام]] کنند، دیگر با مدیریت ناسالمی در جامعه مواجه نخواهیم شد. از این رو افزون بر [[انتخاب]] [[اصلح]] و احراز افراد شایسته برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها می‌بایست جامعه همواره بیدار و هوشیار نسبت به عملکرد آنان باشد و [[اجازه]] هیچ‌گونه تخطی را ندهد و در صورت تخطی [[مجازات]] و از کار برکنار کند.{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> «این‌گونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام می‌دادند سرپرستی می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۱۲۹.</ref>.


از [[آموزه‌های قرآنی]] بر می‌آید که افراد جامعه می‌بایست هم در انتخاب [[مدیران]] نقش داشته باشند و با احراز صلاحیت، آنان را به کارها و نقش‌ها و مسئولیت‌هایی بگمارند و هم می‌بایست پس از انتخاب، بر کار آنان نظارت دائمی داشته باشند و با [[انجام وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] به نقد و ارزیابی عملکرد [[مسئولان]] بپردازند.
به هر حال، جامعه سالم زمانی شکل می‌گیرد که مسئولیت‌ها بر اساس [[شایسته‌سالاری]] واگذار و به عهده گرفته شود و جامعه و مدیران همواره نسبت به هم نظارت مستقیم و کاملی را بر قرار کنند و [[مردم]] در کنارتعامل و مشارکت فعال در فرایند انتخاب مسئولان،‌ [[نظارت و کنترل]] داشته باشند<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>.
مدیریت در [[جامعه اسلامی]] و [[قرآنی]] که زمینه‌ساز مدیریت [[نورانی]] [[انسان]] و جامعه است<ref>{{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}} «الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستاده‌ایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگی‌ها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref> می‌بایست مدیریتی جامع باشد که هم [[نظام]] مادی و [[دنیوی]] [[مردمان]] و هم [[امور معنوی]] ایشان را تأمین کند.<ref>مؤمنون، آیات ۲۷ تا ۲۹</ref> و از هر گونه اختلال در سازگاری و سازواری [[دین]] و دنیای [[مردمان]] بپرهیزد. از نظر [[قرآن]] [[مدیریت]] ناسالم در هر جامعه‌ای نتیجه عدم توجه مردمان به [[نظارت همگانی]] و کنترل و [[مراقبت]] از عملکرد [[مسئولان]] و [[مدیران]] و به سخنی دیگر به سبب ظلمی است که [[انسان‌ها]] به خود روا می‌دارند و عملکرد بد و [[ظالمانه]] آنان، [[مدیران جامعه]] را به [[فساد]] می‌کشاند.
بنابراین، اگر افراد [[جامعه]] خود عامل به [[خوبی‌ها]] باشند و مسئولان و مدیران خویش را تحت [[نظارت]] مستقیم [[امر به معروف و نهی از منکر]] قرار دهند و به [[مجازات متخلفان]] [[اقدام]] کنند، دیگر با مدیریت ناسالمی در جامعه مواجه نخواهیم شد. از این رو افزون بر [[انتخاب]] [[اصلح]] و احراز افراد [[شایسته]] برای نقش‌ها و [[مسئولیت‌ها]] و مدیریت‌ها می‌بایست جامعه همواره بیدار و هوشیار نسبت به عملکرد آنان باشد و [[اجازه]] هیچ‌گونه تخطی را ندهد و در صورت تخطی [[مجازات]] و از کار برکنار کند.<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «این‌گونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام می‌دادند سرپرستی می‌دهیم» سوره انعام، آیه ۱۲۹.</ref>
به هر حال، [[جامعه سالم]] زمانی شکل می‌گیرد که مسئولیت‌ها بر اساس [[شایسته‌سالاری]] واگذار و به عهده گرفته شود و جامعه و مدیران همواره نسبت به هم نظارت مستقیم و کاملی را بر قرار کنند و [[مردم]] در کنارتعامل و مشارکت فعال در فرایند انتخاب مسئولان،‌ [[نظارت و کنترل]] داشته باشند.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن]].</ref>


==شایسته‌سالاری در قرآن==
==شایسته‌سالاری در قرآن==
به هنگامی که یوسف سرفرازانه از [[زندان]] [[آزاد]] شد و [[عزیز مصر]] درصدد واگذاری مسؤولیتی به او گردید او گفت: {{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. [[حضرت یوسف]] [[مسوولیت]] [[اقتصادی]] [[کشور]] [[مصر]] را میپذیرد به دلیل آنکه [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار است «[[حفیظ]]» و هم «[[علیم]]» است. [[آگاهی]] و تخصص کافی در این زمینه دارد.
به هنگامی که یوسف سرفرازانه از [[زندان]] [[آزاد]] شد و عزیز مصر درصدد واگذاری مسؤولیتی به او گردید او گفت: {{متن قرآن|اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.</ref>. [[حضرت یوسف]] مسوولیت [[اقتصادی]] [[کشور]] [[مصر]] را میپذیرد به دلیل آنکه [[توانایی]] [[اداره امور]] در این زمینه را دارد. او هم امانت‎دار است «[[حفیظ]]» و هم «علیم» است. [[آگاهی]] و تخصص کافی در این زمینه دارد.
 
نیز زمانی که [[بنی‌‎اسرائیل]] از [[پیامبری]] به نام «[[اشموئیل]]» درخواست [[فرماندهی]] کردند تا به همراه او با ستم‎گران بستیزند. او به درگاه [[خداوند]] روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند [[طالوت]] را به فرماندهی آن‎ها برگزید بنی ‎اسرائیل که هم چنان معیارهای مادی بر [[اندیشه]] آن‎ها [[حکومت]] می‌کرد بر این [[انتصاب]] [[اعتراض]] کردند که: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند». سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. آن [[پیامبر]] خداوند در پاسخ بر شایستگی و لیاقت طالوت تکیه کرد و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. یعنی در فرماندهی نظامی دو ویژگی اساسی است:
# [[علم]] و [[آگاهی]] به فنون نظامی و روش‌ها و تدبیرها در این زمینه
# توانایی جسمی و این دو را [[طالوت]] دارد. و این یعنی [[شایسته‌سالاری]].


نیز زمانی که [[بنی‌‎اسرائیل]] از [[پیامبری]] به نام «[[اشموئیل]]» درخواست [[فرماندهی]] کردند تا به همراه او با ستم‎گران بستیزند. او به درگاه [[خداوند]] روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند [[طالوت]] را به فرماندهی آن‎ها برگزید بنی ‎اسرائیل که هم چنان معیارهای مادی بر [[اندیشه]] آن‎ها [[حکومت]] می‌کرد بر این [[انتصاب]] [[اعتراض]] کردند که: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند». سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. آن [[پیامبر]] خداوند در پاسخ بر [[شایستگی]] و [[لیاقت]] طالوت تکیه کرد و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. یعنی در [[فرماندهی نظامی]] دو ویژگی اساسی است:
نیز در [[قرآن]] می‌خوانیم به هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[مصر]] گریخت و به [[مدین]] رو آورد و خدمتی شایسته به [[دختران شعیب]] صورت داد یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد که: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. دختر فهمیده [[شعیب]] در این [[گزینش]] بر لیاقت حضرت موسی برای اجیر شدن در [[خانه]] [[حضرت شعیب]] تأکید می‌کند زیرا که از دو ویژگی برخورداراست:
#[[علم]] و [[آگاهی]] به [[فنون]] نظامی و روش‌ها و تدبیرها در این زمینه
# توانایی جسمی زیرا او به تنهایی دلو سنگین را یک تنه از چاه کشید
#[[توانایی جسمی]] و این دو را [[طالوت]] دارد. و این یعنی [[شایسته‌سالاری]].
# امانت‎داری؛ چراکه در زمینه خانه شعیب [[راضی]] نشد دختر [[جوانی]] پیش روی او راه برود؛ چراکه باد ممکن بود [[لباس]] او را جابجا کند، به دختر شعیب گفت من جلو حرکت می‌کنم تو پشت سر من حرکت کن<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۱۲۳.</ref>.
نیز در [[قرآن]] می‌خوانیم به هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[مصر]] گریخت و به [[مدین]] رو آورد و خدمتی شایسته به [[دختران شعیب]] صورت داد یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد که: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>. دختر فهمیده [[شعیب]] در این [[گزینش]] بر [[لیاقت]] حضرت موسی برای [[اجیر]] شدن در [[خانه]] [[حضرت شعیب]] تأکید می‌کند زیرا که از دو ویژگی برخورداراست:
# توانایی جسمی زیرا او به [[تنهایی]] دلو سنگین را یک تنه از [[چاه]] کشید
# امانت‎داری؛ چراکه در زمینه خانه شعیب [[راضی]] نشد دختر [[جوانی]] پیش روی او راه برود؛ چراکه باد ممکن بود [[لباس]] او را جابجا کند، به [[دختر شعیب]] گفت من جلو حرکت می‌کنم تو پشت سر من حرکت کن<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۱۲۳.</ref>.


این هم سندی دیگر بر [[ضرورت]] عنصر شایسته‌سالاری در گزینش‌ها از دیدگاه قرآن است این ویژگی را از [[آیات]] دیگر قرآن نیز می‌‌توان یافت<ref>بنگرید به: {{متن قرآن|قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ}} «دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه ۳۹؛ {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref> که به همین مقدار بسنده می‌کنیم.<ref>[[احمد خاتمی|خاتمی، احمد]]، [[شایسته‌سالاری در سیره امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در سیره امام علی»]]</ref>
این هم سندی دیگر بر [[ضرورت]] عنصر شایسته‌سالاری در گزینش‌ها از دیدگاه قرآن است این ویژگی را از [[آیات]] دیگر قرآن نیز می‌‌توان یافت {{متن قرآن|قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ}}<ref>«دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه ۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref> که به همین مقدار بسنده می‌کنیم<ref>[[احمد خاتمی|خاتمی، احمد]]، [[شایسته‌سالاری در سیره امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در سیره امام علی»]]؛ [[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی»]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11119.jpg|22px]] [[احمد خاتمی|خاتمی، احمد]]، [[شایسته‌سالاری در سیره امام علی (مقاله)|'''شایسته‌سالاری در سیره امام علی''']]، [[پاسدار اسلام (نشریه)|ماهنامه پاسدار اسلام]]
# [[پرونده:1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|'''اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام''']]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[مهدی نصراصفهانی|نصراصفهانی، مهدی]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی (مقاله)|'''شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|'''شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن (مقاله)|'''شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران از منظر قرآن''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن (مقاله)|'''شایسته‌سالاری و شرایط آن از نظر قرآن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:شایسته‌سالاری]]
۱۱۱٬۸۱۵

ویرایش