احصار و صد: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '“' به '«'
جز (جایگزینی متن - 'شهر مکه' به 'شهر مکه')
جز (جایگزینی متن - '“' به '«')
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
اصطلاحی [[فقهی]] به معنای باز ماندن از اتمام [[حج]] یا [[عمره]] به سبب مریضی، منع [[دشمن]] و یا عوامل دیگر. احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است؛ بسیاری از این احکام در [[احادیث]] [[امام رضا]] {{ع}} آمده است. “احصار” از ریشه “ح صر” و در لغت به معنای بازداشتن، در تنگنا قرار دادن و احاطه کردن<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۹۵.</ref> آمده است و در اصطلاح [[فقه]] به [[ناتوانی]] احرام‌گزار از اتمام [[مناسک]] حج یا عمره به سبب [[بیماری]] اطلاق می‌گردد<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۱؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۶۳۸.</ref>. برخی موانعی دیگر همچون مجروحیت، شکستگی اعضای [[بدن]]، زمین‌گیر شدن<ref>کشف الغطاء، ج۲، ص۴۷۱؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۴۹.</ref> مفقود شدن هزینه [[سفر]]، نداشتن یا تنگ بودن وقت و گم کردن [[راه]]<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۹۳؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۳۰.</ref> را نیز از اسباب تحقق [[حصر]] دانسته‌اند. کسی که به واسطه موانع مذکور از اتمام حج باز ماند، “محصور”<ref>المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.</ref> یا “محصر”<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۵۳۴.</ref> می‌گویند. “صد” از ریشه “ص د د” و در لغت به معنای منع کردن، [[اعراض]] نمودن و روی گرداندن<ref>لسان العرب، ج۳، ص۲۴۵؛ تاج العروس، ج۵، ص۵۲.</ref> آمده است و در اصطلاح به ناتوانی از انجام دادن مناسک حج یا عمره به سبب منع دشمن<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۸۶.</ref> و یا افرادی همانند دشمن<ref>مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۷؛ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۵۹.</ref> گفته می‌شود. برخی صد را عام دانسته و گفته‌اند به هر گونه منع از جانب دشمن و یا هر گونه عملی که سبب منع حج‌گزار از انجام و اتمام مناسک گردد، همچون زیادی [[محبت]] [[مکلف]] به [[خانواده]] و [[کراهت]] داشتن دوری آنان، بر آوردن برخی حوائج، [[اشتغال]] به [[صنعت]] و حرفه‌ای خاص، علاقه به جمع [[مال]]، بدهکاری، مانع شدن حیوانات یا شدت [[گرما]] یا سرما یا [[باران]] و مانند آنها، صد اطلاق می‌گردد<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۶۳۲. </ref>. به حج‌گزاری که به سبب موانع مذکور از [[حج]] یا [[عمره]] باز ماند “مصدود” گفته می‌شود<ref>المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.</ref>.
اصطلاحی [[فقهی]] به معنای باز ماندن از اتمام [[حج]] یا [[عمره]] به سبب مریضی، منع [[دشمن]] و یا عوامل دیگر. احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است؛ بسیاری از این احکام در [[احادیث]] [[امام رضا]] {{ع}} آمده است. «احصار” از ریشه «ح صر” و در لغت به معنای بازداشتن، در تنگنا قرار دادن و احاطه کردن<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۹۵.</ref> آمده است و در اصطلاح [[فقه]] به [[ناتوانی]] احرام‌گزار از اتمام [[مناسک]] حج یا عمره به سبب [[بیماری]] اطلاق می‌گردد<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۱؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۶۳۸.</ref>. برخی موانعی دیگر همچون مجروحیت، شکستگی اعضای [[بدن]]، زمین‌گیر شدن<ref>کشف الغطاء، ج۲، ص۴۷۱؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۴۹.</ref> مفقود شدن هزینه [[سفر]]، نداشتن یا تنگ بودن وقت و گم کردن [[راه]]<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۹۳؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۳۰.</ref> را نیز از اسباب تحقق [[حصر]] دانسته‌اند. کسی که به واسطه موانع مذکور از اتمام حج باز ماند، «محصور”<ref>المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.</ref> یا «محصر”<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۵۳۴.</ref> می‌گویند. «صد” از ریشه «ص د د” و در لغت به معنای منع کردن، [[اعراض]] نمودن و روی گرداندن<ref>لسان العرب، ج۳، ص۲۴۵؛ تاج العروس، ج۵، ص۵۲.</ref> آمده است و در اصطلاح به ناتوانی از انجام دادن مناسک حج یا عمره به سبب منع دشمن<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲، ص۳۸۶.</ref> و یا افرادی همانند دشمن<ref>مستند الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۷؛ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۵۹.</ref> گفته می‌شود. برخی صد را عام دانسته و گفته‌اند به هر گونه منع از جانب دشمن و یا هر گونه عملی که سبب منع حج‌گزار از انجام و اتمام مناسک گردد، همچون زیادی [[محبت]] [[مکلف]] به [[خانواده]] و [[کراهت]] داشتن دوری آنان، بر آوردن برخی حوائج، [[اشتغال]] به [[صنعت]] و حرفه‌ای خاص، علاقه به جمع [[مال]]، بدهکاری، مانع شدن حیوانات یا شدت [[گرما]] یا سرما یا [[باران]] و مانند آنها، صد اطلاق می‌گردد<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۶۳۲. </ref>. به حج‌گزاری که به سبب موانع مذکور از [[حج]] یا [[عمره]] باز ماند «مصدود” گفته می‌شود<ref>المقنع، ص۲۴۴؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵.</ref>.


محصور و مصدود از آن [[جهت]] که پس از بروز مانع از [[احرام]] خارج می‌شوند و برخی امور بر آنان [[مباح]] می‌گردد با یکدیگر اشتراک دارند<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳، الإحصار و الصد، ص۲۷.</ref>، اما تفاوت‌های متعددی میان آنها وجود دارد. از جمله اینکه در مصدود پس از منع [[دشمن]] و انجام [[وظایف]] مصدود همه [[محرمات]] حتی [[زنان]] بر او [[حلال]] می‌گردد، اما در محصور پس از [[حصر]]، استمتاع از زنان حلال نشده بلکه موقوف بر آن است که خود محصور یا شخصی دیگر [[طواف]] [[نساء]] را از جانب او به جا آورد. [[وجوب]] [[قربانی]] بر محصور [[اجماعی]] است، ولی در مصدود اختلافی است. مصدود در هر مکانی که از انجام یا اتمام حج و عمره باز ماند می‌تواند قربانی کند، اما محل قربانی برای محصور در حج [[منا]] و در عمره [[شهر مکه]] است. تحلل مصدود در محل صد [[قطعی]] و تخلف‌ناپذیر است، ولی تحلل محصور مبتنی بر [[وعده]] و قراری است که میان او و [[نایب]] وی بسته شده و از این رو احتمال [[تخلف]] وجود دارد. فایده اشتراط تحلل در محصور، [[تعجیل]] تحلل بوده و قربانی لازم نیست، ولی در مصدود اختلافی است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲۰، ص۳۸۶- ۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳.</ref>.
محصور و مصدود از آن [[جهت]] که پس از بروز مانع از [[احرام]] خارج می‌شوند و برخی امور بر آنان [[مباح]] می‌گردد با یکدیگر اشتراک دارند<ref>جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳، الإحصار و الصد، ص۲۷.</ref>، اما تفاوت‌های متعددی میان آنها وجود دارد. از جمله اینکه در مصدود پس از منع [[دشمن]] و انجام [[وظایف]] مصدود همه [[محرمات]] حتی [[زنان]] بر او [[حلال]] می‌گردد، اما در محصور پس از [[حصر]]، استمتاع از زنان حلال نشده بلکه موقوف بر آن است که خود محصور یا شخصی دیگر [[طواف]] [[نساء]] را از جانب او به جا آورد. [[وجوب]] [[قربانی]] بر محصور [[اجماعی]] است، ولی در مصدود اختلافی است. مصدود در هر مکانی که از انجام یا اتمام حج و عمره باز ماند می‌تواند قربانی کند، اما محل قربانی برای محصور در حج [[منا]] و در عمره [[شهر مکه]] است. تحلل مصدود در محل صد [[قطعی]] و تخلف‌ناپذیر است، ولی تحلل محصور مبتنی بر [[وعده]] و قراری است که میان او و [[نایب]] وی بسته شده و از این رو احتمال [[تخلف]] وجود دارد. فایده اشتراط تحلل در محصور، [[تعجیل]] تحلل بوده و قربانی لازم نیست، ولی در مصدود اختلافی است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۲۰، ص۳۸۶- ۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳.</ref>.
خط ۱۰: خط ۱۰:
در [[منابع فقهی]] نیز موضوع احصار و صد بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] مذکور بحث و بررسی شده است، در منابع متقدم [[فقه]] [[امامیه]]، همچون الفقه<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۲۱.</ref> منسوب به [[امام رضا]] {{ع}}، [[المقنع]]<ref>المقنع، ص۲۲۴.</ref> و [[الکافی]] فی الفقه<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref>، تألیف [[ابوالصلاح حلبی]]، این موضوع به صورت مختصر و در اثنای مباحث مربوط به حج مطرح شده است تا اینکه از [[قرن هشتم]] قمری به بعد [[فقیهان]]، این موضوع را در بخش ملحقات و در پایان [[احکام]] مربوط به حج و [[عمره]] مطرح نمودند، در دوران معاصر نیز برخی از فقیهان تألیفاتی مستقل را به این موضوع اختصاص داده‌اند که از جمله آنها می‌توان از کتاب الاحصار و الصد، تألیف [[سید محمدرضا گلپایگانی]] یاد نمود.
در [[منابع فقهی]] نیز موضوع احصار و صد بر اساس [[آیات]] و [[روایات]] مذکور بحث و بررسی شده است، در منابع متقدم [[فقه]] [[امامیه]]، همچون الفقه<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۲۱.</ref> منسوب به [[امام رضا]] {{ع}}، [[المقنع]]<ref>المقنع، ص۲۲۴.</ref> و [[الکافی]] فی الفقه<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref>، تألیف [[ابوالصلاح حلبی]]، این موضوع به صورت مختصر و در اثنای مباحث مربوط به حج مطرح شده است تا اینکه از [[قرن هشتم]] قمری به بعد [[فقیهان]]، این موضوع را در بخش ملحقات و در پایان [[احکام]] مربوط به حج و [[عمره]] مطرح نمودند، در دوران معاصر نیز برخی از فقیهان تألیفاتی مستقل را به این موضوع اختصاص داده‌اند که از جمله آنها می‌توان از کتاب الاحصار و الصد، تألیف [[سید محمدرضا گلپایگانی]] یاد نمود.


در گذشته گاه قبائل و حاکمانی که در [[مکه]] یا سرزمین‌های مجاور آن [[حاکمیت]] داشتند، حج‌گزاران را از انجام دادن [[مناسک]] حج و عمره منع می‌کردند و گاه موانعی همچون مریضی سبب منع حج‌گزاران از انجام این مناسک می‌گردید. از موارد صد مناسک حج عمره از سوی [[دشمن]] که در کلمات منسوب به امام رضا {{ع}} نیز به آن اشاره شده، منع [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و همراهان آن حضرت از مناسک عمره از سوی [[مشرکان قریش]] است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. طبق برخی نقل‌ها [[رسول خدا]] {{صل}} و عده‌ای از [[مسلمانان]] در سال ششم قمری به قصد انجام دادن مناسک عمره عازم مکه شدند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref> و برای اینکه به [[مشرکان]] بفهمانند که قصد آنان [[جنگ]] نیست و برای [[مناسک]] [[حج]] آمده‌اند، شتران خویش را “اشعار و تقلید” کردند و خود نیز با [[لباس]] [[احرام]] عازم [[مکه]] شدند<ref>المسند، ابن‌حنبل، ج۴، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، ولی [[لشکر]] [[قریش]] در منطقه [[حدیبیه]] [[مسلمانان]] را از ادامه [[راه]] و رفتن به مکه منع کرد. پس از مذاکراتی میان مسلمانان و قریش، طرفین توافق کردند که مسلمانان در آن سال به [[مدینه]] باز گردند و در سال دیگر برای انجام دادن مناسک [[عمره]] وارد مکه شوند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. بر اساس نقل منسوب به [[امام رضا]] {{ع}}، در پی این امر [[پیامبر]] {{صل}} و مسلمانان، شترانی را که به همراه آورده بودند در حدیبیه [[قربانی]] کردند و از گوشت آنها تناول نمودند و سپس به مدینه بازگشتند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. با [[قربانی کردن]] شتران و حلق سر از احرام خارج شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۰۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن [[حضرت]] آمده است که مناسک پیامبر {{صل}} در این سال عمره است. از [[امام]] پرسیدند: آیا [[رسول خدا]] {{صل}} قضای این عمره را به جا آورد یا خیر؟ حضرت فرمود: آن حضرت قضای عمره مذکور را به جا نیاورد، اما عمره دیگری به جای آورد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۶۵. </ref>. آیاتی از [[قرآن کریم]] از جمله [[آیه]] ۲۵ [[سوره حج]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}} «بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> که از منع [[مشرکان]] از ورود حج‌گزاران به [[مسجدالحرام]] سخن به میان آورده، درباره این ماجرا نازل گردید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۱.</ref>.
در گذشته گاه قبائل و حاکمانی که در [[مکه]] یا سرزمین‌های مجاور آن [[حاکمیت]] داشتند، حج‌گزاران را از انجام دادن [[مناسک]] حج و عمره منع می‌کردند و گاه موانعی همچون مریضی سبب منع حج‌گزاران از انجام این مناسک می‌گردید. از موارد صد مناسک حج عمره از سوی [[دشمن]] که در کلمات منسوب به امام رضا {{ع}} نیز به آن اشاره شده، منع [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و همراهان آن حضرت از مناسک عمره از سوی [[مشرکان قریش]] است<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۲۲۹؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. طبق برخی نقل‌ها [[رسول خدا]] {{صل}} و عده‌ای از [[مسلمانان]] در سال ششم قمری به قصد انجام دادن مناسک عمره عازم مکه شدند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref> و برای اینکه به [[مشرکان]] بفهمانند که قصد آنان [[جنگ]] نیست و برای [[مناسک]] [[حج]] آمده‌اند، شتران خویش را «اشعار و تقلید” کردند و خود نیز با [[لباس]] [[احرام]] عازم [[مکه]] شدند<ref>المسند، ابن‌حنبل، ج۴، ص۳۲۷؛ مجمع البیان، ج۴، ص۱۹۵.</ref>، ولی [[لشکر]] [[قریش]] در منطقه [[حدیبیه]] [[مسلمانان]] را از ادامه [[راه]] و رفتن به مکه منع کرد. پس از مذاکراتی میان مسلمانان و قریش، طرفین توافق کردند که مسلمانان در آن سال به [[مدینه]] باز گردند و در سال دیگر برای انجام دادن مناسک [[عمره]] وارد مکه شوند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۴؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۱۸۸.</ref>. بر اساس نقل منسوب به [[امام رضا]] {{ع}}، در پی این امر [[پیامبر]] {{صل}} و مسلمانان، شترانی را که به همراه آورده بودند در حدیبیه [[قربانی]] کردند و از گوشت آنها تناول نمودند و سپس به مدینه بازگشتند<ref>مستدرک الوسائل، ج۹، ص۳۱۲.</ref>. با [[قربانی کردن]] شتران و حلق سر از احرام خارج شدند<ref>تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۸۳؛ البدایة و النهایة، ج۴، ص۲۰۰.</ref>. در [[نقلی]] دیگر از آن [[حضرت]] آمده است که مناسک پیامبر {{صل}} در این سال عمره است. از [[امام]] پرسیدند: آیا [[رسول خدا]] {{صل}} قضای این عمره را به جا آورد یا خیر؟ حضرت فرمود: آن حضرت قضای عمره مذکور را به جا نیاورد، اما عمره دیگری به جای آورد<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۶۵. </ref>. آیاتی از [[قرآن کریم]] از جمله [[آیه]] ۲۵ [[سوره حج]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ}} «بی‌گمان به کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خداوند و از مسجد الحرام- که آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم- باز می‌دارند و (نیز) به هر کس که در آن از سر ستم آهنگ کژروی کند، از عذابی دردناک می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref> که از منع [[مشرکان]] از ورود حج‌گزاران به [[مسجدالحرام]] سخن به میان آورده، درباره این ماجرا نازل گردید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۴؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۳۱.</ref>.


از جمله نمونه‌های [[تاریخی]] احصار به سبب [[بیماری]] نیز می‌توان به ماجرای ضباعه، دختر [[زبیر]]، اشاره کرد که قصد [[حج]] نمود، اما از مریضی خود و [[ناتوانی]] از انجام دادن [[مناسک]] حج به [[رسول خدا]] {{صل}} [[شکایت]] نمود. [[پیامبر]] {{صل}} به او [[فرمان]] داد که عازم حج شود، اما با [[خداوند]] شرط نماید که در هر مکانی که مریضی مانع او از مناسک حج گردد، از [[احرام]] خارج شود<ref>المسند، ابن‌حنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.</ref>. در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}}<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۲.</ref> و [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]] {{ع}} نیز آمده است که [[حسین بن علی]] {{ع}} به قصد مناسک [[عمره]] از [[مدینه]] خارج شد و در میان [[راه]] [[بیمار]] گشت. این خبر به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} رسید. آن [[حضرت]] از مدینه خارج شد و در منطقه “سقیا” به فرزند خود رسید و پس از سؤال از نوع مریضی، شتری را برای آن حضرت [[قربانی]] کرد و پس از تراشیدن [[سر امام حسین]] {{ع}}، آن حضرت را به مدینه باز گرداند. وقتی [[امام]] از بیماری بهبود یافت، دوباره عمره را به جای آورد<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>.
از جمله نمونه‌های [[تاریخی]] احصار به سبب [[بیماری]] نیز می‌توان به ماجرای ضباعه، دختر [[زبیر]]، اشاره کرد که قصد [[حج]] نمود، اما از مریضی خود و [[ناتوانی]] از انجام دادن [[مناسک]] حج به [[رسول خدا]] {{صل}} [[شکایت]] نمود. [[پیامبر]] {{صل}} به او [[فرمان]] داد که عازم حج شود، اما با [[خداوند]] شرط نماید که در هر مکانی که مریضی مانع او از مناسک حج گردد، از [[احرام]] خارج شود<ref>المسند، ابن‌حنبل، ج۶، ص۲۰۲؛ صحیح البخاری، ج۶، ص۱۲۳.</ref>. در روایتی از [[امام باقر]] {{ع}}<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۲۲.</ref> و [[نقلی]] منسوب به [[امام رضا]] {{ع}} نیز آمده است که [[حسین بن علی]] {{ع}} به قصد مناسک [[عمره]] از [[مدینه]] خارج شد و در میان [[راه]] [[بیمار]] گشت. این خبر به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} رسید. آن [[حضرت]] از مدینه خارج شد و در منطقه «سقیا” به فرزند خود رسید و پس از سؤال از نوع مریضی، شتری را برای آن حضرت [[قربانی]] کرد و پس از تراشیدن [[سر امام حسین]] {{ع}}، آن حضرت را به مدینه باز گرداند. وقتی [[امام]] از بیماری بهبود یافت، دوباره عمره را به جای آورد<ref>بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۶۱.</ref>.


احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است. بسیاری از این احکام در سخنان منسوب به امام رضا {{ع}} آمده است. یکی از این احکام اشتراط تحلل است. اشتراط تحلل آن است که مُحرِم در وقت احرام حج یا عمره با خداوند شرط نماید که اگر مانعی از ادامه [[اعمال]] برایش پدید آید، از احرام خارج گردد<ref>منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۴۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.</ref>. این عمل به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] [[مشروع]]<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۹.</ref> و بلکه [[مستحب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۸۸؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۲۴۰. </ref>. در [[حدیثی]] از امام رضا {{ع}} به نقل از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است که آن حضرت فرمود: احرام‌گزار هنگام احرام با خداوند شرط کند و بگوید: در هر مکانی که مرا از اتمام [[اعمال]] منع کردی، مرا از [[احرام]] خارج نما<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹.</ref>.
احصار و صد دارای [[احکام]] متعددی است. بسیاری از این احکام در سخنان منسوب به امام رضا {{ع}} آمده است. یکی از این احکام اشتراط تحلل است. اشتراط تحلل آن است که مُحرِم در وقت احرام حج یا عمره با خداوند شرط نماید که اگر مانعی از ادامه [[اعمال]] برایش پدید آید، از احرام خارج گردد<ref>منتهی المطلب، ج۱۰، ص۲۴۸؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۳.</ref>. این عمل به نظر [[فقیهان]] [[امامیه]] [[مشروع]]<ref>کتاب الخلاف، ج۲، ص۴۲۹.</ref> و بلکه [[مستحب]] است<ref>تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۸۸؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۲۴۰. </ref>. در [[حدیثی]] از امام رضا {{ع}} به نقل از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است که آن حضرت فرمود: احرام‌گزار هنگام احرام با خداوند شرط کند و بگوید: در هر مکانی که مرا از اتمام [[اعمال]] منع کردی، مرا از [[احرام]] خارج نما<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش