بحث:شایسته‌سالاری در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شایسته‌سالاری در قرآن

با درنگی در اندیشه‌های سیاسی ـ اجتماعی اسلام و با جستجو در آموزه‌های تعالی بخش آن می‌‌توان جایگاه شایسته‌سالاری را پیدا کرد. عدالت بعنوان اساسی‌ترین اصل دینی همان شایسته‌سالاری است.چرا که با تحقق عدالت اسلامی اصل استقرار هر چیزی در جای متعلق خودش برآورده می‌شود. خداوند در قرآن حکومت و سروری بر زمین را برای بندگان صالح و شایسته می‌داند[۱]. رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهمترین مسائل در مدیریت است. یعنی کسی که قرار است مسئولیت کاری را عهده‌دار شود و در مسندی قرار گیرد باید شایستگی‌های لازم را برای آن مسئولیت دارا باشد و به اصطلاح اهلیت آن کار ر داشته باشد. سنت الهی چنین است که خداوند به هیچکس جز براساس شایستگی و اهلیت‌های لازم مسئولیتی نمی‌دهد. آنجا که خداوند حضرت ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود به او فرمود: «من تو را پیشوا و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از دودمان من نیز پیشوایانی قرار ده. فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد»[۲]. (تنها آن دسته از فرزندان تو که شایسته باشند به پیشوایی خواهد رسید)[۳].

بسیاری میزان شایستگی برای تصدی مسئولیت‌های بزرگ را در «سن و ثروت» یا «نسب و حسب» می‌دانند. خداوند در آیه ۲۴۶ سوره بقره[۴] در داستان برگزیدن طالوت برای فرماندهی بنی اسرائیل که شخصی جوان بود، اهلیت‌های واقعی یعنی «علم و قدرت» را به عنوان ویژگی‌هایی که فرد را شایسته مدیریت می‌کند، معرفی می‌کند. خداوند کار رسالت را به او میسپارد که صلاحیت دارد «خداوند او را بر شما برگزید و علم و قدرت جسم او را وسعت بخشید». مناصب و مسئولیت‌ها، امانت‌های الهی هستند که باید به اهلش سپرده شود تا آن را به مقصد برسانند[۵]. اصل «لیاقت و شایستگی» از اصول اساسی در مدیریت قرآنی است.

به هنگامی که حضرت یوسف سرفرازانه از زندان آزاد شد و عزیز مصر در صدد واگذاری مسئولیتی به او گردید او گفت: اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ[۶].

حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را می‌پذیرد به دلیل آنکه توانایی اداره امور در این زمینه را دارد. او هم امانت‌دار است حَفِيظ و هم عَلِيم است. آگاهی و تخصص کافی در این زمینه دارد. نیز زمانی که بنی اسرائیل از پیامبری به نام «اشموئیل» درخواست فرماندهی کردند تا به همراه او با ستمگران بستیزند. او به درگاه خداوند روی آورد و درخواست قومش را به پیشگاه حضرتش عرضه داشت. خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید بنی اسرائیل که هم چنان معیارهای مادی بر اندیشه آنها حکومت می‌کرد بر این انتصاب اعتراض کردند که: قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ[۷]. آن پیامبر خداوند در پاسخ برشایستگی و لیاقت طالوت تکیه کرد و فرمود: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ[۸]. یعنی در فرماندهی نظامی دو ویژگی اساسی است:

  1. علم و آگاهی به فنون نظامی و روش‌ها و تدبیرها در این زمینه.
  2. توانایی جسمی و این دو را طالوت دارد. و این یعنی شایسته‌سالاری.

در جایی دیگر هنگامی که حضرت موسی(ع) از مصر گریخت و به مدین رو آورد و خدمتی شایسته به دختران شعیب صورت داد یکی از دختران شعیب پیشنهاد کرد که: يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۹] «پدرم او را اجیر کن؛ چراکه بهترین کسی که به این کار می‌آید «قوی» و «امین» است». دختر فهمیده شعیب در این گزینش بر لیاقت حضرت موسی برای اجیر شدن در خانه حضرت شعیب تأکید می‌کند زیرا که از دو ویژگی برخوردار است:

  1. توانایی جسمی زیرا او به تنهایی دلو سنگین را یک تنه از چاه کشید.
  2. امانت‌داری؛ چراکه در زمینه خانه شعیب راضی نشد دختر جوانی پیش روی او راه برود؛ چراکه باد ممکن بود لباس او را جابجا کند، به دختر شعیب گفت من جلو حرکت می‌کنم تو پشت سر من حرکت کن.

در سیره پیامبر اکرم(ص) نیز شایسته‌سالاری جایگاه ویژه‌ای در انتخاب افراد داشت. ایشان فضیلت و برتری‌های شخصی را تنها معیار و قرار نمی‌دادند بلکه در کنار ایمان و تعهد، لیاقت را نیز مد نظر قرار می‌دادند.[۱۰]

پانویس

  1. وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  2. وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  3. عباس‌نژاد، محسن، قرآن – مدیریت و علوم سیاسی، ص۷۵.
  4. أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریسته‌ای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمی‌کنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  5. عباس‌نژاد، محسن، قرآن – مدیریت و علوم سیاسی، ص۹۰.
  6. «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینه‌های این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
  7. «گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  8. «گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  9. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  10. نصراصفهانی، مهدی، مقاله «شایسته‌سالاری در انتخاب کارکنان و مدیران حوزه امور خیر بر مبنای نهج البلاغه امام علی».